در هفته گذشته مهمترین خبر در زمینه بانکداری اعلام زیانده بودن بانکهای بزرگ ایرانی بود. تا امروز خیلیها میگفتند بانکهای ایرانی زیانده هستند. منتها بانکها این زیان را پنهان میکردند. بانکهایی که باید زیان تقسیم میکردند، به جایش سود تقسیم میکردند. منتها بعد از برجام و برای شفافیت بیشتر بانکهای ایرانی مجبور شدهاند الزامات IFRS را در صورتهای مالیشان اجرا کنند. نتیجه این شده است که بانکهای بزرگ دولتی که تا دیروز سود نشان میدادند، حالا روشن شده است که زیانده بودهاند. به همین دلیل بسیاری از بانکهای ایرانی، نمادشان در بورس بسته شده و مجامعشان را برگزار نمیکنند.
- مگر بانکهای بزرگ هم ورشکست میشوند؟
مردم تصور میکنند بانکها بسیار بزرگ هستند و چون بزرگ هستند، زمین نمیخورند. گویا واقعیت تلخ است! یکی از رسانهها در آخر هفته پیش نوشت: «رئیسجمهور با برگزاری جلسهای با حضور مدیران بانکها و مسئولان بانک مرکزی، قصد دارد به راهکاری عملی برای بستهبودن نمادهای بانکهای بورسی دست یابد. گزارشها حاکی از آن است که بهدلیل نحوه تنظیم صورتهای مالی این بانکها که از سوی بانک مرکزی ابلاغ شده، نمادهای 14 بانک تا به امروز بسته مانده و تقسیم سود سهامداران این بانکها به تعویق افتاده است.» گفته میشود الزام بانک مرکزی به بانکها مبنی بر رعایت استانداردهای بینالمللی IFRS در تدوین صورتهای مالی و اسناد حسابرسی بانکها و مشروطشدن صدور مجوز برگزاری مجامع به ارائه صورتهای جدید مالی و نیز تعلل بانکها موجب توقف نماد آنها شد. در واقع اصلاح استاندارد صورتهای مالی شبکه بانکی باعث شده است بانکهایی که پیش از آن سود شناسایی کرده بودند و قرار بود این سود میان سهامداران تقسیم شود، اکنون با زیانهای میلیاردی مواجه شوند.
شروع این روند به سال ۹۳ بازمیگردد. سال گذشته هم بانکها در فصل مجامع دچار ضرر و زیان شدند اما آنها از یک روش مرسوم در بین شرکتهای بزرگ دولتی زیانده ایرانی استفاده کردند. شرکتهای بزرگ ایرانی وقتی ضرر میکنند دست به فروش داراییهایشان میزنند یا از طریق راههای دیگر درآمدی شناسایی میکنند که مانع از زیان آنها شود. در حالی که در واقعیت از نظر عملیاتی هیچ سودی نکردهاند و فروش این داراییها هم شرکتها را از درون خالی میکند. امسال هم بانکها میخواستند همان کار را کنند که شفافشدن صورتهای مالی جلوی این کار را گرفته و بانکها ناچارند زیان شناسایی کنند. توجه داشته باشید که بانکهایی که ضرر کردهاند مالیات سودی که شناسایی کردهاند را هم به دولت پرداختهاند و اگر ضرر کنند دولت هم این بخش از درآمدهایش را از دست میدهد.
- IFRS چیست؟
استانداردهای گزارشگری مالی بینالمللی (IFRS)، به مجموعهای از استانداردهای حسابداری گفته میشود که توسط هیات استانداردهای حسابداری بینالمللی(IASB) تدوین شدهاند. هدف این استانداردها، تهیه صورتهای مالی شرکتهای سهامی در قالب یک استاندارد جهانی است.
هیات استانداردهای حسابداری بینالمللی، یک نهاد مستقل در لندن است که ۱۵ عضو از کشورهای مختلف دارد و کار خود را از سال ۲۰۰۱ آغاز کرده است. پایهگذاری این هیات توسط شرکتهای بزرگ حسابداری، مؤسسات مالی خصوصی و تعدادی دیگر از سازمانهای حرفهای در حوزه حسابداری انجام شده است. تاکنون بیش از ۱۲۰ کشور IFRS را برای گزارشدهی مالی شرکتهای خود الزامی دانستهاند.
- مقصر اصلی کیست؟
بانکهای ایران در سالهای گذشته ظاهرا مدرن شدهاند. منتها آنها فقط در ظاهر مدرن شدهاند؛ شعبههایشان شیک شده است، طراحی بصری و گرافیکیشان بهتر شده است، تبلیغاتشان خوش آب و رنگتر شده است؛ در اصل اما از درون تهی شدهاند. هیچ کجای دنیا همزمان با توسعه فناوریهای بانکی شاهد رشد فیزیکی شعبهها نبودهایم. در حالی که در ایران هم هزینههای فناوری افزایش یافته هم هزینههای سنتی مانند هزینههای ساختمان و هزینههای پرسنلی و… تازه هنوز موج برهمزننده فناوری به فضای بانکی ایران کوچکترین کاری نداشته است.
- چرا بانکها ضرر میکنند؟
کریس اسکینر در کتاب «بانک دیجیتال» میگوید ابتدا قصد داشتم نام کتاب را «جنگ دادهها» بگذارم؛ چراکه بانک دیجیتالی هویت و اساسش مبتنی بر داده است، نه مبتنی بر شعبه. دکتر محمد مظاهری از مدیران و کارشناسان شناختهشده فناوریهای بانکی در این زمینه میگوید: «ما در حال روبهروشدن با نسلی هستیم که نسل دیجیتالیاند و با ابزارهای موبایلی و شبکههای اجتماعی آمیخته هستند. اینها نسلی هستند که کمتر در شعبه دیده میشوند. پس باید تا میتوانیم درباره آنها داده جمعآوری کنیم و این دادهها را تحلیل کنیم که به شناخت درستی نسبت به آنها برسیم. البته در این مرحله ما به هوش نیاز داریم؛ منظور از هوش بحثهایی مثل هوش تجاری و هوش مصنوعی هستند. بعد از آن در مرحله بعد باید بر اساس آن شناخت بتوانیم به این مشتریان پیشنهادهایی را از طریق بسترهای مختلف ارائه کنیم که الزاماً این پیشنهادها سرویسهای بانکی نیستند. از طرف دیگر بحث اجتماعی نیز اینجا مطرح است که باید کانالهای مختلف را به شبکهها و بسترهای اجتماعی وصل کنیم. به عبارتی میتوانیم بگوییم که دادهها DNA بانک دیجیتال هستند.»
- حرکت به سمت بانکداری دیجیتال
مظاهری در ادامه میگوید: «پس چارهای جز حرکت به سمت بانک دیجیتال نداریم و از طرف دیگر این حرکت هزینهبر است. در همین خصوص است که اکسنچر میگوید که بانکها باید شبکه شعب خودشان را بهینهسازی کنند. پس چرایی صحبت از تحول شعب در موضوع بانکداری دیجیتالی برمیگردد به اینکه دیگر در بانکداری دیجیتالی شعبه نمیتواند معنای سابقش را داشته باشد.»
بِرت کینگ، نویسنده کتابهای معروفی مثل بانک ۳.۰ و گسست بانکها میگوید بزرگترین ریسکی که بانکها در سراسر دنیا با آن مواجه هستند، سرمایهگذاری سنگینی است که روی شبکه شعب انجام دادهاند. مظاهری در این خصوص میگوید: «و جالب است که نهتنها مدیران بانکی، بلکه مشتریان هم فکر میکنند که بانک بدون شعبه نمیتواند وجود داشته باشد.»
- افزایش هزینهها، کاهش درآمد
این متخصص فناوری اطلاعات بانکی و پرداخت کشور با اشاره به اینکه دیلویت بعد از بحران اقتصاد مالی ۲۰۰۸ آمریکا گزارشی منتشر کرد که در آن به بانکها توصیه کرده بود مدیریت هزینه کنند، گفت: «ما هم در ایران با توجه به اطلاعاتی که روی سایت کُدال بود، با بررسی ۱۲ بانک در سال۹۴ به این رسیدیم که درآمد شبکه بانکی ۱۸درصد رشد داشته است درصورتیکه هزینهها ۳۰ درصد رشد داشته و دراینبین فقط ۳ بانک بودهاند که اوضاع درآمدیشان خوب بوده. ازاینرو بهطورمعمول تا ۳۵ درصد از درآمدهای یک بانک را هزینهها از بین میبرند.»
وی ادامه داد: «در همین ۱۲ بانک که مجموعا ۸هزار شعبه داشتند، طی بررسیهایی که داشتیم و بنا بر یک مدل ساده، تخمینی که زدیم این بود که ۳۸ درصد هزینههای یک بانک صرف شبکه شعب میشود. طی تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده است، این هزینه بین ۴۰ تا ۶۰ درصد هزینههای بانکها را تشکیل میدهد. اگر بخواهم کمیتر صحبت کنم، باید بگویم که این ۳۸ درصد در این ۱۲ بانکی که ما بررسی کردیم، مجموعا به چیزی حدود ۸ هزار میلیارد تومان میشود. حالا با آمدن بانکداری دیجیتال که آن هم هزینههای خودش را دارد، به این میرسیم که اگر شبکه شعب را متحول نکنیم و اصطلاحا بهینهسازی نکنیم، هزینهها ما را از بین خواهد برد.»
- بانکداری بدون شعبه
دکتر مظاهری یک بعد دیگر از موضوع را باز کرد و گفت: «در مکزیک ۴۰درصد تعداد تراکنشهای یک بانک در وقت اداری شعب انجام میشود. ما در ایران همین موضوع را به کمک دوستان شرکت نبضافزار بررسی کردیم به عدد ۳۹ درصد رسیدیم. حالا این یعنی چه؟ یعنی آن ۸ هزار میلیارد تومانی که آن ۱۲ بانک صرف شبکه شعب خود میکنند، ۳۹ درصد تعداد تراکنشهایشان را انجام میدهند.»
او ادامه داد: «۸۲ درصد کسانی که شعبه برایشان خیلی مهم است و بانک بدون شعبه را قبول ندارند، ممکن است یک بار در ماه به شعبه مراجعه کنند. پس خود این مشتریان یکی از نقاط چالش هستند. از طرف دیگر در تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده بود ۶۲ درصد بانکدارها عقیده دارند که شعبه برایشان محل درآمد است. چنین آماری در خصوص ایران وجود ندارد، ولی طی تجربیات شخصی و کلامی که با مدیران ارشد بانکی داشتهام فکر میکنم این درصد خیلی بالاتر باشد چون اکثرا به شعبه باور دارند.»
- فاجعه کارمزد کارتخوانها
مظاهری با اشاره به اینکه شبکه بانکی در سال ۹۴ حدود ۲ هزار میلیارد تومان کارمزد بابت شبکه دستگاههای کارتخوان فروشگاهی پرداخته است، گفت: «هنوز بسترهای نوین متنوع بر ما تحمیل نشده و فقط یکی از آنها یعنی شبکه دستگاههای کارتخوان فروشگاهی که وارد میدان شده و بانکها خواسته یا ناخواسته مجبور به قبول هزینههای آن شدهاند، ۲ هزار میلیارد تومان هزینه کردهاند. همچنین شبکه بانکی در سال ۹۴ برای شبکه بانکی ۱۵۰۰ میلیارد تومان هزینه پرداخت کرده است. حالا اگر آن ۸ هزار میلیارد تومان را کاهش ندهیم چه میشود؟» به گفته مدیرعامل شرکت توسن تکنو در آمریکا بعد از بحران مالی سال ۲۰۰۸، بانکها به سمت کاهش شعب رفتند ولی بنا به همان دلایلی که پیشتر بیان کرده، کاهش شعب معنا ندارد. او در پاسخ به اینکه راهکار چیست، گفت: «در آمریکا بعد از این موضوع، به راهبردی به نام Branch Transformation رسیدند؛ یعنی بانکها باید به فرمت جدید شعب فکر کنند که بتوان در هزینههای این بخش صرفهجویی کرد و طبق آمارهای بینالمللی با این کار میتوان تا ۳۰ درصد هزینهها را ذخیره کرد.»