جذب سرمایه

چند افسانه درباره استارت‌‌آپ‌های فین‌تک ایران

  •  افسانه اول: فین‌تک شبکه موازی بانکی در اینترنت است!

استارتاپ‌های فین‌تک الزاما مبتنی بر اینترنت نیستند و ممکن است ما با استارتاپ‌ فین‌تکی مانند اسکوایر مواجه شویم که یک قطعه سخت‌افزاری تولید می‌کند. استارتاپ‌های بانکی، شبکه موازی بانکی نیستند. آن‌ها در حال توسعه مبانی بانکداری هستند و قرار است مدل ذهنی را تغییر دهند.

به‌عنوان مثال اگر بانکداری دنیا درشکه باشد، فین‌تک اتومبیل است و یکصد سال پیش برخی از مردم تصور می‌کردند روح شیطان در اتومبیل‌ها باعث حرکت می‌شود. جمله معروفی منتسب به هنری فورد است که «اگر می‌خواستم به حرف مردم گوش کنم، باید یک درشکه تندروتر می‌ساختم!»؛ می‌دانیم که او اولین خط تولید اتومبیل در جهان را ساخت. امروز اگر کسی بگوید که درشکه بهتر از اتومبیل است، مردم او را دیوانه می‌دانند اما یکصد سال پیش دیوانه‌ها به دنبال اتومبیل رفتند.

  •  افسانه دوم: فین‌تک یک اپلیکیشن است!

متأسفانه برخی تلاش نمی‌کنند منطق و نظم جدید را درک کنند و مدام از آن بد می‌گویند. برای استارتاپ‌های فین‌تک عنوان‌های مختلفی به کار می‌برند: فروشگاه اینترنتی، استارتاپ، متمرکزکننده کسب‌وکارهای خرد فین‌تک، اپلیکیشن و… اول بگویم که استارتاپ‌های فین‌تک ترکیب درست‌تری است و وقتی می‌گوییم فین‌تک، منظورمان همان استارتاپ‌های فین‌تک است. فین‌تک به همه آن کسب‌وکارهایی گفته می‌شود که قرار است شیوه تعامل ما با پول را تغییر دهند. همان‌قدر که مردم ابتدا اسکناس را باور داشتند و زمان زیادی طول کشید تا قبول کنند که می‌توانند بدون دیدن فیزیک پول هم از آن استفاده کنند، حالا وارد دورانی شده‌ایم که بدون استفاده از بانک‌ها می‌توانیم از همه خدماتی که بانک‌ها می‌دهند به شیوه‌های جذاب‌تر و اثربخش‌تر استفاده کنیم. فین‌تک‌ها زیرمجموعه بانک‌ها نیستند اما ممکن است با آن‌ها همکاری کنند. فین‌تک‌ها ممکن است اپلیکیشن داشته باشند اما لزوما مبتنی بر اپلیکیشن نیستند.

  •  افسانه سوم: باید با فین‌تک برخورد شود؟!

برخی معتقدند شاپرک و سازمان توسعه تجارت الکترونیکی و بانک مرکزی باید با فین‌تک برخورد کنند. آن‌ها می‌گویند چون قانون مدونی برای فین‌تک وجود ندارد، پس کسی حق ندارد به‌سمت نوآوری برود؛ چرا؟ اینکه نوآوری جلوتر از رگولاتوری است در همه دنیا یک واقعیت است و همه جای دنیا رگولاتور تلاش می‌کند خودش را همگام با جریان نوآوری تغییر دهد. به‌عنوان نمونه می‌شود به بانک مرکزی ژاپن و تایلند اشاره کرد که چند هفته پیش از استارتاپ‌های فین‌تک خواستند برای تدوین قوانین به آن‌ها کمک کنند. اینکه بخواهیم فین‌تک‌ها را در همان قالب‌های قدیمی ببینیم، همه ما را دچار مشکل می‌کند. تصور کنید به دیجی‌کالا بگویند چون یک مغازه فیزیکی نیستی، بنابراین نمی‌توانی جنس بفروشی! چقدر این حرف عجیب است. این هم دقیقا مانند همین حرف است که بگوییم استار‌ت‌آپ‌های فین‌تک چون بانک نیستند، نباید فعالیت کنند.

  •  افسانه چهارم: فین‌تک‌ها مانند موسسه‌های مالی غیرمجاز هستند!

تفاوت این دو اظهر من ‌الشمس است. چون موسسه‌های مالی غیرمجاز از خلأ قانونی استفاده کردند و هیچ ارزش‌ افزوده‌ای بیشتر از بانک‌ها نداشتند جز اینکه سود بالاتری می‌دادند و می‌دهند و از نظارت بانک مرکزی فرار می‌کنند. درباره فین‌تک‌ها قانون مدونی وجود ندارد و تا زمان تدوین قانون، نباید شوکی به آن‌ها وارد کرد. باید از آن‌ها کمک گرفت و قوانین را تدوین کرد. غیرمجازها، غیرمجاز هستند اما فین‌تک‌ها در فضایی فعالیت می‌کنند که قانونی وجود ندارد. دقت کنید که در فضای پرداخت الکترونیکی امروز ایران، چیزی به نام کارمزد وجود ندارد و بااین‌حال کسانی که از جایی مانند زرین‌پال استفاده می‌کنند باید برای استفاده از آن خدمات کارمزد بدهند. برخی اینکه کسی خدمات رایگان را رها کرده و به سراغ خدمات پولی رفته را تعبیر به این می‌کنند که لابد اشکالی در کارش وجود داشته است.  اگر این‌طور است یعنی همه آن کسانی که در امریکا از خدمات اسکوایر به‌جای خدمات شرکت‌های پرداخت معمول استفاده می‌کنند، ریگی به کفش‌شان است؟ یا مثلا همه آن‌هایی که از استرایپ به جای پی‌پال استفاده می‌کنند، ریگی به کفش‌شان است؟ تازه خود پی‌پال ده سال پیش یک نوآوری بود و امروز برای بقا باید با جایی مانند استرایپ بجنگد.

  •  افسانه پنجم: کاروبار فین‌تک ایران سکه است!

کسانی که در فضای فین‌تک ایران فعالیت می‌کنند، فعلا آینده روشنی ندارند. وضعیت امروز آن‌ها مانند کسانی است که ۱۰ سال پیش به سراغ راه‌اندازی فروشگاه‌های آنلاین رفتند. شاید بعدا به‌جایی رسیدند و شاید هم نه. بگذارید برای همه آن‌هایی که فکر می‌کنند الان در فین‌تک ایران پول پارو می‌کنند بگویم که کل بچه‌های فین‌تک ایران را می‌شود در یک ساختمان ۵ طبقه جمع کرد!

بروید سری به شتاب‌دهنده فینووا بزنید و ببینید روی ۱۰ میز چندتا از این استارتاپ‌ها دارند کار می‌کنند. کل دارایی فیزیکی برخی از این بچه‌ها چند لپ‌تاپ و گوشی تلفن همراه است و بس. این را مقایسه کنید با مثلا حضور یک بانک در یک نمایشگاه که گاهی ۸۰۰ متر غرفه برای حضور اجاره می‌کنند! در امریکا هم با این همه سروصدا استارتاپ‌های فین‌تک حداکثر توانسته‌اند یک درصد از تراکنش‌های بانکی را انجام دهند و تصور می‌شود در سال‌های آینده حضور آن‌ها بیشتر و قوی‌تر شود. نباید فراموش کرد که سازمان توسعه تجارت الکترونیکی برای توسعه آمده و نه برای محدود کردن فعالیت کسانی که کارشان روی نوآوری و خلاقیت می‌چرخد؛ پس اینکه برخی‌ تلاش می‌کنند میان چنین سازمان‌هایی و یا شاپرک با فضای فین‌تکی ایران دوقطبی ایجاد کنند نشان از آن دارد که اصولا با کارکرد و ماموریت این نهادها در توسعه اقتصادی کشور رآشنا نیستند.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *