هفته پیش دوستی از سیلیکون ولی فایل صوتی کوتاهی از فیروز نادری، معاون پیشین مدیرکل تنظیم راهبردهای آزمایشگاه پیشرانش جت در ناسا و مدیرکل اکتشافات منظومه خورشیدی، دانشمندی که سیارکی به نام او در جهان ثبت شد، برایمان فرستاد. او با عشق پیام داده بود که تحول اقتصاد ایران توسط این شرکتها صورت خواهد گرفت و خسته نباشید گفته بود به بچههای استارتاپی ایران.
وقتی تصویر کمپین در جستجوی زاکربرگ ایرانی (توزیع نشریه شنبه در روستاها) را دید، اشک در چشمانش حلقه زده بود. و ایضا تماسهای متعددی از کشورهای مختلف داشتیم که همگی حکایت از اشتیاق کمک به جوانان کار آفرین و اکوسیستم استارتاپی ایران میدهد.
مجموع آنچه از خارج کشور به ایران منتقل میشود، سه دسته است؛ کمک به تولید دانش و انتقال تجربه ایرانیان شاغل در شرکتهای بزرگ خارجی یا دانشجویان و استادان دانشگاهها،کمکهای مالی به جوانان مناطق محروم با هدف راهاندازی کسبوکار و برگزاری همایشهای بینالمللی در کشورهای مختلف و همنشینی سرمایهگذاران خارجی و مدیران استارتاپی و سرمایهگذاران ایرانی با هدف جذب سرمایه و تزریق آن به اکو سیستم استارتاپی ایران.
اتفاقاتی که هر کدام تاثیر قابلتوجهی در شکوفایی اقتصاد آینده ایران عزیز اسلامی خواهد داشت. بهخصوص که همه این اقدامات با عشق به وطن و به مردم شریف ایران و در جهت آبادانی و امنیت کشورمان صورت میگیرد. همچنین در طول سال جاری رویدادها،همایشهای متعددی برگزار و مقالات بسیار خوبی از خارج از کشور در ایران منتشر شد و اتفاقات بسیار خوبی هم در حوزه سرمایهگذاری افتاد که خبرهای آن نویدبخش توسعه اکوسیستم استارتاپی ایران بود.
البته باید در نظر داشت که چندین برابر این همایشها، نگارش مقالات و سرمایهگذاریها در داخل کشور و توسط ایرانیان مقیم صورت گرفت. در میان همه این اتفاقات خوب که برشمردیم یک کنفرانس هم برگزار شد به نام«آیبریج»که یقینا از کم و کیف و برگزارکنندگان آن آگاه هستید. اما آیبریج برخلاف تصور شرکتکنندگان و حتی برگزارکنندگان، حاشیههای بسیاری برای اکوسیستم به همراه داشت؛ حاشیههایی که باعث سوءتفاهمهای جدی بین بخشی از حاکمیت و اکوسیستم استارتاپی ایران شد که اتفاقا این بخش از تاثیرگذارترین اجزای حاکمیت هستند.
نگارنده در پی این نیست که به کنکاش در سابقه و خط و ربط برگزارکنندگان آیبریج بپردازد. حتی با فرض اینکه کنفرانس آیبریج هیچ مشکلی نداشته باشد و نیت برگزارکنندگان آن فقط و فقط کمک به اقتصاد ایران بوده باشد. با همه اینها بخشی از حاکمیت نسبت به این کنفرانس ظن و گمان بد دارند.
شرکتکنندگان در آیبریج از کارآفرینان شریف کشورمان بودند که با هدف جذب سرمایه و انتقال دانش به اکوسیستم کارآفرینی کشورمان در این کنفرانس حضور پیدا کرده بودند و کسانی هم هستند که در این کنفرانس حضور نداشتند اما آیبریج را رویدادی کارآمد میدانند؛
همانقدر که طیف موافقان نسبت به ایران عشق و علاقه دارند و قلبشان برای این کشور و جوانان آن میتپد و دغدغه امنیت کشور،دین و سنت ایرانی اسلامی و انقلاب اسلامی را دارند، مخالفان آیبریج هم به همین مقدار دل در گرو کشور، دین و انقلاب و دغدغه امنیت کشور دارند.
لذا سخن ما دعوت به کوتاه آمدن نیست، میخواهیم بگوییم با فرض اینکه آیبریج یا هر کنفرانس دیگری در عین مفید وموثر بودن اگر باعث سوءتفاهم و دودستگی در کشور میشود و شرکت در آن دلیلی میشود که جمعی از فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران که انسانهایی شریف، مومن و وطندوست خدوم هستند، متهم به وطنفروشی و عامل استکبار و… شوند. عقل حکم میکند نه از باب کوتاهآمدن، بلکه با هدف همگرایی و وحدت ملی از آیبریج و آیبریجها بگذرند؛ بهخاطر منافع کل اکوسیستم و اقتصاد کشور.
چرا که برخوردهای احساسی و لجبازی همان حکایت بر شاخه نشستن و بنبریدن است.
مخالفان آیبریج هم میدانند فعالان اکوسیستم استارتاپی ایران هرگز برخلاف گفتمان حاکمیت و سیاستهای نظام و قانون اساسی حرکت نکردهاند و نخواهند کرد و شرکت آنها در هر همایشی با هدف توشهاندوزی برای رشد و بالندگی کشور بوده و اگر دستگاههای متولی در این زمینهها اطلاعرسانی بیشتری کنند، این سوءتفاهمات هرگز پیش نخواهد آمد.
از طرفی نگارنده پیشنهاد میکند که کنفرانس های سرمایهگذاری خارجی در ایران عزیز برگزار شود. این کار چند حسن دارد؛ هم ایرانیان خارج از کشور و سرمایهگذاران خارجی از نزدیک با اکوسیستم استارتاپی و ظرفیتهای سرمایهگذاری آشنا میشوند، هم بخش قابلتوجهی از استارتاپها که توان عزیمت به دیار فرنگ را ندارند، میتوانند در این همایشها حضور داشته باشند و هم اینکه اینگونه سوءتفاهمها دیگر موضوعیتی نخواهد داشت.
در اقتصاد یک اصل وجود دارد؛ سرمایه جایی میرود که امنیت باشد، نه جایی که بخشی از جامعه که هم پایگاه اقتصاد سنتی را دارند و هم تریبون های رسمی در اختیار آنهاست و از جایگاه ویژهای در نظام سیاسی و… کشور برخوردارند، فریاد نفوذ دشمن سر بدهند. در چنین وضعیت ناپایدار سرمایهای وارد کشور نخواهد شد.
حرف آخر:
میدانم بزرگوارانی در اکوسیستم با نوشته من مخالفت خواهند کرد. این دلسوزان را دعوت میکنم به بازخوانی پرونده کنفرانس برلین و قصعلی هذا.