اخبار استارتاپی انتخاب سردبیر مقالات اکبر هاشمی

چگونه موفق شوم؟

سرمقاله 63 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

چند روز پیش در مورد موفقیت‌های یکی از مدیران استارتاپی حرف می‌زدیم، یکی از بچه‌ها پرسید «چطوری این آدم اینقدر موفق شده. من اگه بخواهم مثل او موفق شوم، چه کنم.» درپاسخ گفتم سحر‌خیزی و پشتکار .

نمی‌دانم شما هم این جمله قصار اینترنتی را شنیده‌اید که می‌گوید ۹۷ درصد آدم‌های موفق کسانی هستند که پشتکار دارند و تنها ۳ درصد آنها باهوش بوده‌اند.

در زندگی‌‌ آدم‌های موفق و ناموفق زیادی دیده‌ام. در میان آنها که حشر و نشر داشته‌ام، بیشتر این رابطه بین سختکوشی و پشتکار و موفقیت را دریافته‌ام.

«فردا انجام می‌دم»، «الان حال ندارم»، «چشم، بعدا انجام می‌دهم»، «آخ آخ ببخشید، یادم رفت»، «می‌شه بقیش و بعدا انجام بدم»، «آخه شما اون‌روز چند تا کار دیگه هم به من سپرده بودید، برای همین نشد»، «می‌شه بعدا زنگ بزنم بهشون؟»، «می‌شه امروز هم زودتر برم»، «آخه امروز یک قرار دارم …» و… عبارت‌های آشنا از زبان کسانی است که می‌خواهند موفق باشند اما هرگز موفق نخواهند شد.

اما در نقطه مقابل؛ «چی‌کار کردی اون موردی که گفتم؟»: «همون دیروزانجام دادم»؛ «یادت باشه به فلانی زنگ بزنی اون مورد که گفتم یادآوری کنی»: «خیالتون راحت، قبل جلسه یادآوری کردم»؛ «می‌دونم خسته‌ای این کار و فردا صبح اول وقت انجام بده»: «الان انجام می‌دم بعدش می‌رم خونه.»‌

حالا این مسئله را چه کنیم؟ «اشکالی نداره قرارمو کنسل می‌کنم می‌مونم انجام می‌دم» و…

دیالوگ‌های آشنا از آدم‌هایی که یا می‌خواستند موفق باشند یا  اصولا به موفق‌بودن فکر هم نمی‌کردند اما بعدها دیدم که آدم‌های موفقی شدند. برای همین تجربه زیسته‌ام  نشان می‌دهد کسانی موفق هستند که پشتکار، پشتکار و پشتکار‌ ‌بیشتری دارند.

می‌دانم برای نقض این نوشته  می‌توانید در دلتان هزار دلیل بیاورید که به این دلیل این کار را نتوانستم انجام بدهم پس این حرف‌ها من را شامل نمی‌شود و من موفق خواهم شد. اما تجربه‌ام می‌گوید موفق نمی‌شوید. این خط و این نشان.

اما سحر‌خیزی: سحر‌خیزی در جسم و روح است. در عین اینکه صبح بیدار‌شدن به قول قدیمی‌ها «سحر‌خیز باش تا کامروا باشی»، روزی آدم را دوبرابر می‌کند و در خود حکمت عجیبی دارد.

ابتدا باید فکرمان هم سحر‌خیز باشد. نمی‌دانم بگویم این جبر یا تقدیر ماست. البته  ابتدا جبر نبود از وقتی در علم از جهان غرب عقب افتادیم، تبدیل به نوعی جبر شد. وقتی ما خوابیم غربی‌ها بیدارند و وقتی در غرب خورشید طلوع می‌کند، ما اینجا به خواب می‌رویم. چون از علم و تکنولوژی عقب افتاد‌ه‌ایم. برای همین بیداری زود‌هنگام نوعی سحر‌خیزی فکر را برایشان به ارمغان آورده است.

همین مدل در کشور خودمان هم صادق است. بخشی از جامعه جوان ایرانی در حال اندیشیدن برای یافتن راه‌های جدید و بنا‌کردن و رقم‌ز‌دن اتفاقات بزرگ است و بخش دیگری گویا ‌واقعا خواب هستند. این طیف که کم هم نیستند، شبیه تماشاگران شو‌های تلویزیونی‌اند که کارشان همیشه این است آدم‌های موفق را تماشا کنند و برای هم تعریف کنند. «دیدی فلانی رو چقدر موفق شده»، «خوش‌به‌حالش، ای‌کاش من جای اون بودم» .

اینکه فکر کنیم تا لنگ ظهر بخوابیم، همه تفریحات زندگی‌مان هم برقرار باشد به‌علاوه رفیق‌بازی‌ها، شب هم تا دیروقت سیزن سریال … را تماشا کنیم‌ و اگر فرصت کردیم و توانستیم  رختخواب را بپیچانیم و خاطر دوستان مکدر نشود و خوشحالی‌مان اجازه داد، سری هم به محل کار‌مان بزنیم.

همه این عملکرد درخشان به‌علاوه هوش و ذکاوت بالای ما  باعث خواهد شد، آدم موفقی شویم. فقط یک خیال یا سراب است و بهتر است باور کنیم نقش ما همان تماشاگر و ستایشگر آدم‌های موفق است. اینطوری نه خواب صبح کوفتمان می شود نه عیش تفریحات و نه کیف شب‌بیداری‌هایمان.

حرف آخر:

اگر می‌خواهید موفق باشید و استارتاپتان بهترین باشد، سحر‌خیز باشید در برخاستن از رختخواب و در فکر و پشتکار جدی داشته باشید.معلمی ارومیه‌ای داشتیم  وقتی درس نمی‌خواندیم با لهجه شیرین آذری می‌گفت مملکت هم دکتر می‌خواهد هم مهندس هم رفتگر و هم مرده‌شور!

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *