نمیدانم چقدر با واژه «پیشخور» آشنا هستید. من هم بهتازگی این مفهوم را درک کردهام. وقتی قرار است یک تصمیم و اتفاق کلان اقتصادی یا سیاسی بر اقتصاد تاثیر بگذارد، به این شکل نیست که بازار تا آن روز صبرکند و سپس واکنش نشان بدهد. مثلا در مورد اعمال تحریمهای آمریکا عامه مردمی که میخواستند دلار خرید کنند، صبرکردند تا چند روز مانده به ۱۳ آبان این کار را انجام دهند. تحلیلشان این بود که بعد از ۱۳ آبان قیمتها خواهد ترکید، اما در آن مقطع چندروزه چنین نشد و به اصلاح بازار پیشخور کرده و قیمتها از قبل به استقبال این تصمیم رفته بودند.
گزارش بانک جهانی و پیشبینی اکثر فعالان و کارشناسان اقتصادی نشان میدهد و همگان در این نکته اشتراک نظر دارند که سال آینده، تورم افزایش قابل توجهی خواهد داشت و پیامد آن رکود اقتصادی است. تورم برای ما ایرانیها پدیده ناشناختهای نیست، اما تشدید تحریمهای ظالمانه علیه مردم ایران، ناکارآمدی اقتصاد بیمار و ساختارهای معیوب سنتی، با ترکیب تورم و رکود، خبر از یک سال سخت میدهد. اهل غرزدن و ایجاد فضای ناامیدی نیستم. میخواهم از یک پیشخور صحبت کنم و راه برونرفت از آن.
بیایید خودمان را پرتاب کنیم به نیمه سال بعد؛ شرایطی که گفته میشود نتایج رکود و تورم خودش را بیش از پیش نمایان خواهد کرد. بالارفتن هزینهها و دستمزدها، کاهش مشتری، توقف و کندی رشد و توسعه، زیان، شکست، سکون و ناامیدی از نتایج قابل پیشبینی هررکودی است. اینکه چه چیزی حال اقتصاد ایران را خوب خواهد کرد، در حیطه اختیارات و قدرت نفوذ ما نیست و مربوط به سیاستهای کلی کشور است و به دولتمردان بازمیگردد. اما اینکه چه چیزی حال ما و بیزینسمان را خوب خواهد کرد، بخشی از آن اختیارش در دست ماست.
نمیدانم تا آن زمان ما میتوانیم زیر این چرخدندههای هولناک تورم تاب بیاوریم تا روز موعود که کمر مشکلات شکسته خواهد شد و این محاصره اقتصادی کمرنگ و کماثر شده یا پایان خواهد یافت. هر چه هست، تحلیلها و آمارها نشان میدهد این یک دوره زمانی است که سرانجام پایان خواهد یافت.
امید و خلاقیت و نوآوری
آنچه باعث میشود ما تاب بیاوریم و صبح روشن را ببینیم، در گام اول، وسط و آخر، امید است و امید. به این معنا که در تمام لحظات ناامیدی، راهی به امیدواری بیابیم، کم نیاوریم و بجنگیم.
اگر امید را به سوخت یک خودرو تعبیر کنیم که نباید بگذاریم از راهرفتن باز بماند. خلاقیت و نوآوری دستفرمان رسیدن ما به یک مسیر امن و صبحی روشن است. همواره تاکید کردهام ما مازوخیسم لذت از بحران نداریم که بگوییم برای موفقیت باید حتما بحرانی باشد. اما تاریخ اقتصاد نشان میدهد کسبوکارهای بزرگ زیادی از دل یک بحران بیرون آمدهاند.
در همین ایران خودمان داستان زندگی علی اکبر رفوگران، موسس خودکار بیک را سرچ کنید و بخوانید یا اصغر قندچی، موسس کارخانه ایرانکاوه و همه بیزینسهای موفقی که از دل بابلداتکام در آمریکا بیرون آمدهاند. آنچه مولفه مشترک همه اینهاست، این است که باور داشتند در اقتصاد هیچ چیز مطلقا خوب یا بد نیست. حتی بحرانها میتوانند محل زایش یک کسبوکار موفق باشند.
اگر بخواهم توصیفی از سال ۹۸ بدهم، زمستان و یخبندان سردی در پیش است اما زندگی در زیر این آب یخزده و سرد تا تابش خورشید گرم ادامه دارد. آنچه ما را نجات خواهد داد تا صبح گرم را ببینیم و لمس کنیم، امید و خلاقیت و نوآوری است.
هر بیزینسی که در سال ۹۸ با دستفرمان و سوخت ۹۷ براند، محکوم به شکست است. بیایید تا آن روز منتظر تحولات نباشیم و همین الان اتفاقات سال آتی را باتیممان درمیان گذاشته و «پیشخور» کنیم.
1 دیدگاه