در دنیا بیگدیتا چند سالی است که روند مهمی در فناوری است. با این حال در ایران هنوز با نتایج حاصل از بیگ دیتا مواجه نشدهایم. نه اینکه نخواسته باشیم از قدرت بیگدیتا بهره بگیریم، بلکه هنوز مدیران ما خروجی ملموسی ندیدهاند و بدنه کارشناسی هم درک کاملی از بیگ دیتا ندارند. طبیعی است که ادعایی که مطرح کردم، کلی است و هر حرف کلی استثناهایی هم دارد. بیگ دیتا اگر مهمترین روند فناوری نباشد، یکی از مهمترین روندهای فناوری است.
در بازارهای مالی هیچ راه سادهای برای پول درآوردن وجود ندارد؛ اگر بود که همه به سراغ آن میرفتند و دیگر راهحل نبود؛ یک روش معمول بود. در سیستمهای بانکی ایران، نخبگان مالی حضور دارند که کارشان این است که برای بانک زمین بخرند و ساختمان بسازند و امیدوار باشند که ساختمان گران شود و از این اختلاف قیمت درآمد کسب کنند؛ بعد هم این نخبگان مالی به خود میبالند که در شرایط بد اقتصادی فیل هوا کردهاند! منتها این روش پول درآوردن درواقع کسب درآمد از طریق تورم است. حالا با مهار نسبی تورم این روش دیگر جواب نمیدهد. بانکهای باهوشتر این را فهمیدهاند که نخبگان مالیشان در همه این سالها مفت مفت راه رفتهاند و از شکافهای اقتصاد ایران پول درآوردهاند. حالا با پرشدن این شکافها دیگر نمیتوان بدون ارائه یک سرویس خلاقانه انتظار بقا داشت. زنگ خطر برای بانکیها مدتی است به صدا درآمده و عاقلان این قوم نوای زنگ را شنیدهاند. برخی ناامیدانه منتظر بازگشت روزهای خوش گذشتهاند!
در بازارهای مالی هیچ راه سادهای برای پولدرآوردن وجود ندارد و آنهایی که به اطلاعات درست در زمان درست دسترسی دارند، معمولا یک قدم از بقیه جلوتر هستند. متاسفانه در ایران به دلیل ساختار شدیدا دولتی، اطلاعات در ساختارهای دولتی ارزش بسیاری دارد. این اطلاعات و دسترسی به آنها در برخی موارد زمینه فسادی را فراهم کرده است که در این سالها با رانتخواری از آن یاد کردهاند. رانتخواری معمولا در جایی اتفاق میافتد که دولت در عرصههای کسبوکار حضور دارد یا تصمیمهای دولت عرصههای کسبوکار را دستخوش تغییر میکند. اگر زمانی زمینههای رانتخواری در این کشور از بین برود، اطلاعات و دسترسی به اطلاعات از راههای مشروع آن قدر و ارزش بیگدیتا را هم بیشتر میکند. با ترکیب قدرت بیگدیتا، یادگیری ماشین و پردازشهای قدرتمند ترکیبی فراهم میشود که بانکها به کمک آن میتوانند خودشان را نجات دهند.
این روزها ما در «انفجار اطلاعات» زندگی میکنیم و مهمتر از دسترسی به اطلاعات در هر لحظه و هر زمان، دانستن آن چیزی است که نیاز داریم. خیلی از چیزهایی که ما میدانیم به کارمان نمیآید و گاهی ممکن است ما را دچار خطای شناختی کند. انبوه این اطلاعات برای تصمیمگیران مانند یک سم میماند.
این روزها شغلی در دنیا ایجاد شده است به نام دانشمند «دیتا». این دانشمندهای دیتا کارشان این است که هوش تجاری کسبوکارها را افزایش دهند و به آنها کمک کنند تصمیمهای درست را در زمان درست بگیرند. این روزها دسترسی به اطلاعات از هر زمان دیگری سهلتر شده است. کی میشد به این راحتی به اطلاعات ماهوارهها و تصاویر ماهوارهای دسترسی داشت؟ بیگدیتا به سرمایهگذارها دید میدهد که بهترین تصمیمها را بگیرند. سیگنالهای موجود در شبکههای اجتماعی به کسبوکارها کمک میکند که احساس مشتریان و مخاطبان درباره خود را رصد کنند. مهمتر از همه اینها کنار هم قرار گرفتن دیتاهای ظاهرا نامرتبط است. این دیتاهای نامرتبط وقتی کنار هم قرار میگیرند گاهی دانشی تولید میکنند که پیش از این وجود نداشته است.