مهمترین مسئله حقوقی و قانونی پیشروی نوآوری چیست؟ آیا مجوز مانع اصلی است؟ آیا مجوز گرفتن از یکی از این 8000 نهاد مشکل اصلی است؟ آیا با تشکیل یک تشکیلات جدید قرار است این مشکلات رفع شود؟ این روزها بحثهای مختلفی در محافل مرتبط با کسبوکارهای نوپا در ایران شکلگرفته و گفته میشود دو دیدگاه کلی وجود دارد؛ یکی گرفتن مجوز برای کسبوکار نوآورانه از همان نهادهای مجوزدهنده سنتی و دیگری گرفتن یک مجوز کلی از یکنهاد مشخص. مورد دوم میخواهد به همه کسبوکارها با وجود همه تنوعی که دارند یک مجوز یکسان بدهد. اینکه در عمل این ماجرا چقدر شدنی است، فعلا بماند. اینکه علت شکل گرفتن 8000 اتحادیه و نهاد صنفی برای مجوز دادن را نباید دستکم گرفت هم بماند. اینکه اگر میشد به همان کسبوکارهای سنتی فقط یکجا مجوز بدهند حتما همین کار را پیش از این میکردند هم بماند. متأسفانه در هیچ حوزهای نمیتوان یک مرکز جهانشمولی طراحی کرد که قادر باشد به همه مجوزی یکسان بدهد و فعالیت آنها را ازنظر قانونی تایید کند. در همین حوزه فعالیتهای مالی و بانکی تقریبا سه مسئله وجود دارد که نهادهای ناظر روی آنها حساس هستند: پولشویی، خلق پول و فعالیتهای ارزی.
نظارت بر هرکدام از این حوزهها پیچیدگی فراوانی دارد. حتی بانک مرکزی با همه آن عرض و طولی که دارد، گاهی دچار چالشهای جدی در نظارت میشود. این فقط بخش کوچکی از همه آن کسبوکارهای جدید است. در برابر دوراهی که گفته شد، راه سومی وجود دارد؛ یعنی بهجای گرفتن مجوز از نهادهای موجود و یا گرفتن مجوز از یکنهاد جدید درستترین انتخاب تلاش برای قانونزدایی و نه قانونگریزی است. باید تلاش کرد به فهرست مجوزهای موجود مجوز دیگری اضافه نشود.
متأسفانه در همه این سالها فضای کسبوکار در ایران دچار چالشهای جدی بوده و مطمئنا خلق مجوز جدید نهتنها باعث تسهیل فضای کسبوکار نمیشود، بلکه با افزودن بر پیچیدگیهای موجود بهمرور به مانعی برای توسعه و نوآوری تبدیل میشود. راه سوم بهترین انتخاب در زمان حال است. ممکن است کسی بگوید بلوغ کافی برای درک این موضوع وجود نداشته باشد. این حرف مانند این است که بگوییم چون بلوغ درک استانداردهای آلایندگی محیطزیست توسط خودروها وجود ندارد پس فعلا باید خودروهایی تولید کنیم که محیطزیست را آلوده میکنند. سخت بودن انجام یک کار دلیل نمیشود که آن کار را انجام ندهیم. بعضی کارها را نمیتوان با میانبر زدن انجام داد. یک بچه برای اینکه در رحم مادر آماده شود باید ۹ماه آنجا بماند. نمیتوان یک جنین را یک ماه در ۹ رحم گذاشت و انتظار داشت نوزاد یک ماهه شکل بگیرد. برای رسیدن به هر چیزی باید مسیر آن را طی کرد. در این راستا هم باید از تجربههای جهانی استفاده کرد. دخالت نهادهای دولتی و شبهدولتی و خلق مجوزهای جدید در هیچکدام از اقتصادهای توسعهیافته دنیا تجربه موفقی نبوده است. حالا ما میتوانیم مسیری که در دنیا طی شده است را وارونه برویم و انتظار داشته باشیم به مقصد برسیم. دوباره تأکید کنم که نه مجوزهای سنتی را زیر سؤال بردم و نه قانون را.
اتفاقا حرف من به زبان ساده یعنی قانون را روی سر بگذاریم و به آن چیزی که در متن همین قانون نوشتهشده است، احترام بگذاریم. هیچ متن و بند و تبصرهای از قوانین موجود پیدا نمیکنید که گفته باشد برای هر کسبوکار نوپایی باید مجوز جدید خلق کرد. قانون و نهادهای نظارتی دغدغههایی دارند که باید آن دغدغهها را بهصورت مکتوب و در قالب یک چارچوب مشخص و روشن بیان کنند. کجای این حرف به این معناست که آن 8000 صنف نیاز به مجوز ندارند؟ ما داریم درباره کسبوکارهایی صحبت میکنیم که بههیچوجه نمیتوانند زیر یک سقف جمع شوند و منافع مشترک داشته باشند. حتی در فینتک ما ۹ شاخه متفاوت داریم که برخی آنها از منظر فلسفه و نهفقط کارکرد باهم تفاوت دارند.
وقتی نمیتوان بهآسانی همه کسبوکارهای نسبتا یکسان حوزه فینتک را زیر یک تعریف گنجاند چگونه میتوان کسبوکارهای مختلف از حوزههای مختلف را با یکچشم دید؟ با توجه به اینکه در ایران قوانین روشن و مشخصی برای جلوگیری از شکل دیگری از انحصار و مبارزه با آن وجود ندارد، بزرگترین مشکل و دغدغه قانونی پیشروی کسبوکارهای نوپا، شکل گرفتن نوعی انحصار است.