ویدئوهای یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران (یلدا سامیت) یلدا سامیت 98

اصلا به دولت تکیه نکنید

سخنرانی پدرام سلطانی در یلدای استارتاپی 1398

اهمیت اقتصاد دیجیتال _ هفته نامه شنبه
مهم‌ترین دارایی برای شروع کسب‌وکار، زمان است که اشاره قابل توجهی است. الان مشکل ما آن گروه قدرتمندی است که زورش می‌رسد و بلندگو هم دستش است و به زمین و زمان هم بد و بیراه می‌گوید. مشکل عمده ما همین‌هاست.

شهرام شریف: آقای سلطانی، به نظر شما چقدر فضا برای رشد و بزرگ‌شدن شرکت‌های استارتاپی در ایران وجود دارد و امنیت لازم برای اینکه شرکت‌های بزرگی در ایران ایجاد شود، وجود دارد؟ یا اینکه چقدر فضا برای سرمایه‌گذاری در این حوزه مهیا و باز است؟

پدرام سلطانی: کسب‌وکارهای سنتی و استارتاپ‌ها در محیط کسب‌وکارها و در همه اجزایش سرنوشت یکسانی دارند. یعنی اگر ما در محیط سیاسی دچار تحریم شدیم، این تحریم روی شما هم تاثیردارد.

اگر ما به خاطر مهاجرت‌ها به معضل منابع انسانی دچاریم، شما هم با این مشکلات روبه‌رو هستید. اما تفاوت اقتصاد سنتی و اقتصاد دیجیتال در این است که اقتصاد سنتی عملا در مدل کسب‌وکار از اقتصاد دیجیتال عقب مانده است؛ یعنی بهره‌وری استارتاپ‌ها بیشتر است.

اصولا نگاه حاکمیت به بزرگ‌شدن بنگاه‌های اقتصادی و بخش خصوصی، نگاهی توأم با نگرانی است. استارتاپ‌ها چون مسیر رشدشان بسیار سریع‌تر از کسب‌وکارهای سنتی است، ترس و نگرانی بیشتری را در بدنه حاکمیت ایجاد کرده‌اند
باید در کنار هم برای تغییر این شرایط تلاش کنیم تا به صورت مسالمت‌آمیز این تغییر نگرش در حاکمیت ایجاد شود که اقتصاد را باید بدهد به دست بخش خصوصی و استارتاپ‌ها و نترسد از اینکه سهم‌ خودشان از اقتصاد کم شود.

من می‌خواهم از این تعبیر استفاده کنم که ما تاکنون چهار انقلاب صنعتی داشتیم. هر نسلی که پیش از انقلاب صنعتی بوده اگر به دیواره موج انقلاب صنعتی خورده است، از مسیر رشد جدا شده و هر نسلی که توانسته بر موج انقلاب صنعتی سوار شود، موفق شده که خودش را در مسیر رشد قرار دهد.

انقلاب‌های سیاسی هم همین‌طور هستند. عده‌ای به دیوار انقلاب می‌خورند و فرو می‌ریزند و عده‌ای دیگر روی موج انقلاب سیاسی سوار می‌شوند و سرنوشت دیگری می‌یابند. اگر بخواهیم مقایسه‌ای بین دو اقتصاد داشته باشیم، باید بگویم که اقتصادهای پیش از انقلاب صنعتی و اقتصادهای بعد از انقلاب صنعتی، این تفاوت را در محیط فناوری پیدا می‌کنند.

مشکلی که آقای جلا‌ل‌پور اشاره کرد، این است که اصولا نگاه حاکمیت به بزرگ‌شدن بنگاه‌های اقتصادی و بخش خصوصی، نگاهی توأم با نگرانی است. استارتاپ‌ها چون مسیر رشدشان بسیار سریع‌تر از کسب‌وکارهای سنتی است، ترس و نگرانی بیشتری را در بدنه حاکمیت ایجاد کرده‌اند. مشکل اصلی ما الان این است که حاکمیت باور ندارد که خودش هم باید تغییراتی ایجاد کند. سال گذشته در دوبی به بازدید بزرگ‌ترین شتاب‌دهنده آینده دوبی رفتیم.

دوبی فراخوان می‌کند از سراسر جهان که استارتاپ‌ها بیایند و تغییراتی در مدل حاکمیت و مدل اداره کشور ایجاد کنند. مادامی که حاکمیت نپذیرد که باید تغییراتی در مدل اداره کشور ایجاد کند، باوری به فناوری هم نخواهد داشت. شاید دوبی در مسائل مختلفی هنوز مشکلاتی داشته باشد اما می‌دانیم که طی ۴۰ سال گذشته در اقتصاد و بیزینس بسیار موفق‌تر از ایران عمل کرده است.

دلیلش هم این است که به نوآوری و جذب سرمایه‌گذاری باور دارند و برای کسب‌وکارها سقف رشد تعیین نمی‌کنند. این یک مسئله اساسی است. ما در ایران در هر بعدی، این سقف را می‌بینیم. چه در بعد اجتماعی و چه اقتصادی و چه سیاسی و… پس این شرایط، تقدیر ما و استارتاپ‌ها را مشترک کرده است.

بنابراین هم ما از بدنه بخش سنتی اقتصاد و هم استارتاپ‌ها، باید در کنار هم برای تغییر این شرایط تلاش کنیم تا به صورت مسالمت‌آمیز این تغییر نگرش در حاکمیت ایجاد شود که اقتصاد را باید بدهد به دست بخش خصوصی و استارتاپ‌ها و نترسد از اینکه سهم‌ خودشان از اقتصاد کم شود.

آقای جلال‌پور اشاره کرد که الان مهم‌ترین دارایی برای شروع کسب‌وکار، زمان است که اشاره قابل توجهی است. الان مشکل ما آن گروه قدرتمندی است که زورش می‌رسد و بلندگو هم دستش است و به زمین و زمان هم بد و بیراه می‌گوید. مشکل عمده ما همین‌هاست.

اینها ما را محدود می‌کند، دنیا را به ما بدبین می‌کند و سرمایه‌گذار را فراری می‌دهد. آقای جلال‌پور به حضور بزرگ‌ترین فعالان اقتصادی در ایران بعد از برجام اشاره کرد. من هم می‌خواهم اشاره کنم که بعد از برجام با بزرگ‌ترین شرکت جهان در زمینه مشاوره مدیریتی، مذاکره کردیم که با سرمایه‌گذاری و هزینه‌کرد اتاق بازرگانی ایران، نیروهای متخصص این شرکت راهبرد توسعه اقتصادی ایران را بنویسند، چون یکی از مشکلات این است که در ایران راهبرد توسعه اقتصادی نداریم.

اما بعد از صرف وقت و سرمایه و هزینه زیاد، به ما گفتند که چنین کاری نکنید که به شما خواهند گفت که با حضور چنین شرکتی، نفوذ انجام شده و خارجی‌ها در امور ایران دخالت کرده‌اند. تا زمانی که نگاه حاکمیت این است که بزرگ شدن شرکت های استارتاپی به معنای نفوذ است، راهی به توسعه نداریم. آقای وحدت از شکل‌گیری صندوق‌هایی گفتند که دولت تا ۴۰درصد در آنها سرمایه‌گذاری کند. با این حرف، من نگران اکوسیستم استارتاپی شدم.

تجربه ما می‌گوید که اصلا به دولت تکیه نکنید، اگر به دولت تکیه کنید، زمین می‌خورید. حرف من، یک حرف احساسی نیست. ما در ایران راهبرد اقتصادی نداریم و دولت‌ها در امتداد یکدیگر کار نمی‌کنند و هر دولتی می‌خواهد حرف خودش را بزند. به همین دلیل توسعه ما پروژه‌ای شده و فرایندی در بلندمدت نیست.

دولت می‌خواهد خصوصی‌سازی بکند، بخش خصوصی وارد می‌شود؛ اما بعد از مدتی سرمایه‌گذاران بخش خصوصی را تار و مار می‌کنند. به همین دلیل امروز‌ در بخش خصوصی، سرمایه‌گذار بخش خصوصی حضور ندارد و همگی از خصولتی‌ها هستند.

برای شما هم با وجود چنین صندوق‌های سرمایه‌گذاری که دولت تدارک دیده است، همین وضعیت یعنی زمین‌خوردن اتفاق می‌افتد، چون سرمایه‌گذاری بخش خصوصی به صندوق‌ها نخواهد رفت و این صندوق‌ها هم زمین می‌خورد. به عنوان مثال، آنها که در نیروگاه‌های خورشیدی سرمایه‌گذاری کردند، همگی شکست خوردند و زیان‌ده هستند. ما کارنامه‌ای داریم از این ابتکارات دولت که همگی از شکست می‌گویند.

پرونده بلندی وجود دارد از زمین‌خوردن بخش خصوصی برای اعتماد به پروژه‌های دولتی. مشکل ما با آن‌ها در این است که به بخش خصوصی اعتماد ندارند. اگر اعتماد داشتند، از زمانی که قرار بود خصوصی‌سازی انجام شود، این حوزه را به دست خصولتی‌ها،صندوق‌های بازنشستگی و… نمی‌دادند، بلکه به دست بخش خصوصی می سپردند. من هشدار می‌دهم که به این آسیب دچار نشوید. الان مجموعه‌های خصولتی در حال ورود به اکوسیستم استارتاپی هستند و این نگران‌کننده است.

من به استارتاپ‌هایی که در مرحله رشد هستند می‌گویم که اگر می‌توانند وام بگیرند. امروز‌ نرخ تورم ۴۵ درصد است اما نرخ وام ۲۵ درصد است. پس شما برنده‌ هستید. پس به جای اینکه سهام خود را واگذار کنید به نهاد غیرشفافی که در حال ورود به اکوسیستم هستند، وام بگیرید.

اگر آی‌پی‌اُ هم بگیرید، سهام‌تان نرخ خوبی نمی‌خورد. اگر استارتاپ‌ها در مرحله بذری هستند و هنوز رشد زیادی نکرده‌اند، به سرمایه‌های کوچک بسنده کنند. الان همه می‌دانیم که بسیاری از شتاب‌دهنده‌ها و وی‌سی‌ها شکست خورده‌اند یا تاثیرگذار نبوده‌اند. به نظر من این نگران‌‌کننده نیست. این مرحله‌ای است که باید اتفاق می‌افتاد تا از دل آنها شتاب‌دهنده و وی‌سی حرفه‌ای بیرون بیاید. بنابراین به خودتان و سرمایه‌گذاران بخش خصوصی واقعی تکیه کنید اما کسب‌وکارتان را به منابع دولتی آغشته نکنید چون بعدا گرفتار می‌شوید.

پدرام سلطانی: ما الان محیط پرتهدیدی داریم.

من اکیدا تایید می‌کنم که واقع‌بین باشیم. بین امید و خوش‌خیالی، فرق وجود دارد. امید یعنی شوقی که در انسان ایجاد می‌شود، به‌واسطه فرصت‌هایی که در دیدرس اوست، اما خوش‌خیالی یعنی فرار از واقعیت برای اینکه احساس خوبی داشته باشیم.

متاسفانه یک گروهی این دو را با هم خلط کرده‌اند و می‌خواهند خوش‌خیالی را در ما ایجاد کنند. ما باید توجه داشته باشیم که هر کسی باید با توجه به فرصت‌هایی که می‌بیند، رویش سرمایه‌گذاری کند. چشم‌انداز کلان کشور الان چشم‌انداز خوبی نیست، اما حتی روی بعضی از تهدیدها هم می‌توان سرمایه‌گذاری کرد. مثلا آلودگی هوا یک فرصت است، چون داریم خفه می‌شویم و باید راهکاری پیدا کنیم.

حتی حاشیه‌نشینی یک فرصت است و باید احتیاجات‌شان برطرف شود. روندهایی را هم در ایران داریم؛ مانند پیرشدن جمعیت، تک‌نفره‌شدن خانواده‌ها که هر کدام نیاز به خدماتی دارند. استارتاپ‌های کوچک خودتان را روی همین تهدیدها و فرصت‌ها راه‌اندازی کنید. امیدوارم بتوانیم از این دوران سخت و تاریک عبور کنیم تا به شرایط مناسب و خوبی برسیم.

طی سال‌هایی که در بخش خصوصی کار کردم، هر چه دولت گفت ما گفتیم چشم و امروز می‌بینیم که به خواسته‌های‌مان نرسیدیم. ما امروز باید خواسته‌های‌مان را عوض کنیم. ما باید مدل کسب‌وکار و فردای کسب‌وکارمان را به حاکمیت تحمیل کنیم.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *