مسئولیت اصلی واحد شما در فناوری اطلاعات سازمان بورس چیست؟
مدیریت فناوری اطلاعات سازمان عملا به نوعی سیاستگذار کل حوزه فناوری بازار سرمایه است. به این نحو که تمامی پروژهها، تمامی سامانههایی که الان در بازار سرمایه شاهد فعالیت آن هستیم یا هر موضوعی که در مجموعه بازار سرمایه به نحوی مرتبط با فناوری است، در حیطه عملکردی این مدیریت قرار دارد و عملا مدیریت فناوری اطلاعات سازمان وظیفه حکمرانی حوزه فناوری بازار سرمایه را بر عهده دارد.
مدیریت فناوری اطلاعات سازمان بورس اوراق بهادار از لحاظ شاکله و ساختار سازمانی در حال حاضر، از 3 اداره مجزا تشکیل شده است. یک اداره توسعه و هوشمندسازی در مجموعه IT سازمان داریم که وظیفه اصلی آن بحث فراهمسازی سامانه برای واحدهای درونسازمانی است. ما در مجموعه سازمان 4معاونت داریم و ۱۳مدیریت داریم و در بیش از 50 اداره مختلف فقط در مجموعه سازمان بورس اوراق بهاردار مشغول فعالیت هستند. هرکدام از این واحدهای درونسازمانی اگر سامانهای بخواهند، تامین این سامانه بر عهده اداره توسعه و هوشمندسازی است در واقع یکی از وظایف آن است.
یکی دیگر از وظایف این اداره بحث نظارت بر شرکت رایان بورس است. علاوه بر IT سازمان 2شرکت خاص در حوزه فناوری اطلاعات بازار سرمایه داریم؛ یکی شرکت «مدیریت فناوری بورس تهران» که وظیفه راهبری و نگهداری و پشتیبانی هسته معاملات و همچنین تامین سامانه نظارتی سازمان و شرکتهای ارکان را دارد. شرکت دیگری داریم به نام «رایان بورس» که اختصاصا در حوزه فناوری اطلاعات بازار سرمایه کار میکند و وظیفه اصلی آن این است که پروژههایی که از سمت سازمان به آن ارجاع میشود، مخصوصا سامانههای درونسازمانی را تامین کند.
وظیفه دیگری که این اداره بر عهده دارد، بحث تعاملات سرویسی بیندستگاهی است. در درون بازار سرمایه عالیترین مقام اجرایی که داریم شورای عالی بورس است و ذیل آن سازمان بورس را داریم و ذیل سازمان بورس شرکتهایی به نام ارکان بازار داریم که از جمله این شرکتها 4بورس است؛ شرکت بورس اوراق بهادار تهران، شرکت فرابورس ایران، شرکت بورس کالا و شرکت بورس انرژی و یک شرکت دیگر داریم به نام شرکت سپردهگذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه.
فراهمسازی تعاملات سرویسی سازمان، شرکتهای ارکان بازار سرمایه با سایر دستگاهها، به عنوان نمونه سازمان امور مالیاتی، وزارت علوم، سازمان ثبت احوال و وزارت اقتصاد و سایر دستگاههای اجرایی کشور، یعنی اگر سایر دستگاهها از ما چیزی بخواهند یا اگر بخواهیم سرویسی در اختیار سایر دستگاهها قرار بدهیم، بحث مدیریت سرویسهای اطلاعاتی یا APIها بر عهده اداره توسعه و هوشمندسازی است.
اداره دیگری داریم به نام اداره عملیات و زیرساخت فناوری اطلاعات که وظیفه اصلی این اداره راهبری و نگهداری و پشتیبانی از مراکز داده سازمان بورس اوراق بهادار است. ما در مجموعه سازمان بیش از 70سامانه فقط در درون سازمان داریم و در کل ارکان شرکتهای تابع بخواهیم حساب کنیم، شاید قریب به 200سامانه مختلف با ماموریتها و وظایف مختلف درحال سرویسدهی به کاربران هستند. وظیفه نگهداری و پشتیبانی سرویسها و سامانههای درون مرکز داده سازمان بر عهده اداره عملیات زیرساخت است. یکی دیگر از وظایف اداره عملیات زیرساخت بحث نگهداشت و پشتیبانی از WAN (Wide Area Network) جامع بازار سرمایه است؛ یعنی ارتباطاتی داریم، حالا ارتباطات فیبرنوری یا MPLS یا ارتباطات وایرلس بیندستگاهی و بینبازاری و برونبازاری، وظیفه نگهداری WAN بازار سرمایه یکی دیگر از وظایف اداره عملیات زیرساخت بازار سرمایه است و یکی دیگر از وظایف این اداره بحث نگهداشت LAN(Local Area Network) یا شبکه داخلی ساختمانهای متعدد سازمان بورس است.
اداره سوم که در مجموعه IT سازمان بورس فعالیت میکند، اداره کنترل و نظارت فناوری اطلاعات نام دارد که 3 وظیفه اصلی به عهده دارد. یک موضوع governance و کنترل پروژه کل پروژههای فناوری اطلاعات بازار سرمایه، یعنی هر شرکت یا رکنی در بازار سرمایه بخواهد پروژهای در زمینه فناوری لانچ کنیم، موظف است با این اداره مکاتبه کرده و طرح توجیهی ارسال کنند. این کار به منظورجلوگیری از موازیکاری و duplication و کارهای تکراری و نیز در راستای موضوع governance صورت میگیرد، طرح فنی بررسی میشود و بعد مجوز لانچ آن پروژه داده میشود و بعد که وارد فاز عملیات اجرایی شد، بحث گرفتن گانت چارت و پیگیریهای project management هم توسط این اداره صورت میگیرد.
وظیفه دوم این اداره بحث مجوزدهی است. مستحضر هستید که در مجموعه بازار سرمایه ما قریب به 800نهاد مالی تحت نظارت داریم که انواع مختلفی دارند. 10نوع مختلف نهاد مالی تحت نظارت داریم که یکی از مهمترین آنها شرکتهای کارگزاری هستند. ما در مجموعه بازار سرمایه ۱۰۸ شرکت کارگزاری داریم و عمده خدماتی که این شرکتها به مشتریان و سهامداران ارائه میدهند، در بستر الکترونیک است که مجوز را از اداره کنترل نظارت میگیرند. به عنوان مثال، مجوزمعاملات برخط یعنی شرکتهای کارگزاری که میخواهند بستر معاملات الکترونیک را فراهم کنند تا کاربران سفارشات را به صورت الکترونیک بر هسته معاملات ارسال کنند، درخواست خود را به این اداره میدهند و این اداره طبق یک جریان کاری درخواست را بررسی میکند و مجوز معاملات برخط را به شرکتهای کارگزاری اعطا میکند. وظیفه آخری که این اداره برعهده دارد، موضوع CA یا certificate authority است. در سازمان بورس مرکزی به نام مرکز میانی صدور گواهی الکترونیک بازار سرمایه وجود دارد که یکی از 7 مراکز CA است که ذیل مرکز ریشه وزارت صمت مشغول فعالیت هستند. کار این مرکز چیست؟
ما در درون بازار سرمایه برخی از سامانهها را داریم که اصطلاحا به آنها PKE یا Public Key Enable میگوییم، یکی از معروفترین آنها سامانه کدال است که ماموریت افشای صورتهای مالی شرکتهای سهامی عام (ناشران در بازار سرمایه) را بر عهده دارد. برای لاگینکردن به این سامانه شما نیازمند یک توکن سختافزاری هستید. یعنی شما برای ورود به این سامانه باید یک digital signature یا گواهی دیجیتال داشته باشید تا بتوانید لاگین کنید و بتوانید دادههای خود را بارگذاری کنید. پس وظیفه صدور و تمدید و ابطال این گواهیها هم در این مرکز صورت میگیرد و این مرکز هم یکی دیگر از بخشهای این اداره کنترل و نظارت است. این یک مرور اجمالی از 3 ادارهای است که در حال حاضر داریم.
چرا در حال حاضر؟ چون اخیرا خوشبختانه مجوز تشکیل یک اداره جدید را از هیات مدیره سازمان گرفتیم مبنی بر تشکیل اداره جدیدی به نام اداره فناوریهای تنظیمگری یا اداره RegTech که اولین اداره یا میشود گفت ساختار سازمانی است که در ایران با این نام تشکیل میشود. مختص فناوریهایی است که در حوزه نهادهای ناظر یا رگولاتوری قابل ارائه به ذینفعان مختلف هستند و از جمله وظایفی که این اداره جدید بر عهده خواهد داشت، موضوع محیطهای آزمون یا سندباکس بازار سرمایه است که به تفصیل خدمت شما توضیح خواهم داد. پس ما موضوع سندباکس یا محیطهای آزمون تنظیمگری یا رگولاتوری سندباکسها را در این اداره جدید با جدیت پیش خواهیم برد که در حال حاضر اداره کنترل و نظارت این وظیفه را بر عهده دارد.
آیا این اداره چهارم قرار است کمکی در مسیر تعامل بیشتر در اکوسیستم و شرکتهای استارتاپی باشد؟
دقیقا. اصلا ماموریت اداره چهارم دقیقا همین موضوع است.
که چه اتفاقی بیفتد؟
همانطور که از اسم آن پیداست، سندباکس (sandbox) یا جعبه شنی یک محیط انتزاعی است به منظور فراهمکردن چارچوبی که در دل آن محیط، ایدهها و طرحهایی که تا الان برای آنها قوانین، مقررات، رویه و دستورالعملی مصوب و موجود نیست، عملیاتی و اجرایی شوند. برای مثال ایدههای مختلفی در حوزه بازار سرمایه داریم. فرض کنید معاملات اجتماعی (social trading)، یا معاملات کپی و آینهای (copy trading, mirror trading). از این دست موضوعات که الان رویه و قوانین موجود اجازه فعالیت به آنها نمیدهند و مجوزی برای آنها صادر نمیشود، در محیط سندباکس میآیند و به آنها طی یک بازه زمانی مشخص و تحت یک سری شرایط و قیود، اجازه فعالیت داده میشود. پس تعریف سندباکس میشود یک محیط انتزاعی برای به محکگذاشتن ایدهها و طرحهای نوین که برای آنها قوانین و مقرراتی وجود ندارد، در یک بازه زمانی مشخص با لحاظ یکسری قیود و شرایط.
حتما مستحضر هستید سال ۹۸ یک دستورالعملی از شورای عالی فضای مجازی آمد که در خصوص بحث شکلگیری محیطهای آزمون تنظیمگری مصوب و به دستگاههای اجرایی ابلاغ شده بود که در داخل آن دستورالعمل اشاره شده که یک کارگروهی به نام مدیریت یکپارچه محیطهای آزمون تنظیمگری تشکیل میشود و یکسری اعضا از دستگاههای مختلف دارد، مثل دادستانی کل کشور، پلیس فتا، بانک مرکزی، سازمان بورس. مسئولیت این کارگروه برعهده وزارت اقتصاد است. وظیفه این کارگروه این است که اگر طرحهای اینچنینی، طرحهایی که در آن قید شده مبتنی بر فضای مجازی و فناوریمحور باشند، در داخل این کارگروه بررسی میشوند و اگر حائز شرایط باشند، میتوانند وارد محیط آزمون شوند و در یک بازه زمانی مشخص به محک گذاشته شوند و به طرح یا ایده مجوز کار عملیاتی در ابعاد بزرگتر را داد.
منظور من از بحث رگولاتوری و سندباکس این است که در این دستورالعمل این اشاره شده که هرکدام از نهادهای ناظر میتوانند مجوز تشکیل یا ایجاد محیطهای آزمون تنظیمگری بخشی را داشته باشند. یعنی ما میتوانیم به عنوان بازار سرمایه یک سندباکس بازار سرمایه را راهاندازی کنیم. میشود گفت که مجوز در آن دستورالعمل اشاره شده است. در راستای همان دستورالعمل و هم به لحاظ نیازی که خود سازمان بورس احساس میکرد، ایدهها و طرحهایی در حال آمدن است که قوانین و مقررات و دستورالعملهای فعلی ما پاسخگو نیست و یک رویکرد این است که سازمان بورس یا نهاد ناظر منفعل باشد و هیچ برخوردی نکند و طرحها به طور زیرزمینی کار خود را انجام دهند و مشتری جذب کنند. در این صورت هم مشتری متضرر میشود چون مجوزی وجود نداشته و هم آن بیزینس چون مجوز ندارد نمیتواند رسما کار خود را دنبال کند. یک رویکرد دیگری که در همه جای دنیا استفاده میشود و کاری که ما الان انجام میدهیم و چندسالی است در دنیا رواج یافته و نهادهای ناظر این کار را انجام دادند، بحث راهاندازی همین محیطهای آزمون یا سندباکس است که ما این را در پیش گرفتیم و سراغ راهاندازی سندباکس بازار سرمایه رفتیم. در این راستا اولین کاری که انجام دادیم یک مجوز از شورای عالی بورس به عنوان عالیترین نهاد یا مرجع تصمیمگیری در حوزه بازار سرمایه کشور گرفتیم که سازمان این اختیار را داشته باشد که چنین محیط آزمونی را به منظور به محک گذاشتن ایدههای جدید راهاندازی کند. این امر در ابتدای اردیبهشت ماه سال۱۴۰۰ اتفاق افتاد. اقدام بعدی در ابتدای خرداد ماه سال۱۴۰۰ در همان کارگروهی که خدمت شما عرض کردم، سازمان درخواست خود را به آن کار گروه ارسال کرد که میخواهد محیط آزمون تنظیمگری بخشی خود را راهاندازی کند، یعنی سندباکس خود را داشته باشد و موافقت اصولی را توانستیم از آن کارگروه اخذ کنیم. در انتهای خرداد ماه توانستیم عملا مجوز رسمی بهرهبرداری و راهاندازی سندباکس بازار سرمایه را از آن کار گروه اخذ کنیم و این رونمایی با حضور وزیر اقتصاد وقت آقای دکتر دژپسند صورت گرفت.
در تیر ماه، یعنی یک ماه بعد از آن اتفاق توانستیم مصوبه هیات مدیره را در خصوص دستورالعمل اجرایی سندباکس بازار سرمایه بگیریم؛ یعنی یک مصوبه شورای عالی بورس را گرفتیم، یک مجوز از وزارت اقتصاد گرفتیم که این سندباکس را داشته باشیم و بعد باید یک رویه برای اجرای این کار تدوین میکردیم که اسم آن رویه، دستورالعمل اجرایی آزمون یا سندباکس بازار سرمایه که مصوب ۲۴ تیر ماه همین امسال است که در سایت پایگاه قوانین و مقررات بازار سرمایه به آدرس https://cmr.seo.ir/ بارگذاری شده و قابل دسترسی است. در داخل این دستورالعمل به سازوکار بررسی این طرحها اشاره شده است. ما در سندباکس بازار سرمایه قرار است چه کار کنیم؟ یک نکته کلیدی که باید خدمت شما عرض کنم ما در سندباکس بازار سرمایه خودمان را فقط محدود به طرحهای نوآورانه نکردیم یعنی عملا هر ایده، هر طرح و هر راهکار جدیدی یا ابزار و نهاد جدید که میخواهد در بازار سرمایه فعالیتی داشته باشد یا میتواند نمودی داشته باشد یا قوانین و مقرراتی نداشته باشد، نه لزوما میتواند مبتنی بر فناوری باشد یا نباشد، در دل آن سندباکس میآید و بررسی میشود و بعد به آن مجوز فعالیت داده میشود. خروجی این سندباکس تدوین رویه قانونی برای طرحها و ایدههاست تا بعد از خروج از محیط سندباکس بتوانند به صورت قانونی به فعالیت خود ادامه دهند. در سازوکار اصلی سندباکس بازار سرمایه 3 موجودیت دیده شده است؛ یک شورای راهبری سندباکس بازار سرمایه، دو دبیرخانه سندباکس بازار سرمایه و سه مجری سندباکس بازار سرمایه. برای هرکدام از این سه موجودیت در دستورالعمل اجرایی وظایف خاصی دیده شده است.
این قرار است طرحها و ایدههایی را در حوزه بورس بگیرد، مورد بررسی قرار بدهد، برای آن قانون تصویب کند و مجوز کار به آن بدهد؟
نکته اولی که اشاره کردید کاملا صحیح است؛ یعنی یک سری ایدهها و طرحهای نوآورانه در حوزههای مختلف فناوریی مالی (FinTech)، فناوریهای تنظیمگری(RegTech)، فناوریهای نظارتی(SupTech)، فناوریهای مدیریت ثروت (WealthTech) و سایر فناوریها که میتواند به حوزه بازار سرمایه و بورس کمک کند، وارد آنجا شود و بعد به متقاضی طرح یا ایده اجازه فعالیت در یک مقیاس کوچک داده شود. اما نکته اینجاست آن مقیاس کوچک یا آن محیط، یک محیط تستی نیست، کاملا یک محیط عملیاتی است.
یعنی مثلا استارتاپ میآید روی حوزه بورس کار میکند، شما دادههای بورس را در اختیار او قرار میدهید تا از آن استفاده کند و کار خود را انجام بدهد؟ و آیا این کار یک کار آزمایشی است؟
بسته به نوع حوزه عملکردی آن طرح، دادههای لازم در اختیار آن قرار میگیرد و مجوز فعالیت خواهد داشت و میتواند مشتری جذب کند. نکته حائز اهمیت این است که این فعالیت در محیط کاملا عملیاتی صورت میگیرد نه محیط تستی و فقط در یک بازه زمانی مشخص و تحت شرایط و قیدهای مشخص. بازه زمانی اولیه 6ماهه است یعنی در این 6ماه آن طرح مجوز فعالیت میگیرد و به او میگوییم که مثلا اگر میخواهید فرض کنید در حوزه کارگزاری یا نهادهای مالی کار کنید فلان تعداد بیشتر نمیتوانید مشتری بگیرید. یعنی مثلا شما 10هزار مشتری بیشتر نمیتوانید جذب کنید، یا فلان تومان بیشتر نمیتوانید کارمزد بگیرید. یک سری ملاحظات، قیود و شرایط برای او تعریف میکنیم ولی کاملا در محیط عملیاتی است. حالا این بازه 6ماهه میگذرد. اگر در آن 6 ماه به موفقیت رسید، اگر طرح موفق بود، یعنی ابتدای کار که ایده سمت ما میآید از آن یک طرح کسبوکار میگیریم که عملا در آن اشاره شده که هدف از این طرح چیست، به کجا قرار است برسد و چه مشکلی از بازار سرمایه را حل میکند و برآورد آن چیست و چقدر میتواند جذب سرمایه داشته باشد و چقدر میتواند برای خود درآمد داشته باشد، چقدر میتواند برای خود مشتری جذب کند و ریسکها و مخاطراتی که فکر میکند میتواند پیش بیاید. موفقیت یعنی در آن بازه زمانی به تمامی اهداف خود برسد. اگر دیدیم که نرسید، با تصویب شورای راهبری سندباکس، یک بازه 6ماهه دیگر به آن طرح فرصت داده میشود تا در محیط سندباکس به فعالیت خود ادامه میدهد.
اگر نتوانست با موفقیت محیط آزمون را پشت سر بگذارد، میشود گفت که به عنوان درسآموخته در سوابق ثبت میشود که چنین طرحی آمد اما موفقیتآمیز نبود. ولی اگر به اهداف خود برسد در آن زمان است که سازمان چه کار میکند؟ عملا سندباکس برای آن قوانین و مقررات نمینویسد، یکی از کمیتههایی که در دل مجری دیده شده، کمیته تدوین قوانین و مقررات است که وظیفه پیشنهاد قوانین و مقررات مناسب با آن طرح و ارسال آن به سازمان را بر عهده دارد. کمیتهای در داخل سازمان بورس اوراق بهادار به نام تدوین قوانین و مقررات وجود دارد که پیشنهاد وارد آن کمیته میشود و عملا قوانین و مقرراتی که مناسب آن طرح است نوشته میشود. و بدین ترتیب آن ایده یا طرح عملا رگوله شده و طبق مقررات تدوین شده، مجوز فعالیت رسمی به آنها داده میشود.
یک داستان اینجا وجود دارد که من به عنوان یک استارتاپ وارد یک بخشی از بورس میشوم و ایدهای ارائه میدهم و در سندباکس شما شروع به کار روی آن ایده میکنم. دوتا 6ماه هم در محیط آزمایشی پیش میروم. فقط یک نکتهای وجود دارد اینکه شما این وسط سرمایهگذاری نمیکنید، یعنی آن استارتاپ باید سرمایه خود را جذب کند و یک سال در محیط آزمایشی شما کار کند، به این دلیل که شما قوانین و مقررات ندارید؟
سرمایهگذاری یک موضوع دیگر است. سازمان به عنوان یک نهاد ناظر وظیفه سرمایهگذاری در طرحها را ندارد و عملا مجاز نیست که بخواهد حمایت مالی از آن طرح یا ایده انجام دهد. مشکل اساسی که اکثر این طرحها دارند این است که اصلا رویه و قوانین و مقرراتی برای آن طرح وجود ندارد.
مسئله همین جاست، حرف من این است که چون شما قوانین ندارید، استارتاپ باید یک سال در اختیار شما قرار دهد؟
در اختیار ما قرار نمیگیرد، در محیط عملیاتی کار میکند و ما مجوز فعالیت سندباکسی به آن میدهیم.
یعنی سود میکند؟
بله ما مجوز فعالیت به آن میدهیم و میتواند مشتری جذب کند و درآمد کسب کرده و سود یا ضرر کند.
مجوز فعالیت آزمایشی میدهید؟
اصطلاحا به آن مجوز فعالیت سندباکسی میگویند. طرح یا ایده عملا در یک محیط عملیاتی به محک گذاشته میشود.
بله متوجه شدم اما میخواستم بدانم که شما خودتان هم سرمایهگذاری میکنید؟
نه و اصلا جزو وظایف نهادهای ناظر هم نیست که بخواهند سرمایهگذاری کنند. جذب سرمایه با خود آنها خواهد بود، ما این بستر را فراهم میکنیم و عملا به آنها یک مجوزی میدهیم که اگر موفقیتآمیز بود برای کار رویه قانونی درنظر بگیریم و در آینده مجوز فعالیت رسمی داشته باشند، خلأ اصلی اینجاست و بحث جذب سرمایه یکی از چالشهایی است که خود من هم قبول دارم اما در حیطه وظایف ما نیست. اسکوپ کار ما در همین حد است یعنی شرایط را برای آنها فراهم میکنیم و چالش اساسی متقاضیان هم همین است. یکی از چالشهای آنها قطعا جذب سرمایهگذار هم هست اما میگویند من مثلا سرمایهگذار و غیره هم دارم اما نمیتوانم فعالیت کنم به من مجوز بدهید.
این وسط یک نکتهای وجود دارد، شما الان ایجاد قوانین و مقررات را وابسته به میزان موفقیت استارتاپ میکنید.
دقیقا، در کل دنیا همین است؛ یعنی آن بازه زمانی فرصتی است که متقاضی طرح باید از آن برای اثبات کارایی و عملیاتیبودن طرح خود نهایت استفاده را ببرد. دوستان در بعضی از جلسات اشاره میکنند که محیط آزمون یک محیط تست و آزمایش است ولی من میگویم محیط تستی نگوییم چون کاملا محیط عملیاتی است. محیط به محکگذاشتن است، ما در یک مقیاس کنترلشده این کار را میکنیم.
قوانین و مقرراتی ایجاد میشود، مجوز داده میشود و بقیه هم میتوانند از آن مقررات استفاده کنند. دو نکته وجود دارد؛ یکی بحث معیارهای موفق یا ناموفقبودن یک استارتاپ است، به چند دلیل. یکی اینکه ممکن است استارتاپی که برای اولینبار این کار را در سندباکس شما انجام دهد، بیزینسپلن خود را اشتباه بنویسد، یعنی متریکها و عددهایی که طبق پیشبینی خود درمیآورد با توجه به خیلی از اتفاقات، ممکن است تجربه پایین باشد، شرایط اقتصادی بیثبات ایران باشد و خیلی چیزهای دیگر، ممکن است آن بیزینسپلن از لحاظ عددی و از لحاظ پیشبینیهایی که میشود، اشتباه باشد. یعنی اگر بدون نگاه کردن به آن بیزینسپلن و پیشبینیهایی که اتفاق افتاده است، عددهای واقعی که در آن یک سال در آن استارتاپ اتفاق میافتد را نگاه کنید، آن را موفق بدانید ولی وقتی مغایرت بالایی داشته باشد با چیزی که روز اول بین سندباکس شما و آن استارتاپ توافق شده، از سمت شما شکست حساب میشود. نکته دوم لزوما شکست یک استارتاپ و یک کسبوکار به معنی بدبودن آن ایده نیست، مسئله اینجاست که در بازار غذا ما N تا استارتاپ در همین چند سال اخیر داشتیم که همه FAIL شدند ولی این وسط اسنپفود fail نشده؛ یعنی میتوانیم به اسنپفود نگاه کنیم و بگوییم ایده سفارش آنلاین ایده خوبی است و میتوانیم به بقیه 5 یا 10 استارتاپ fail شده هم نگاه کنیم و بگوییم ایده بدی است؛ یعنی اگر یک استارتاپ با یک ایدهای بیاید و وارد سندباکس شما شود، بعد از یک سال اصلا بدون در نظر گرفتن اینکه ممکن است آن بیزینسپلن اشتباه باشد، به آن عدد نرسید و به اصطلاح fail شد، پس تصویب قوانین و مقررات را کنار بگذاریم، به این خاطر که یک استارتاپ fail شده است و خیلیها میتوانند بر پایه این ایده شروع به کار کنند و به آن عددها و بیشتر برسند.
نکتهای که اشاره فرمودید کاملا نکته بجایی است و این ریسک هست؛ یعنی ممکن است یک ایدهای بیاید و ایراد کار از مجری آن ایده یا عملا متقاضی آن طرح باشد، که طرح موفق نشود و خود ایده، ایده خوبی است و کاربردی، اما آن تیمی که آن طرح را ارائه داده است و ما اسمش را متقاضی گذاشتیم، تجربهاش کم است یا آن زمانبندی را ندارد. یکی از وظایف ما این است که دسترسی فراهم کنیم یعنی صراحتا ما ایدهمحور رفتار میکنیم، یعنی ایدهای که آمد، اگر یک متقاضی خاص آمد و رفت و موفق نبود و بهواسطه عدم توانمندی تیم هم شکست خورد، در دستورالعمل هم دیدیم، تا یک بازه زمانی مشخصی طرح تیم مشابه را قبول نمیکنیم. یعنی دوباره نمیتوانیم 10تا طرح با یک موضوع خاص را ببینیم و به آنها منبع تخصیص بدهیم. منظور از منبع، این است که طرحهایی که در محیط عملیاتی هستند ممکن است در حوزه معاملات باشند، بخواهند دسترسی به سامانه معاملاتی ما داشته باشند، در حوزههای مختلف، اینطور نخواهد بود.
ولی در دستورالعمل اجرایی که الان دیده شده جا برای این کار هست که یک تعداد محدودی طرح بیاید و با مجوز شورای راهبری سندباکس این اجازه به آنها داده شود که همزمان مجاز به فعالیت باشند یا اگر یک طرح مشابه طرح شکستخورده قبلی دریافت شود، با تشخیص شورا میتواند وارد محیط آزمون شود و اجازه فعالیت داشته باشد.
برگردم به مباحثی که ممکن است خیلی مطرح شود و مربوط به شاکله اصلی این سازوکار است. همانطور که عرض کردم 3 موجودیت اصلی داریم؛ یکی شورای راهبری سندباکس، یکی دبیرخانه و دیگری مجری. شورای راهبری سندباکس در بازار سرمایه عملا اعضای آن تمام اعضای هیات مدیره سازمان بورس هستند به غیر از رئیس سازمان. یعنی ما در مجموعه سازمان، 5 عضو هیات مدیره داریم که شامل رئیس سازمان و 4معاون سازمان هستند. به غیر از رئیس سازمان، 4 معاون دیگر عضو هیات مدیره از اعضای اصلی شورای راهبری سندباکس هستند؛ یعنی جلسات آن در این سطح برگزار میشود و شورای راهبری از 5عضو تشکیل شده است، 4معاون سازمان و یک خبره فناوریهای مالی بازار سرمایه. این 5عضو اصلی هستند و یک دبیر هم دارد که طبق دستورالعمل اجرایی این وظیفه برعهده مدیر فناوری اطلاعات سازمان است.
تاکنون 4جلسه از این جلسات شورای راهبری سندباکس بازار سرمایه تشکیل شده و موضوعاتی در آن جلسات مطرح و تصمیمگیری شده است. این ساختاری که برای شورای راهبری عرض کردم عمده وظایف آن اینهاست: یکی اینکه تعیین محدودیت کند، همانطور که گفتم چه تعداد مشتری داشته باشد، مثلا چه تعداد کارمزد بگیرد، این قیود و شرایط را، شورای راهبری تصمیم میگیرد. تعیین رویه اجرایی، شرایط و نظارت بر عملکرد هر طرح، تصویب فرمهای لازم، تعیین مدت زمان مثلا ممکن است به یک طرح دو بازه 6ماهه بدهیم. حتی یک تبصره هم داریم که فرض کنید طرح موفقیتآمیز هم بوده و مشتری هم جذب کرده، نمیتوانید آن را متوقف کنیم، یک بازه زمانی طول میکشد تا تدوین مقررات انجام شود، یک 6ماه دیگر هم به صورت اضافه به آن مهلت میدهیم که سازمان تدوین مقررات کند.
یعنی به خودتان تنفس میدهید؟
در حقیقت به آن طرح مجوز ادامه فعالیت و به خودمان فرصت برای تدوین مقررات. و مجوز فعالیت طرح را لغو نمیکنیم؛ یعنی یک 6ماه سوم هم فرصت دارد تا سازمان قوانین و مقررات وضع کند و بعد بلافاصله بتواند مجوز رسمی بگیرد. اعلام شرایط برای انتخاب مجری سندباکس و عزل مجری. تصمیمگیری در خصوص موفقیت طرح اینکه موفق بوده یا خیر. اخذ تعهدات هم از متقاضی و هم از مجری. تشکیل جلسات و بررسی طرحها از دیگر وظایف شوراست.
یک موجودیت دیگر که داریم که دبیرخانه شورای سندباکس بازار سرمایه است که در مدیریت فناوری اطلاعات سازمان تشکیل میشود و مدیر IT سازمان عملا دبیر این جلسات است. از جمله وظایفی که دبیرخانه شورا برعهده دارد، دریافت و بررسی اولیه طرحهاست؛ یعنی دریافت و بررسی اولیه طرحها توسط دبیرخانه سندباکس بازار سرمایه صورت میگیرد. اعلام نواقص و پیگیری رفع نواقص آنها، دعوت از اعضای شورا و تشکیل جلسات و ارائه طرح در شورا و ابلاغ مصوبات و مستندسازی و ارائه گزارشهای دورهای و نهایی از وظایف دیگر دبیرخانه شوراست که همه اینها به صراحت در دستورالعمل قید شده است. یک موجودیت سوم دیگری که مهم هم هست وجود دارد که عملا عمده وظایف بر عهده موجودیت سوم است. ما یک entity دیگر داریم به نام مجری سندباکس، علاوه بر شورای راهبری و دبیرخانه عمده وظایفی که این محیط بر عهده آنها میگذارد و طرحها بررسی شود و به سمت شورا میآید و شورا تصمیمگیری کند، پایش و رصد کند که این طرح موفقیتآمیز بوده یا نه، این گزارش را به دبیرخانه بدهد که دبیرخانه به شورا بدهد، همه این فرآیندهایی که خدمت شما عرض کردم، در دل مجری سندباکس اجرا میشود و تشکیل یک سری کمیتهها. یک طرح که قرار است بیاید ابعاد مختلفی دارد، فرض کنید در حوزههای مختلف، مثلا معاملات اجتماعی یا یک نهاد مالی جدید. ما الان در بازار سرمایه ابزارهای مختلفی داریم مثل ابزار مشتقه و غیره که صحبتهای خیلی تکنیکال بورسی را خدمت شما عرض میکنم، برای بعضی از آنها قوانین و مقررات داریم. یک ابزار جدید هست که در دنیا مورد استفاده بورسیها قرار میگیرد اما در ایران سابقه آن را نداریم. اینها در کمیتههای تخصصی در دل مجری بررسی میشود. ما سه کمیته تخصصی در دل مجری داریم، کمیته فقهی حقوقی، یعنی یک طرح ابعاد فقهی و حقوقی دارد، اصلا ممکن است یک طرح کلا با شریعت مشکل داشته باشد، در کمیته فقهی و حقوقی بررسی میشود. اولین جلسه کمیته فقهی و حقوقی سهشنبه هفته پیش در سازمان برگزار شد و من هم یک پرزنت اولیه در آنجا داشتم. یک کمیته داریم به نام کمیته فنی و امنیتی، یعنی یک طرح ابعاد فنی و امنیت اطلاعاتی دارد و آنجا بررسی میشود. همینطور کمیته کسبوکار، اینکه کسبوکار یک طرح چیست و شامل موضوعات مختلف بیزینسی است.
یعنی لزوما ممکن است در هر سه کمیته نرود و به یک کمیته برود.
دقیقا، ممکن است یک طرح به یک کمیته یا هر سه کمیته برود. عمده طرحهایی که میآید هر سه موضوع را دارند؛ یعنی هم بحثهای حقوقی را باید ببینیم که چالشها و قوانین و مقرراتی را تخفیف بدهیم یا bypass کنیم. یا اگر ابزار تکنیکالی باشد چه از لحاظ امنیتی یا تکنیکالی چه تبعاتی دارد. و ابعاد بیزینسی، اینکه اصلا بیزینس آن لازم هست یا خیر. تشکیل جلسات این کمیته و ارائه گزارشها به شورای راهبری سندباکس از جمله وظایف مجری است. وظیفه دیگر مجری پایش و رصد طرح است. یعنی طرح به صورت موفقیتآمیز پیش میرود و مسیر خود را طی میکند یا خیر. وظایف مجری: ایجاد و تشکیل کمیتهها، بررسی و ارزیابی طرحهای واصله، ایجاد شرایط فعالیت برای متقاضی، پیشنهاد شرایط و محدودیتها، حتی خود مجری میگوید این محدودیتها را برای آن قائل باشید، میتواند پیشنهاد محدودیتها یا شرایط یا معیارهای کلیدی را مجری به شورا بدهد، انعقاد قرارداد که یک بین مجری و متقاضی قراردادی وضع میشود که در یک بازه زمانی مشخص است و در این قرارداد عملا پولی رد و بدل نمیشود فقط به واسطه اینکه این دسترسیها برای متقاضی فراهم میشود قراردادی عقد میشود که متقاضی در آن بازه زمانی تحت محیط آزمون فعالیت کند. انعقاد این قرارداد از جمله وظایف دیگر مجری است. نظارت بر اجرای طرح، تدوین گزارش نهایی و ارسال آن به شورا و مستندسازی نظارت بر رعایت قوانین و مقرراتی که تعیین شده است.
پس این سه ساختار اصلی بود که دیده شده است. در حال حاضر که در خدمت شما هستم یکی از مصوبات جلسات پیشین شورای راهبری بحث تعیین مجری سندباکس بود و یک ماه و نیم گذشته در اوایل آبان ماه بود که ما مرکز مالی ایران را به عنوان مجری سندباکس بازار سرمایه انتخاب کردیم و به آن ابلاغ کردیم. الان هم مرکز مالی ایران به عنوان یکی از شرکتهایی که در مجموعه بازار سرمایه کار میکند و سهامداران اصلی آن چهار شرکت بورس و شرکت سپرده گذاری مرکزی هستند، این وظیفه را بر عهده دارد که طرحها در دل مجری بررسی و پایش و رصد میشود. شاید این سوال برای شما پیش بیاید که چرا خود سازمان به طور کلی این وظیفه را بر عهده نگرفته است. کارهایی که مجری انجام میدهد کارهایی نیست که سازمان نتواند انجام بدهد. به منزله تفکیک حیطه وظایف اجرا و نظارت این تصمیم گرفته شد که ما یک موجودیتی به نام مجری داشته باشیم. یعنی سازمان به عنوان نهاد ناظر امور نظارتی خود را انجام بدهد و اگر اختلال یا مشکلی در اجرای طرح به وجود آمد عملا سازمان بتواند نظارت کند و یک مجری هست و ما بتوانیم از مجری این مسئله را مطالبه کنیم که چرا این موضوع به درستی پیش نرفته است. این یکی از نکاتی است که به من اشاره میکنند چرا این جداسازی صورت گرفته است. نکته دیگر بحث چگونگی دریافت این طرحهاست. سوال در این خصوص خیلی زیاد است که به ذهن شما هم میرسد. یکی از سوالات بحث چگونگی دریافت طرح است. کارگروه مدیریت یکپارچه محیطهای آزمون تنظیمگری که در وزارت اقتصاد است عملا در دستورالعمل شورای عالی فضای مجازی که مربوط به سندباکس در سطح کلان کشور است به این موضوع اشاره شده که همه طرحها باید به وزارت اقتصاد برود. یعنی هر کسی هر طرحی دارد باید به وزارت اقتصاد برود و از آنجا ارجاع شود یا آنجا تعیین تکلیف شود و به آنها اجازه فعالیت داده شود. یا اینکه نه بعضی از رگولاتورها مثل ما در حوزه بازار سرمایه سندباکس بخشی داریم و به سندباکس بخشی ارجاع شود. پس یک مسیر این است که طرحها به سمت وزارت اقتصاد میروند و یک درگاهی دارند نام ایران تما یا تارنمای محیطها آزمون از آن طریق طرحها را میگیرند و به بخشهای مختلف ارجاع میدهند البته یک چکش اولیه در آنجا میخورد. مسیر دیگر هم ، سامانه ای است که در مجموعه سازمان در حال پیاده سازی است و به زودی اطلاع رسانی به متقاضیان جهت ارسال طرحها صورت خواهد گرفت.
یعنی موازیکاری نمیشود؟
خدمت شما عرض میکنم. یک سری فیلدها را متقاضیان باید پر کنند و سمت ما بیاورند. نکته شما بجاست اما به دستورالعملی اشاره شده که طرحها از سمت وزارت اقتصاد بیاید. اما طرحهایی که از سمت این وزارت میآید، چون در راستای دستورالعمل شورای عالی فضای مجازی است در آنجا هم به صراحت اشاره شده است که طرحهای فناوریمحور فقط میتوانند در سندباکس بیایند؛ یعنی فقط از آنجا ارجاع شوند. دامنهای که ما برای سندباکس بازار سرمایه دیدیم، فراتر از طرحهای فناوریمحور است؛ یعنی یک ابزار جدید مالی یا معاملاتی ممکن است بخواهد وارد بازار سرمایه شود یا بخواهید یک نهاد مالی جدید تعریف کنید، نهاد مالی مثل کارگزاری، تامین سرمایه مالی، شرکتهای سبدگردان، صندوقهای سرمایهگذاری، شرکتهای تامین سرمایه، مشاوره سرمایهگذاری، شرکتهای پردازش اطلاعات مالی که اینها همه انواع شرکتها یا نهادهای مالی تحت نظارت سازمان بورس هستند که گفتم در حدود ۸۰۰ شرکت یا نهاد مالی هستند. اصلا یک نهاد مالی جدید میخواهیم تعریف کنیم و هیچ ربطی هم به فناوری ندارد، اینها دیگر لزومی ندارد که سمت وزارت اقتصاد بروند. این متقاضیان مستقیما طرح خود را برای سازمان ارسال میکنند و سازمان بررسی میکند و به او اجازه فعالیت در بازه زمانی مشخص میدهد و بعد برای او مجوز صادر میکند. پس به واسطه این است که دو مسیرتعریف شده است و متقاضیان از هر دو مسیر میتوانند اقدام کنند، هم میتوانند به وزارت بروند و نهایتا دوباره به سمت ما ارجاع میشود، چون مسیری که از قبل هم بوده و دیگر نمیتوانیم جلوی آن را بگیریم و هم به واسطه تفاوتی که ما داریم. یعنی دامنه سندباکس بازار سرمایه را فراتر از چیزی که در شورای عالی فضای مجازی دیده شده، دیدهایم. فقط تغییر فناوریمحور قرار نیست روی بدهد؛ هر ایدهای که الان برای آن قوانین و مقررات نداریم. در حال حاضر که با شما صحبت میکنم دو طرح در وزارت اقتصاد به ما ارجاع شده و این طرحها الان در حال بررسی است. حالا میتوانم اشاره کنم که یک طرح مربوط به سامانه معاملات مشتقه است که از سمت یکی از شرکتهای بورسی ارجاع شده است. طرح دیگری هم هست که مربوط به صندوقهای سرمایهگذاری مبتنی بر رمزارزهاست. جلسات کارشناسی آن در حال انجام است و بررسی میشود و مجری در حال برگزاری جلسات است تا گزارشهای سمت شورای راهبری بیاید و تصمیمگیری شود که این طرح مجوز دارد که وارد سندباکس بازار سرمایه شود یا خیر.
یعنی رمزارز را وارد بورس کند؟
فعلا در حد طرح مطرح است که نوع جدیدی از صندوقهای سرمایهگذاری داشته باشیم که به جای اینکه مبتنی بر سهام باشند، مبتنی بر رمزارز باشند.
وارد بورس شوند یعنی؟
بله، چون بحث صندوق مطرح است این طرح مرتبط با بازار سرمایه میشود. حوزه رمزارزها که موضوع مفصلی دارد. این حوزه چون چندوجهی و چندبعدی است، هم به بانک مرکزی مرتبط است و هم به بازار سرمایه؛ چون بحث ارز و پول مطرح است، به بانک مرکزی و چون نوعی دارایی به حساب میآید، به بازار سرمایه مرتبط است.
سازوکار استفاده از رمزارزها در تجارت خارجی نهایی شده است.
در حوزه رمزارزها فعالیتهایی در بانک مرکزی در حال صورتگرفتن است و این نوید داده میشود که احتمالا فعالیتهای اینچنینی انجام شود. چون طرحهایی که خود مستقیما فقط در حوزه رمزارز هستند یا طرحهای ترکیبی که ارتباط با حوزه رمزارزها دارند، مثل این طرحی که الان سمت بازار سرمایه آمده، تشکیل یکسری صندوقهای سرمایهگذاری که مبتنی بر رمزارز هستند. با تعیین تکلیف حوزه رمزارز در کشور میشود این طرحها را با اطمینان بیشتری سر و سامان داد.
اگر بخواهیم بزرگتر از این طرح نگاه کنیم، یکی بحث این است که میخواهم بدانم چه میزانی این طرح سرعت کار را بیشتر میکند؟ یک مسئله بزرگی وجود دارد و مختص ایران هم نیست. به طور کلی داستان استارتاپها در این 20سال اخیر این بوده که همیشه یک قدم جلوتر از دولتها بودند و همیشه این چالش وجود داشته که دولت میگوید من قانون ندارم و اکوسیستم میگوید به من ربطی ندارد که قانون ندارید من میخواهم کارم را بکنم.
دقیقا راهکار همین است؛ یعنی میشود منفعل بود و میشود سازوکاری شکل داد که اینها تست شوند و در گام بعدی از وظایف نهاد ناظر است که این موضوعات را رگوله کند.
این طرح شما چقدر قرار است سرعت کار را بالا ببرد؟ سرعتی که اکوسیستم و استارتاپها به آن نیاز دارند و اصولا دولتها این سرعت را ندارند و در کنار این یک مشکلی هم در برخورد اکوسیستم دولتی حداقل داریم این است که همیشه برخورد منفعلانه است. اینجا قرار است سرعت کار برای یک استارتاپ چقدر بالاتر برود؟
همیشه سرعت و توانمندی بخشهای غیردولتی و بخشهای خصوصی در حوزه فناوری بیشتر از حوزههای دولتی، نظارتی و نهادهای ناظر است. نمیشود کتمان کرد و یک حقیقت است. در کل دنیا اینطور است و ایران هم همینطور است. حالا ما اگر بخواهیم اقتصاد کشور را به سه بخش اصلی تقسیم کنیم، حوزه بانک، بورس و بیمه، همانطور که بهدرستی اشاره کردید، ما فینتکهایی داریم که در حوزه pay tech هستند که مرتبط با بانک هستند. همه اینها در ذیل فینتک هستند. فینتکهایی داریم که در حوزه تکنولوژی مدیریت سرمایه یا حوزه بازار سرمایه هستند. فینتکهایی داریم که در حوزه insure tech هستند یعنی تکنولوژیهای بیمه از این دست موضوعات تا دلتان بخواهد، الی ماشاءالله داریم که برخی از آنها حالا از مسیرهای دیگر به ثمر نشستند و برخی دیگر سر چندراهی ماندهاند تا تعیین تکلیف بشوند و قوانین و مقرراتی داشته باشند و نهاد ناظر مجور فعالیتی به آنها بدهد. نکته سرعت یک نکته است و نکته درآوردن از بلاتکلیفی یک نکته کلیدیتر است؛ یعنی خیلی از این طرحها بلاتکلیف هستند و نمیدانند چه کار باید کنند، چه مجوز فعالیتی باید بگیرند، از کجا باید مجوز بگیرند. ایده شکلگیری سندباکس در نهادهای ناظر، رگولاتوری سندباکس یا محیطهای آزمون تنظیمگری دقیقا یک مرهم برهمین درد است.
در حقیقت شما بیشتر روی بلاتکلیفی تمرکز کردید.
بله در حال مرتفعکردن بلاتکلیفی هستیم که نهاد ناظر از حالت انفعال دربیاید. در خیلی از جاهای دیگر دنیا در حوزههای مختلف نهتنها حوزه اقتصاد، نهادهای ناظر آنها سندباکس را دارند و حالا بیشتر برمیگردد چون بخش عظیمی از مباحث در حوزه financial است ما هم دیگر فینتکها را مثال میزنیم. در کل دنیا، عمدتا اقتصاد را به سه حوزه اصلی تقسیم میکنند؛ بانک (banking)، بیمه (insurance) و بازار سرمایه (capital market) dh یا بورس تقسیم میکنند. میخواهم بگویم که تشکیل این سازوکار محیط آزمون تنظیمگری از جمله وظایف ماست. از وظایف نهاد ناظر است یعنی وظیفه سازمان بورس (رگولاتور بازار سرمایه) است که این کار را بکند، وظیفه بانک مرکزی (رگولاتور بازار پول) است که یک سندباکس حوزه بانکی داشته داشته باشد، وظیفه بیمه مرکزی (رگولاتور بازار بیمه) است که سندباکس داشته باشد. چرا؟ چون این ایدهها از بلاتکلیفی دربیایند و به محک گذاشته شوند و ابعاد و تبعات آن هم سنجیده شود و بعد راحتتر بتوانند قوانین و مقررات داشته باشند. در سرعت عملا بخشهای دیگری باید بیایند و فعالیت کنند؛ یعنی در بحث شتابدهندهها یا VCها که میتوانند حمایت مالی داشته باشند.
نه منظور من از لحاظ سرعت این است که به طور کلی وقتی بخش خصوصی خود بخواهد یک کاری را انجام بدهد، به خاطر اینکه سرمایه میگذارد دغدغههای متفاوتی دارد، میخواهد با سرعت هر چه تمامتر این کار را انجام دهد.
بله، از این لحاظ کاملا موثر است چون بخش خصوصی این ایده را آورده، اصلا یک فردی که هیچ سرمایهای ندارد، یک ایده را آورده و یک نفر سرمایهگذار هم به کمک کرده تا آن طرح عملیاتی شود. ولی آینده برای او مبهم است نمیداند نهایتا به او مجوز میدهند یا خیر. همین که میداند بالاخره یک مجوز فعالیتی داده میشود، آن هم از سمت نهاد ناظر که میتواند فعالیت کند. اگر موفقیتآمیز بود، یا خیلیها مطمئن هستند که موفق میشوند، از هر 10طرح ممکن است یک طرح بیاید. خود شما میدانید در حوزه فینتکها طرحها و ایدهها فراوانی داریم که ممکن است تعداد اندکی از آنها به طرح موفقی برسد که به صورت fundamental یک انقلابی ایجاد کند. هدف هم همین است که مثلا از 100طرح، 2 یا 3 درصد موفقیتآمیز باشد. همین که سرمایهگذار و ایدهپرداز میدانند که نهاد ناظر این بستر را فراهم کرده که اگر موفق شود مجوز رسمی به آنها داده میشود، این سرعت را بیشتر میکند و از آن محیط آزمون و خطا بیرون میآید. یک نوع دلگرمی برای اوست و میداند که من آمدم و نهاد ناظر هم یک مجوز سندباکسی به من داده و حداقل اگر موفق شوم برای تدوین قوانین و مقررات تلاش میکند. حالا ممکن است طول بکشد اما از حالت انفعالی که سرمایهگذاری شده و مشتری هم جذب شده، چه ضمانتی است که بعدا نهادهای نظارتی ورود پیدا نکنند و جلوی این فعالیت را نگیرند؟ پلیس فتا نیاید، دادستانی نیاید یا قوه قضاییه و جاهای مختلف نیایند و جلوی فعالیت من را نگیرند؟ همین دلگرمی خود باعث هم رونق و هم سرعت بیشتر میشود. این کاری است که نهاد ناظر میتواند انجام دهد. اما بحث جذب سرمایه …
نه نه اصلا بحث جذب سرمایه نیست چون یکی از سوالات من هم بود و شما گفتید که اصلا کاری درباره سرمایهگذاری نخواهیم کرد و وظیفه خودمان هم نمیدانیم.
البته این نکته را هم اضافه کنم که ما در سازوکاری که دیدیم در بخش مجری، طی صحبتهایی که با مجری سندباکس بازار سرمایه داشتیم، قرار است یک بخشی به نام مشاوره اضافه کنیم.
یعنی کلا سازمان شما هیچ برنامهای برای اینکه وارد حوزه شتابدهی، سرمایهگذاری خطرپذیر شود ندارد؟
سازمان بورس به عنوان نهاد ناظر نمیتواند اصلا وارد این حوزه شود. اصلا جزو ماموریتها و مسئولیتهای آن نیست اما چرا شرکتهای دیگری که داریم، فرض کنید به عنوان مثال خود فرابورس که یکی از بورسهای چهارگانه ماست در این حوزه فعالیت میکرد. یعنی حمایت هم ممکن است انجام دهند یعنی از شرکتهای تابعه ما یا از شرکتهای ارکان ما یا حتی نهادهای مالی تحت نظارت ما ممکن است یک ایدهای بیاید و یکی از آنها بگوید میخواهم در این ایده یا طرح سرمایهگذاری کنم. اما سازمان بورس مثل بانک مرکزی است. عملا جایگاه سازمان بورس عینا مثل بانک مرکزی در حوزه بانکداری است. اینکه خود سازمان بورس بیاید حمایت کند خیلی وجاهت ندارد. اما اینکه بستر را فراهم که بیایند و فعالیت کنند چرا، اصلا وظیفه ذاتی آن است.
برگردم به آن سوال قبلیام، دو نکتهای که گفتم به یکی جواب دادید. دیگری مسئله معیار قراردادن بیزینسپلن و پیشبینیهایی است که آن استارتاپ از بازار خود برای تعیین موفقیت یا عدم موفقیت میکند. این موضوع را در این طرح در نظر گرفتید؟ ممکن است یک استارتاپی بگوید من بعد از یک سال ۲۰۰درصد رشد میکنم. این ۲۰۰درصد بعد از یک سال مثلا ۱۲۰درصد شود؟
چون الان این پدیده یا موضوع طوری است که ما نمیدانیم چه طرح و ایدههایی میخواهد بیاید و وارد سندباکس شود، این یک موضوع باز است. پس همین باعث میشود که الان یک سری معیارهای از پیش تعریفشده نداشته باشیم و درستش هم همین است. ما چه میدانیم چه طرحهایی با چه زمینههایی میخواهد وارد محیط آزمون شود و به محک گذاشته شود که بخواهیم برای آن یک سری معیارهای از پیش تعریف شده داشته باشیم. قطعا یکی از آن بخشهایی که از متقاضیان میشود دریافت کرد همین معیارهای موفقیت طرح است؛ یعنی از خوده ایدهپردازان یا صاحبان طرح بخواهیم تا عوامل موفقیت یا success factor برای طرح خود پیشنهاد دهند. پس متناسب با هر طرح خواهد بود و از پیش تعیینشده نیست و خیلی سخت هم نخواهد بود. مثلا پیشبینی طرف این بوده که به فلان درصد رشد یا سود برسد و اگر دقیقا به آن درصد یا مقدار نرسید، دال بر شکست طرح نخواهد بود. چون بحث تسهیلگری است، بحث این است که بخواهیم به این طرح و ایدهها کمک کنیم، خیلی سفت و سخت در این خصوص قطعا عمل نخواهد شد و سفارشاتی هم که به مجری شده، چون هنوز طرحی وارد سندباکس نشده و در محله بررسی است، جلوتر برویم هم خود موضوع سندباکس و هم سازوکار آن قطعا پختهتر و بالغتر میشود. علاوه بر اینکه خود متقاضی معیارهای موفقیت را پیشنهاد میدهد، اگر به یک سری از اعداد و ارقام نرسیدند دلیل شکست طرح نیست و متناسب per case و per plan خواهد بود. یعنی هر طرح متناسب با خود طرح موفقیت و شکست آن هم فرق میکند.
کمی از این طرح فاصله بگیریم چون یکی از دلایلی که خدمت شما رسیدیم به بهانه ورود تپسی به فرابورس بود. مدت زیادی زمان برد تا به زمانی رسیدیم که تپسی وارد فرابورس شده است و خود این روند کند بود و از آن طرف در بخشهای مختلفی از جاهای مختلف این ایجاد مانع درباره ورود شرکتهای استارتاپی به بورس وجود داشت. درباره کند بودن این روند از سمت سازمان بورس چه توضیحی وجود دارد؟
بله اگر از طرحها و ایدههای سندباکسی فاصله بگیریم. موضوع دیگر در حوزه کسبوکارهای فناوریمحور، موضوع یا بحث پذیرش شرکتهای استارتاپی در بازار سرمایه است، حالا این هم یک بحث است که شرکتی مثل تپسی، شیپور، دیوار یا حتی دیجیکالا را هنوز هم استارتاپ میشناسیم یا به نوعی کسبوکارهای فناورانهای هستند که عملا بالغ شدهاند و دیگر نمیتوان آنها را نوپا هم نامید. از این دست شرکتها آنهایی که بیایند و پذیرش عام شوند، یعنی به عنوان یک شرکت سهامی عام مطرح شوند و بخشی از سهام آنها به یک سری سهامدار واگذار شود که در مجموعه بازار سرمایه فعالیت میکنند. نفس این عمل خیلی خوب و پسندیده است و در آن شرکتها جذب سرمایه میشود و یک سری مزایا قطعا دارد. شرکتی که در بورس پذیرفته میشود باید معیارهایی را پاس کند و خیلی قابل اعتمادتر است. باید صورتهای مالی خود را طی یک بازه زمانی افشا کنند، خیلی شفافتر است و میشود گفت که پشت یک فضای شیشهای قرار میگیرد. مزایای خاص خود را دارد و قطعا یک سری محدودیتها هم برای آنها وجود دارد. پس ذات کار خوب است اما نحوه پذیرش آنها چون قطعا تجربه اول بوده و از این دست شرکتهای اینچنینی که میخواهند وارد بازار سرمایه شوند، مثل شرکت تپسی، اولینبار است که درخواست آن سمت یکی از ارکان بازار سرمایه (شرکت فرابورس ایران) میآید، روند آن میبایست با لحاظ همه شرایط طی میشد. این روند به چه دلیل طول کشید؟ صحبتهای آقای اسماعیلزاده، معاون پذیرش شرکت فرابورس جامع بود و قطعا در مصاحبههایی که داشتند اشاره کردند. عملیات پذیرش یک شرکت در بورس یک سلسله فرایند دارد، درج نمادشدن و IPO شدن، اینکه عرضه اولیه شود یک سری سلسله مراتبی باید طی شود و یک سری مستنداتی را باید آن شرکت ارائه بدهد. قطعا برخی به خود شرکت برمیگردد که مستنداتی را باید بهموقع در اختیار هیات پذیرش قرار دهد و بخشی هم به این برمیگردد که رویه مشخصی برای پذیرش این شرکتها تابهحال وجود نداشته است. یکی از عمده چالشهای آن بحث تاییدیههایی است که باید این شرکتها داشته باشند تا در حوزه شرکتهای پذیرفتهشده در فرابورس یا بعضاً بورس تهران پذیرش شوند. مثلا از جمله مواردی که این شرکتها باید داشته باشند بحث تاییدیه فنی امنیتی است. چون عمده دارایی آنها نرمافزار و دارایی نامشهود است، تاییدیه امنیتی که مربوط به آن اپلیکیشن است یا تاییدیه نرمافزاری که مالکیت آن نرمافزار را نشان دهد. یا احراز صلاحیت فنی کسانی که در آن تیم کار میکنند یا اعضای کلیدی آن شرکت هستند. تاخیرهایی که اتفاق افتاده، عمدتا به این دلایل بوده که این فرآیند کمی طولانی شده است.
یعنی انتظار داریم برای شرکتهای بعدی …
قطعا. رویه یک بار برای همیشه در حال تدوین شدن است. یک سری رویهها تدوین شده و من در جریان هستم و به دلیل محرمانهبودن آنها در اینجا به آن اشاره نمیکنم. متقضیان چندین مجوز را باید جهت پذیرش اخذ کنند و یک بار این مسیر برای یک شرکت طی شود، حالا تپسی به دلیل پیشگام بودن این اتفاق برایش افتاد، سایر شرکتهای متقاضی مثل شیپور و دیجیکالاو چهبسا شرکتهای دیگری که سازوکارشان شکل گرفته و میخواهند سهامی عام شوند، مسیر برای آنها قطعا کوتاهتر خواهد بود. یک وجه اشتراکی داریم من یک گریزی به حوزه سندباکس بزنم، ما در حوزه سندباکس عملا ایدهها و طرحهایی را میآوریم که هنوز جذب مشتری نکردند و شاید مشتری دارند اما مجوز فعالیت رسمی ندارند و آنها هم به نوعی استارتاپ فینتکی هستند، که اینجا به محک گذاشته میشوند و سیر و تکامل بلوغ خود را طی میکنند و بعد اگر توانستند به شرکتهایی در حد و اندازه تپسی و شیپور و دیوار و غیره تبدیل شوند بعد به سراغ بحث پذیرش و IPO شدن در یکی از بورسهای ما میروند. میخواهم عرض کنم که سندباکس تکه دیگری از آن پازل حمایتی از شرکتهای استارتاپی است. یک بعد قضیه این است که پذیرش شوند و سهام آنها سهامی عام شوند و سهامدار بگیرند. یک بعد هم اینچنینی است که بستری فراهم شود و یک بعد هم کل اکوسیستم است که باید حمایت مالی کند. تمامی اینها قطعات پازل است و میتوانیم از ایدههای نوین چه آنهایی که نوزاد هستند و چه آنهایی که به بلوغ رسیدند. ما شرکتی مثل شیپور داریم که بالغ هم شده اما برای تامین مالی خود ممکن است به مشکل بربخورد و نیازمند این است که به نیت تامین مالی وارد بازار سرمایه شود. این کل فرآیند، از ابتدا تا انتهای زیستبوم فناورانه است که باید در بازار سرمایه از آن حمایت شود.
درباره این سندباکس چقدر با فعالان اکوسیستم صحبت شده؟ آیا تعاملی برای ایجاد چارچوب این سندباکس بین شما و اکوسیستم استارتاپی وجود داشته؟
قطعا بله. ما در تدوین دستورالعمل اجرایی این سندباکس …
منظورم این است که مسئله این است که باید یک شناختی از اکوسیستم به وجود بیاید تا …
فرمایش شما کاملا درست است. کسانی که در تشکیل و تدوین نسخه اولیه و نسخهای که مصوب هیاتمدیره شده دخیل بودند، همگی از خبرگان اکوسیستم فناوری در بازار سرمایه هستند. دستورالعمل اجرایی محیطهای آزمون عنوانش این است، شما میتوانید در سایت cmr.seo.ir بروید، هرگونه قوانین و مقرراتی که در بازار داریم، در این سایت قایل مشاهده است. اگر keyword سندباکس را جستجو کنید دو موضوع را برای شما میآورد، یکی مصوبه شورای عالی بورس و دیگری دستورالعمل اجرایی محیط آزمون سندباکس بازار سرمایه است. اگر بخواهم دقیق بگویم اولا اینکه ما یک پیشینه چندین و چندساله در حوزه حمایت سندباکسی داریم. سندباکس قبل از اینکه سازوکار رسمی و نظام یافته مثل الان بخواهد ببیند در قالب کارگروههای مشورتی در مجموعه بورسهای ما و به خصوص فرابورس ایران دنبال میشد و این موضوع به حدود سال ۹۶ – ۹۷ برمیگردد. از آن زمان این موضوع در مجموعه بازار سرمایه دغدغه بوده و حتی کارگروه مشورتی سندباکس ما داشتیم که نهایتا الان به یک شورای راهبری در سطح اعضای هیات مدیره سازمان بورس رسیده است. داخل پرانتز بگویم ما الان بعد از هیات مدیره سازمان، عالیترین شورایی که در مجموعه بازار سرمایه داریم این شوراست. 4عضو هیات مدیره تصمیمگیری میکنند، در سطح خیلی کلانی این جلسات برگزار میشود. میخواهم بگویم چکشهای زیادی خورده و در تدوین آن از نظرات خبرگان و صاحبنظران در حوزه بحث فینتکهای بازار سرمایه استفاده شده است. با این وجود باز هم ادعایی بر این نیست که این نسخه، نسخه کاملی است. در عین حال که چندین بار چکش خورده و رفته و برگشته و نظرات و ابعاد مختلفی داشته، مثلا ابعاد حقوقی، ابعاد کسبوکاری داشته و از بعد امنیتی و از بعد فنی چندین جلسه کمیته تدوین مقررات در سازمان تشکیل شده که این دستورالعمل 10 مادهای تدوین شده، باز هم این ادعا را نداریم که این دستورالعمل کامل است. قطعا نواقصی به آن وارد است. قبلا در خبرها هم کار شده اگر خبرگان این صنعت و کسانی که صاحب نظر در این حیطه هستند، اگر دستورالعمل را مطالعه کردند و میدانند که نواقصی دارد به ما منعکس کنند ما حتما در نسخههای بعدی این موارد را اعمال میکنیم و به یک نسخه کاملتری میرسیم. کلیت حرف من این است که الان سندباکس نهتنها در بازار سرمایه بلکه در ایران پدیده نوظهوری است و ما الان حیطه سندباکس را به صورت سندباکسی جلو میبریم. یعنی خود ما هم قطعا به تمامی ابعاد آن هنوز احاطه نداریم. با اینکه جلسات زیادی گذاشته شده نظرات خیلی از صاحبنظران در حوزه فینتکهای بازار سرمایه گرفته شده، ولی با این وجود جا برای کار زیاد دارد. قطعا در نسخ بعدی دستورالعمل یا وقتی چند طرح آمد و در محیط آزمون رفت و خروجیهای آن درآمد و تدوین مقررات برای آنها انجام شد، باگها و اشکالات کار بیشتر درمیآید و همه اینها سیر تکامل است. سندباکس سال ۱۴۰۰ سازمان بورس با سندباکس سال ۱۴۰۳ سازمان بورس قطعا متفاوت خواهد بود.
ورود این شرکتهای استارتاپی فکر میکنید چه مزیتی برای دو طرف دارد؟ چه انگیزهای برای شرکتها باید ایجاد شود که مزیت آنقدری خوب باشد که حاضر باشند بیایند و این جاده را صاف کنند؟
اگر بخواهم به این سوال شما بهتر پاسخ بدهم سندباکس و محیطهای آزمون تنظیمگری را به عنوان زیرساخت، به عنوان یک نوع خاصی از فناوری به نام فناوریهای حوزه تنظیمگری و RegTech میشناسیم.
منظورم بیشتر سمت بورس است.
همین را میخواهم خدمت شما عرض کنم. علاوه بر x tech که میتوانیم آنها را موضوعاتی که پسوند تکنولوژی دارند بنامیم، یک موضوعی داریم به نام Regulatory Technology یا RegTech که از مصادیق آن بحث پیادهسازی سندباکس است. میخواهم به این موضوع برگردم که اکوسیستم RegTech بازیگران مختلفی دارد. از جمله بازیگران آن اگر بخواهم به 4بازیگر کلیدی آن اشاره کنم یکی از آنها نهاد ناظر یا رگولاتور است. دیگری نهادهای مالی تحت نظارت هستند مثل همین کارگزاری که گفتم. سومی شرکتهای استارتاپی هستند و آخری شرکتهای فناورانه جاافتاده هستند مثل دیجیکالا و غیره. پس یک اکوسیستم داریم که همه اینها بازیگران آن هستند، سهامداران یا کاربرها از بازیگران دیگر این اکوسیستم هستند اما بازیگران کلیدی آن 4تا هستند. روابطی بین همه اینها حاکم است یعنی اگر یک طرحی در حال آمدن است یک نفعی برای ما دارد و یک نفعی برای آنها. مثال میزنم؛ فرض کنید یک ایده نوآورانه که یک متقاضی در سندباکس میآورد قرار است یک مشکلی را از بعد سرمایه حل کند، نفع آن برای سازمان بورس این است که قبل از اینکه مجوز رسمی را بدهد و در مقیاس بزرگی بخواهد کار کند، ابعاد آن برای سازمان بورس مشخص میشود، برای نهاد ناظر نشان میدهد که این ایده چه تبعاتی میتواند داشته باشد. یک نهاد مالی جدیدی تاکنون تعریف نشده و قوانینی برای آن وجود نداشته، من قبل از اینکه بخواهم مجوز بدهم میخواهم ببینم در محیط آزمایشی، در محیط سندباکسی چگونه است تا قوانین و مقررات برای آن تدوین شود. برای همین میشود گفت که برای متقاضیان استارتاپ هم وضعیت این است که اولا به آن یک اجازه فعالیتی داده شده در یک محیطی تست شود و بعد قوانین و مقررات برای آن تدوین شود. نکاتی که شما فرمودید مزایا و ریسکهایی دارد هم برای تنظیمگران و هم برای شرکتهای نوآور. مثلا عدم اطمینان را برای آنها کاهش میدهد، یا هزینههای ورود به بازار جدید را برای آنها کاهش میدهد، سادهسازی فرآیندها را برای آنها دارد. این مزایایی است که سندباکس میتواند برای شرکتها داشته باشد.
خود یک شرکت بزرگی مثل تپسی چه انگیزهای برای او به وجود میآید، چه مزیتی در بورس برای او ایجاد میشود و تپسی با ورود خود به بورس چه مزیتی برای آن ایجاد میکند؟
این یک موضوع دیگر است و به سندباکس دیگر ارتباط ندارد. شرکتهای بالغ، شرکتهای فناورانهای که مرحله نوزادی خود را طی کردند و به یک سطحی از مشتری در سطح بازار رسیدند و درآمد قابل قبولی دارند برای آنها بحث سندباکس دیگر موضوعیت ندارد. شاید بحث حمایت از کسبوکارهای دیگری که وارد این حوزه میشوند، مطرح باشد. ولی یکی از مزایایی که برای شرکتهایی که میخواهند وارد بازار سرمایه شوند وجود دارد، یک موضوع بحث تامین مالی شرکتهاست. قطعا زمانی که یک بخشی از سهام این شرکتها میخواهد به عنوان سهام شناور و قابل عرضه در بورس تخصیص داده شود، میتواند یک تامین مالی خوبی برای آن شرکت صورت بگیرد و این میتواند باعث افزایش سرمایه آن شرکت شود. مزایای دیگری که میتواند داشته باشد بحث اینکه همین که یک شرکت، شرکت سهامی عام میشود اقبال بیشتری پیدا میکند. ما الان بیش از 800 شرکت بورسی داریم که به عنوان ناشر آنها را میشناسیم. شرکتهای بورسی که میآیند اقبال یا مشتریهای که میدانند یک شرکت بورسی است به واسطه شفافیتی که برای افشای اطلاعات دارد بیشتر میشود، پس مشتریهای آن بیشتر میشود. بهروزشدن ارزش واقعی شرکت، معافیتهای مالیاتی و امکان دریافت تسهیلات بانکی و تمامی مزایای که شرکتهایی که نزد بورسها پذیرفته میشوند برای این شرکتها هم مصداق دارد.
ورود استارتاپها و شرکتهای شبیه تپسی برای بورس چه مزیتی دارد؟ مزایا دارد یا ندارد؟
قطعا دوطرفه است. پذیرش شرکتهای اینچنینی یک رابطه win – win خواهد بود. ما میبینیم که یک طیف وسیعی از کاربران – مثل تپسی و اسنپ و دیجیکالا – اینکه چه تعداد کاربر دارند که از خدمات اینها استفاده میکنند، وقتی این کاربران متوجه میشوند که این شرکت یا این برند آمده و بورسی شده، اگر تجربه خوشایندی داشته باشند این انگیزه برای آنها ایجاد میشود که بیایند و سهام این شرکت را بخرند یعنی سهامدار این شرکت هم بشوند و به نوعی در مالکیت آن شرکت سهیم شوند. این موضوع باعث میشود بازار رونق پیدا کند و تعداد سهامداران آن بیشتر شوند. یعنی تعداد کسانی که کد بورسی دارند بیشتر شود و بازار عمق بیشتری پیدا میکند، بازار بزرگتری میشود، تعداد سهامداران بیشتر میشود و یک حمایت چندجانبه میشود؛ یعنی شرکتها از خدمات آن استفاده میکنند، سهامدار شدن، نمادی از مالکیت آن شرکت است یعنی شما بخشی از مالکیت آن شرکت را برعهده میگیرید. متقاضی یا کاربر دیجیکالا وقتی بخشی از سهام دیجیکالا را میخرد مالک بخشی از آن شرکت میشود و البته تبعات دیگر هم دارد. میخواهم این نکته را بگویم که یک شمشیر دولبه است، اگر کاربر احساس کند که خدمت و سرویسی که از آن شرکت میگیرد خیلی خوشایند نیست، ممکن است اگر سهام آن شرکت را هم خریده باشد بعدا به این فکر باشد که سهام آن را بفروشد و این هم موجب افت ارزش سهام آن شرکت هم میشود. یک بازار اینچنینی است یعنی رغبت و اقبال به آن باعث افزایش قیمت آن سهم میشود و معمولا افزایش سرمایه آن شرکت، افزایش اعتبار آن شرکت میشود. اگر خدمت و سرویس خوبی ندهد باعث فروش سهام آن شرکت و افت ارزش آن میشود. تبعات اینچنینی دارد که در جاهای دیگر بازار مالی شاهد آن نیستیم یعنی مختص خود بازار سرمایه است.
من این نوید را به ایدهپردازان و کسانی که در حوزه بازار سرمایه ایدهای دارند ولی متاسفانه تا الان محقق نشده که بتوانند ایده خود را عملیاتی کنند یا ایده آنها عملیاتی شده اما مجوز نتوانستند بگیرند، میدهم، که ما در مجموعه سازمان به فکر آنها بودیم و هستیم و این دغدغه همیشه جزو دغدغههای ذهنی ما بوده است. تلاش من و همکاران در مجموعه فناوری اطلاعات سازمان این بوده که از این طرحها حمایت کنیم. از باب تامین مالی جزو مسئولیت و ماموریتهای ما نیست ولی اگر قرار باشد توصیهای شود و اقبالی صورت بگیرد، این همه نهاد مالی تحت نظارت داریم و این همه بنیه قوی که در حوزه بازار سرمایه و جذب سرمایه است میتوانند از این طرحها حمایت کنند. ما به عنوان یک نهاد ناظر در حال فراهمسازی این بستر هستیم و فراهمسازی این بستر را به عنوان یک لطف نگاه نمیکنیم جزو وظایف ما بوده است و سعی میکنیم وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهیم و روزبهروز شاهد رونق بیشتر ایدهها و طرحهای خلاقانه و فناورانه در حوزه بازار سرمایه باشیم که بیایند و با موفقیت مراحل را طی کنند و بعد شاهد تدوین قوانین و مقررات برای آنها باشیم و بتوانند مجوز رسمی از نهاد بازار سرمایه بگیرند. همین آرزو را برای سایر رگولاتورها دارم. یعنی بانک مرکزی در جریان هستم که در تلاش هستند که سندباکس خود را راهاندازی کنند و انشاءالله شاهد راهاندازی سندباکس بانک مرکزی و بیمه مرکزی و سایر حوزهها و بخشهای دیگر در سایر صنایع باشیم. با این کار میتوانیم جلوی خروج خیلی از نخبهها را بگیریم. اگر چنین بستری برای آنها فراهم شود جلوی مهاجرت آنها گرفته میشود شرایط برای جذب سرمایه آنها فراهم میشود. شاید بتوانیم یک بخشی از مشکل بیکاری جوانان را حل کنیم. همه اینها قطعات یک پازل هستند و باید سعی کنیم با انجام دادن وظایف بر عهده خودمان، شرایط را مهیا کنیم که این ایدهها از مرحله نوزادی در بیایند و بعد شاهد چندین شرکت موفق مثل تپسی، اسنپ، دیوار، شیپور و دیجیکالا در بورس باشیم. این شرکتها عملا ایدههای چندین سال گذشته هستند اما در آن زمان شرایطی نبوده که بتوانند آزمون و خطا کنند و دسترسی داشته باشند. بعضی از آنها دسترسی به دیتا میخواهند، دیتای معاملات میخواهند، دسترسی به پروفایل سهامداران را در سامانه سجام میخواهند، برخی از آنها دسترسی به نوع خاصی از اطلاعات شرکتها را میخواهند. سامانه کدال را داریم، این دسترسیها برای آنها فراهم شود بتوانند در آن محیط به فعالیت خود ادامه دهند و نهایتا بتوانند سرویسدهی کنند. یعنی اتفاقی که در حال افتادن است، تشکیل یک گرافی است که یالهای آن همگی میتوانند روابط برد-برد باشند. یعنی هم برای سهامداران یا کاربران آنها که از آن استفاده میکنند و هم برای ایدهپرداز و کسی که ایده را آورده و هم برای خود سازمان که باعث رونق بخشی به بازار شده و هم برای سرمایهگذاران در ایدهها که معمولا سراغ ایدههای دیگر میروند که بتوانند سرمایه خود را روی یک ایده بدیع سرمایهگذاری کنند و بعد چند سال بعد شاهد برداشت چند برابری هزینه خود باشند.