اکوسیستم استارتاپی اوتیسمی!

سرمقاله 121 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی تجربه‌های وب‌سامیت ۲۰۱۸ لیسبون

2

این سرمقاله را در هواپیما و بر فراز خاک اسپانیا هنگام بازگشت از وب‌سامیت ۲۰۱۸ در لیسبون پرتغال برایتان می‌نویسم. دلم می‌خواهد آنچه در این رویداد جهانی و‌ کم‌نظیر دیده و تجربه کرده‌ام، را با شما به اشتراک بگذارم.

دولت پرتغال با آمار و ‌ارقام بازی نمی‌کند. این کشور تنها یک وی‌سی با سرمایه بسیار محدود دارد که نشانگر اندازه و ابعاد اکوسیستم استارتاپی پرتغال است.

اما به جای دست‌اندازی(در قالب نظارت)، به جای ایجاد موانع و وضع قوانین دست و‌ پاگیر و ساختن مجوزهای متعدد‌ (‌با شعار قانونگرایی و ساماندهی)، در اقدامی متحورانه و‌ سراسر ریسک‌پذیر با بنیانگذار وب‌سامیت قرار‌دادی ۱۰ ساله و انحصاری امضا می‌کند برای برگزاری یکی از بزرگ‌ترین فستیوال‌ها و ‌دورهمی فعالان تکنولوژی‌ جهان در لیسبون، پایتخت پرتغال. برهمین اساس مبلغ قابل تو‌جهی نیز روی این رویداد اینوست می‌کنند.

اکوسیستم استارتاپی پرتغال

اکوسیستم استارتاپی پرتغال

دولت پرتغال به ما یاد می‌دهد حتی وقتی چیزی را ندارید، می‌توانید آن را با سیاستگذاری درست به دست آورید. به تعبیر عباد، از بچه‌های استارتاپی مقیم لیسبون، پرتغال قرار است چین اروپا شود.

دولت پرتغال به خاطر نداشتن نفت و حتی پتانسیل جوانانی که بتوانند تحول جدی در اقتصاد این کشور به‌وجود بیاورند، با سیاستگذاری درست که من آن را سیاستگذاری پلتفرمی می‌نامم، زیرساختی ایجاد کرده ‌تا همه استارتاپ‌ها و وی‌سی‌ها و فعالان حوزه تکنولوژی جهان بر بستر آن سوار و حرکت کنند. اینجا دیگر خبری از برند ملی، استارتاپ بومی و… نیست. هدف موفقیت اقتصادی دراز‌مدت برای کشوری است که نفت ندارد.

آنها به جهانشمولیی رسیده‌اند که می‌توانند هر استارتاپی را از خود بدانند؛ چه پرتغالی، چه آفریقایی، چه آمریکایی و چه ایرانی آسیایی.

اکوسیستم استارتاپی پرتغال

برای استارتاپ‌ها هم یک چیز مهم است؛ جایی هست در خیابان‌هایش به جای بیلبورد یک شرکت دولتی با شعار «بیا از خودم بخر»، دولت در همه جای شهر بیلبوردهایی زده یونیکورن به جای یونی‌فورم‌ (منظور یونیفرم اداری است، به جای اینکه کارمند شوید‌، بیایید کارآفرین شوید).

در همه شهر تابلو‌های ویزای استارتاپی به چشم می‌خورد‌(با شعار اینکه به جای اینکه مهاجرت کنید، کارآفرین شوید). استارتاپ‌هایی هم که پذیرش شوند ۶۰۰ هزار یورو فاند دریافت می‌کنند.

اکوسیستم استارتاپی پرتغال

وب‌سامیت برخلاف ایونت‌های ایرانی که عمدتا نمایشگاه‌محور هستند، متکی بر محتوا (کانتنت) بود. آدم‌ها برای تفریح و دیدن نیامده بودند. آمده بودند بشنوند، گوش کنند و یاد بگیرند و بهره‌برداری کنند. حضور ۷۰ هزار شرکت‌کننده با‌کیفیت باعث شد وب‌سامیت تبدیل به یکی از بزرگ‌ترین و بهترین رویداد جهانی برای شبکه‌سازی شود.

چرا می‌گویم شرکت‌کنندگان با‌کیفیت. اینجا از حمایت‌های بی‌ثمر دولت یا کمپانی‌های بزرگ خبری نبود؛ هرکس می‌خواست از هر گوشه جهان در وب‌سامیت حضور پیدا کند، علاوه بر پرداخت پول بلیت هواپیما و نزدیک به ۵ شب اقامت در لیسبون همچنین هزینه رفت‌و‌آمد،خورد و خوراک که بسیار گران است، بایستی بین ۹۵۰ تا ۵۵۰۰ یورو ( ۱۷ تا ۹۱ میلیون تومان با یورو آزاد ۱۷ هزار تومان) پول بلیت وب‌سامیت را پرداخت می‌کرد. کلمه یا جمله‌ای هم تحت عنوان رایگان، تخفیف و اینکه آقا مگه چه خبر است، چرا گران است، وجود ندارد(مبلغی که برای ما ایرانی‌ها هزینه‌کرد آن بسیار سخت و سرسام‌آور است‌).

هزینه بلیت بر اساس نوع فعالیت تعیین می‌شد. استارتاپ‌ها مثلا ۹۵۰ یورو، وی‌سی‌ها بین ۱۵۰۰ تا ۵۵۰۰ یورو. شرکت‌کنندگان عادی ۹۰۰ یورو .

یکی از درس‌های وب‌سامیت این بود که نت‌ورک و دانش قیمت دارد و ‌خیلی هم گران است. فضاهای نمایشگاهی و‌ محل مذاکره با حضور افراد متخصص و برندهای معتبر مرز‌بندی و ‌مشخص شده بود، شما با بلیت ۹۵۰ یورویی اجازه ورود به بخش ایونت سامسونگ را نداشتید. اگر می‌خواستید با آدم ارزشمندی دیدار کنید یا از شبکه‌سازی جمعی متخصص استفاده کنید، باید هزینه رفتن به نزد آن فرد یا آن مجموعه را به برگزار‌کننده پرداخت می‌کردید.

افراد برای دسترسی به افراد متخصص و شبکه‌سازی هزینه قابل‌توجهی می‌کردند. حتی اگر شب را در جایی محقر بخوابند و‌ تا صبح گرسنه سر کنند.

تجلی این شبکه‌سازی در اپلیکیشن اختصاصی وب‌سامیت به چشم می‌خورد به محض ورود به اپ و ‌دادن کد خرید بلیت و اطلاعات تماس و کشور و بعد انتخاب علاقه‌مندی‌ها، شما را وارد حوزه تخصصی علاقه‌مندی‌هایتان می‌کرد و می‌توانستید با هزاران نفر آشنا، چت کرده و در محل برگزاری قرار و ‌جلسه بگذارید.

هیچ خبری از شام و‌ ناهار و ‌حتی میان‌وعده نبود(‌چیزی که در ایونت‌های ما پررنگ است، ایونت خیلی ضعیف بود ۳۰۰هزارتومان گرفتن، پذیرایی هم نکردن و… این جملات را زیاد شنیده‌ایم).

اکوسیستم استارتاپی پرتغال

«والنتیر» کلمه‌ای ساده اما به‌غایت پیچیده است. جوانانی که از سرتاسر جهان برای کمک به برگزاری شرکت کرده بودند و ‌تنها امتیازی که داشتند، آنها نیازی به بلیت ورودی نداشتند اما پول هواپیما،اسکان، خورد و خوراک و ‌حمل‌و‌نقل بر عهده خودشان بود و از صبح تا شب سخت کار می‌کردند. چرا؟ آنها جوانانی بودند که به دنبال شکار فرصت‌ها عازم وب‌سامیت شده بودند. می‌خواستند از این فرصت استفاده کنند، خوب ببینند، بیاموزند، تجربه کنند، شبکه‌سازی کنند و بعد رویاهایشان را بسازند.

اگر چه نظم، شاه‌کلید دنیای غرب است، اما نظم در برگزاری وب‌سامیت آموزنده بود. اینکه شما را در فرودگاه پذیرش کنند و ‌در همه مراحل ثبت‌نام و‌رود و خروج به محل برگزاری از تکنولوژی روز دنیا استفاده شده بود. موقع ورود به محل برگزاری و هر بخش ورود و‌ خروج‌ها ثبت می‌شد در کنار اپلیکیشن جامع که دارای همه امکانات اطلاع‌رسانی بود، به صورت مرتب ایمیل می‌آمد که تا چند ساعت دیگر چه اتفاقاتی خواهد افتاد. حتی برای خبرنگاران بسته‌های خبری آماده همراه با لینک خبر ارسال می‌شد.

تجلی شبکه‌سازی در اپلیکیشن اختصاصی وب‌سامیت به چشم می‌خورد به محض ورود به اپ و ‌دادن کد خرید بلیت و اطلاعات تماس و کشور و بعد انتخاب علاقه‌مندی‌ها، شما را وارد حوزه علاقه‌مندی‌تان می‌کرد

تجربه‌های وب‌سامیت ۲۰۱۸ لیسبون

آنچه در این نوشته کوتاه آمد، هدفش انتقال یک تجربه بود نه اغوا‌شدگی و غرب‌زدگی. اگر بر این باوریم ما بخشی از جهان هستیم، بشریت برای موفقیت نیاز به تجربه و ‌دانش یکدیگر دارد.

من به مشکلاتمان با بخش سنتی و سازمان‌ها و ‌نهاد دولتی بر‌نمی‌گردم که تغییر در این حوزه به مانند تغییر فیزیولوژیک انسان در طول تاریخ، به درازا خواهد کشید.

ما استارتاپی‌ها نیاز به یک انقلاب شناختی داریم. از خودمان، استارتاپ، اکوسیستم‌مان و جهان پیرامون‌مان.برای سرعت دادن به تغییر باید تجربه جهانی را فقط و فقط از نزدیک لمس کنیم و ببینیم.

تجربه نگارنده نشان می‌دهد با شنیدن و خواندن، تجربه اثر‌بخش و بزرگی به دست نمی‌آید.

جهان آدمی فقط و فقط با دیدن و لمس‌کردن جهان، بزرگ می‌شود و‌ تکامل می‌یابد.

ما یعنی اکوسیستم استارتاپی کشورمان و شخص خودم دچار بیماری اوتیسم کار‌آفرینی شده‌ایم. به این معنا که گرفتار در‌خود‌ماندگی شده‌ایم. اگر این پیله را ندریم و ‌از آن بیرون نیاییم، کرم‌گونه خواهیم مرد و رویای پروانگی تبدیل به یک آرزوی دور و دراز خواهد شد.

جهان ما که بر بستر آی‌تی و اینترنت شکل گرفته است، جهانی وطن‌شمول و بی‌مرز، وقتی مرزی نیست چرا استارتاپ‌های بزرگ ایرانی در پیله فرو رفته و ‌پای از ایران بیرون نمی‌گذارند. اینکه اول مارکت ایران را بگیریم و بعد برویم، یک استراتژی غلط است. دیجی‌کالا، تپ‌سی، علی‌بابا، آپارات و… تنها با تجربه بازار جهانی می‌توانند در ایران موفق شوند، در غیر این صورت حجره‌داران سنتی هستند که بستر بیزینس‌شان اینترانت داخلی است نه اینترنت جهانی.

حکایت ما نشود حکایت پادشاه شهر کورها! جای استارتاپ‌های بزرگ ایرانی در وب‌سامیت خالی بود.

شاید این عدم حضور نشانه عدم اعتمادبه‌نفس بزرگ‌ترین‌های ماست.

در مورد درمان بیماری اوتیسم استارتاپی بازهم باهم سخن خواهیم گفت.

یادداشت رضا زرنوخی: وب‌سامیت و ضرورت نگرش بین‌المللی

2 دیدگاه
  1. کریم می‌گوید

    در یک کلام جناب هاشمی
    عالی بود
    عالی…

  2. شوییچی می‌گوید

    شاید بهتر و حرفه ای تر و مودبانه تر و با شعور تر بود اگر نویسنده سرمقاله و آن خارق عادت سردبیری از کلمه اوتیسم به عنوان کنایه و طرح مشکلات موجود استفاده نمی کرد !!

    شعوری چنان میانه میدانم آرزوست

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.