اروپا در انتظار داروهای بیوتک ایران

امیرحسین کارآگاه مدیرعامل شتاب‌دهنده پرسیس‌ژن از صادرات سالانه ۱۵۰ میلیون‌دلار داروی ایرانی به خارج‌ از کشور می‌گوید این درحالی است که مردم ایران بیشتر به استفاده از داروهای خارجی تمایل دارند

0

کیلومتر ۲۲ جاده مخصوص کرج، دو ساختمان شیشه‌ای به رنگ آبی تیره نشسته‌اند کف زمینی پر از گل و گیاه. نوبودن‌‌شان نشان از کم‌سن‌وسالی‌شان دارد. محوطه‌ای سرسبز پیش چشم قرار می‌گیرد و راه باریکی که به سمت ساختمان شیشه‌ای انتهای حیاط باید در پیش بگیری تا برسی به یک ساختمان تروتمیز.
اینجا «پرسیس ژن» یعنی شتاب‌دهنده حوزه داروی بیوتک ایران است. در واقع هیبریدی از شتاب‌دهنده و مرکز رشد به‌شمار می‌رود. «فلسفه ما توسعه تکنولوژی و درهای باز است. صاحبان ایده می‌توانند به اینجا بیایند و با توسعه تکنولوژی‌شان به محصول برسند و بعد وارد بازار شوند.» این گفته امیرحسین کارآگاه، مدیرعامل پرسیس ژن است.

در این مرکز تاکنون ۵۱ تیم پذیرش شده‌اند که ۴ محصول بیوتک به بازار ارائه کرده‌اند و ۲محصول دیگر هم به‌زودی وارد بازار می‌شوند؛ محصولاتی که مخصوص بیماری‌های خاص و صعب‌العلاج هستند. این محصولات را تیم‌های کوچک دانش‌بنیان یا استارتاپی تولید می‌کنند و ارزش این کار به این است که فارغ‌التحصیلان دانشگاهی به بازار کار متصل می‌شوند و محصولی را تولید می‌کنند که ایران را از وارداتش بی‌نیاز می‌کند.

این شتاب‌دهنده که با سرمایه اولیه چند‌ده میلیارد تومانی راه‌اندازی شده، همه زیرساخت‌های لازم جهت رسیدن ایده به محصول را برای تیم‌های فناور، فراهم کرده است. اندازه بازار داروی بیوتک در ایران بین ۲ هزار تا ۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان است و صادرات سالانه داروهای بیوتک ایران تا ۵۰ میلیون دلار است.

امیرحسین کارآگاه در گفت‌وگو با «شنبه» از این شتاب‌دهنده گفته و اهدافی که دنبال می‌کنند. همچنین در مورد شرکت‌های دانش‌بنیان حرف زده و اینکه آیا در این زمینه با حباب مواجهیم یا بیش از ۴۶۰۰ شرکت دانش‌بنیان، وجود حقیقی و محصول حقیقی دارند.

کارآگاه همچنین شتاب‌دهنده حوزه دارو و سازوکارش را متفاوت از شتاب‌دهنده حوزه آی‌تی می‌داند و در این مورد توضیحاتی ارائه کرده است. تسریع در تولید داروی بیوتک در مقابل شرکت‌هایی که سابقه‌ای چندین دهه‌ای دارند، بخش دیگری از صحبت‌های کارآگاه بوده است.

چالش‌های بازار دارو، وجود مافیا در این بازار و سختی‌های کار تیم‌های نوپا در مقابل چنین شرکت‌هایی از دیگر محورهای گفت‌وگو بوده است. شرکت‌هایی که گاه تا ۷۰درصد از سهم محصول تیم‌های نوپا را طلب می‌کنند و تیم‌های فناور برای زنده‌ماندن و ادامه حیات، گاه چاره‌ای جز همکاری یا پیوستن به این شرکت‌ها ندارند.

از «پرسیس ژن» بگو و اینکه چه است و چه می‌کند؟

اینجا یک شتاب‌دهنده حوزه داروی بیوتک است؛ یعنی اگر شتاب‌دهنده در حوزه دارو را جایی بدانیم که در حال فراهم‌کردن زیرساخت تحقیق و توسعه برای دیگران است و مرکز رشد را جایی بدانیم که برای دیگران زیرساخت تولید را فراهم می‌کند، پرسیس این دو ساختار را فراهم کرده است.

این شتاب‌دهنده یک ساختمان مخصوص R&D(آر.‌اند.‌دی) برای دیگران دارد و ساختمان دیگری مخصوص تولید برای دیگران. اتفاقی که می‌افتد این است که ورود به یک ساختمان با ایده است و ورود به ساختمان دیگر با تکنولوژی صنعتی بوده و خروجی این ساختمان همان تکنولوژی صنعتی است؛ یعنی یک ایده وارد می‌شود، به تکنولوژی صنعتی تبدیل شده و در ساختمان بعدی به محصول تبدیل می‌شود.

در صنعت داروی کشور، تا پیش از این، شتاب‌دهنده و آر.اند.‌دی برای دیگران را نداشتیم اما در حوزه داروهای شیمیایی تولید برای دیگران را داشتیم؛ یعنی اگر کسی پرونده محصولش یا تکنولوژی‌اش آماده بود، می‌توانست به آنجا برود و در یک شرکتی، به صورت قراردادی تولید کند. در حوزه داروهای بیولوژیک که داروهای بیماران خاص و صعب‌العلاج است، این ساختار وجود نداشت. این زنجیره را پرسیس ایجاد کرد. بنابراین ما با شتاب‌دهنده آغاز کردیم و مرکز رشد را به آن اضافه کردیم و این هیبرید شکل گرفت.

[bs-quote quote=”اصل تفاوت اینجاست که شتاب‌دهنده‌های حوزه آی‌تی، عمدتا شتاب‌دهنده‌های خدماتی هستند. اما ما شتاب‌دهنده فناوری هستیم که خروجی ما، محصول است؛ یعنی محصولی دارویی را که محصولی بیولوژیک است، از صفر آغاز می‌کنیم و به یک تکنولوژی می‌رسیم که این تکنولوژی در واقع محصول ماست. همچنین خط قرمزی در اینجا قرار داده‌ایم که روی محصول مشابه تولید داخل، کار نکنیم. ضمن اینکه تفاوت دیگری هم وجود دارد که مربوط به بحث‌های مالی است. شتاب‌دهنده آی‌تی، تنها به فضای کار اشتراکی و اینترنت نیاز دارد اما ما در اینجا زیرساختی که فراهم می‌کنیم، باید آر.‌اند.‌دی یک شرکت داروسازی باشد” style=”style-2″ align=”left”][/bs-quote]

با این توضیح شما، این سوال برای من ایجاد شد که چه تفاوتی بین پرسیس و شرکت‌های داروسازی سنتی کشور وجود دارد؟

تفاوت این است که آنها آر.‌اند.دی و تولید برای خودشان دارند و در محدوده شرکت و فضای تولیدی خودشان این خدمات را عرضه می‌کنند اما پرسیس، آر.اند.دی و تولید برای دیگران است. فلسفه ما توسعه تکنولوژی و درهای باز است. صاحبان ایده می‌توانند به اینجا بیایند و با توسعه تکنولوژی‌شان به محصول برسند و بعد وارد بازار شوند.

شتاب‌دهنده حوزه دارو با شتاب‌دهنده‌های حوزه آی‌تی چه تفاوتی دارد؟

تفاوت‌های زیادی بین این دو وجود دارد؛ مثلا در حوزه قوانین و رگولیشن یا در حوزه ساختارهایی که خود ما برای این حوزه ایجاد کرده‌ایم. همه این موارد ویژه صنعت دارو‌ست. حتی اینقدر این ویژه‌سازی و متناسب‌سازی ساختارهای پرسیس ژن براساس صنعت دارو بود که از یک جایی به بعد، معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری معتقد بود که این دیگر شتاب‌دهنده نیست، چون آنها چارچوب‌های شتاب‌دهنده‌های حوزه آی‌تی را می‌شناختند، اما این ساختاری که ایجاد کردیم، جواب داد.

من پاسخ سوالم را نگرفتم. علاوه بر مواردی که گفتید، می‌خواهم به تفاوت‌های شتاب‌دهنده حوزه دارو با شتاب‌دهنده‌های حوزه آی‌تی اشاره کنی.

اصل تفاوت اینجاست که شتاب‌دهنده‌های حوزه آی‌تی، عمدتا شتاب‌دهنده‌های خدماتی هستند. اما ما شتاب‌دهنده فناوری هستیم که خروجی ما، محصول است؛ یعنی محصولی دارویی را که محصولی بیولوژیک است، از صفر آغاز می‌کنیم و به یک تکنولوژی می‌رسیم که این تکنولوژی در واقع محصول ماست. همچنین خط قرمزی در اینجا قرار داده‌ایم که روی محصول مشابه تولید داخل، کار نکنیم. ضمن اینکه تفاوت دیگری هم وجود دارد که مربوط به بحث‌های مالی است.

شتاب‌دهنده آی‌تی، تنها به فضای کار اشتراکی و اینترنت نیاز دارد اما ما در اینجا زیرساختی که فراهم می‌کنیم، باید آر.‌اند.‌دی یک شرکت داروسازی باشد. هزینه‌های ما به این صورت است؛ مثلا برای خرید یک یخچال ایرانی، ۲۰میلیون تومان، سانتریفیوژ تا ۶۰۰ میلیون تومان، فرمانتور یک میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان، دستگاه خالص‌سازی ۲میلیارد تومان و… سرمایه نیاز است. بنابراین برای ایجاد یک شتاب‌دهنده در حوزه داروی بیوتک، سرمایه‌گذاری بزرگی لازم است.

تیم‌هایی هم که وارد این شتاب‌دهنده می‌شوند، نیازهای‌شان در یک لپ‌تاپ خلاصه نمی‌شود که مثلا برنامه‌ای بسازند یا اپی را طراحی کنند. این تیم‌های فناور به مواد اولیه و وسایل و دستگاه‌هایی نیاز دارد که با سرمایه‌گذاری مرحله بذری مانند ۳۰ میلیون، ۵۰میلیون یا ۷۰میلیون و… کارشان راه نمی‌افتد. در اینجا سرمایه اولیه تیم‌ها تقریبا از ۳۰۰میلیون تومان شروع می‌شود و حتی پروژه‌هایی داریم که پیچیدگی‌های خاص خود را دارند و سرمایه اولیه مورد نیازشان بیش از یک میلیارد تومان است.

تفاوت دیگر ما با دیگر شتاب‌دهنده‌ها مربوط به خدمات علمی است که با استخدام پرسنل حرفه‌ای در اختیار تیم‌ها قرار می‌دهیم. در حوزه داروهای بیوتک، ۸۴ فرایند تخصصی داریم. بنابراین یک تیم دو یا سه‌نفره، به این ۸۴ فرایند تسلط ندارد. در نتیجه پرسنل ما کنار تیم‌ها قرار دارند و بخشی از کار، توسط کارکنان ما انجام می‌شود.

سرمایه اولیه مورد نیاز تیم‌های فناور را که به آن اشاره کردی، شما در اختیارشان قرار می‌دهید یا صرفا زیرساخت‌ها را آماده‌ می‌کنید؟

ما به هیچ تیمی، سرمایه مرحله بذری یا سیدمانی نمی‌دهیم و سهامی هم از تیم‌ها نمی‌گیریم. تیم‌ها مواد و ملزومات مصرفی‌شان را خودشان باید تهیه کنند. ما برای تامین این هزینه‌های تیم‌ها، با معاونت علمی و ستاد زیست فناوری تعامل کرده‌ایم که به بچه‌ها، تسهیلات ارائه کنند یا به صورت وی‌سی، صندوق با آنها وارد مشارکت شود. ما در این بخش، هیچ دخالتی نداریم و خود تیم‌ها به این صندوق مراجعه می‌کنند و کارهای‌شان را انجام می‌دهند.

نوع همکاری ما با تیم‌ها به این صورت است که در پروژه‌ها با آنها شریک می‌شویم. به این صورت که پروژه را با هم شروع می‌کنیم، پرسنل متخصص ما در کنار تیم‌ها حضور دارند (حتی در طی ساعات شب مثلا برای کشت سلول که ۱۴ روز، به صورت شبانه‌روزی است)، بعد از اینکه محصولات آماده شد و زمانی که به دمودی رسیدیم، تکنولوژی ایجاد‌شده را ارزش‌گذاری می‌کنیم و هر کدام سهم‌مان را برمی‌داریم و ما دیگر در فروش آن محصول و تکنولوژی و آینده آن سهمی نداریم.

همین رفتار ما موجب شد که افراد و شرکت‌هایی که به سمت ما آمدند، احساس کردند که استقلال عمل بیشتری دارند. چون ما در مدیریت، هیات‌مدیره و سیاستگذاری‌های‌شان حضور نداریم و می‌توانند مستقل عمل کنند.

از هر محصول چه میزان سهم برمی‌دارید؟

بسته به پروژه‌ ایجاد‌شده و تکنولوژی به‌دست‌آمده، بین ۱۰ تا ۴۰درصد سهم پرسیس خواهد بود. در روز دمودی، وقتی پروژه ارزش‌گذاری می‌شود و سرمایه‌گذار کنار کار قرار می‌گیرد، ما سهم‌مان را مشخص می‌کنیم و بعد کنار می‌کشیم؛ یعنی دیگر از میزان فروشش سهمی نداریم.

اگر هم تیمی خواست که در مرکز رشد پرسیس حضور داشته باشد، قراردادهای مشخصی داریم که به آنها ارائه می‌کنیم. مثلا اجاره فضا به تیم‌ها. یا توافق دیگری داریم که سهمی از فروش تیم را به ازای برعهده گرفتن پروسه تولید، برمی‌داریم.

تیم‌ها چه مدت زمان می‌توانند در شتاب‌دهنده پرسیس حضور داشته باشند؟

دوره پیش شتابدهی ۲ تا ۴ ماه و دوره شتابدهی ۱۵ تا ۲۴ ماه برای تیم های فناور است.

پرسیس سال ۹۵ راه‌اندازی شده. الان در سال ۹۸، چه تعداد تیم در این شتاب‌دهنده پذیرش شده‌اند؟

۵۱ تیم تاکنون در اینجا پذیرش شده‌اند. ۱۹ تیم در تیرماه ۹۷، از اینجا خارج شده‌اند، ۱۳ تیم طی چند روز گذشته خارح شده‌اند و مابقی الان در اینجا فعال هستند و دمودی دیگرمان در اسفندماه یا فروردین ۹۹ خواهد بود و تیم‌های دیگری از اینجا خارج خواهند شد.

پرسیس ظاهرا در شهرستان‌ها هم حضور دارد و شعبه‌های دیگری هم راه‌اندازی کرده است. ضرورت راه‌اندازی این شعبه‌ها‌ چه بوده است؟

یکی از ارزش‌هایی که ما ایجاد کرده‌ایم، راه‌اندازی شعبه‌ در دیگر شهرهای ایران است. الان در بوشهر، اصفهان، تبریز، شیراز، ارومیه، کرمان، مشهد و اهواز شعبه‌های پرسیس راه‌اندازی شده و در تهران هم سه شعبه در دانشگاه‌های مختلف ایجاد کرده‌ایم.

شعب‌ پرسیس با همکاری دانشگاه‌های علوم پزشکی راه‌اندازی شده‌اند و ضرورت این کار هم این بوده که می‌خواستیم این تفکر را که همه برای کارکردن باید به تهران بیایند، عوض کنیم. بچه‌ها باید در شهرهای خودشان به چنین امکاناتی دسترسی داشته باشند. الان ۱۴ پروژه از پروژه‌های پرسیس، مربوط به شعبه‌های شهرهایی غیر از تهران است.

سرمایه‌گذاران پرسیس چه کسانی هستند؟ خصوصی هستید یا بخشی از نهادها و سازمان‌های دولتی؟

اینجا خصوصی است و با سرمایه‌گذاری افراد حقیقی آغاز به کار کرده است. بنیانگذار پرسیس هم یکی از بزرگان صنعت بیوتک ایران یعنی دکتر فریدون مهبودی است. همچنین یکی دو نفر شخص حقوقیِ خصوصی هم سهامدار اینجا هستند. در واقع اینجا متعلق به دولت یا ساختار حاکمیتی نیست. البته معاونت علمی ریاست جمهوری، حامی و پشتیبان ماست.

در سال ۲۰۱۹، تعداد تولیدکنندگان این داروها در جهان، به اندازه انگشتان یک دست است، چون تکنولوژی پیچیده‌ای دارند و قانون ثبت اختراع اعمال می‌شود. از طرفی وقتی این داروهای ساخت داخل توسط فوق‌تخصص‌ها تجویز می‌شود و صادرات هم صورت می‌گیرد، پس تولیدشان اتفاق مهمی محسوب می‌شود. ضمن اینکه از کلیت صنعت بیوتک، تا ۹۰درصدش را می‌توانیم در ایران فراهم کنیم؛ یعنی صنعت وابسته‌ای نیست و بخش‌های مهمی‌ از آن در ایران انجام می‌شود

یعنی هیچ‌گونه کمک مالی از معاونت هم نداشته‌اید؟

در قالب تسهیلات، وام‌هایی را از معاونت دریافت کرده‌ایم اما سرمایه‌گذار ما نیستند.

برای راه‌اندازی این شتاب‌دهنده چقدر هزینه کرده‌اید؟

در سال ۹۵، برای راه‌اندازی شتاب‌دهنده در همین ساختمان که الان در آن هستیم و ۶۰۰متر مربع زیربنا دارد، (بدون در نظرگرفتن هزینه ساختمان) تا ۷میلیارد تومان هزینه کردیم. الان اگر یک تیم بخواهد چین شرکتی راه‌اندازی کند، ابتدا به ساکن، حداقل ۷میلیارد تومان سرمایه نیاز دارد.

ریسک شکست را هم باید بپذیرد. اگر هم ایده‌اش به سرانجام برسد، باید برای تولیدش اقدام کند. ما برای بخش تولید هم ساختمان دیگری داریم که تولید در آنجا انجام می‌شود و تا ۳۰میلیارد تومان برای تجهیزات مورد نیاز در آنجا، هزینه شده است.

چنین مرکزی، هزینه‌ها را برای افراد صاحب ایده کاهش می‌دهد. حتی برای سرمایه‌گذاران هم ریسک را پایین می‌آورد. به دلیل ایجاد همین زیرساخت‌ها، توجه سرمایه‌گذاران هم جلب شده و به ما مراجعه می‌کنند. ما این سرمایه‌گذاران را در پروژه‌های‌مان سهیم می‌کنیم.

در واقع وقتی افراد حقیقی و حقوقی برای سرمایه‌گذاری به ما مراجعه می‌کنند، خودمان دخالت نمی‌کنیم و تیم‌های‌مان را به آنها معرفی می‌کنیم.

از تیم‌های حاضر در پرسیس گفتی و محصول‌محوربودن این شتاب‌دهنده؛ این تیم‌ها تاکنون چقدر محصول تولید کرده‌اند؟

هر کدام از این تیم‌ها در واقع یک محصول است و با یک محصول وارد پرسیس شده‌اند. مثلا در دور نخست که ۱۹ پروژه داشتیم که از پرسیس خارج شده‌اند، الان ۴محصول وارد بازار شده ‌و ۲محصول در مرحله مطالعات انسانی است، چون داروهای بیوتک برخلاف داروهای شیمیایی مثل قرص و کپسول، بخشی از فرایندشان، مطالعه روی انسان است. همچنین پرونده ۵محصول هم در سازمان غذا و دارو در حال مطالعه است و ۸مورد هم در مرحله ورود به فهرست داروهای رسمی کشور هستند.

فهرستی وجود دارد که پزشکان موظف هستند که داروها را ‌تنها از آن فهرست تجویز کنند. در غیر این صورت پروانه پزشک گاه تا ۶ماه تعلیق می‌شود. وقتی داروی جدیدی در دنیا تولید می‌شود و به ایران می‌آید، وزارت بهداشت باید روی آن مطالعه‌ای انجام دهد که آن دارو را به فهرست رسمی داروهای کشور ببرد یا نه.

ملاحظه‌ای که در اینجا وجود دارد، مربوط به بحث بیمه‌ است. اگر دارو به آن فهرست راه پیدا کند، باید تحت پوشش بیمه قرار بگیرد. به‌ویژه داروهای بیوتکی که تیم‌های ما تولید می‌کنند و مربوط به بیماری‌های خاص و صعب‌العلاج است، تا ۹۰درصد هزینه‌ها را بیمه می‌پردازد. بنابراین محصولات تولیدی تیم‌های ما، با طی مراحلی و با گذشت زمان، به بازار می‌آیند.

گفتی که ۴مورد از داروها به بازار آمده‌اند؛ حجم تولیدی این داروها چقدر بوده است؟

حجم تولیدشان متفاوت است؛ مثلا یک مورد تا ۱۶۰هزار دوز بوده. از مواردی هم که در مرحله مطالعه بالینی است، یک مورد تا اوایل بهمن ماه وارد بازار می‌شود. ضمن اینکه این داروها برای نخستین‌بار است که در کشور تولید می‌شوند.

قیمت‌گذاری دارو را چه کسی انجام می‌دهد؟

قیمت‌گذاری دارو در ایران، کاملا حاکمیتی است؛ یعنی وزارت بهداشت این کار را انجام می‌دهد. وقتی پرونده محصول را به سازمان می‌دهیم و روزی که سازمان به ما مجوز ورود به بازار را می‌دهد، قیمت را هم به ما اعلام می‌کنند.

میزان تولید یک دارو توسط تیم تولیدکننده تعیین می‌شود یا در این زمینه محدودیت وجود دارد؟

تولید به نیاز بازار بستگی دارد، چون دارو تاریخ انقضا‌ دارد، ما روی بازار مطالعه می‌کنیم و وزارت بهداشت هم در زمستان هر سال به شرکت‌های تولیدکننده نامه‌ای ارسال می‌کند و از آنها می‌خواهد که ظرفیت تولیدشان را برای سال بعد، اعلام کنند. شرکت‌ها هم ظرفیت و توان تولیدی‌شان را اعلام می‌کنند. وزارت بهداشت طی چند ماه نخست سال، ظرفیت‌ها را می‌سنجد و اگر کمبودی وجود داشته باشد، با واردات دارو این کمبود را جبران می‌کند.

در اینجا برای من یک سوال مطرح است؛ قبل از شما، شرکت‌های سنتی دارویی همین کار را می‌کردند. شما با سازوکار شتاب‌دهنده، چه تفاوتی ایجاد کرده‌اید؟

فرض کنید که شرکتی در حوزه تولید داروهای بیوتک فعال بوده، آر.اند.دی مشخص و ظرفیت تولید مشخصی هم داشته است؛ طبیعتا تعدادی محصول را هم مدنظر داشته و روی‌شان کار می‌کرده. چنین شرکتی، ظرفیتی بیش از این برای تولید نداشته یا حتی سیاستی برای گسترش ظرفیتش و تولید و توسعه بیشتر نداشته که مثلا شعبه‌های دوم، سوم یا چهارمی ایجاد کند.

از طرفی کاری به طرح‌ها و ایده‌های افراد فارغ‌التحصیل نداشته و روی آنها سرمایه‌گذاری نمی‌کرده است؛ بلکه چنین شرکتی خودش را بنگاه اقتصادی می‌بیند که باید با تیم آر.اند.دی خودش کاری انجام بدهد. همچنین چنین شرکتی حاضر نیست که ریسک کند و آر.اند.دی خود را در اختیار صاحبان ایده قرار دهد و یک سال صبر کند تا آنها به نتیجه برسند.

ما این فضا را ایجاد کردیم که افراد مختلف با ایده‌های مختلف به پرسیس بیایند و فرصت داشته باشند که روی ایده‌های‌شان کار کنند. ضمن اینکه قبل از ورودشان، براساس نیاز بازار، گزینش می‌شوند؛ یعنی راهنمایی می‌شوند که محصولی تولید کنند که مورد نیاز بازار است.

ما ریسک شکست را می‌پذیریم و حتی اگر محصول به نتیجه نرسد، تیم‌ها هزینه‌ای بابت استفاده از تجهیزات حرفه‌ای ما نمی‌پردازند؛ یعنی ما در ضرر با آنها شریک می‌شویم. این اتفاق موجب شد که ما بتوانیم افراد جدید و شرکت‌های جدیدی را به این صنعت تزریق کنیم.

از سال ۷۳ که صنعت بیوتک در ایران راه‌اندازی شده تا سال ۹۵ یعنی طی ۲۲سال، تنها ۶شرکت تولیدکننده داروی بیوتک داشتیم. اما الان، ۴شرکت با ۴ محصول وارد بازار شده‌اند و ۲محصول دیگر هم در مرحله مطالعه انسانی است و به‌زودی وارد بازار می‌شوند؛ یعنی طی ۳ سال، این ظرفیت دوبرابر شده است.

آن ۶ شرکت که اشاره کردم، ۲۲ محصول تولید کرده بودند و این ۶ شرکت طی این ۳ سال، ۶ محصول دیگر به این فهرست اضافه کرده‌اند و تا سال ۱۴۰۰، تعداد این شرکت‌ها و محصولات افزایش خواهد یافت.

چرا این اتفاقات و این رشد حاصل شده است؛ تفاوتی که شما ایجاد کرده‌اید، شامل چه مواردی می‌شود؟

علت اینکه ما توانستیم فرایندها را کوتاه کنیم، این بود که تا پیش از ما، آر.اند.دی برای خود بود و هر شرکت در حوزه و محدوده خودش کار می‌کرد و افراد استخدام می‌شدند و برای‌شان فرقی نمی‌کرد که یک پروژه یک‌ماهه تمام شود یا چندین ماهه. اما در اینجا کسی حقوق نمی‌گیرد، ما هم که زیرساخت آماده کرده‌ایم، اجاره نمی‌گیریم. پس هر دو برای نتیجه‌گیری تلاش می‌کنیم. اگر ما هم حقوق می‌دادیم و آنها هم اجاره می‌دادند، انگیزه‌ای برای اتمام پروژه‌ها وجود نداشت.

در بازار دارو، نوعی بی‌اعتمادی به داروی ایرانی وجود دارد. چنین نگرشی برای تیم‌های فناور، چالش محسوب می‌شود؟ یعنی مانعی بر سر راه‌شان است برای تولید بیشتر؟ ظاهرا حتی ممکن است که به لحاظ انگیزشی هم مانع باشد.

قطعا این موضوع برای تیم‌های داروساز، چالش به‌شمار می‌رود، چون مشکلات و سختی‌هایی را برای بازاریابی و تبلیغات داروهای ایرانی ایجاد می‌کند. نکته دیگری هم وجود دارد که مربوط به تقابل پزشکان و صنعت است. البته باید به پزشکان حق داد.

پزشک می‌خواهد دارویی به بیمارش بدهد که موجب بهبودی‌اش شود و پزشک را به اطرافیانش معرفی کند؛ یعنی حرفه پزشک در گرو تجویز بهترین دارو‌ست. در حوزه داروی بیوتک ما تفاوت‌هایی داریم و آن مربوط به مطالعه انسانی است؛ یعنی اثربخشی داروی ایرانی در مقابل داروی خارجی بررسی می‌شود.

این مطالعه در بیمارستان‌های دولتی و زیر نظر دانشگاه‌های علوم پزشکی انجام می‌شود. در نتیجه روزی دارو وارد بازار می‌شود که روی تعداد قابل توجهی از بیماران، برند اصلی یا خارجی دارو و داروی ایرانی، استفاده شده و نتیجه مشخص می‌شود. همین امر موجب می‌شود که داروی بیوتک کمی مصونیت داشته باشد. ضمن اینکه این داروها، داروی بیماران خاص است و تنها گروه خاصی از پزشکان می‌توانند این داروها را تجویز کنند تا مشمول بیمه شوند.

در این میان یک اتفاق دیگر هم رخ داده و آن صادرات داروهای بیوتک ایران به خارج از کشور است. از سال ۹۱، این صادرات اتفاق افتاده است. البته نه به کشورهای ضعیف بلکه به کشورهایی چون روسیه یا انتقال تکنولوژی به ترکیه و مالزی؛ یعنی کشورهایی که خودشان صاحب صنعت و تکنولوژی هستند.

کشورهای آمریکای جنوبی هم از مقاصد داروهای بیوتک ایران هستند. صادرات این داروها به اروپا هم به‌زودی پررنگ‌تر می‌شود. صادرات این داروها، موجب شده که دیدگاه‌ها به محصولات ایرانی بهتر شود؛ هر‌چند هنوز آن چالش برقرار است و بیماران خواهان داروی خارجی هستند.

تیم‌هایی هم که وارد این شتاب‌دهنده می‌شوند، نیازهای‌شان در یک لپ‌تاپ خلاصه نمی‌شود که مثلا برنامه‌ای بسازند یا اپی را طراحی کنند. این تیم‌های فناور به مواد اولیه و وسایل و دستگاه‌هایی نیاز دارد که با سرمایه‌گذاری مرحله بذری مانند ۳۰میلیون، ۵۰میلیون یا ۷۰میلیون و… کارشان راه نمی‌افتد. در اینجا سرمایه اولیه تیم‌ها تقریبا از ۳۰۰میلیون تومان شروع می‌شود و حتی پروژه‌هایی داریم که پیچیدگی‌های خاص خود را دارند و سرمایه اولیه مورد نیازشان بیش از یک میلیارد تومان است

اندازه بازار داروی بیوتک ایران چقدر است و بیشتر در دست شرکت‌های سنتی است یا دانش‌بنیان؟

اندازه بازار داروهای بیوتک کشور، بین ۲ هزار تا ۲هزار و ۵۰۰میلیارد تومان در سال است. نکته مهم این است که این بازار تا ۵هزار میلیارد تومان هم قابلیت بزرگ‌شدن دارد. در مورد بخش دوم سوال باید بگویم که ۶شرکتی که از سال ۷۳ شروع به کار کرده بودند، وقتی قانون دانش‌بنیان به‌وجود آمد، همگی برای دریافت گواهینامه‌های دانش‌بنیان اقدام کردند و آن شرکت‌ها هم دانش‌بنیان به‌شمار می‌شوند.

۳سال است که در این اکوسیستم حضور دارید؛ از تیم‌های شما، ۴محصول به بازار آمده است. این تیم‌ها را استارتاپ می‌دانید؟ چون خیلی از شرکت‌های دانش‌بنیان خودشان و تیم‌های‌شان را استارتاپ می‌دانند و از این عنوان برای‌شان استفاده می‌کنند.

ما اینها را تیم‌های فناور می‌دانیم که وقتی وارد پرسیس می‌شوند، کمک‌شان می‌کنیم که شرکت ثبت کنند. همچنین کمک‌شان می‌کنیم که تیم‌شان را کامل کنند؛ از نظر بازرگانی و ساختار سازمانی، فنی، مالی و اداری و… تا روزی که از پرسیس می‌روند، توانایی بالایی داشته باشند.

اگر بنا بر تعریف استارتاپ یعنی اینکه یک پروژه طی مدت اندکی با هزینه کم بتوانند به نتیجه‌ای برسد و امکان اسکیل داشته باشد، بخواهیم در مورد تیم‌های اینجا صحبت کنیم، این تیم‌ها را هم استارتاپ می‌بینیم، چون با هزینه کم و طی مدتی بسیار کمتر از آنچه در فضای سنتی امکان‌پذیر است (مثلا ۵ سال)، به نتیجه می‌رسند و به بازار می‌روند. البته ما اصراری نداریم که به این تیم‌ها، استارتاپ بگوییم و این تیم‌ها را بیشتر تیم‌های دانش‌بنیان می‌دانیم که در فضای یک شتاب‌دهنده رشد می‌کنند.

وقتی یک تیم ایده و محصولش را به شتاب‌دهنده می‌آورد، چه تضمینی وجود دارد که ایده‌ها و فرمولاسیون تیم‌ها از طرف شتاب‌دهنده در اختیار تیم دیگری قرار نگیرد یا خودش اقدام به تولید همان محصول نکند؟ چون شتاب‌دهنده هم پرسنل مورد نیاز را دارد و هم زیرساخت‌ها.

این نگرانی برای بچه‌ها و تیم‌ها به‌شدت وجود دارد. ما برای رفع این نگرانی بحث محرمانگی را مطرح کرده‌ایم و قرارداد می‌بندیم و حتی تعهد محضری می‌دهیم که نه خودمان روی آن محصول کار کنیم و آن را در اختیار تیم‌های دیگری قرار بدهیم.

هر از ‌گاهی از رسانه‌های ملی، اعلام می‌شود که داروی فلان بیماری صعب‌العلاج و خیلی خاص، توسط چند دانشجوی ایرانی کشف شد. این اخبار که با آب‌وتاب هم گفته می‌شود، چقدر صحت دارد؟ آیا واقعا تیم‌های کوچک دانشجویی در حال رقم‌زدن کارهای بزرگی هستند و رسانه‌ها درست می‌گویند یا بیشتر شوآف رسانه‌ای محسوب است؟

برای بررسی صحت و سقم این اخبار، باید به داروخانه مراجعه کنید. داروخانه جایی است که می‌توانید واقعیت تولید داخل را آنجا لمس کنید؛ یعنی آنچه تولید‌شده و در قفسه نشسته است. آنچه ‌من در مورد داروهای بیماری‌های خاص عرض کردم، مربوط به ۲۶ قلم داروی بیوتک تولید داخل است که در داروخانه‌های دانشگاهی‌ (دولتی‌ها) موجود است.

سوال دیگر این است که آیا تولید این ۲۶قلم داروی بیوتک که توسط تیم‌های کوچک دانش‌بنیان انجام شده، کار بزرگی محسوب می‌شود؟

بله، چون همین الان یعنی در سال ۲۰۱۹، تعداد تولیدکنندگان این داروها در جهان، به اندازه انگشتان یک دست است، چون تکنولوژی پیچیده‌ای دارند و قانون ثبت اختراع اعمال می‌شود. از طرفی وقتی این داروهای ساخت داخل توسط فوق‌تخصص‌ها تجویز می‌شود و صادرات هم صورت می‌گیرد، پس تولیدشان اتفاق مهمی محسوب می‌شود.

ضمن اینکه از کلیت صنعت بیوتک، تا ۹۰درصدش را می‌توانیم در ایران فراهم کنیم؛ یعنی صنعت وابسته‌ای نیست و بخش‌های مهمی‌ از آن در ایران انجام می‌شود. مگر در بعضی از تجهیزات خیلی خاص و پیچیده که به صورت بین‌رشته‌ای تولید می‌شوند. این نکته را هم اضافه کنم در دنیا، کل داروهای حوزه بیوتک، ۱۷۰ قلم است و اینکه در ایران ۲۶ قلم تولید شده، اهمیت زیادی دارد.

در طول سال، چه میزان صادرات داروی بیوتک از ایران انجام می‌شود؟

حدود ۵۰میلیون دلار.

صادرات داروی ایران به‌طور کلی چقدر است؟

بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ میلیون دلار سالانه از ایران دارو صادر می‌شود.

چه تصویری برای آینده پرسیس ترسیم کرده‌اید؟ یعنی می‌خواهید در آینده چه باشید و شما را به چه چیزی بشناسند؟

می‌خواهیم پرسیس از نظر دانش، در کشور رفرنس باشد. نه برای دانشجو بلکه برای شرکت‌های صنعتی؛ یعنی اینجا قطب علمی و تکنولوژی باشد که شرکت‌های بزرگ صنعتی هر جا در فرایندهای خود دچار مشکل شدند، برای دستیابی به دانش مورد نیازشان به پرسیس مراجعه کرده، پروژه‌ای با ما تعریف کنند و مشکل‌شان حل شود.

اهمیت این رفرنس‌شدن به‌ویژه برای آن ۶ شرکتی که قبلا به آنها اشاره کردم، زمانی بیشتر مشخص می‌شود که این شرکت‌ها می‌خواهند به بازار اروپا وارد شوند؛ یعنی در یک سطح کیفی بالا و بین‌المللی رقابت می‌کنند و رفرنس‌بودن برای آنها، اهمیت زیادی برای پرسیس می‌کند.

پس اینکه ما برای یک شرکت ایرانی که در اروپا فعالیت‌ می‌کند، رفرنس باشیم، در حالی که ۱۰ یا حتی ۲۰ سال به لحاظ عمری از آن کوچک‌تر هستیم، اتفاق مهمی است که ما در این شتاب‌دهنده به دنبال تحقق آن هستیم. همچنین الان شتاب‌دهنده‌های دیگری هم در حوزه بیوتک ایجاد شده‌اند و این به سرعت رشد ما هم کمک می‌کند.

یک تصویر نهایی هم برای فارغ‌التحصیلان در نظر داریم. به این صورت که می‌خواهیم برای آنها یک مسیر و یک سرزمین شانس باشیم؛ یعنی از دانشگاه به سمت تولید بیایند. پس آن انگاره ذهنی و سنتی را که دانشجو از دانشگاه باید به مطب یا بیمارستان برود، تغییر می‌دهیم.

الان در پرسیس چند نفر کار می‌کنند؟

۱۴۵ نفر.

گفتی که وقتی تیم‌ها وارد پرسیس می‌شوند، به روند ثبت شرکت‌شان کمک می‌کنید. برای اینکه این شرکت‌ها دانش‌بنیان محسوب شوند، باید گواهینامه و لایسنس خاصی را پاس کنند؟ کلا چه سازوکاری را باید طی کنند؟

قبلا شرکت‌ها به‌عنوان دانش‌بنیان ثبت می‌شدند و با همین ترفند، خیلی از شرکت‌ها خود را به‌عنوان دانش‌بنیان صحبت کردند. بعد معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری اعلام کرد که محصول را دانش‌بنیان می‌کنیم؛ یعنی ممکن است یک شرکت، ۱۰ محصول داشته باشد اما تنها یک محصولش دانش‌بنیان باشد.

این مسئله موجب شده که شرکت‌ها تنها بابت محصول دانش‌بنیان‌‌شان، معافیت مالیاتی دریافت کنند. در حالی که قبلا بابت کل درآمدش، معافیت می‌گرفت و شاید بخشی از درآمدش مربوط به واردات یا کارهای بازرگانی می‌بود.

برای دریافت گواهی دانش‌بنیان‌بودن، محصول باید ویژگی‌هایی داشته باشد. کارگزاری از معاونت علمی می‌آید و محصول را بررسی می‌کند و حتما باید محصول، پیچیدگی‌ تولید داشته باشد و سهل‌الوصول نباشد. ضمن اینکه شرکت‌های دانش‌بنیان سطح یک، معافیت مالیاتی دارند یا برای عوارض گمرکی تخفیف می‌گیرند.

آخرین آماری که از تعداد شرکت‌های دانش‌بنیان در ایران دیده‌ام، تعدادشان بیش از ۴۶۰۰ شرکت بود. این تعداد نیاز کشور است یا صرفا حباب است و شرکت‌ها برای معافیت مالیاتی این گواهینامه‌ها را گرفته‌اند؟

باز هم باید به خروجی‌ها نگاه کنیم؛ یعنی اگر توقع داشته باشیم که هر شرکت دانش‌بنیان حداقل یک محصول دانش‌بنیان تولید کرده باشد، باید در مقابل نامش، اسم یک محصول دانش‌بنیان هم نوشته شود. اگر چنین چیزی انجام شده باشد، الان باید حداقل ۴۶۰۰ محصول دانش‌بنیان در کشور تولید شده و در بازار موجود باشد.

اگر چنین محصولاتی داریم، پس این اعداد صحیح است و این تعداد شرکت دانش‌بنیان هم، واقعیت دارد. خیلی خوب است که معاونت علمی، ستون جدیدی کنار اسم شرکت‌ها ایجاد کند به نام محصول و مشخصات محصول درج شود و کاربر بتواند آن محصول را در بازار پیدا کند.

طی ۳سالی که از فعالیت‌تان می‌گذرد، با چه چالش‌هایی مواجه بوده‌اید؟ یعنی اگر از شما بخواهند که سختی‌های کارتان را بگویید، به چه مواردی اشاره می‌کنی؟

من در حضور رئیس جمهور هم اعلام کردم که به جز معاونت علمی و فناوری رئیس جمهور، دستگاه‌های اجرایی کشور هنوز با ادبیات دانش‌بنیان و ادبیات استارتاپی آشنا نیستند. ساختارها هم ساختارهای تعریف‌شده‌ای برای استارتاپ‌ها و پروژ‌ه‌های دانش‌بنیانی نیست.

وقتی وارد وزارت بهداشت می‌شوید، اول می‌پرسند که تولیدکننده‌ای یا واردکننده. بعد مدارکی می‌خواهند و تو را راهی صفی عریض و طویل می‌کنند. انگار که یک شرکت ۱۰ساله هستی. اگر یک شرکت چندین‌ساله را یک سال هم در صف نگه دارند، چون از محصولات‌ دیگرش درآمد دارد، اموراتش می‌گذرد. اما چند جوان که همه زندگی‌شان به یک محصول بند است و درآمدی هم ندارند و شرکت‌شان نوپاست، چگونه باید یک سال در صف انتظار وزارت بهداشت بمانند؟ مشخصا چنین تیمی از هم می‌پاشد و کنار می‌رود.

شاید باورش سخت باشد اما ما تا سال گذشته، در حوزه دارو، قانونی داشتیم که مربوط به سال ۱۳۳۴ بود. الان اصلاحات جزئی انجام‌شده اما کلیاتش هنوز پابرجاست. بنابراین باید گیت جداگانه‌ای ایجاد شود برای شرکت‌های دانش‌بنیان و استارتاپی که با قواعد همین شرکت‌ها در موردشان تصمیم‌گیری شود.

وزارت بهداشت باید یک لاین مجزا برای شرکت‌های استارتاپی در نظر بگیرد. چنین لاینی را گمرک، دارایی، بانک و همه ارکان باید ایجاد کنند. الان ما به هر کدام از نهادها و سازمان‌ها که مراجعه می‌کنیم، ما را با ایران‌خودرو و مینو و… می‌سنجند و همه ما را شرکت محسوب می‌کنند بدون اینکه ویژگی هر کدام را در نظر بگیرند. با این شرایط، بچه‌ها به این نتیجه می‌رسند که در چنین وضعیتی نمی‌توان کار کرد و همان بهتر که اپلای کنیم و از ایران برویم.

برای تیم‌های حاضر در پرسیس هم انگار جهت گرفتن سهم بازار، زمان‌بندی ویژه‌ای در نظر گرفته‌اید.

ما این نقشه راه را برای تیم‌ها ترسیم کرده‌ایم که در سال اول ورودشان به بازار، بهترین اتفاق این است که ‌ بتوانند ۳۰درصد از سهم بازار را بگیرند و طی ۳سال به ۹۰درصد از سهم بازار برسند، چون بازار در دست نمونه خارجی است و نمونه ایرانی باید بتواند طی این مدت سهمش را از بازار بگیرد. هر چند آسان نیست اما شدنی‌ است.

با توجه به پاسخی که به سوال قبل دادید، بحث دیگری هم مطرح می‌شود. ما در طول این گفت‌وگو در مورد اهمیت تولید دارو توسط تیم‌های کوچک دانش‌بنیان و در مدت زمان اندک صحبت کردیم. اما بخش مهم دیگری هم وجود دارد به نام بازار فروش؛ یعنی تیم‌هایی که تولید می‌کنند، باید بتوانند بفروشند. حالا این بحث را همین‌جا نگه داریم و به موضوع فراگیری به نام وجود مافیا در بازار دارو و بازار سلامت ایران بپردازیم. تیم‌های کوچک دو یا سه‌نفره با روحیه و تفکر استارتاپی، چگونه قرار است در بازار غول‌پیکر سلامت ایران، تولید کنند و بفروشند؟ اصلا اینها قدرت عرض‌اندام دارند؟ ضمن اینکه قبل از پاسخ به این سوالات، بهتر است بگویید که شما هم وجود مافیا در بازار داروی ایران را قبول دارید؟

واقعا نمی‌دانم چگونه باید پاسخ بدهم چون کمی پیچیده است.

انگار می‌خواهی هوای همه را داشته باشی و خیلی صریح پاسخ نمی‌دهی.

نه! نمی‌دانم در مورد مافیا چگونه پاسخ بدهم که صحیح باشد. اما صادقه باید بگویم که افراد و شرکت‌ها و هلدینگ‌های بزرگی در ایران داریم که خصوصی هم نیستند و دولتی هستند که بازار دارو را در اختیار دارند. بازار دارو، بازار بی‌رحمی است.

فرض کنید که یک شرکت، به‌عنوان یک هلدینگ بزرگ، ۵۰ محصول دارد. حالا یک تیم استارتاپی، مشابه یکی از آن ۵۰ محصول را تولید می‌کند. برای آن شرکت خیلی راحت است که آن یک محصول را با آفردادن به داروخانه‌ها، به صورت رایگان توزیع کند. پس آن تیم استارتاپی هیچ کاری در این شرایط نمی‌تواند بکند و شکست می‌خورد؛ یعنی می‌خواهم بگویم این شرکت‌ها می‌توانند چنین شیطنت های بازاریابی داشته باشند.

اسمش انحصارطلبی و حتی رانت‌خواری است نه شیطنت بازاریابی.

بله، می‌توان گفت انحصارطلبی یا هر اسم دیگری. این را هم بگویم که مافیای دارو بعد از مافیای اسلحه، بزرگ‌ترین مافیای دنیاست. پس این مسائل وجود حقیقی دارد.

و در ایران هم هست؟

قطعا و نمی‌توان منکرش شد.

با این شرایط بچه‌های تازه‌کار نباید وارد بازار شوند؛ یعنی اصولا هر حرکتی بی‌نتیجه است. چه راه‌حلی برای ورود به چنین بازاری وجود دارد؟

چند سناریو می‌توان در نظر گرفت که همکاری با این شرکت‌های بزرگ، مهم‌ترین راه‌حل است. این همکاری می‌تواند در قالب فروش محصول به این شرکت‌ها، همکاری با آنها و تولید محصول مورد نیاز این شرکت‌ها باشد. بچه‌ها باید با این شرکت توافق کنند.

چون شرط حیات مطرح است آیا شرکت های استارتاپی با آنها توافق می کنند؟

چون این شرکت‌ها معمولا سهم قابل توجهی می‌گیرند؛ یعنی حتی تا ۷۰درصد. بچه‌ها معمولا نمی‌خواهند زیر بار این سهم‌خواهی بروند. در حالی که این ۷۰درصد، تضمین زنده‌بودن‌شان است. این الان قاعده بازی در این بازار است و اگر تیم‌های کوچک به شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران بزرگ بازار وصل شوند، می‌توانند از خدمات شرکت‌های پخش آنها، از خدمات بازاریابی و تبلیغات‌شان و… استفاده کنند؛ یعنی این سکه، یک روی مثبت هم دارد. هر‌چند آن سهم‌خواهی هم وجود دارد.

من معمولا به بچه‌ها توصیه می‌کنم که به ازای زنده‌ماندن این سهم را بدهند، چون فروش‌شان چندین برابر شده و کسب‌وکارشان تضمین می‌شود.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.