هر شرکت با ساخت یک حساب به طور خودکار شروع به جمع آوری دادهها و ارائه گزارشهایی میکند که در پاسخگویی بهتر به مشتری به آنها کمک کند.
اما آیا برای استارت آپهای بلند پروازانه، گوگل آنالیتیکس بهترین ابزار تحلیلی برای شروع است؟ آیا بهترین استراتژی این است که کسب و کارها کمی صبر کنند و پس از توسعه یافتن، به سراغ ابزارهای جامعتری مانند نرم افزار هوش تجاری (BI) بروند؟ اگر اینگونه است، یک کسب و کار از کجا میداند چه زمانی مناسب است تا از یک نرم افزار به نرم افزار دیگری ارتقا پیدا کند؟
هوش تجاری جدید
ابتدا مشخص کنیم که درباره چه چیزی حرف میزنیم. بسیاری از مشاغل کوچک، متوسط و تازهکار، این تصور غلط را در ذهن دارند که BI فقط برای شرکتهای بزرگ است که منابع لازم برای پرداخت هزینههای تیم BI، نوشتن کدهای پیشرفته و تولید طیف وسیعی از گزارشهای تجاری را در اختیار دارند.
شاید این نکته در اوایل دهه 1990 میلادی، یعنی زمان آغاز به کار BI صدق میکرد اما امروز دیگر اینگونه نیست. با پیشرفت سریع فناوری کسب و کار، نسل جدیدی از ابزارهای BI تکامل یافتهاند تا ویژگیهایی را فراهم کنند که به طور خاص برای مشاغل کوچک و متوسط و حتی استارت آپها جذاب باشد. در عین حال، هزینه یک نرم افزار کامل BI به طرز چشمگیری کاهش یافته و این باعث میشود که از نظر تجاری برای هر کسب و کاری، از جمله استارتاپهای با منابع محدود، مقرون به صرفهتر باشد.
در دسترس بودن ابزارهای جدید BI به این معنی است که تقریبا هر کسب و کاری در هر اندازهای میتواند به یک تجارت هوشمندانه و مبتنی بر داده تبدیل شود، با دادههای خود به عنوان یک دارایی تجاری برخورد کند و از آنها برای مزیت رقابتی استفاده کند. این نگاه میتواند مزایای زیادی داشته باشد. ابزارهای BI میتوانند به تسریع و تنظیم دقیق تصمیم گیری، بهینه سازی فرایندهای تجاری، افزایش کارایی عملیاتی، کاهش ضایعات، درآمدزایی و… کمک کنند.
دموکراتیک کردن دادهها
سادگی موجود در نسل جدید ابزارهای BI بدان معنی است که این ابزارها دیگر صرفا در اختیار معماران و تحلیلگران دادههای بسیار تخصصی نیستند. افراد بیشتری در کل سازمان میتوانند به گزارشها و چارتهای گرافیکی معیارهای عملکرد، روندها و KPIهای تولید شده توسط ابزار دسترسی پیدا کرده و از آنها مطلع شوند.
در حالکه گوگل آنالیتیکس به دادههای ترافیک وبسایت و گزارشهای پایه محدود میشود، ابزارهای جدید BI به کاربران امکان میدهد تا منابع مختلف داده را به هم متصل کرده، نمای واحدی از دادههای متنوع خود ایجاد کرده، تجزیه و تحلیل دادههای پیشرفته را به راحتی آغاز کرده و گزارشهای تجاری عمیقی در مورد کاربر را بر داشبوردی با رابط کاربری آسان و چارتهای گرافیکی آموزنده مشاهده کنند.
در حقیقت ابزارهای BI آنقدر موثر هستند که شرکتهای بزرگ داده از آنها برای رابطهای جلویی (front-end interfaces ) سیستمهای داده بزرگ خود استفاده میکنند.
اما دقیقا BI چیست؟
در اصل، «هوش تجاری» به سیستمهای تجاری اطلاق میشود که از تکنیکهای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده میکنند و گزارشهایی را ارائه میدهند که به مشاغل کمک میکند تا تصمیمات تجاری هوشمندتر و پردرآمدتری بگیرند.
این کار شامل طیف گستردهای از ابزارها، برنامهها و روشهایی است که به سازمانها این امکان را میدهد تا اطلاعات مربوط به اطلاعات خود را بدست آورند، عملکرد را ردیابی کنند، اثربخشی را دنبال کنند، تقاضا را پیش بینی کنند و…