هفته پیش به دعوت مرکز رشد واحدهای فناور هنرهای قرآنی جهاد دانشگاهی بهعنوان سخنران افتتاحیه اولین و بزرگترین رویداد استارتاپهای اسلامی- قرآنی طلوع برکت در محل نمایشگاه بینالمللی قرآن حضور پیدا کردم. همان ابتدا گفتم ما برای اینکه امروز پشت این تریبون قرار بگیریم، چه خطرها کردهایم و چه خون دلها خوردهایم!
نمیخواهم به اتفاقات تلخ سال ۹۵ که در اکوسیستم استارتاپی ایران روی داد، بازگردم، اما نزدیک به ۳ سال طول کشید از تفکر استارتاپ یعنی «تغییر» و «نفوذ» رسیدیم به رویداد استارتاپهای اسلامی- قرآنی طلوع برکت که اتفاقا این رویداد قرآنی به روش استارتاپ ویکند که تا چند سال پیش مذموم بود، در سه روز در نمایشگاه قرآن برگزار شد.
امروز در رمضان سال۹۷ خوشحالم که چند نفر از بچههای مذهبی و استارتاپی در میزگرد شنبه شهادت به پاکبودن اکوسیستم استارتاپی ایران میدهند. «فضای استارتاپی یکی از پاکترین سیستمهای کاری و اقتصادی است»
دیگر آنکه خرسندم که علیرغم اختلاف نظرهایمان در عنوان استارتاپ اسلامی و غیراسلامی با زبان آمار و ارقام از یک بیزینس بکر در حوزه مارکت اسلامی خبر میدهند و اینکه برای تصاحب این بازار نیاز به سرمایهگذار خطرپذیر دارند. از بازار چادر میگویند که بیش از ۵هزار میلیارد تومان برآورد میشود یا در بحث سوغات زیارتی، بازاری به ارزش ۵۰۰ میلیارد تومان وجود دارد.
در حوزه فینتک به وجوهات شرعی علما اشاره میکنند که نیازمند استارتاپ فین تک است. گردشگری اسلامی، غذاهای حلال و… حتی نگاهشان به این حوزه جهانی است. «در حال حاضر اندازه بازار پوشاک کشورهای اسلامی حدود ۳۰۰ میلیارد دلار است؛
همچنین اندازه بازار رسانههای جهان اسلامی حدود ۲۲۰میلیارد دلار است که بنا بر آماری که وجود دارد، حدود ۲۰میلیارد دلار آن مربوط به رسانههای مذهبی است. در حوزه مالی و فینتک نیز اندازه دارایی بانکهای کشورهای اسلامی حدود ۲هزار و ۲۰۰میلیارد دلار است که ۱۰۰ میلیارد دلار آن به حوزه بانکداری اسلامی مربوط است.»
همین حالا هم که اینها را به نقل از بچههای استارتاپهای حوزه اسلامی و قرآنی نقل میکنم، باورم نمیشود که بعد از آن هجمه سنگین و ویرانگر علیه اکوسیستم استارتاپی ایران داریم در مورد استارتاپهای اسلامی- قرآنی حرف میزنیم. نگارنده قائل به تفکیک اکوسیستم به دوپاره اسلامی و غیراسلامی نیست.
همه فعالان اکوسیستم هر باور و دینی که دارند، قابل احترام است. آنچه را که میتوان تفکیک ایجاد کرد، مثل استارتاپهای حوزه سلامت یا آموزشی ما از این به بعد استارتاپهای اسلامی- قرآنی خواهیم داشت که بنیانگذاران آن با هر باور و دینی که دارند، به یک هدف فکر میکنند که بخش قابل توجهی از این بازار اقتصادی را از آن خود کنند.
این هم مسئله جدیدی نیست. در سفرم به چین با افرادی روبهرو شدم که اصلا نمیدانستند ایران وجود خارجی دارد و اسلام حتی به گوششان هم نخورده بود اما مهر و تسبیح و صلواتشمار و… دیگر محصولات اسلامی ما توسط همین افراد تولید و سود سرشار بازار اسلامی هم نصیبشان میشد.
اینکه تفکیک قائل شویم هرکس میخواهد استارتاپ اسلامی راه بیندازد، باید شرایط خاص اسلامی داشته باشد، بازگشت به نقطه صفر یعنی ایجاد انحصار، رانت و در نهایت فساد است که با بیزینسمدل استارتاپی که ماهیت و ماموریتش شفافیت و خطرپذیری است، در تضاد کامل است.
از این رو از همه فعالان اکوسیستم بهخصوص جوانانی که به دنبال استارتاپی موفق و سودآور هستند، دعوت میکنم بازار اسلامی و قرآنی کشور را رصد و تحلیل کرده و سپس ورود کنند. همانطور که دوستان استارتاپی در این میزگرد مطالبه کردهاند، از مدیران صندوقهای خطرپذیر نیز درخواست میکنم استارتاپهای اسلامی- قرآنی را زیر نظر داشته و روی آنها سرمایهگذاری کنند.
حرف آخر:
۲ سال پیش تیتر زدیم از «خیبر تا شزان» امروز هم بر این باورم که بخشی از تفکر استارتاپی در فرهنگ ایرانی، اسلامی و دفاع مقدس وجود داشته و دارد. اگر استارتاپیهای متدین برای ورود دیگر استارتاپیها به این حوزه شروط عقیدتی بگذارند و از آن سو استارتاپیها، بهخصوص مدیران صندوقهای خطرپذیر به دلایل عقیدتی و نگرشی به این مارکت ورود نکنند، همه ما و کشورمان زیان خواهیم کرد.
در کنار نیت مادی یا الهی، ورود به این حوزه میتواند برای هزاران نفر ایجاد اشتغال کند. سبک زندگی پر از آرامشی را به قشر متدین جامعه هدیه دهد تا آنها در کنار دیجیکالا، تپسی، شیپور، کافهبازار، آپارات اینبار طعم استفاده از خدمات و محصولات استارتاپهای حوزه اسلامی را هم بچشند.
معتقدم نگرشها و مرزبندیهای اشتباه باعث شده ما بازار بزرگ اسلامی را نبینیم. شاهد آن تمرکز استارتاپهای شهرهای مذهبی مثل مشهد و قم روی خدمات دیگر حوزههاست. آنها در حالی به این موضوع فکر میکنند استارتاپی راه بیندازند یا چگونه استارتاپشان میتواند بخشی از مارکت دیجیکالا یا تپسی را بگیرد، زوار امام رضا(ع) و حضرت معصومه(س) آرام از کنارشان میگذرند و آنها و ما میلیونها مشتری بالقوه را هرگز نمیبینیم؛ چرا؟