سرمایه خوب، سرمایه بد؛ آشنایی با مفهوم پول هوشمند

یادداشتی از مهدی زیودار* (قسمت دوم)

0

هفته گذشته در ادامه اشنایی با با مفهوم پول هوشمند، قرار شد به ۱۰ مورد که در تشخیص خوب یا بد بودن سرمایه‌ای که قصد جذبش را دارید، اشاره کنیم؛ ۶ مورد در شماره قبل و ۴ مورد دیگر در این شماره.
* مهدی زیودار: مدیر زی‌وی‌سی

[برای خواندن قسمت اول اینجا کلیک کنید: پول هوشمند]

من امیدوارم توجه به این شاخص‌ها از یک طرف کمک کند به توسعه پول هوشمند (smart money) و از طرف دیگر ابزاری برای بنیانگذاران هوشمند (smart founders) باشد.

هفتم: قرارداد باز

معمولا در قراردادهای سرمایه‌گذاری ممکن است سرمایه‌گذاران یا فاندرها بخواهند برخی موارد باز باشد یا اینکه نتوانند یا نشود که روی آنها توافق کنند. از جمله این موارد ارزشگذاری است.

همانطور که در بندهای قبلی اشاره کردم، اتصال ارزشگذاری به kpi  از موارد باز‌بودن قرارداد است که از نظر من بالذات ایرادی ندارد و می‌تواند باعث تکاپو و تلاش بیشتر تیم استارتاپی برای دستیابی به اهداف باشد. اما در برخی موارد دیده‌ام که ارزشگذاری قرارداد حاضر را به ارزشگذاری راند بعد متصل می‌کنند به این ترتیب که هرچقدر ارزشگذاری راند بعد بیشتر شد، ارزشگذاری مرحله قبلی بیشتر لحاظ می‌شود یا کمتر.

اینجا دقیقا همان‌جایی است که ممکن است یک خطای بزرگ رخ دهد و استارتاپ را در معرض ارزشگذاری غیر‌واقعی در راند بعدی سوق دهد برای اینکه هم سهام کمتری به سرمایه‌گذار قبلی بدهد و هم سرمایه‌گذار بعدی. این ارزشگذاری غیرواقعی احتمال پاسخ منفی شنیدن از سرمایه‌گذاران آتی را کم و کمتر می‌کند و احتمال به در بسته خوردن در تامین مالی راند بعد بسیار زیاد خواهد شد.

علی‌ایحال تا جایی که می‌توانید عموم بندهای قرارداد خودتان را ببندید و روی تبعات آتی بندهای باز و متغیر در موفقیت پروژه به شدت دقت کنید.

هشتم: منابع مالی با هزینه فرصت بسیار پایین

همانطور که در بندهای قبل اشاره شد، یکی از ویژگی‌های سرمایه‌گذاران سنتی، بالا‌بودن هزینه فرصت پولشان است. در طیف مقابل مجموعه‌ها یا اشخاصی هستند که هزینه فرصت پولشان خیلی اندک و حتی بعضا صفر است. اینها مجموعه‌هایی معمولا دولتی یا خصولتی بزرگ هستند که با اهداف رسالت‌های اجتماعی و یا … اقدام به تخصیص بخشی از منابع مالی خود در اکوسیستم استارتاپی کرده‌اند.

این سرمایه‌ها از نظر من تا زمانی که آموزش‌های لازم را ندیده باشند، جزو سرمایه‌های بد محسوب می‌شوند. این منابع از یک طرف تابع شاخص‌های اقتصادی نیستند و لذا ممکن است شما را به عنوان یک فاندر سست کرده و حساسیت روند بهبودی kpiها  کاهش پیدا کند.

از طرف دیگر برای این منابع مالی شاخص‌های کیفی‌ای اهمیت دارند مثل واژه بیت‌المال که با کیلوکیلو شاخص نمی‌شود جابه‌جایش کرد لذا همیشه تصمیم‌های مدیریتی خاص بالای سر استارتاپ خواهد بود که ممکن است استارتاپ را از راه به در کنند.

نهم: کنترل

عموما تامین مالی و جذب سرمایه را می‌توان تعادل بین گرفتن پول و دادن کنترل تعبیر کرد. سرمایه‌گذاران با‌تجربه بیش از آنکه کنترل استارتاپ را بخواهند،‌ حق کنترل در مواقع خاص را می‌خواهند. این مواقع ممکن است حق تغییر مدیریت در اوضاع نامناسب، انحلال، ورود شریک یا سرمایه‌گذار جدید، امور مالی و تسویه حساب، افزایش سرمایه و… باشد. در ایران اعمال این کنترل‌ها از طریق اعطای سهام ممتاز عملیاتی می‌شوند.

میزان و نحوه دادن کنترل استارتاپ (حق کنترل) یکی از مرزهای تعیین‌کننده خوب یا بد بودن سرمایه است و با توجه به ویژگی هر استارتاپ و فاندر بایستی با دقت دیده شوند. اما ساختار و شیوه مدیریت استارتاپ، حذف‌شدن از فرایند ورود سرمایه‌گذار و شرکای جدید، افزایش سرمایه از مواردی است که باید با حساسیت با آنها برخورد کرد.

دهم: سرمایه هوشمند

قبل از ارسال درخواست به یک سرمایه‌گذار، بهتر است تجربه سرمایه‌گذاری‌های قبلی سرمایه‌گذار، جایگاه استارتاپ شما در اولویت و زنجیره ارزش سرمایه‌گذار و دانش و شناخت ایشان نسبت به مارکت و اکوسیستم استارتاپی را بررسی کرده باشید و با آگاهی وارد قرارداد با آنها شوید.

در خیلی موارد دیده‌ام که یک استارتاپ به صرف بزرگی برند (و در نتیجه احتمال داشتن کاربر و رسانه و…) حاضر به انعقاد قرارداد با برند معروف می‌شود اما در نهایت می‌بیند که برند نمی‌تواند یا نمی‌شود یا نمی‌خواهد امکاناتی که دارد را در اختیار استارتاپ قراردهد.

واقعیتی که نمی‌توانیم انکار کنیم، این است که بازار سرمایه استارتاپی (به معنی بازار عرضه و تقاضای سرمایه برای استارتاپ‌ها) در ایران بسیار نو‌نهال است و سهم سرمایه هوشمند از کل این بازار بسیار اندک است و اکوسیستم حداقل چند سال دیگر احتیاج دارد تا سرمایه‌گذاران پرتفویی از تجارب موفق و شکست داشته باشند و از تجارب قبلی برای موفقیت‌های آتی بتوانند استفاده کنند. پس این شما و استارتاپ شماست که باید هوشمند بوده و در انتخاب سرمایه‌گذار هوشمندانه برخورد کنید. لذا باز هم تاکید می‌کنم اهمیت بنیانگذار هوشمند (smart funder) از اهمیت سرمایه هوشمند (smart money) بسیار بیشتر است.

درپایان امیدوارم این یادداشت که ممکن است مبانی علمی دقیق هم نداشته‌باشد و بیشتر از تجربیات من از داخل اکوسیستم ایران نگارش شده‌اند، برایتان مفید بوده باشد و علاقه‌مندم نظرات و پیشنهادهای خود را از طریق شبکه‌های اجتماعی بنده به آی‌دی mzivdar به اینجانب منتقل کنید.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.