عجیبتر اینکه وقتی این پژوهش در میانه همهگیری ویروس کرونا انجام شد، فاصله مدیران زن با مدیران مرد بیشتر هم شد. این نتایج نشان میدهد که مدیران زن در مقایسه با مدیران مرد، در میانه بحران، قدرت و کارآمدی ویژهای از خود نشان میدهند. آنچه در ذیل میخوانید، دلایلی در این خصوص است که چرا مدیریت زنان در شرکتها میتواند به آنها ویژگی خاصی اعطا کند که در آینده به آن نیاز دارند.
قدرت برقراری ارتباطات الهامبخش
یکی از مهارتهایی که در پژوهش یادشده زنان در آن حائز امتیاز بالاتری از مردان شدند، قدرت ارتباط برقرار کردن بود. در این پژوهش اینطور نوشته شده که زنان در ارتباط برقراركردن با دیگران بسیار الهامبخش عمل میکنند و بهراحتی یک رابطه را شکل داده و بنا میکنند. در واقع، قدرت زنان در این خصوص چندان چیز عجیبی هم نیست. بررسیهای علمی نشان داده که زنان در مقایسه با مردان بسیار بهتر ارتباط برقرار میکنند و توانایی بیشتري در انگیزهدادن و تقویت یک تیم کاری دارند. در واقع شاید بتوان اینطور گفت که زنان در مقایسه با مردان مدیران الهامبخشتری هستند. این مهارت نهتنها در ارتباط با همکاران و کارمندان و سرمایهگذاران حائز اهمیت است، بلکه در خصوص نحوه برقراری ارتباط با مشتریها و مراقبت و حفاظت از شهرت و اعتبار برند نیز اهمیت دارد.
برای مثال، تحقیقات نشان داده که زنان در طول روز به طور میانگين 10 تا 20هزار کلمه حرف میزنند. این در حالی است که مردان به طور میانگین تنها 5 تا 10هزارکلمه صحبت میکنند. بنابراین در میانه یک بحران فراگیر و با فرض اینکه دانش ارتباطات یکی از نخستین مهارتهای حیاتی برای مدیریت بحران است، کاملا واضح است که قدرت برقراری ارتباط در زنان چه اندازه میتواند مفید باشد. البته مایه تاسف است که قدرت برقراری ارتباط مهارتی است که معمولا در جامعه ما به آن توجه نمیشود.
مثال دیگر اینکه در نتیجه پژوهشها مشخص شده که پزشکان زن وقت بیشتری را هنگام معاینه بیمارانشان صرف میکنند اما دستمزد کمتری میگیرند، چراکه تعداد بیمارانی که ویزیت میکنند کمتر است. در علم پزشکی گفته میشود که کیفیت رابطه پزشک با بیمار در سلامت بیمار اثر بسیار مثبتی دارد اما در عالم واقع پزشکان زنی که وقت بیشتری برای بیماران صرف میکنند، عایدی کمتری دارند!
قدرت عجیب زنان در انطباقپذیری
چرا زنان بهتر از مردان ارتباط برقرار میکنند؟ ممکن است این توانایی ذاتی باشد. براساس آنچه که لونان بریزندین در کتابش با نام «مغز زنان» نوشته است، سلولهای مغز زنان 10درصد از سلولهای مغز مردان بیشتر است. این سلولها بیشتر در قسمتی از مغز قرار دارند که وظیفه درک و تجزیه و تحلیل زبان را برعهده دارد. کارگران در بسیاری از صنایع به کرات گفتهاند که مدیران زن در زمینه یادگیری و انطباق با شرایط جدید بسیار بهتر از همتایان مردشان عمل میکنند و برتری در هر یک از این زمینهها برای یک مدیر موثر مهم است؛ به ویژه برای شخصی که در رأس یک شرکت با هدف حفظ تداوم رشد درآمد در میانه همهگیری کرونا مشغول فعالیت است.
سرعت عمل در انجام وظایف جدید
به هیچوجه چیز پوشیدهای نیست که زنان بسیار بهتر از مردان چند کار را با هم انجام میدهند. بررسیهای روانشناختی نشان داده است که سرعت زنان در انجامدادن چند کار به طور همزمان 8درصد بهتر از مردان است و توانایی حفظ تعادل میان چند کار به طور همزمان، در فضای کاری دیجیتال امروز، مزیتی بسیار اساسی است و برخورداری از این توانایی برای استارتاپهایی که این روزها ظهور میکنند، حیاتی است. شاید به همین دلیل باشد که امروز زنان زیادی را میبینیم که استارتاپ خود را به راه انداختهاند.
البته این نوشته به این معنا نیست که تواناییهاي مردان نادیده انگاشته شود. بهرغم اینکه مردان توانایی کمتری در برقراری ارتباط دارند، باید اذعان کرد که مردان در ارتباطات کاری صریحتر هستند و به سرعت به نکات اساسی اشاره میکنند. اما چه در محیطهای کار خصوصی و چه در محیطهای دولتی، نیاز به مدیران احساس میشود که قدرت انطباقپذیری بالایی داشته باشند و بتوانند به سرعت پس از دریافت اطلاعات جدید دست به عمل بزنند. به نظر میرسد که زنان در میانه بحران از این توانایی بیشتر از مردان برخوردارند.
البته هنوز به طور کامل مشخص نشده که چرا زنان در این زمینهها از مردان تواناتر هستند. شاید یکی از دلایل این امر این باشد که زنان از سنین کمتری اجتماعی میشوند و روند اجتماعیشدن در مردان در سنین کودکی کمی دیرتر آغاز میشود. دلایل هرچه میخواهد باشد. شواهد نشان میدهد که شرکتها و استارتاپها باید در خصوص استفاده بیشتر از زنان جدیتر باشند.