هادي فرنود، بنيانگذار کاموا
ورود سرمايه خارجي يعني رشد استارتاپهاي ايراني
ورود سرمايه خارجي يعني رشد استارتاپهاي ايراني و ايجاد رقابت؛ هادي فرنود حرفهايش را با تاکيد بر اين دو آغاز ميکند و ميگويد: «سرمايهگذاري را بايد بهعنوان بازاري در نظر بگيريم که رقابت در آن حرف اول را ميزند. هرچه تعداد سرمايهگذاران و تنوع سرمايهگذاران در يک بازار بيشتر باشد، اعداد آن بازار هم منطقيتر ميشود. از طرفي سرمايهگذاري در کسبوکارهاي مبتني بر حوزه آيتي به نوعي از جنس سرمايهگذاري با خطرپذيري بالا بهشمار ميرود که سرمايهگذاران داخل ايران کمتر به آنها تمايل نشان ميدهند. بنابراين بايد حضور سرمايهگذار خارجي در بازار کنوني ايران را به فال نيک گرفت چون تنها بحث سرمايه مالي در ميان نيست بلکه ورود تجارب خوب و موفق به کشورمان را به همراه دارد و مهمتر اينکه شبکههاي ارتباطي خوبي بين ايران و جهان ايجاد ميکند و اين ظرفيتها را در اختيار کارآفرينان داخلي قرار ميدهد.»
فرنود در ادامه اضافه ميکند: «بالاخره در نقطهاي بايد ترس خود را از حضور خارجيها در بازار فروبريزيم و اين توهم را از خودمان دور کنيم. چون ضرر آن را درنهايت خودمان ميبينيم چراکه سرمايهگذار بهدنبال سودش است و نهايت تلاشش را براي موفقيت انجام ميدهد و اين تلاش در نهايت سودي چندوجهي براي همه ذينفعان دارد.» وي معتقد است: «به جاي ترس و ايجاد واهمه از حضور خارجيها بايد به کشورهايي مانند چين، هند و آمريکا و حتي کشورهايي چون لبنان و امارات نگاه کنيم که بيشترين جذب سرمايهگذار خارجي را دارند و اقتصاد کشورشان را با جذب خارجيها به جهان پيوند زدهاند و از سود آن بهره ميبرند.» وي ادامه ميدهد: «اين ترس و واهمه ناشي از نداشتن دانش سرمايهگذاري و عدم شناخت از بازار سرمايه است. چون هنوز نميدانيم که مهمترين مسئله براي يک سرمايهگذار برگشت سرمايهاش است و او به دنبال راهي نيست که سرمايه خود را نابود کند.» اين فعال حوزه استارتاپي ايران، ديگر وجه مثبت حضور سرمايهگذار خارجي در ايران را مربوط به حضور مستقيم آنها ميداند و ميگويد: «حضور شرکتهاي خارجي در بازار ايران تاکنون با واسطه بوده و حضور واسطهاي و سرمايهگذاري غيرمستقيم بازار را پايدار نميکند و مهم اين است که سرمايهگذار خود با کارآفرين ارتباط مستقيم داشته باشد.»
نگرانيها را برطرف کنيم
هادي فرنود همچنين ميگويد: «در حال حاضر بسياري از سرمايهگذاران خواهان حضور در بازار ايران هستند. چه خارجيها و چه سرمايهگذاران ايراني که در اروپا و آمريکا حضور دارند، ترجيح ميدهند سرمايههاي خود را به ايران بياورند اما نگرانيهايي دارند و به خاطر دردسرهايي که بعضا وجود دارد و نگرانيهايي که بابت امنيت سرمايهشان دارند، جرئت انجام اين کار را ندارند. بنابراين حالا که سرمايهگذاراني راغب شدهاند به بازار ايران بيايند، بايد بهترين حالت ممکن را فراهم کنيم تا امنيت سرمايهگذاري در کشورمان را نشان دهيم.» فرنود در ادامه به تفاوت سرمايهگذار خارجي با داخلي اشاره ميکند و ميگويد: «سرمايهگذار خارجي ريسکپذيرتر است چون تجربه شکستها و موفقيتهاي زيادي را در کارنامه خود دارد يا حداقل از بازاري ميآيد که تجارب اينچنيني را در مورد ديگران از نزديک ديده و مهمتر اينکه توان مالي سرمايهگذار خارجي و تجربهاش از حضور در بازارهاي بينالمللي بيشتر است و به همين دليل خطرپذيرتر عمل ميکند. نتيجه اين حضور از جنبه ديگري هم قابلبررسي است؛ وقتي سرمايهگذار خارجي با تجارب بينالمللي وارد شود و نتايج مثبتي هم بگيرد، سرمايهگذار داخلي هم ترغيب ميشود در حوزههاي مرتبط با آيتي سرمايهگذاري کند. چون در سرمايهگذاري تنها بحث پول مطرح نيست بلکه امري تخصصي است و ورود سرمايه خارجي بهنوعي ورود تخصص و تجربه بينالمللي به بازار ايران است.» بنابراين ميتوان اميدوار بود که با ورود اين نوع شرکتها سرمايهگذاران داخل ايران هم از سرمايهگذاري پياپي در حوزههاي سنتي مانند ساختمان و… کنار بکشند تا هم رکود حاصل از انباشت سرمايهها کمتر شود و هم شيوههاي نوين سرمايهگذاري در کشورمان باب شود. از طرفي نوعي تاثير رواني هم وجود دارد و آن مربوط به اعتماد بيشتري است که به سرمايهگذار خارجي وجود دارد. بنابراين اگر موفقيتي در اين زمينه حاصل شود، همچون اهرمي پيشبرنده عمل ميکند تا سرمايهداران داخلي که اغلب تفکر سنتي دارند به سمت حوزه تکنولوژي سوق پيدا کنند و نتيجه هم مثبت خواهد بود چون اگرچه سرمايهگذاري در حوزههاي ايکامرس و آيتي خطرپذيري بالايي دارد اما برگشت سرمايه آن نيز بالاست و کافي است که سرمايهگذاران داخلي چند تجربه موفق از برگشت سرمايه داشته باشند تا رويکردشان تغيير مسير کلي بدهد و اين مسئله موجب ميشود که علاوه بر رشد استارتاپها و کسبوکارهاي دانشبنيان، ديگر حوزههاي اقتصادي نيز از رکود خارج شوند.
از پول و دانش خارجيها بهره ببريم
هادي فرنود در ادامه صحبتهايش ميگويد: «با همه اين مسائل تاکيد ميکنم که ما نبايد نگران اين مسئله باشيم که بخشي از مالکيت يک شرکت داخلي در اختيار فردي خارجي باشد کما اينکه اين اتفاق در کشورهاي ديگر هم افتاده و نهتنها موجبات نابوديشان را فراهم نکرده بلکه شکوفايي اقتصادي آنها را هم در پي داشته است. مثلا اگر سرمايهگذار بزرگي پيدا شود که شرکت ديجيکالا را بخرد، به ضرر کشور ما نيست چون اين سرمايهاي است که وارد کشور ما شده و اشتغالزايي ايجاد کرده است. پس با هيچ فرمولي نميتوان نکته منفي از آن استخراج کرد. اين مدل جديد، که سرمايهگذاران جذب شرکتي ايراني شوند، راهکار مثمر ثمري است؛ هم براي ايجاد جو رواني مثبت در کشور خودمان و هم براي سرمايهگذاران خارجي، چون ريسک کمتري را برايشان به دنبال دارد و طرف حساب خارجيها مشخص است و وجهه قانوني دارد. البته مهمترين بحثي که بايد مد نظرمان باشد اين است که از تخصص خارجيها استفاده کنيم و تنها به پولي که وارد ميکنند توجه نداشته باشيم و زمينه را به نوعي فراهم کنيم که بر تعداد واردشوندگان به بازار استارتاپي ايران اضافه شود. در حال حاضر تعداد علاقهمندان به فعاليت در بازار ايران بسيار زياد است اما تعداد واردشوندگان بسيار کم. پس اين فرصت همچون غنيمتي است که ما کشورمان را و زمينههاي سرمايهگذاري در آن را امن نشان دهيم تا افراد بيشتري به ورود به ايران ترغيب شوند. نبايد با ايجاد ترس و واهمه سرمايهگذاران را از ايران برانيم. خارجيها بايد اين تغيير را از درون کشورمان ببينند. زيرا مسئله مهم اين است که شايد شرکت سرآوا ميتوانست همين سرمايه و حتي بيشتر را از سرمايهگذاران داخلي هم جذب کند اما در شرايط فعلي کشورمان و اهميت حضور در مجامع بينالمللي جذب سرمايه خارجي اهميت بسيار بيشتري دارد و راه را براي ورود ديگران باز ميکند، البته به شرطي که شرکت فعلي تجربه موفقي را پشت سر بگذارد. در اين صورت وقتي سرمايهگذار در بازار بزرگ ايران تجربه موفقي کسب کند و کار عملي و موفقي را از او ببينند، سرمايهگذاران ديگر هم به تکاپو ميافتند که براي عقب نماندن از قافله وارد ايران شوند و همين امر به رقابتي هرچه سالمتر منتهي ميشود. چون در بازار سرمايه به دليل وجود رقباي تجاري زياد، اول وارد شدن به هر بازاري بسيار مهم است و اگر کمي شرايط را مثبتتر کنيم به دليل بزرگي بازار بکر ايران، سرمايهگذاران زيادي مشتاق حضور در اين بازار هستند اما ما خودمان از درون فرکانسهايي به امواج منفي موجود بر عليه ايران در مجامع بينالمللي اضافه ميکنيم و اجازه نميدهيم که شرايط به نوعي رقم بخورد که خارجيها بيايند و پول و دانش بياورند و ما از اين فرصت استفاده کنيم و براي جوانانمان اشتغالزايي و درآمدزايي کنيم.»
موانع را از پيش پاي سرمايهگذار برداريم
«بنابراين به نظر من مهمترين کاري که در شرايط فعلي بايد کنيم اين است که موانع پيش پاي ورود سرمايهگذاران خارجي را برداريم و اين مسير را تسهيل کنيم تا سرمايهها بهآساني وارد کشور شوند. اما در طرف مقابل راههاي ورود شرکتهاي استارتاپي به بازار ايران را سخت کنيم و موانعي را پيش رويشان بگذاريم. چون در ايران پتانسيل فني روبهبهبود است و با اخذ دانش روز و جذب سرمايه، خودمان ميتوانيم شرکتهاي استارتاپي تاسيس کنيم. اما اگر موانع را برعکس جلوي پاي سرمايهگذار بگذاريم اين شرکتهاي استارتاپي هستند که وارد بازار ايران ميشوند و بازار را از دست ايرانيها ميگيرند و ارزها را از کشور خارج ميکنند. مثلا شايد تلگرام ميتوانست يک شرکت ايراني باشد ولي با ايجاد موانع متعدد اين امکان را از خودمان گرفتهايم چون هيچکس نميتواند براي هميشه جلوي ورود شرکتهاي تکنولوژي را بگيرد. و الان تلگرام وارد شده و بدون فيلتر شدن مجوز فعاليت گرفته است. بنابراين جلوگيري از ورود سرمايه يعني تقديم تمام و کمال بازار به شرکتهاي استارتاپي خارجي. در حالي که ميتوانيم از سرمايهگذاري خارجي پول و دانش بگيريم و براي شرکتهاي استارتاپي خارجي در ايران رقيب بومي درست کنيم و بازار را در دست خودمان بگيريم.»