«طی چند روز آینده یک رویداد در پیش داریم و به خاطر آن، حجم بالایی از تماس داشتیم، اما اپراتورها همه شمارههای ما را مسدود کردهاند. به آن مرکز رفتم که این مشکل را برطرف کنم، اما پاسخ درستی نمیدادند. در نهایت به آن شخص گفتم هر کاری بکنی که من را مجبور کنی از ایران بروم، موفق نخواهی شد و من نخواهم رفت. من میمانم و راه دیگری پیدا میکنم. به شرکت برگشتم و جلسهای با تیم برگزار کردم و حرفم به بچهها این بود که جذابیت کار در ایران این است که دائما مشکل ایجاد میشود و ما دائما باید حلِ مسئله بکنیم.»
بخشهایی از حرفهای یک جوان متولد 1368 را خواندید. اینقدر سرزنده و پرانرژی است که به تنهایی میتواند چراغ یک اکوسیستم را روشن نگه دارد. سیدعارف سلیمانیان، از ماندن، جنگیدن و پیشرفتن در عین وجود مشکلات متعدد میگوید. عارف میگوید فقط به یک چیز اعتقاد دارد و آن راهحل است. میگوید نباید غر بزنیم بلکه باید هر سیگنال مثبت را بگیریم و آن را تقویت کنیم.
معتقد است که بعد از هر خبر بدی، یک خبر خوب از راه خواهد رسید. در این گفتوگو، با استارتاپ «لایفاندمی» آشنا میشوید؛ استارتاپی که در حوزه سلامت ایران حضور دارد و با گرفتن بزاق دهان افراد، دادههای ژنتیکیشان را استخراج کرده و برنامهای برای سبک زندگی سالم به آنها ارائه میکند. این کار را با تکنولوژیهای برتر تحلیل داده و الگوریتمهای بسیار پیشرفتهای انجام میدهد که بعضا میزان دقتی بالای 99درصد دارند. لایفاندمی میخواهد با 23andme رقابت کند و مدیرعامل این استارتاپ ایرانی، رسیدن به این رویا را دور از ذهن نمیداند. عارف حرفهای جذاب زیادی داشته که در ادامه میخوانید.
استارتاپهای زیادی در حوزه سلامت ایران شکل گرفتهاند که خیلیهایشان شبیه هم هستند اما بهنظر میرسد که لایفاندمی، ایده متفاوتی دارد و قرار است، کار جدیدی انجام بدهد؛ چگونه به این ایده رسیدید و تصمیم گرفتید این استارتاپ را راهاندازی کنید؟
همیشه میخواستم کاری که میکنم، در مقیاس ملی، موثر باشد. رویکرد حوزه سلامت در ایران، رویکرد درمان است. اما ما میخواستیم در حوزه پیشگیری کار کنیم؛ یعنی سطح سلامت افراد جامعه را ارتقا بدهیم. حوزه سلامت از این جهت برای ما جذاب بود. آینده پزشکی جهان، پزشکی فردمحور است. طی مطالعهای متوجه شدیم که در ایران هنوز چنین کاری انجام نشده است. آینده بازار به این سمت است. از طرفی استارتاپهای موجود در حوزه سلامت، تغییر بزرگی ایجاد نکرده بودند ولی میخواستیم کاری نو و جدید انجام بدهیم که بتواند در سطح ملی تغییری در جامعه ایجاد کند.
برادرم عماد، در کانادا در حوزه تحلیل داده درس خوانده و چند سال هم در همین زمینه در آمریکا تحصیل کرده است. سال 95، طی تماسی به من گفت که روی پروژههایی با کمپانیهای بزرگ کار میکند. پروژهای هم در حوزه سلامت هست که ایده آن برای راهاندازی یک استارتاپ در ایران مناسب است.
خودم هم همیشه به دنبال راهاندازی یک استارتاپ خیلی جدی در ایران بودم و اعتقاد من و برادرم این بود که استارتاپی موفق میشود که براساس علم روز دنیا کار کند و علم و تکنولوژی روز دنیا در آن دخیل باشد. ضمن اینکه حواسمان بود که در خارج از ایران هم نمونههای موفقی در این حوزه وجود داشته باشد که بتوانیم آنها را بنچمارک کنیم و در ایران پیادهسازی کنیم. با حضور برادرم در خارج از کشور، این امکان برای ما میسر شد.
عماد به من اطلاع داد که یک کمپانی آمریکایی به نام 23andme.com در این زمینه در حال فعالیت است که از طریق گرفتن بزاق دهان افراد، اطلاعات ژنتیکی آنها را استخراج میکند. سپس دیتای این افراد را از این بزاق استخراج کرده و برنامههایی جهت رژیم غذایی، ورزش، احتمالات و زمینههای ابتلای آنها به بیماریهایی چون سرطان، دیابت و اطلاعات نژادی و روشهای پیشگیری را به آنها ارائه میدهد.
[bs-quote quote=”افراد براساس دادههایی که فعلا به آنها دسترسی داریم، بررسی میشوند؛ یعنی براساس سن، قد، وزن، آزمایشهایی که دادهاند و… مثلا فردی که به متخصص تغذیه مراجعه میکند، ویژگیهایی چون سن، قد و وزن در برنامه تغذیهای که متخصص تغذیه برایش تجویز میکند، دخیل است.
حالا اگر فرد دیگری با همین ویژگیها هم به آن متخصص مراجعه کند، برنامه مشابهی دریافت میکند. اما تجربه نشان داده که پاسخ بدن یک فرد با پاسخی که بدن فرد دیگری به همان برنامه میدهد، متفاوت است. در حالیکه ویژگیهای یکسانی داشته باشند” style=”style-4″ align=”left” author_name=”سیدعارف سلیمانیان” author_job=”همبنیانگذار لایفاندمی” author_avatar=”https://shanbemag.com/wp-content/uploads/2020/02/qw.jpg”][/bs-quote]
جدیشدن این ایده و اینکه تصمیم گرفتید که آن را به کسبوکارتان تبدیل کنید، از چه زمانی بوده است؟
لایفاندمی، از سال 95، ایدهاش مطرح شد و نیمه دوم سال 96، بهطور جدی کارش را شروع کرد. در آن زمان من به تنهایی در ایران کار میکردم و برادرم در کانادا بود و شبها جلسات اسکایپی برگزار میکردیم. همچنین خانم نگار نیکنام که در کلاسهای آکادمی «حال خوب» که قبلا راهاندازی کرده بودم، شرکت کرده بود و شور و اشتیاق بسیار زیادی داشت، کارهای مطالعاتی و خواندن مقالات را انجام میداد
آن زمان من به تنهایی در طبقه چهارم، دانشکده مدیریت صنعتی دانشگاه شریف و در کتابخانه این دانشکده کار میکردم. این روند تا ابتدای آبان سال 96، ادامه داشت. بعد به باشگاه کارآفرینی تیوان رفتیم و در آنجا مستقر شدیم. آرام آرام افرادی به تیم ما اضافه شدند و کارهای مطالعاتی با جدیت بیشتری پییگری شد.
نقطه بزنگاه ما در تاریخ نهم اسفندماه سال 96 بود که دمودی تیوان برگزار میشد و ما دو سه ماه وقت داشتیم که وارد این دمودی شویم. در این مدت به شدت کار کردیم تا در نهایت از دیدگاه سرمایهگذارانی که آنجا حاضر بودند، تیم اول شناخته شدیم. این نخستین تگی بود که به ما رسید و ما این سیگنال مثبت را دریافت کردیم که بله میشود. یک هفته بعد از تیوان با ما تماس گرفتند که سرمایهگذارانی خواهان برگزاری جلسه با شما هستند.
این دومین سیگنال مثبت برای تیم ما بود. ابتدای سال 97، با شتابدهنده سلامتالکترونیک کارا که مجموعهای فعال در حوزه سلامت است، جلساتی را برگزار کردیم و در نهایت تصمیم به همکاری گرفتیم و این شتابدهنده روی لایفاندمی سرمایهگذاری کرد.
میزان جذب سرمایه از این شتابدهنده چقدر بود؟
یک میلیارد تومان. ضمن اینکه ما خودمان هم حدود یک میلیارد تومان روی استارتاپمان سرمایهگذاری کردیم. در واقع تفاوت ما با بسیاری از استارتاپهای دیگر این است که خودمان در روند هزینهها دخیل شدیم و سرمایهگذاری کردیم. این یک ویژگی مثبت است چون نوع نگرش به مدلهای درآمدی و هزینهای را بهتر درک کردیم. ضمن اینکه با هزینهکردن، مقدار بیشتری از سهم را هم سمت خودتان بهعنوان بنیانگذار نگه میدارید.
غیر از این میزان جذب سرمایه، سرمایهگذاری دیگری هم روی لایفاندمی انجام شده است؟
آخرین جذب سرمایه ما حدودا یک ماه پیش بوده که یک سرمایهگذار شخصی، به ازای گرفتن 10درصد از سهام شرکت، یک میلیارد و 500 میلیون تومان روی استارتاپ ما سرمایهگذاری کرده است. همچنین طی این مدت، همه درآمد استارتاپمان هم روی کسبوکارمان هزینه شده است.
از تابستان سال 97 به کارخانه نوآوری آزادی و به شتابدهنده کارا رفتیم. در آنجا به افزایش نفرات تیم پرداختیم و در همایشها و نمایشگاهها شرکت کردیم. نخستین نمایشگاهی که شرکت کردیم، نمایشگاه ایران فارما بود که با حضور شرکتهای دارویی برگزار میشود. در آنجا غرفه داشتیم و به دیدهشدن ما کمک کرد و در نهایت در تاریخ دوم اسفند ماه سال 97، در هتل همای تهران، مراسم رونمایی از لافاندمی برگزار شد و فعالیت ما رسما آغاز شد.
به بزرگشدن تیم لایفاندمی اشاره کردید؛ الان تیمتان چند نفره است؟
تیم دو نفره ما، کمکم شروع به رشد کرد و از دو نفر به پنج نفر، هفت نفر، یازده نفر و… الان تیم ما 35 نفره است. همگی هم بچههای جوانی هستند که سالهای نخست دوران کارشناسی خود را میگذرانند و اغلب زیر 23 سال دارند. الان که تیممان بزرگ شده، به کارخانه نوآوری «هایوی» آمدهایم. در اینجا فضای مستقلی در اختیار گرفتهایم چون نمیخواستیم از فضای اکوسیستم استارتاپی کشور دور شویم. الان هم در حال توسعه هستیم و به زودی در مجموعه ورزشی انقلاب، دفتر فروش ما افتتاح میشود و همچنین کلینیک و مطب ما هم در حال راهاندازی است.
چرا یک استارتاپ باید مطب و کلینیک ویژه خود را داشته باشد؟ میتوانید این مسائل را برونسپاری کنید.
ما بهدنبال این مسئله نیستیم که مطب و کلینیک داشته باشیم اما بهعنوان پایلوت برای چگونگی و کیفیت ارائه خدمت، باید مدلی ایجاد کنیم. چون این حوزه جدید است و ما با کمک متخصصان این مدلها را اجرایی میکنیم و در ادامه و طی یکی دو سال آینده، همه این خدمات را برونسپاری خواهیم کرد.
شیوه کار لایفاند می را هم توضیح بدهید.
استارتاپ ما در حوزه پزشکیِ فردمحور فعالیت میکند. پزشکی فردمحور دست میگذارد روی هر فرد با همه ویژگیهایش. در حال حاضر در حوزه سلامت کشور ما، جریان به این شکل است که افراد براساس دادههایی که فعلا به آنها دسترسی داریم، بررسی میشوند؛ یعنی براساس سن، قد، وزن، آزمایشهایی که دادهاند و… مثلا فردی که به متخصص تغذیه مراجعه میکند، ویژگیهایی چون سن، قد و وزن در برنامه تغذیهای که متخصص تغذیه برایش تجویز میکند، دخیل است. حالا اگر فرد دیگری با همین ویژگیها هم به آن متخصص مراجعه کند، برنامه مشابهی دریافت میکند. اما تجربه نشان داده که پاسخ بدن یک فرد با پاسخی که بدن فرد دیگری به همان برنامه میدهد، متفاوت است. در حالیکه ویژگیهای یکسانی داشته باشند.
چیزی که این تفاوت را ایجاد میکند، ژنتیک است. یعنی دادههایی که تاکنون در دسترس نبودند. الان دنیا به این سمت رفته و از طریق تحلیل دادههای ژنتیکی، افراد را شناسایی میکند و براساس ویژگیهای خاص هر فرد دستهبندی میکند. الان تکنولوژی بسیار پیشرفت کرده و به روشهای تهاجمی چون گرفتن نمونه خون و حضور در آزمایشگاهها نیازی نیست بلکه از طریق نمونه بزاق افراد، دادههای ژنتیکیشان استخراج میشود. به این صورت که نمونه بزاق در کیتهایی قرار میگیرد و بلافاصله کارهای آزمایشگاهی رویشان انجام میشود.
کاربران برای استفاده از این امکان، باید در جایی حضور داشته باشند یا شما نزد افراد میروید؟
با استفاده از پلتفرم ما، پکیجها را خریداری میکنند. سپس تیم ما پکیجها را به هر آدرسی که کاربران بدهند، میبرد و وقتی کاربران نمونه بزاق خود را آماده کردند، دوباره در پلتفرم درخواست میدهند و ما هر کجا که باشند، برای تحویل گرفتن نمونه بزاق آنها اقدام میکنیم. DNA افراد در بزاق دهانشان وجود دارد. بهطور کلی دادههای ژنتیکی بسیار زیادی در بزاق دهان افراد وجود دارد که میتوان تحلیلهای گستردهای از جهت سلامت آنها روی این دادهها انجام داد.
روش بهداشتی این روند انجام میشود؟ مثلا در مورد آزمایشگاههای آنلاین این نقد وجود دارد که معلوم نیست نمونه خون طی چه فرایندی به آزمایشگاهها برده میشود و بعضا نگرانیهایی از اینکه نمونهها در یک روش استاندارد به محل آزمایش نرسند، دیده میشود. در مورد بزاق چطور؟ شما از چه روشی برای اطمینان خاطر کاربران و مشتریان استفاده میکنید؟
روش ما کاملا استاندارد است. ضمن اینکه بزاق، میزان حساسیت نمونه خون را ندارد. در اصل انتخاب بزاق دهان هم به همین دلیل بوده که حساسیتهای حوزه خون و فسادپذیری خون را ندارد. همچنین در کیتی که بزاق در آن قرار دارد، ماده نگهدارندهای هست که از آن محافظت میکند. این کیت نیازی نیست که در یخچال باشد و دمای اتاق برای آن کفایت میکند. این کار و این روند در سطح دنیا در حال انجام است و ارزش و اهمیت آن ثابتشده است. برای این کار، ما با آزمایشگاه دانشگاه علوم پزشکی تهران و با یک شرکت دانش بنیان وارد تعامل و همکاری شدهایم و بحثهای استخراج DNA و… انجام میشود. در آزمایش، دادههای خام از بزاق افراد توسط دستگاههای بسیار پیشرفته استخراج میشود.
برای استخراج این دادهها به تکنولوژی ویژهای نیاز است؟ آیا در ایران به این تکنولوژی دسترسی داشتید یا از خارج از کشور گرفتهاید؟
برای بررسی و استخراج داده از بزاق، متدهای مختلفی وجود دارد. در حال حاضر، تکنولوژی بسیار پیشرفتهای در دنیا استفاده میشود که کل دیتای ژنتیکی را از نمونه بزاق افراد استخراج میکنند و این با استخراج نقطهای یا PCR که تنها برخی از دادهها را استخراج میکند و روشی سنتی است، متفاوت است. با این تکنولوژی هزینههای استخراج داده بسیار پایین آمده و در نهایت به نفع عموم مردم است. هرچند هنوز هم هزینهها تا حدودی بالاست.
ما این تکنولوژی بسیار پیشرفته را در ایران نداشتیم. این تکنولوژی مربوط به تحلیل داده و بحثهای نرمافزاری و الگوریتمی است. اما از آنجایی که الان نهادهای علمی بزرگ دنیا چنین تکنولوژیای را در اختیار دارند، ما با کمک معاونت علمی ریاست جمهوری، با معتبرترین نهادهای علمی دنیا که اغلب شرکتهای دانشگاهی در کشورهای اروپایی هستند، ارتباطهایی را برقرار کردیم تا بتوانیم دانش فنی این حوزه را به ایران بیاوریم و حجم زیادی از دادهها را از بزاق افراد استخراج کنیم. برقراری این ارتباط را هم بیشتر مدیون برادرم هستیم که به خاطر اعتبار دانشگاهیاش، شرکتهای دانشگاهی که اشاره کردم، حاضر به همکاری شدند. البته پشتیبانی و حمایت معاونت علمی هم بسیار موثر بود. در نهایت ما این تکنولوژی را به ایران آوردیم و میتوانیم دادههای زیادی را استخراج کنیم.
بعد از اینکه این دادهها بهدست میآید، کار اصلی تحلیل دادهها آغاز میشود که ما توانستهایم دانش تحلیل دادهها را بومیسازی بکنیم و بر همین اساس، استارتاپ ما به یک شرکت دانشبنیان تبدیل شد و در حال حاضر، تحلیل دادههای ژنتیکی افراد را تیم لایفاندمی انجام میدهد. در این زمینه تیمی قوی داریم که نتایج دقیقی از دادهها به دست میآورند.
دادهها، اطلاعات خام ژنتیکی افراد است. هر قسمت از دادهها، بخشی از ویژگیهای ژنتیکی یک فرد را نشان میدهد؛ از ویژگیهای ورزشی و روانشناسی گرفته تا رژیم غذایی، ویژگیهای پوستی زمینههای سلامتی، دارویی و بیماریها و… مثلا اگر در این دادهها، ژن چاقی وجود داشته باشد، به فرد میگویند که احتمال اینکه در آینده به چاقی مبتلا بشود، وجود دارد پس باید روشهای پیگیرانه را بهکار بگیرد.
[bs-quote quote=”من بهواسطه حضور برادرم در خارج از کشور، فرصتهای زیادی برای رفتن داشتم اما در همایش یلداسامیت امسال، میلاد منشیپور گفت که خیلیها به او گفتهاند که چرا به ایران برگشته و چرا مانده است؟ پاسخش این بود که بین شادی و معناداشتن زندگی، احساس معناداشتن در زندگی را انتخاب کرده است. من اگر از ایران میرفتم، قطعا زندگی شادتری میداشتم اما در آنجا دیگر مادرم را نداشتم. در آنجا کار خاصی نمیتوانستم بکنم اما در اینجا یک تیم 35نفره دارم که هر روز با هم زندگی میکنیم” style=”style-7″ align=”center”][/bs-quote]
شما برنامه سبک زندگی مبتنی بر تندرستی هم میتوانید به این فرد بدهید؟
وقتی ریسک چاقی در دادههای ژنتیک فرد تشخیص داده شود، به او برنامه میدهند که چه رژیم غذایی را رعایت کند که دچار چاقی و بیماریهای پس از آن نشود. ما در حوزه تغذیه، 17 مولفه را بررسی میکنیم و برنامه تغذیهمحوری که ویژه خود فرد است، به او میدهیم. در حوزه ورزش، 5 مولفه اساسی را بررسی میکنیم و برنامه تناسب اندام ویژه دادههای ژنتیکی خود فرد را به او میدهیم. همچنین در حوزه پوست، 9 مولفه را بررسی میکنیم و مشاوره پوستی ویژه فرد به او داده میشود.
دقت این دادهها و برنامههایی که شما به افراد میدهید، چند درصد است؟ این نکته را بررسی کردهاید؟
یک بحث این است که از این بزاق، دادههای خام را استخراج کند، بحث دیگر دیتای تحلیلی است. برای استخراج دیتای خام با ارتباطهایی که توانستیم با شرکتهای معتبر دانشگاهی جهان برقرار کنیم، تکنولوژی مورد نظر به دست آوردیم و الان دقت استخراج دیتای خام، بیش از 99درصد است. اما تفسیر و تحلیل دادههایمان به این صورت است که از طریق الگوهایی که محققان مختلف با تحقیقات مهمی که انجام دادهاند، بهدست آوردهاند، مستندات معتبری ایجاد کردهایم که از طریق همین مستندات، تحلیلها را انجام میدهیم.
پیشبینی بیماریها و زمینههای بیماریزا را هم انجام میدهید؟
ما بحث پیشبینی ریسک بیماری را انجام میدهیم. مثلا در مورد بیماریهایی چون پارکینسون و آلزایمر به افراد گفته میشود که چقدر احتمال دچارشدنشان به این بیماریها وجود دارد و زمینههای پیشگیری چه است. در مورد سرطانها هم همینطور. اما بهلحاظ روانی در جامعه ما نمیتوان به فردی گفت که تو زمینه دچارشدن به یکی از انواع سرطان را داری. چون احتمالا از شدت استرس، دچار بیماریهای متعددی میشود. بنابراین در گامهای نخست کارمان، روی سبک زندگی و الگوسازی در حال کار هستیم؛ یعنی روی حوزههایی که کمتر حساس هستند. مانند تغذیه، پوست، ورزش و…
ما در ابتدا باید فرهنگ پیشگیری از بیماری را در جامعه نهادینه کنیم. الان نظام پزشکی ایران مبتنی بر درمان است که هزینههای زیادی را بهدنبال دارد. اما اگر فرهنگ پیشگیری در جامعه جا بیفتد، هم جامعه سالمتری خواهیم داشت و هم اینکه بار هزینههای بیماریها از زندگی افراد حذف شده و از دوش دولت برداشته میشود. ما در ادامه کارمان، روی حوزه دارو کار خواهیم کرد.
بهعنوان مثال، الان ثابت شده که بدن 30درصد از افرادی که به دیابت دچار هستند، به داروی متفورمین، پاسخ نمیدهد. در این قضیه هم، ویژگیهای ژنتیکی دخیل است. مطالعات زیادی در حوزه دارو انجام شده و نشان داده شده که براساس ویژگیهای ژنتیکی، پاسخ بدن به کدام داروها مثبت یا منفی است. بنابراین به تجویز دارو از طرف پزشک، کمک زیادی میکند.
در حوزه سلامت، تولید محتوا اهمیت زیادی دارد. به همین دلیل ما کار مطالعاتی خیلی سنگینی انجام دادهایم و گزارشهایی تهیه کردهایم که برای هر فردی با هر سطح سوادی، قابل فهم است. همچنین گزارشهای تخصصی نیز ویژه متخصصان و پزشکان تهیه کردهایم که مراجعان میتوانند این گزارشها را که به زبان اصلی است و تحلیل دادهها رویشان انجام شده، به پزشک خود تحویل بدهند تا بتواند داروی مناسب را برایشان تجویز کند.
چند نفر تاکنون از خدمات شما استفاده کردهاند؟
ما حدود 4 ماه است که وارد بازار شدهایم و طی این مدت به بیش از 450 نفر خدمات دادهایم و پکیجهای ما را خریداری کردهاند. این فضا، فضای جدیدی است. مخاطبان ما بیماران نیستند بلکه 80میلیون ایرانی، مخاطبان ما هستند؛ یعنی هر کسی که میخواهد خودش را بهتر بشناسد تا زندگی بهتری داشته باشد.
سال 96 کار مطالعاتیتان را آغاز کردید. الان به پایان سال 98 نزدیک شدهایم؛ بهنظر میرسد که روند رشد شما، روند کندی بوده. چرا این اتفاق افتاده است؟
حوزه سلامت، حوزه بسیار حساسی است چون با جان مردم سروکار دارد. مطالعات گسترده و هماهنگی با ذینفعان مختلف باید انجام شود. درست است که ما حدود 4 ماه است که وارد بازار شدهایم اما کارهای مارکتینگ و بازرگانی را از یک سال پیش آغاز کردیم. اما چون مخاطبان ما، افراد بیمار نیستند و الزام پزشک را پیش روی خود ندارند، خودشان را ملزم به خریداری این تستها نمیبینند. پس وقتی کسبوکار ما روی نیازهای بیماران بنا نشده، در ابتدا باید فرهنگسازی لازم را انجام میدادیم و کماکان هم باید این روند را ادامه بدهیم.
برای فرهنگسازی از نهادهای مرتبط با حوزه سلامت، متخصصان مختلف، حضور در کنگرههای گوناگون، استفاده از بستر فضای مجازی برای اطلاعرسانی درست و… استفاده کردهایم. همچنین رویدادها و ورکشاپهایی را برای عموم مردم خواهیم داشت تا با این تستها آشنا بشوند.
ضمن اینکه ما طی این مدت، برنامهریزیهایی جهت ورود به بازارهای بینالمللی انجام دادیم و ماه گذشته دفترمان را در ترکیه راهاندازی کردیم و خدماتمان را در این کشور ارائه میکنیم. یعنی در واقع وارد بازار صادرات شدهایم. در ترکیه با نهادهای مختلف مرتبط با حوزه سلامت، باشگاهها و کلینیکها وارد فضای تبلیغاتی خواهیم شد. الان فروشمان در آنجا آغاز شده و روند خوبی داریم.
در خود ترکیه چنین استارتاپی وجود ندارد؟
چرا هست، اما ما چون این دانش را بومیسازی کردهایم، به لحاظ قیمت، کیفیت و نیازسنجی که انجام دادهایم، میتوانیم رقابت کنیم و چشمانداز خوبی را پیش روی خودمان میبینیم.
در چند شهر ایران تاکنون این آگاهیرسانی را انجام دادهاید؟
پایلوت ما استان تهران بود و تا پایان نیمه نخست سال بعد، به 3 استان دیگر هم ورود میکنیم.
گفتید که وارد بازار ترکیه شدهاید. تحلیل دادههایی که از افراد آنجا میگیرید، در ایران انجام میشود؟
بله این کار توسط تیم داخلی ما انجام میشود.
در ایران و در حوزه سلامت حساسیت زیادی وجود دارد. بهویژه اگر پای دادههای ژنتیک در میان باشد. چطور ترکیه اجازه میدهد که دادههای ژنتیکی مردمش به ایران بیاید و در ایران تحلیل شود؟
دغدغههای درست و بهجایی در این مورد در همه کشورها وجود دارد. به همین دلیل ما تلاش کردیم که همه پروتکلهای امنیتی را رعایت کنیم. نخستین کاری که کردیم این بوده که کیتهای حاوی بزاق صرفا حاوی بارکد باشد و هیچ اطلاعاتی از اسم و مشخصات افراد روی کیتها درج نمیشود. ما هیچ داده هویتی از مشتریان نمیگیریم.
همچنین با وزارتخانههای مختلف و دخیل در این حوزه، ستاد زیست فناوری و معاونت علمی ریاست جمهوری، پروتکلهای امنیتی را امضا کردهایم. ما اجازه و حق استفاده از این دادهها غیر از اهدافی که داریم، نخواهیم داشت. میزان ابعاد تحلیل دادهها را هم خود افراد اجازهاش را میدهند. در کشور ترکیه هم همین پروتکلها را دارند. ضمن اینکه اگر افراد چنین درخواستی دارند، مسئولیتها متوجه خود فرد خواهد بود. در کل ما برای هر گونه همکاری با نهادهای امنیتی و حاکمیتی، خودمان پیشقدم میشویم و در عین حال، محافظ اطلاعات کاربران مان خواهیم بود و به هیچوجه دادههای ژنتیکی افراد را در اختیار کسی یا جایی قرار نمیدهیم.
چه هزینهای بابت پکیجهایی که به کاربران عرضه میکنید، میگیرید؟
بابت پکیج کاملی از دادهها و تحلیل دادهها (حوزههای ورزش، تغذیه، پوست، روانشناسی و…)، 3 میلیون و 200 هزار تومان است. ضمن اینکه افراد به جلسات مشاورهای هم دعوت میشوند و حتی برنامههای تکمیلی هم دریافت میکنند.
این رقم برای چند ده میلیون از مردم ایران رقم بالایی محسوب میشود و شما عملا میلیونها نفر را که پتانسیل تبدیلشدن به مشتریان شما را دارند، از دست میدهید. نمیتوانید هزینهها را کاهش بدهید؟
این فضا و استفاده از چنین تستهایی، در سطح جهان از سال 2000 آغاز شده و در سالهای ابتدایی، هزینهها گاه تا چند صد هزار دلار بود. اما به مرور زمان و پیشرفتهایی که در تکنولوژیها ایجاد شد، این هزینهها کاهش یافت. الان قیمتی که در دنیا وجود دارد، از حدود 100 دلار تا هزار دلار در گردش است. ما هم با بومیسازیکردن هر چه بیشتر دانش و تکنولوژیها، بهدنبال کاهش هر چه بیشتر هزینهها هستیم.
البته برنامهای داریم که مثلا بهمناسبت جشنواره یا رویدادی، افراد بتوانند بهصورت موضوعی مثلا تغذیه، پوست، ورزش یا روانشناسی را خریداری کنند و نیازی به دریافت پکیج کامل نداشته باشند. در این صورت هزینه کمتری میپردازند. این نکته هم مهم است که وقتی افراد حتی یک موضوع را خریداری میکنند، اگر در بازه زمانی دیگری، موضوع دیگری را هم میخواهند، دیگر نیازی به تست مجدد نیست و از روی دادههای قبلی میتوان، تحلیلهای موضوعات دیگر را استخراج کرد و به آنها ارائه داد. این هم در کاهش هزینهها موثر است.
شما در نیچمارکتی از بازار سلامت حضور دارید. ارقام متنوعی هم برای اندازه بازار سلامت ایران گفته میشود. بازاری که شما در آن حضور دارید، چه حد و اندازههایی دارد؟
اعداد متفاوتی گفته میشود. اما ما از نگاه دیگری بازار را بررسی میکنیم. به این صورت که میگوییم مخاطبان ما چه کسانی هستند؟ مخاطبان ما 80میلیون ایرانی هستند. چون از کودک تا پیر و از بیمار تا افراد سالم، میتوانند از پکیجهای ما استفاده کنند. الان مسئله مهم این است که اغلب این افراد توان پرداخت این هزینه را ندارند. اما باید از یک جایی کار را شروع میکردیم. اگر کاربران بیشتری جذب شود، ما هم توان کاهش هزینهها را خواهیم داشت.
اینکه مخاطبان شما، 80 میلیون ایرانی هستند، پاسخی کلی است. برای دستیابی به مشتریان و کاربران بیشتر برنامهریزی خاصی کردهاید؟ مثلا اینکه در یک بازه زمانی به میزان خاصی از مشتریان و استفادهکنندگان دست پیدا کنید؟
همانطور که گفتم، الان در تهران فعالیت داریم و تاکنون 450نفر از خدمات ما استفاده کردهاند و پکیج ما را خریدهاند. برنامهریزی کردهایم که تا پایان نیمه نخست سال 99، این تعداد به 3 هزار نفر برسد. زیرساختها و تهمیدات خاصی را هم در نظر گرفتهایم.
مثلا در حوزه کودکان در پی همکاری با مهدکودکها هستیم، در بخش ورزشی با باشگاهها همکاری میکنیم، همچنین با کلینیکهای تغذیه در حال مذاکره و همکاری هستیم. ما به دنبال این مبحث هستیم که با نهادینهکردن فرهنگ پیشگیری، افراد متقاضی این پکیجها بشوند. شعار ما این است: به خودت سلام کن. با این شعار، افراد بهجای درمان، به سمت پیشگیری که هزینههای بسیار کمتری دارد، سوق داده میشوند.
در سطح جهان هم ثابت شده که این روش در نهایت بهنفع جامعه است. به همین دلیل شرکتهای بیمهای بزرگ دنیا در حال همکاری با استارتاپی چون 23andme هستند. ما هم در حال مذاکره با بیمهها هستیم که بخشی از هزینههای پکیجها را تحت پوشش بیمهای قرار بدهند. این نکته بهنفع بیمهها خواهد بود و هزینههایی را که بابت درمان میپردازند، کاهش میدهد، چون بیمه هم خواهان کاهش ریسکهای خودش است. وقتی افراد آگاهی از سبک زندگیشان داشته باشند، ریسک کمتری متوجه شرکتهای بیمه خواهد بود.
از 23andme صحبت کردید. این استارتاپ الان چه آمارهایی دارد؟
این شرکت الان بیش از 10میلیون نفر کاربر دارد و هر روز تعدادشان در حال افزایش است. این شرکت به کانادا و کشورهای اروپایی هم خدمات میدهد. ضمن اینکه این استارتاپ الان به مرکز تحقیقات بزرگی در پزشکی دنیا تبدیل شده است. دادههای سلامت برای کشور آنها هم مهم است.
پس تهدیدها در آنجا هم وجود داشته اما با پروتکلهایی که تنظیم کردند، این تهدید را به فرصت بزرگی برای افزایش سلامت جامعهشان تبدیل کردند. الان هیچ نهاد تحقیقاتی در دنیا وجود ندارد که به اندازه استارتاپ 23andme بتواند نتایج دقیقی از دادهها را در اختیار متخصصان قرار دهد و از روندهای سلامت حرف بزند. ما هم در ایران میخواهیم در همکاری با نهاد تحقیقاتی کشور، نهادهای ذیربط در حوزه سلامت و… به چنین جایگاهی دست پیدا کنیم.
همچنین این استارتاپ علاوه بر خدمات مربوط به تستها و دادههای ژنتیکی برای سلامت، دادههایی را هم درباره رگ و ریشه و نژاد افراد به آنها عرضه میکند. ما هم الان بهعنوان تنها مرکزی که توان ارائه این خدمت را دارد، آن را به مشتریان عرضه کردهایم؛ یعنی محصول تاریخچه خانوادگی هم در پکیج کامل هم قرار دارد. این دادههای خانوادگی را از روی اطلاعات و تحقیقاتی که در سطح جهان انجام شده ارائه میکنیم. در ادامه رشد کسبوکار باید دادههای نژادی اقوام مختلف در ایران را خودمان استخراج کنیم.
طی روزهای اخیر وزارت جهانی بهداشت، طی گزارشی اعلام کرد که به خاطر پیشگیریها، میزان ابتلا به سرطان در آمریکای شمالی، 20درصد کاهش یافته اما بهطور کلی روند ابتلا به بیماریهای این حوزه تا سال 2050، 60درصد افزایش خواهد یافت که آمار خیلی ترسناکی است. خود این شرکت تاکنون آماری منتشر کرده که اقداماتش موجب کاهش روند ابتدا به بیماریهای سختی مثل انواع کنسر شده باشد؟
آخرین مطالعاتی که انجام شده و گزارشهایی که منتشر کردهاند، قبل از آغاز سال نو میلادی بوده است.این شرکت بعد از این حجم دادههای بسیار بزرگی که در اختیار دارد و میتواند از بزاق انسان استخراج کند، محصولی را توسعه داده است که با دقت بالای 85درصد اعلام میکند که یک فرد بعد از 55 سالگی، به بیماری دیابت دچار میشود یا نه. از این محصول استقبال بسیار زیادی شد. FDA یعنی سازمان غذا و داروی آمریکا هم با اینکه در این زمینهها بسیار سختگیر است اما بهخاطر دستاوردهای این استارتاپ، همکاریهای گستردهای با آن داشت.
این کار را در حوزه دارو هم انجام دادهاند و تجویز دارو را شخصیسازی کردهاند؛ یعنی دیگر به این صورت نیست که یک دارو برای افراد زیادی تجویز شود. یک نمونه مشهور هم آنجلینا جولی است که همین استارتاپ، امکان ابتلا به سرطان سینه در او را بیش از 80درصد تشخیص داد. به همین دلیل خانم جولی برای پیشگیری اقدام کرد و ریسک ابتلا به بیماری را به کمتر از 20درصد رساند.
من باز هم تاکید میکنم که این اقدامات پیشگیرانه، کیفیت زندگی افراد را افزایش میدهد و هزینههای جامعه را پایین میآورد. بنابراین نهادهای تصمیمگیر و حاکمیتی باید همکاری کنند که بتوانیم این مسئله را به سبک زندگی مردم تبدیل کنیم، چون این کار به یک پویش همگانی نیاز دارد.
[bs-quote quote=”دغدغه ما این است که اگر در فضای مجازی این سبک از زندگی و استفاده از دادههای ژنتیکی را گسترش بدهیم، نهادهای مربوط به حوزه سلامت و نهادهای امنیتی به اصطلاح به ما گیر بدهند. به همین دلیل ما در تعامل با نهادهای مختلف هستیم و به آنها گفتیم که اجازه بدهند از این فضا برای اطلاعرسانی استفاده کنیم. اما کماکان برای استفاده از این فضا، خیلی محدود هستیم” style=”style-13″ align=”left”][/bs-quote]
چرا از ظرفیتهای فضای مجازی برای نهادینهکردن این فرهنگ استفاده زیادی نکردهاید؟ حضورتان در فضای مجازی خیلی کمرنگ است.
دغدغه ما این است که اگر در فضای مجازی این سبک از زندگی و استفاده از دادههای ژنتیکی را گسترش بدهیم، نهادهای مربوط به حوزه سلامت و نهادهای امنیتی به اصطلاح به ما گیر بدهند. به همین دلیل ما در تعامل با نهادهای مختلف هستیم و به آنها گفتیم که اجازه بدهند از این فضا برای اطلاعرسانی استفاده کنیم. اما کماکان برای استفاده از این فضا، خیلی محدود هستیم. در واقع ما برنامههای زیادی برای فضای مجازی داشتیم اما به ما گفتند که اگر در این زمینه فعالیت زیادی داشته باشید، به خاطر حساسیتهایی که روی موضوعاتی ژنتیک وجود دارد، ممکن است عکسالعمل منفی ببینیم؛ هم از طرف مردم و هم از طرف حاکمیت.
این حساسیتها در حالی است که بهصورت روزانه، نمونههای خون زیادی در سراسر ایران گرفته میشود و آزمایشهای زیادی صورت میگیرد، اما معلوم نیست که چرا نسبت به حضور امثال ما در فضای مجازی، حساسیت وجود دارد. الان نهادهای تحقیقاتی بزرگ دنیا، دادههای خود را برای تحقیقات بیشتر بهصورت عمومی منتشر میکنند. ما در این زمینهها هم باید فرهنگسازی کنیم. چون این حوزه، آینده پزشکی جهان خواهد بود و اگر عقب بیفتیم، از استانداردها عقب میمانیم و در آن صورت هزینههای هنگفتی بابت بیماریها متوجه جامعه خواهد بود.
حوزه پزشکی چقدر از شما و ایده و کسبوکار شما استقبال میکند؟ استارتاپهای حوزه پزشکی معمولا معتقدند که این بازار در برابر ورود استارتاپها مقاومت نشان میدهد.
به نظر من این مسائل بیشتر به خاطر عدم آگاهی است. حوزه پزشکی از فضای استارتاپی و ارزشی که یک استارتاپ میتواند ایجاد کند، شناخت زیادی ندارد. به نظر من پل ارتباطی حوزه فناوری ما با حوزه مدیکال، یک پل ارتباطی قوی نیست. کارهای خوبی شده اما باید بیشتر از این کار انجام شود.
باید پلتفرمهایی طراحی کنیم و توسعه بدهیم که منافع همه ذینفعان در آن دیده شود. آن هم بهصورت برد-برد. الان ما خودمان را کناردست یک پزشک تصور کردهایم که میخواهیم به او کمک کنیم که تشخیص و تجویز بهتری داشته باشد.
استارتاپهایی که در حوزه سلامت ایران کار میکنند، خیلی بزرگ نشدند، دلیلش چه است؟
استارتاپهای زیادی در حوزه ارسال دارو، نوبتدهی آنلاین و… شدهاند. اما بازار به این میزان استارتاپ نیاز ندارد. ما در حوزه سلامت، اسنپ و دیجیکالا نداریم چون با متولیان و ذینفعان و نهادهای مرتبط با این حوزه، ارتباط قوی ایجاد نکردهایم. مردم هم احساس نیاز شدیدی به خدماتی که الان ارائه میشود، ندارند. پس استارتاپهای سلامت بزرگ نمیشوند. جامعه باید بخواهد و خواهد خواست چون آینده پزشکی دنیا، آنلاین و تکنولوژیمحور خواهد بود.
رقیب هم دارید در بازار ایران؟
هنوز در این زمینه استارتاپی ندیدهام اما آزمایشگاهها از رقبای ما هستند که به روش PCR کار میکنند که جامعیت ما و امکان استخراج دادههای بزرگ را ندارند.
الان چند پزشک در حال همکاری با شما هستند؟
در حوزه تغذیه بیش از 15 پزشک با ما همکاری میکنند. در حوزه وزرش هم با باشگاه و متخصصان همکاری داریم. با بیش از 10 باشگاه بزرگ ورزشی تهران در حال تعامل هستیم. با وزارت بهداشت، وزارت ورزش و… هم در حال بستن قراردادها و تفاهمنامههایی هستیم. این تستهای ژنتیکی در حوزه ورزش اهمیت زیادی دارند. از روی این دادههای ژنتیکی میتوان مشخص کرد که چه افرادی برای چه ورزش توانایی و استعداد بیشتری دارند و شانس موفقیتتان بیشتر است.
خیلی با شور و هیجان حرف میزنید و از تلاش و حرکت میگویید. اینکه در همین شرایط سخت به خارج از کشور رفتهاید و کارتان هم گستردهتر شده است. اما حتما جاهایی بوده که حس کردهاید دیگر نمیشود، نمیتوان ادامه داد و… اگر تجربهای از سختیها و چالشهای مسیرتان دارید، بگویید.
من بهواسطه حضور برادرم در خارج از کشور، فرصتهای زیادی برای رفتن داشتم اما در همایش یلداسامیت امسال، میلاد منشیپور گفت که خیلیها به او گفتهاند که چرا به ایران برگشته و چرا مانده است؟ پاسخش این بود که بین شادی و معناداشتن زندگی، احساس معناداشتن در زندگی را انتخاب کرده است. من اگر از ایران میرفتم، قطعا زندگی شادتری میداشتم اما در آنجا دیگر مادرم را نداشتم. در آنجا کار خاصی نمیتوانستم بکنم اما در اینجا یک تیم 35 نفره دارم که هر روز با هم زندگی میکنیم.
از چالشها بگویید.
همین چند روز پیش، سیمکارتها و راههای تماس ما را بستند. گفتند که بیش از حد در حال تماس هستید و اپراتورها راه خدماتدهی به شما را بستهاند، چون ما طی چند روز آینده یک رویداد داریم و به خاطر آن، حجم بالایی از تماس داشتیم. اما اپراتورها همه شمارههای ما را مسدود کردهاند. به آن مرکز رفتم که این مشکل را برطرف کنم. در نهایت به آن شخص گفتم که هر کاری بکنی که من را مجبور کنی از ایران بروم، موفق نخواهی شد و من نخواهم رفت. من میمانم و راه دیگری پیدا میکنم.
به شرکت برگشتم و با تیم جلسه برگزار کردیم و حرفم به بچهها این بود که جذابیت کار در ایران این است که دائما مشکل ایجاد میشود و ما دائما باید حلِ مسئله بکنیم. ادبیات من به این شکل است که بگویم، من به برکت اعتقاد زیادی دارم. لایفاندمی برکت زیادی دارد به خاطر همین جوانهایی که صادقانه در آن مشغول به کار هستند. برکت دارد چون وقتی چند خبر بد به ما میرسد، ناگهان خبر خوبی هم دریافت میکنیم. مثلا در اوج همین مشکلات قطعی تلفنها و بستهشدن راههای ارتباطی و پاسخگونبودنهای مسئولان مرتبط، یک خبر خوب به ما رسید.
خبر خوب هم همین تماس هفتهنامه «شنبه» برای انجام گفتوگو بود. این برای تیم ما سیگنال بسیار مثبتی بود، چون قبلش حال ما خیلی بد بود. من و بچهها دائما باید حال خوب سیگنالهای خوب را نگه داریم و تقویتش کنیم.
مشاور ما در شرکت، پدر بنده است. همیشه میگوید که وضعیت امروز شما، بدتر از وضعیت ما طی چند دهه گذشته نیست. میگوید ما تا خواستیم کاروکسبمان را شروع کنیم، جنگ شد، بانکها بسته شد و ما پولهایمان را در چالههایی در خانه نگهداری میکردیم و برای مبادلات با شرکتها باید کیسه پول را از این شرکت به آن شرکت میبردیم.
من الان احساس میکنم که این سختیها ما را آبدیده کرده است. ضمن اینکه هوشمندی هم خیلی مهم است. اگر من بدون صحبت با پزشکان، نهادهای حوزه سلامت و نهادهای امنیتی، صرفا با راهاندازی یک وبسایت یا طراحی یک پلتفرم، وارد بازار سلامت شوم، قطعا من را نمیپذیرند و مجبور میشوم از بازار کنار بروم. پس اول باید قوانین بازی در جامعه ایران را یاد بگیریم. من به بچهها میگویم غر نزنید. فقط راهحل پیدا کنید. من فقط به راهحل اعتقاد دارم. راهحل، راهحل و در نهایت هم راهحل.
یعنی اعتقادی به شکست ندارید؟ خیلی از بچهها شکستشان را پای سرمایهگذار یا شرایط بد فضای کسبوکار میگذارند و بعضا حق هم دارند.
من اعتقاد دارم که حتی اگر در ایران جنگ هم بشود، لایفاندمی شکست نمیخورد.
چرا؟
چون تیم ما یک هوشمندی ویژه دارد. از این جهت که افرادی در تیم ما حضور دارند که هر کدامشان شخصیت و کاریزمای برندهشدن دارند. این مسئله خیلی مهم است. من به تنهایی نمیتوانم استارتاپ راهاندازی کنم و پیش ببرم. وقتی قرار است که کار بزرگی انجام شود، باید تیم تشکیل بدهیم و اصول تفاهم را یاد بگیریم و غرزدنها را متوقف کنیم.
یکی از مسائل دیگری که طی این سالها لایفاندمی را نگه داشته، روحیهای است که من از کارهای قبل از این استارتاپ یعنی از حوزه آموزش به لایفاندمی آوردهام. آنجا با نوجوانان کار میکردم و مهارت ایجاد شوق و ذوق بین بچهها را در تیم فعلی هم اجرایی میکنم. حتی اگر الان به من بگویند که تا سال بعد، یک پکیج هم نمیتوانید بفروشید، من آن را شکستخوردن نمیدانم، چون مطمئنم با تغییر تاکتیک یا حتی پیوتکردن، این کسبوکار را زنده نگه میداریم.
رویایی که در ارتباط با لایفاندمی دنبال میکنید، چه است؟ میخواهید آخرش چه بشود؟ یعنی چه هدف بزرگی برای این استارتاپ دارید؟
رویای من این است که با 23andme رقابت کنم. ما یک سال است که خیلی جدی در اکوسیستم حضور داریم. هیچ رانتی نداریم اما با تدبیر شروع کردهایم و با ایجاد راهحل و تلاش ادامه میدهیم. ضمن اینکه حمایتهای معاونت علمی ریاستجمهوری را هم پشت سرمان میبینیم. این حمایتها به ما جرأت داد اما برای ادامه دادن، خودمان باید عرضه داشته باشیم.
من به بچهها گفتهام که تا قبل از سال 2022، با مدیرعامل این شرکت بزرگ ملاقات خواهم کرد. هدف من این است که بتوانیم نظر دنیا را جلب کنیم. در وضعیتی که بسیاری از استارتاپها حتی بازار داخلیشان را هم نتوانستهاند اداره کنند، ما وارد بازار ترکیه شدهایم و تا قبل از عید، وارد 3 کشور دیگر میشویم و الان مجارستان، قبرس، عمان، آذربایجان و قطر را مد نظر داریم.
هدف بزرگ من برای لایفاندمی این است که این استارتاپ، سیستم عامل سبک زندگی فردمحور افراد در جامعه ایران باشد. به لحاظ استفاده هم میخواهیم استفاده از خدمات ما، به سبک روتین جامعه تبدیل شود. میخواهیم آدمها با ما حالشان بهتر شود. ضمن اینکه ما به دنبال راهیابی به کشورها دیگر و رشد در بازارهای خارج از ایران هستیم.