iRobot استارتاپی است که در زمینه هوش مصنوعی، در آمریکا و در سال ۱۹۹۰ راهاندازی شده است. با گذشت نزدیک به ۲دهه از فعالیت این کسبوکار، جایگاه آن به عنوان سازنده روباتهای هوشمند و مبتنی بر رفتار، مشخص شده است؛ به طوری که درآمد این استارتاپ در سال ۲۰۱۵ مبلغی معادل ۶۱۷ میلیون دلار بود و بیش از ۶۰۰ نفر از متخصصان برجسته حوزه اختصاصی خود را استخدام کرده است.
استارتاپی پیشرو در آینده روباتیک جهان
توان انجام کارهای بیشتر، صرفهجویی در زمان و آسانتر کردن روند زندگی از جمله مزایایی است که این کسبوکار ایجاد کرده است. با توجه به اینکه مشغلههای کاری در دنیای امروز بیشتر شده است.
طبیعتا افرادی که در شهرهای بزرگ زندگی میکنند و با فرایند دیجیتال و ماشینیشدن زندگی سروکار دارند، وجود یک روبات هوشمند را که در انجام فعالیتهای روزانه به آنها کمک میکند، بهراحتی میپذیرند.
در این میان، iRobot نیز با طراحی و اجرای روباتهای هوشمند و خانگی، امکان یک زندگی آسانتر را برای مصرفکنندگان خود فراهم میکند. انسانی که در عصر سرعت و تکنولوژی زندگی میکند، شاید دیگر وقت زیادی برای نظافت خانه خود نداشته باشد که در این صورت، یک روبات خانگی میتواند راهگشای مشکلات او باشد.
روباتهایی که کاربرد دارند
مهمترین ویژگی که میتوان برای این استارتاپ ذکر کرد، کاربردیبودن آن است. شکی نیست که فرایند طراحی و اجرای یک دستگاه هوشمند که توانایی رفتاری داشته باشد، کاری سخت، زمانبر و پرهزینه خواهد بود.
بنابراین در ساختن چنین روباتهایی باید به جنبه کاربردیبودن آنها توجه زیادی داشت، چراکه ساختن یک روبات هر اندازه هم که هوشمند باشد و فعالیتهای رفتاری متنوع و شاخصی انجام دهد، زمانی مقرونبهصرفه خواهد بود که قابلیت کاربرد داشته باشد.
در همین راستا، روباتهایی که iRobot تولید میکند، در درجه اول برای مخاطبان خود کاربردی هستند، یعنی مخاطبانی که درگیر زندگی سریع و مدرن شدهاند و فرصتی برای انجام فعالیتهای روزمره خود ندارند، میتوانند از قابلیتهای آنها استفاده کنند.
این روباتها خانگی هستند و کارهای ساده و روزمره زندگی مانند نظافت منازل را انجام میدهند که برای مصرفکنندگان امروزی کاربرد داشته و بخش قابل توجهی از دغدغهها و مشکلات روزمره آنها را رفع میکنند.
توجه به قابلیت کاربرد یک محصول، نکتهای است که هر کسبوکاری باید در روند تولید محصولات خود مدنظر داشته باشد، خصوصا کسبوکارهای فنی و تکنولوژیک که هزینههای بیشتری را نیز صرف تولید و ارائه محصولات خود میکنند.
یک رؤیای واقعی
رؤیای کاربردیشدن روباتها در واقعیت، آن چیزی بود که این کسبوکار روی آن تمرکز داشت. این گروه نوین بر این باور است که روباتها اینجا هستند که بمانند. به همین منظور نیز دستگاههای هوشمندی را ارائه دادند که انجام کارهای روزمره و عادی زندگی را انجام میدادند.
روباتهای این شرکت میتوانند بخشی از زندگی واقعی شوند و در کنار ما انسانها حضور داشته باشند. در یک دستهبندی کلی میتوان محصولات هوشمند iRobot را به دو گروه داخل و بیرون منزل تقسیم کرد.
روباتهای داخلی نیز انواعی دارند مانند روباتی که فقط برای تمیزکردن طبقات طراحی شده است. از جمله روباتهای بیرونی نیز میتوان به یک روبات برای تمیزکردن استخرهای خانگی اشاره کرد.
کاربرد هوش مصنوعی و تکنولوژی در دستگاههایی که بتوانند در کنار انسان حضور داشته باشند و بخش مهمی از فعالیتهای روزمره او را انجام دهند، واقعیتی است که حکایت از حضور روباتها در زندگی مدرن دارد، آن هم روباتهایی که آمدند تا بمانند.
رویکرد نوآورانه این استارتاپ، در کنار باور به این نکته که محصولاتش ماندگار هستند، در برنامهریزی و آینده آن تأثیرگذار بوده و باعث میشود روباتهایی را طراحی کند که هر چه بیشتر با زندگی سازش داشته و ماندنی هستند.
همپوشانی فناوری و تجارت
آنچه در روند کار تیمی استارتاپ iRobot قابل تأمل است، تعاملی است که بین دو بخش فنی و تجاری وجود دارد، به این معنا که اگرچه این کسبوکار به لحاظ فنی بسیار پیشرفته بوده و جزء سرآمدهای حوزه تکنولوژی محسوب میشود، اما کار تیمی خود را محدود به فعالیت فنی نکرده و در کنار کادر فنی خود، گروهی از نخبگان تجاری و بازاریابی را نیز گرد هم آورده است تا در قالب یک کار گروهی، کسبوکار مذکور را جلو ببرند.
نکته مهمی که میتوان در دستورالعمل این شرکت تشخیص داد، اهمیتدادن به هر دو گروه فنی و تجاری است، چراکه هر اندازه هم روباتهای این شرکت، پیشرفته و در عین حال کاربردی باشند، تنها هنگامی قادر خواهد بود بازار خود را به دست آورد که تیم تجاری آن از طریق راهکارهای بازاریابی، برندسازی و فرایند تولید محتوا، این روباتهای هوشمند را به مخاطبان شناسانده و درجه اهمیت آنها را در زندگی روزمره به مردم نشان دهند.
بر این اساس میتوان گفت که تمرکز بر کار تیمی، آن هم بین دو بخشی که در ظاهر با هم بیارتباط هستند، یکی از اصولی است که این استارتاپ در روند توسعه خود به آن توجه میکند.
در واقع چنین رویکردی میتواند یک درس مهم را به کسبوکارهای نوپا بدهد، مبنی بر اینکه بخشهای به ظاهر متفاوت آنها، عمیقا با یکدیگر مربوط بوده و اگر بخش تجاری و بازاریابی در جریان خدمات و محصولات شرکت نباشد یا برعکس، بخش تولید از راهکارهای تجاری بیخبر باشد، نتیجه معقولی در ارتباط با فروش و کسب درآمد به دست نخواهد آمد.