وی‌سی‌ها را درک کنید اما مثل آنها نشوید

0

به نظرم بیشتر از اینکه این روزها پاسخ به این سوال مهم باشد که چطور و از کجا باید سرمایه جذب کرد، می‌بایست به این سوال کلیدی‌تر پاسخ داد که رابطه وی‌سی و استارتاپ در اکوسیستم استارتاپی ایران چه انتهایی دارد و این دو چطور دارند روی یکدیگر تاثیر می‌گذارند؟

بیشترین گلایه‌های این روزهای استارتاپ‌های ایران این است: «سرمایه‌گذار جسورانه وجود ندارد‌»، «آنچه به عنوان وی‌سی مطرح می‌شود، مجموعه‌های پولداری هستند که ریسک زیادی قبول نمی‌کنند‌»، «حوزه‌های سرمایه‌گذارها فقط پول دارند و فراتر از بحث‌های مالی کمکی به استارتاپ‌ها نمی‌توانند بکنند‌» و…

واقعیت این است که یک کج‌فهمی در اکوسیستم استارتاپی ایران اتفاق افتاده که باید خیلی شفاف در مورد آن صحبت کرد. در اقتصادی که همه‌جای آن وصله‌پینه‌ای است، باید توقع‌ها را حداقلی تعریف و ابهام‌ها را حداکثری برطرف کرد! سرمایه‌هایی که بازارهای مستعد و زودبازده دیگری به آنها چشمک می‌زند را سخت می‌توان راضی کرد که ریسک بالایی بپذیرند. این یک واقعیت است.

استارتاپ‌ها باید از خودشان بپرسند در کشوری که ورود به بازار بورس به متغیر سوددهی شرکت‌ها وابسته است، چطور می‌خواهند سهام وی‌سی‌ها را نقد کنند و بگذارند کف دست آنها؟

شبیه ازدواج

راستش رابطه وی‌سی-استارتاپ در ایران شبیه ازدواج شده است؛ بیشتر عاشقانه است تا مالی. یا سرمایه واقعا خطرپذیر است و بی‌کله‌گی خاص خطرپذیرها را دارد و سرمایه‌گذاری می کند و رابطه را ‌روی عشق به خطر پایه می‌گذارد یا یک وی‌سی پیدا می‌شود که عشق «گردش مالی» است و خودش را می‌اندازد وسط یک استارتاپ در حال رشد و کلی عدد و رقم جذاب ماهانه و سالانه. در این رابطه درست مثل ازدواج، کسی به فکر روز جدایی نیست.

رابطه وی‌سی و استارتاپ در ایران یک رابطه ابدی تعریف شده است و این بزرگ‌ترین باگ این اکوسیستم است؛ باگی که باید شفاف‌تر در موردش حرف زد. نترسید از اینکه ددلاین‌های مشخص تعریف کرد و شکست‌های استارتاپی را درست‌تر و صادقانه‌تر و البته منصفانه‌تر تعریف و معرفی کرد.

راستش من این ضعف و تقصیر آن را متوجه وی‌سی‌ها می‌دانم. با تمام احترامی که برای خطرپذیری و ریسک‌پذیری آنها ‌در این فضای پرتلاطم اقتصادی قائلم، اما اعتقاد دارم وی‌سی‌ها بیش از اندازه درگیر سازوکارها و به قول معروف حاشیه‌های اکوسیستم شده‌اند.

وی‌سی‌ها باید قدرت مانور بیشتری به استارتاپ‌ها بدهند. باید اجازه داد هیجان استارتاپ‌ها در ارتباط سفت و سخت با وی‌سی‌ها کور و سرد نشود. من عقیده دارم این روزها وی‌سی‌ها و بزرگانی که در نقش سرمایه‌گذار فعالیت می‌کنند، بیش از آنچه باید، نقش پذیرفته‌اند و این نقش‌پذیری دارد دی‌ان‌ای اکوسیستم استارتاپی را کم‌کم به شکل همان اقتصاد محافظه‌کار سنتی‌مان درمی‌آورد.

باید فضای حرکت بیشتری به جوان‌هایی داد که اکوسیستم به اسم آنهاست؛ همان‌ها که همه‌جا آنها را مثال می‌زنند، ولی گویی تصمیم‌های این فضا در گعده‌های محدودی گرفته می‌شود.

این آفتی است که در آینده می‌تواند این اکوسیستم را به پیری زودرس دچار کند. زمانی ما در شنبه می‌گفتیم که اکوسیستم ایران، قوه عاقله ندارد، راستش این روزها باید اعتراف کرد که اکوسیستم استارتاپی ایران بیش از اندازه قوه عاقله پیدا کرده است.

از هر گوشه و از هر سازمان و نهاد برای آن نسخه می‌پیچند و یا با توصیه‌ها و پیشنهادها یا کدهایی که با نحوه خرج کردن پول‌هایی که دستشان است می‌دهند، برای استارتاپ‌ها و فاندرهای جوان‌‌شان مسیر تعیین می‌کنند.

قرار بود جوان‌ها حرکت کنند، دست به نوآوری و خطر بزنند و سرمایه‌ها هم پشت سر آنها یا نهایتا در کنار آنها به عنوان کاتالیزور موفقیت‌شان عمل کنند. اما این روزها همه، چشم و گوش و دهن‌شان به این است که سرمایه‌ها و سرمایه‌دارها چه می گویند و چه می‌کنند.

به نظرم وقت آن رسیده ‌که استارتاپ‌ها و جوان‌های استارتاپی کمی جسارت تکروی بیشتری به خرج دهند و نترسند از اینکه خارج از مسیرهای مورد تایید گام بردارند.

این روزها سرمایه ایرانی بیش از هر زمان دیگری مجبور است دست به عصا راه برود، نباید گذاشت این دست‌به‌عصا بودن به ژن غالب استارتاپ‌ها هم بدل شود. محافظه‌کاری برای سرمایه‌گذار عیب محسوب نمی‌شود اما برای استارتاپ عیب بزرگی است!

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.