اطلاعات ناقص و درک ناکامل ما از فضای جدید ممکن است ما را در رسیدن به یک مدل مناسب و متناسب یاری نکند. ماکس پلانک، فیزیکدان، زمانی گفته بود: «حقیقت جدید علمی با قانعشدن مخالفان و روشنکردن آنان غلبه نمییابد، بلکه مخالفان سرانجام میمیرند و نسل جدید نیز با ایده جدید پرورش مییابد.» این روزها صحبت از نسل جدید است. برخی آن را تعبیر به نسل میلنیال یا هزاره میکنند و برخی دیگر نامش را گذاشتهاند نسل موبایل. شاید در گذشته اختلاف نسلها اینچنین جدی نبود، اما امروز با گسترش اختلاف نسلی، نسل جدید در حال تحمیل شیوه و سبک زندگی خود به دیگر نسلها هستند. بانک و بانکداری هم تحت تأثیر این تغییر رفتار قرار گرفته است. بیل گیتس درجایی گفته بود نیاز ما به بانکداری از بین نمیرود اما به بانکها چرا! چند سالی هست که این جمله به شکلهای مختلف در حال تکرارشدن است ولی نه در جهان و نه در ایران، شاهد تغییری انقلابی در بانکداری نبودهایم. هرچند نمیتوان منکر تغییراتی شد که فناوری در شیوه بانکداری ما ایجاد کرده است، اما اصول همانهایی هستند که پانصد ششصدسال پیش بودند. شاید در سالهای آتی اتفاقهای خارقالعاده و هیجانانگیزی انتظار ما را میکشند. لرد کلوین، فیزیکدان، زمانی گفته بود «چیز جدید دیگری برای کشفکردن وجود ندارد و آنچه باقیمانده است، تنها اندازهگیری دقیق و دقیقتر است.» پنج سال بعدازاین حرف آلبرت اینشتین مقاله معروف خود در مورد نظریه نسبیت را ارائه کرد که قوانین مکانیک کوانتومی با بیش از سیصد سابقه را به چالش کشید.
حاکمیت، بانکها و مردم در یک تعامل سهوجهی قرار دارند که برآیند آن وضعیت موجود است و هر تغییر در شیمی این سه منجر به تغییری در آینده خواهد شد. شیمی بانکداری بهشدت پیچیده است و ما تلاش کردیم اندکی آن را سادهتر کنیم که بتوانیم درکی بهتر از آینده آن داشته باشیم؛ مدلی که ما سعی کردیم همه آنچه در حال رخ دادن است را به کمک آن ساده کنیم با نوآوری باز شروع میشود.
نوآوری در کسبوکارهای بانکداری منجر به شکلگیری دو جریان نسبتا جدا از هم شده که احتمالا در آینده نزدیک شاهد همکاری بیشتر آنها خواهیم بود: تکشاخها و نئوبانکها. منظور ما از تکشاخها همه آن استارتاپهای فینتکی هستند که توانستند دوام بیاورند و تغییر محسوسی ایجاد کنند. منظورمان از نئوبانکها هم بانکهایی هستند که تغییر را درک کردند. برخی صحبت از تقابل بانکها و استارتاپهای فینتک میکنند؛ اما احتمالا در آینده نزدیک شاهد همکاری و هماهنگی بیشتر این دو خواهیم بود. در این مدل همه اینها در بستری اتفاق میافتد که شبکههای اجتماعی برای ما فراهم کردهاند. با گسترش وب ۲.۰ ما قدرت انبوه خلق و خرد جمعی را درک کردیم. شاید اگر شبکههای اجتماعی اینهمه رشد نمیکرد، چیزی به نام نوآوری باز ممکن نمیبود. پس اگر امروز فضای جدیدی بر بانکداری حاکم شده به دلیل گسترش فهم و درک جدیدی است که همهچیز بر بستر آن اتفاق میافتد.
- نوآوری باز
نوآوری واژه غریبی است؛ شاید صدسال پیش نه بهاندازه ده سال پیش و ده سال پیش نه بهاندازه امروز نوآوری مهم نبود. تصور کنید صدسال پیش، هرکسی به هر کاری که مشغول بود چقدر دغدغه نوآوری داشت. هنوز کسانی مانند ادیسون، فورد و برادران رایت مخترع چیزی غریب محسوب میشدند و مانند امروز نبود که نسل کسانی که مخترع خوانده میشوند، منقرضشده باشد. سالهاست که کسی را مخترع صدا نمیکنیم. این روزها نوآوری راه و روشدار شده است و در شرکتهای پیشرو خلق میشود. این روزها نوآوری هم یک فعالیت سازمانی روشدار شده است. از سال ۲۰۰۳ که هنری چسبرو از شکست پارادایم نوآوری بسته و اقبال کسبوکارها به نوآوری باز گفت، صورت ظاهر بسیاری از کسبوکارها تغییر کرده و شاید در سالهای آتی ماهیت برخی از آنها نیز دستخوش تغییر شود. توسعه کارگران ماهر و جابهجایی بیشتر آنها، رشد سرمایهگذاری خطرپذیر، گزینههای بیرونی برای ایدههای روی قفس مانده و توان فزاینده تأمینکنندگان بیرونی ازجمله عوامل اقبال به نوآوری باز است. نوآوری در یک اقتصاد را شاید نتوان اندازهگیری کرد اما آثاری دارد که در کنار هم میزان موفقیت اقتصادها نسبت به هم را نشان میدهند. نوآوری و خلاقیت دو روی یک سکه هستند. نوآوری پیاده ساختن ایدهای ناشی از خلاقیت است که بهصورت محصول یا خدمتی تازه ارائه میشود. اختراع به معنای «پدید آوردن محصولی جدید» است ولی نوآوری فراتر از این است و به معنای «معرفی محصولی تازه» است. نوآوری عامل مهمی در رشد اقتصادی است و در فضایی اجتماعی که پشتیبان کارآفرینی است امکانپذیر است. همین واژه فضای اجتماعی پشتیبان کارآفرینی یکی از حلقههای مفقوده نوآوری در سالهای گذشته بوده است. همکاری باز الگویی برای همکاری، نوآوری و تولید است که نتیجهاش را در نرمافزارهای متنباز، فرومهای ایمیلی و در پدیده بیتکوین مشاهده کردهایم. در نوآوری باز هرکسی میتواند آزادانه مشارکت کند و آزادانه در نتایج اشتراک سهیم شود.
زمانی تحقیق و توسعه پروکتر اند گمبل، ۷۵۰۰ نفر محقق داشت؛ اما زمانی رسید که این شرکت دریافت این لشکر محققان هم نمیتواند پاسخگوی نیازهای تحقیق و توسعه باشند. مدیرعامل شرکت به این نتیجه رسید که نیمی از ایدهها باید از بیرونِ شرکت بیاید. اکنون از آن لشکر ۵۳ دیدهبان فناوری باقیماندهاند که وظیفهدارند نوآوریهای خوشآتیه را جستوجو کنند. پروکتر اند گمبل یکی از بزرگترین برندهای مادر در زمینههای دارویی، بهداشتی و غذایی است.
بن برنانکی، رئیس قبلی فدرال رزرو آمریکا برای دستانداختن شوق افراد به استفاده از فناوری در بانکداری گفته بود «آخرین فناوری سودده در صنعت بانکداری دستگاههای عابر بانک است». هنوز بسیاری از بانکداران مانند او فکر میکنند. ازیکطرف خبرهایی میخوانیم از بزرگدادهها، هوشمندی و کاربرد آن در بانکداری، شبکههای اجتماعی، تلفن همراه و کاربرد آن در بانکداری، روشهای نوین پرداخت همراه و در اینترنت، بانکداری یکپارچه، بانک دیجیتال، بانکداری مجازی و دهها مفهوم مختلف. از طرف دیگر هر بانکداری مجبور است از خودش بپرسد این مفاهیم ابزارهایی هستند برای بهبود کسبوکار و کسب سود بیشتر و خدمت بهتر یا صرفا روندهای روز مدیریتیاند. تا امروز هیچکدام از این فناوریها نتوانسته در فضای بانکداری تحول عظیم ایجاد کند؛ ولی این به این معنا نیست که در همیشه بر همین پاشنه میچرخد. در سالهای گذشته چگالی نوآوریها در فضای بانکی بیشتر و بیشتر شده است. اگر در سالهای دهه 40 میلادی کارتهای اعتباری یک نوآوری بود، 20سال بعد عابر بانکها را داشتیم و در سالهای دهه 70 بود که کارتهای نقدی موردتوجه قرار گرفت. دهه ۸۰ بانکداری آنلاین شروع به نفس کشیدن کرد؛ اما از اولین بانک بدون شعبه در سالهای ۹۰ تا امروز تعداد نوآوریها را ببینید: پیپال، بانکداری موبایلی، NFC، کیف پولهای الکترونیکی و موبایلی، بانکداری با تبلت، پرداخت از طریق اسکوایر، پرداختهای نفربهنفر (P2P)، پرداخت موبایلی و کارتهای کوین. از سال ۲۰۰۹ تا سال ۲۰۱۵ هم درصد بانکهایی که دارای استراتژی نوآوری هستند از ۳۷ درصد به ۷۳ درصد رسیده است. فضای پیشرو بهاندازه کافی مبهم است و این یعنی بانکها چارهای ندارند جز اینکه برای سالهای آتی استراتژی نوآوری داشته باشند و نمیتوان قدرت نوآوری باز را دستکم گرفت.