اخبار استارتاپی رادیو شنبه یادداشت

چرا کسی با کبوتر نامه نمی‌فرستد؟

ساختار حمل‌و‌نقل شهری ایران
قصه تلاش شهرداری برای به زیر سلطه کشیدن استارتاپ‌های حوزه حمل‌و‌نقل، حکایتی چنین دارد. پذیرفتن اینکه نهادها و عناصری خارج از حلقه قدرت و حاکمیت، آن‌هم در بخش خصوصیِ غیررانتی توانسته‌اند در حوزه‌ای که دهه‌هاست از ساختارهای پوسیده رنج می‌برد، نظمی نو دراندازند که با اقبال شهروندان مواجه شود، گویی کمی سخت و البته هزینه‌زاست.

نظام‌های اجتماعی را عناصر و نهادهای مختلف فردی و گروهی می‌سازند که در بستر ارزش‌ها و هنجارهای پذیرفته‌شده مدام در حال کنش‌پذیری از یکدیگر هستند. یعنی این عناصر در یک ارتباط مداوم و مستمر و با تمسک به همان هنجارها و ارزش‌ها، امکان اصلاح روابط خود و در نهایت ارتقای نظم‌های اجتماعی را دارند؛ ارتقایی که در غایت به توسعه‌یافتگی یک جامعه از منظر فرهنگ و اقتصاد و هنر تبدیل خواهد شد.

وقتی هم صحبت از نهاد می‌کنیم، منظورمان صرفا نهادهای حاکمیتی نیست، هر فرد و گروهی که بتواند کارکرد و برنامه مناسب‌تر و ارزشمندتری در جهت این ارتقا و تعالی داشته باشد، می‌تواند و باید فرصت نقش‌آفرینی پیدا کند. حال در دنیایی که اینترنت به شکل‌گیری اکوسیستم‌های کارآفرینی و نوآور منجر شده، یکی از این بازیگران و عناصر تاثیرگذار در نظام‌های اجتماعی، استارتاپ‌ها و به‌طور کلی شرکت‌های نوآور هستند.

کافی است نگاه کنید که چطور گوگل با سرویس‌هایی چون موتور جست‌وجو و یا جیمیل‌اش مفهوم دانش‌اندوزی و ارتباطات را دستخوش تغییر تاریخی کرده و هنجارها و فرآیندهای تازه‌ای را بنا نهاده که سایر عناصر جوامع مختلف آنها را پذیرفته‌اند و از آن بهره می‌برند. یا ببینید که مفهوم جمع‌سپاری مالی چطور توانسته‌ همه مناسبات قدیمی سرمایه‌گذاری را دستخوش تغییر کند و روش‌ها و رویکردهای نوینی را شکل دهد که نتیجه آن، رشد سریع‌تر و بی‌دغدغه‌تر شرکت‌ها و ایده‌های خلاقانه و تاثیرگذار بوده است.

یک لحظه به این فکر کنید که اگر این نوآوری‌ها ملزم و مجبور بودند فقط در چارچوب همان نظم‌های آهنین پیش از خود، به‌ویژه نظم‌های برآمده از سیستم‌های دولتی و حاکمیتی رشد کنند، چه اتفاقی می‌افتاد! احتمالا هر ایمیلی که قرار بود ما از طریق سرویس جیمیل بفرستیم، باید ابتدا در اداره پست آمریکا بررسی و تایید و یک تمبر مثلا ۱۰ سنتی هم بابت آن باطل می‌شد تا به دست گیرنده‌اش می‌رسید! البته اگر شانس می‌آوردیم که در وقت اداری آمریکا آن را ارسال کرده باشیم و‌گرنه که باید منتظر می‌ماندیم تا فردا صبح که کارمند اداره پست دوباره پشت میز کارش بنشیند!

یا تصور کنید اگر قرار بود جمع‌سپاری مالی یا کراودفاندینگ‌ها بابت هر پروژه و ایده‌ای، از بورس وال‌استریت یا فدرال‌رزرو آمریکا یک تاییدیه می‌گرفتند؟ حتی تصورش هم مضحک است و البته هراس‌انگیز.

نوآوری نه‌تنها در قالب نظم‌های کهنه جا نمی‌شود، بلکه از قضا آمده تا نظم‌های کهنه را به هم بریزد و نظمی نوین دراندازد. دلیل آمدنش، کج‌کارکردهای همان نظم‌های پوسیده‌ای بوده که زمانه‌شان به سر آمده‌ و مهم‌تر اینکه هیچ‌کس در یک نظام اجتماعی پویا چنین حقی را به یک نظم ناکارآمد نمی‌دهد که حیاتش و البته حقانیتش را ابدی فرض کند‌ و از رهگذر چنین حقی بخواهد برای روندهای آینده، تعیین‌تکلیف کند؛ که اگر چنین بود، هنوز کبوترها، پیام‌های ما را جابه‌جا می‌کردند نه جیمیل و تلگرام!

ساختار حمل‌و‌نقل شهری ایران

حال قصه تلاش شهرداری برای به زیر سلطه کشیدن استارتاپ‌های حوزه حمل‌و‌نقل، حکایتی چنین دارد. پذیرفتن اینکه نهادها و عناصری خارج از حلقه قدرت و حاکمیت، آن‌هم در بخش خصوصیِ غیررانتی توانسته‌اند در حوزه‌ای که دهه‌هاست از ساختارهای پوسیده رنج می‌برد، نظمی نو دراندازند که با اقبال شهروندان مواجه شود، گویی کمی سخت و البته هزینه‌زاست.

ساختار حمل‌و‌نقل شهری ایران که بیش از ۶ دهه است رنگ خلاقیت و مشتری‌مداری به خود ندیده و یکی از عقب‌مانده‌ترین ساختارهای خدمات عمومی است، با ورود استارتاپ‌ها به این حوزه، نگران دگرگونی‌هایی است که تکنولوژی موجب و مسبب آن خواهد بود.

نگران همان تخریب خلاقی که نوآوری، بی‌رحمانه بر پیکر ساختارهای ناکارآمد سنتی وارد می‌آورد و جای آن را با آنچه امروز خلق ارزش می‌نامند، پر می‌کند. همین تخریب ناگزیر، پا به میدان منافع بازیگران قدیمی این ساختارها هم خوهد گذاشت؛ شرکت‌های سنتی که سال‌هاست به اسم متولی و پیمانکار طرف قرارداد شهرداری بوده‌اند و بدون ذره‌ای تلاش برای نوآوری و بهبود سطح خدمات خود به شهروندان، در این میدان یکه‌تازی کرده‌اند، حالا با ورود اسنپ، تپ‌سی، رسید، ماکسیم،کیف‌پی، فون‌پی و… هوا را پس دیده‌اند!

و عجیب اینکه نهاد سیاستگذار این حوزه یعنی شهرداری و زیرمجموعه‌اش یعنی سازمان تاکسیرانی، به‌جای اینکه منافع شهروندان را محور قرار دهند و از آنچه نظم نوین به ارمغان آورده استقبال کنند، از به چالش کشیده‌شدن این نظم کهنه برآشفته‌ شده‌اند و شمشیر را از رو بسته‌اند که ثابت کنند حاضرند اگر خطری متوجه دایره و اهرم قواعد منقضی‌شده آنها باشد حتی به بهای نابودی نظم‌های جدید، پا پس نخواهند کشید!

ساختارهایی که مفهوم رشد لگاریتمی که خصیصه ذاتی استارتاپ‌های بزرگ است را رشد «بی‌قاعده» می‌پندارند و اصولا انتظار دارند که رشد نوآوری زیر نظر آنها و مقررات و آیین‌نامه‌های تاریخ‌گذشته آنها صورت بپذیرد. و البته که تاریخ ثابت کرد که کبوترهای نامه‌بر و صاحبان آنها زودتر از آنچه می‌پنداشتند، خاطره شدند…

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *