بیشتر رفتارهای ما در طول روز، چه در محیط شخصی و چه در محیط کار، آگاهانه انجام نمیشوند. اگر قرار بود همه کارهایمان را آگاهانه و با تمرکز کامل انجام دهیم، احتمالا از نظر ذهنی و جسمی دوام نمیآوردیم. ما کارهایمان را براساس عادتهایمان انجام میدهیم. در حقیقت، عادتهای ما بخش عمدهای از زندگی ما را تحت کنترل دارند.
به طورکلی عادتها از سه بخش تشکیل میشوند و ما فقط زمانی میتوانیم عادتی را کنترل کنیم که آن را به اجزای تشکیلدهندهاش تقسیم کنیم.
مغز ما دائما در جستوجوی راهی است که انرژی را ذخیره کند. یکی از راههایی که مغز برای ذخیره انرژی انتخاب میکند، تبدیل فعالیتها به عادت است. مغز ما حتی کارهای نسبتاً سختی مثل پارککردن ماشین در پارکینگ را که در ابتدا به تمرکز نیاز دارد، به عادتی بینیاز از تلاش تبدیل میکند.
اگر عادت را کالبدشکافی کنیم، میبینیم که از سه بخشِ «محرک اولیه»، «انجام یک کار روتین» و «پاداش» تشکیل شده است.
محرک اولیه عاملی بیرونی است که وقتی آن را میبینیم یا حس میکنیم، مغزمان عادت متناسب با آن راانجام میدهد. مثلا وقتی صدای زنگ هشدار گوشیمان به صدا درمیآید، چراغی در مغزمان روشن میشود که میگوید: «الان باید بیدار شوی.» میتوان گفت محرک اولیه عامل اولیهای است که ما را به سمت انجام یک عادت هدایت میکند. حالا چه محرکی میتوانیم در نظر بگیریم که ما را به سمت ساخت ویدیو هدایت کند؟
کافی است یکی از تجهیزات حرفهای ساخت ویدیو را تهیه کنیم، مثلاً دوربین یا میکروفون خوب بخریم. طبیعی است که وقتی چشممان به آن میافتد، دلیل خریدن آن به ما یادآوری میشود و تحریک میشویم که جلو دوربین برویم و برای ساخت ویدیو دستبهکار شویم.
انجام یک کار روتین حلقه دوم هر عادت است. کار روتین همان کار یا عادتی است که وقتی با محرک اولیه خاصی روبهرو میشویم، آن را انجام میدهیم. مثلا صبح بیدار میشویم، تختمان را مرتب میکنیم، مسواک میزنیم، قهوه درست میکنیم و …. تمام این کارها را مغزمان بهطور خودکار انجام میدهد.
بخش سوم پاداش است. پاداش حس موفقیتی است که به دلیل انجام عادت بهدست میآوریم. در مثال بالا، پاداش میتواند احساس تازگی و طراوتی باشد که به دلیل مسواکزدن در دهانمان ایجاد میشود. در این حالت، عملکرد کلی مغز ما افزایش مییابد، زیرا از انجام این عادت، احساس خوبی دریافت کرده است. پاداش ارتباط محرک اولیه و کار روتین را قوت میبخشد.
با یک مثال، نکاتی را که بیان کردیم، مرور میکنیم. فرض کنید که برای تولید محتوای ویدیویی، یک دوربین خوب خریدهاید و در طول سال، هرروز در مسیر رسیدن به محل کارتان یک ویدیوی سلفی انگیزشی برای مخاطبانتان ضبط و منتشرکردهاید و با دریافت نظر مثبت مخاطبان به وجد آمدهاید و همین نظرهای مثبت جایزه شما برای انجام این کار بوده است.
حالا تصور کنید ایام عید رسیده و چند روزی از محل کار و مسیر رسیدن به آن دور شدهاید، اما همچنان تشنه دریافت جایزهاید. چه اتفاقی میافتد؟ دستبهدوربین میشوید و بدون توجه به ایام غیرکاری، ویدیوی سلفی انگیزشی خود را ضبط میکنید و آن را با مخاطبانتان به اشتراک میگذارید. این همان قدرت ارادهای است که در اثر کاری به دست میآید که به صورت اصولی به یکی از عادتهای شما تبدیل شده و میتواند زندگی و کسبوکارتان را تحول ببخشد.
«اشتیاق» همان ولعی است که شما برای رسیدن به پاداشِ ناشی از انجام یک عادت دارید.
پژوهشها نشان دادهاند که وقتی حیوانات به چرخه سادهای از محرک اولیه، انجام کار روتین و پاداش عادت میکنند، ذهنشان پیش از دستیابی به پاداش، آن را پیشبینی میکند. در نتیجه اگر به پاداش نرسند، ناامید میشوند. این موضوع پایه عصبی اشتیاق برای رسیدن به پاداش است. بنابراین اشتیاق کسب پاداش، عاملی برای انجام عادتهاست.
اشتیاق این نقش را برای عادتهای خوب هم ایفا میکند. افرادی که ورزشکردن را به یکی از عادتهایشان تبدیل میکنند، اشتیاق این را دارند که پاداشی از آن کسب کنند. این پاداش ممکن است ترشح اندورفین در بدنشان یا سرحالی و سرزندگی در طول روز باشد.
پس کافی است برای اینکه بتوانیم عادت مثبت تولید محتوای ویدیویی را در خود ایجاد کنیم، ترس و اضطراب قرارگرفتن جلوی دوربین را کنار بگذاریم و به شوق پاداشی که خودمان و کسبوکارمان دریافت خواهیم کرد، بهطور منظم و مستمر ویدیو ضبط کنیم و در مسیر عادت به تولید محتوای ویدیویی قرار بگیریم.
به این نکته نیز توجه کنیم که محرک اولیه و پاداش بهتنهایی برای شکلگیری یک عادت در ما و پایدار ماندن آن کافی نیستند. این اشتیاق رسیدن به پاداش است که عادتهای ما را قدرتمندتر و محکمتر میکند.
اگر کمی دقت کنیم، میبینیم که در دنیای تجارت نیز شرکتها و بازاریابها تلاش میکنند تا اشتیاقها و علایق مشتریانشان را بشناسند. میتوان گفت فروشندگان خوب، عادتهای خرید مشتریان را بهتر از خود مشتریان میشناسند.
فروشندگان این تمایل را هم دارند که بتوانند اشتیاق جدیدی در لوای عادت در مشتریانشان ایجاد کنند و آنچه واضح است، این است که این روزها تماشای ویدیو به بخش مهمی از علایق مشتریان هر کسبوکارتبدیل شده، پس چه بهتر که برای بهرهگیری از این علاقه که برای هر دو طرفِ کسبوکار سودمند است، برنامهریزی کنیم.
پیگیری عادتها، نهتنها بخش مهمی از زندگی هر فرد است، بخش مهمی از هر شرکت و سازمان نیز هست. همانطور که گفته شد، همه عادتها از سه بخشِ «محرک اولیه، انجام کار روتین و پاداش» شکل گرفتهاند. سادهترین راه تغییر این چرخه، جایگزینکردن کار روتین و ثابت نگهداشتن محرک اولیه و پاداش است. دستیابی به تغییرات پایدار دشوار است، اما میتوانیم با تمرکز روی عادتهای کلیدی مانند قدرت اراده به آن دست یابیم.
یادمان باشد هیچوقت محرک اولیه را بیپاسخ نگذاریم. برای تغییر عادتها، به جای بیتوجهی به محرکهای اولیه، پاسخ به آنها را تغییر دهیم و کارهای روتین جدید را جایگزین کارهای روتین قبلی کنیم. مثلا اگر برای بازاریابی محتوایی کسبوکارمان به نوشتن متن یا ایجاد عکسنوشته عادت کردهایم، کافی است تولید محتوای ویدیویی را جایگزین آن کنیم.
به این نکته نیز توجه کنیم که عادتها بسیار انعطافپذیرند.
در بعضی موارد، افرادی که دچار آسیبهای مغزی میشوند (در حدی که حتی نمیدانند کجا زندگی میکردهاند) همچنان میتوانند به عادتهای قدیمیشان بپردازند. این افراد حتی میتوانند عادتهای جدیدی را نیز به رفتارشان اضافه کنند.
دلیلش این است که یادگیری و تکرار یک عادت، در بخشی از مغز کنترل میشود که حتی در شرایطی که بخشهای دیگر مغز دچار آسیب جدی شدهاند، باز میتواند به فعالیت معمولش ادامه دهد. این انعطافپذیری به این معنی است که اگر عادتی را چه خوب، چه بد در زندگی یا کسبوکارمان کنار گذاشته باشیم، همیشه این امکان وجود دارد که به آن برگردیم.
این را فراموش نکنیم که ما مسئول عادتهایمان هستیم. اگر عادت مضری داریم، مسئولیم که آن را تغییر دهیم و اگر یقین داریم که با عادت سودمندی مثل تولید محتوای ویدیویی میتوانیم کسبوکار خود و حتی دیگران را متحول کنیم، در مسیر ایجاد این تغییر گام برداریم.