اخبار استارتاپی انتخاب سردبیر مقالات اکبر هاشمی

تبی به نام استارتاپ!

سرمقاله 44 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

هفته گذشته ۵ صندوق جسورانه با ۶۰میلیارد تومان منابع ذکر شده در اساسنامه وارد فرابورس شدند و سه صندوق دیگر نیز در نوبت دریافت مجوز هستند؛ اتفاقی که برای فعالان زیست‌بوم استارتاپی ایران خوش‌یمن و نویدبخش  آینده‌ای امیدوارانه بود‌ ‌اما می‌خواهم شما را ارجاع بدهم به موضوع نخ‌نمای انشای دوران نوجوانی‌مان «علم بهتر است یا ثروت». چرا این را مطرح می‌کنم؟ آیا در شرایط فعلی مشکل اکو‌سیستم استارتاپی ایران کمبود دانش و تجربه است یا کمبود سرمایه؟

می‌دانم احتمالا عده‌ای از شما گرانمایگان با تزریق سرمایه موافق هستید و عده‌ای هم با هردو، اما بگذارید برای طرح بحث مخالفت کنم و بگویم در شرایط فعلی همانطور که پیش‌تر نوشته‌ام ما با بحران دانش، نیروی انسانی ماهر و با کمبود تجربه زیسته مواجهیم.

بیایید تصور کنیم چند برابر آمار حجم سرمایه‌گذاری فعلی‌، پول تزریق شود. چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا مشکل استارتاپ‌ها و کل اکو‌سیستم حل می‌شود؟! جز این است که صندوق‌های خطرپذیرما خطر‌پذیر‌تر می‌شوند.

چند درصد از استارتاپ‌ها فقط مشکل نقدینگی دارند؟ و چند درصد از استارتاپ‌هایمان مشکل ندانستن و کم‌تجربگی دارند؟

این یک واقعیت است که تب استارتاپ  در حال سرایت به همه بخش‌های کار‌آفرینی کشورمان است. یک اسم جذاب و زیبا و یک دورنمای جذاب‌تر با مثال‌های موفق خارجکی فیس‌بوک، اپل، گوگل، یوتیوب  و… وطنی‌اش دیجی کالا، اسنپ، کافه بازار، آپارات و… این می شود که آنهایی که می‌خواهند کسب‌و‌کاری بر بستر وب راه بیندازند، ابتدای اسم شرکتشان می‌نویسند استارتاپ …. آنها که سایت معمولی دارند آنها هم پیشوند استارتاپ را بر‌می‌گزینند. نیروهای انسانی هم اگر در گذشته می‌گفتند در یک شرکت آی‌تی کار می‌کنیم حالا خوش‌تر دارند بگویند که در یک شرکت استارتاپی مشغول فعالیت هستند.

زمانی که تب فراگیرتر شود، سرمایه‌گذار هم همین کلمه را برای شرکت سرمایه‌گذاری‌اش انتخاب می‌کند. وقتی  از همه آنهایی که نام استارتاپ را بر خود نهاده‌اند سوال می‌کنی که استارتاپ چیست، به یک تعریف واحد دست نمی‌یابی و گویی به تعداد هر استارتاپ یک تعریف وجود دارد!

و می‌شود حکایت فیل در تاریکی حضرت مولانا…

عده‌ای هفته‌نامه شنبه را متهم می‌کنند به ایجاد انگیزش برای ورود جوانان و سرمایه‌گذاران به این زیست‌بوم. اگرچه نقشمان را در این فراگیری پنهان نمی‌کنیم و معتقدیم که استارتاپ‌ها آینده اقتصاد این کشور را خواهند ساخت‌ اما همواره بر این باوریم که این ‌مسیر تجربه‌نشده نیاز به نقد و بررسی و اصلاح دارد.

از این رو بر این باوریم که بحران دانش، نیروی انسانی ماهر و کمبود تجربه زیسته،  بیش از کمبود سرمایه، استارتاپ‌های ایرانی را به خطر انداخته و رنج مضاعف را بر جوانان تحمیل می‌کند. آنچه در این نوشته می‌خواهم برآن بیشتر تاکید کنم، این است که بحران فقط دامنگیر استارتاپ‌ها نیست و ما این ضعف را در صندوق‌های جسورانه و شتاب‌دهنده‌ها هم  به وضوح می‌بینیم. از این رو معتقدم صندوق‌های جسورانه پیش از هرگونه سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها ابتدا باید در کل اکو‌سیستم سرمایه‌گذاری کنند.

به این معنا که بایستی بخشی از فعالیت  و سرمایه صندوق‌های جسورانه صرف ترویج دانش در اکو‌سیستم شود و زمینه کسب تجربه را برای جوانان در داخل و خارج از کشور فراهم کنند. اگر این اتفاق نیفتد، باید این واقعیت تلخ را بپذیریم که سرمایه‌گذاران هم اسیر این تب شده و عملا به ناکامی‌ها بیشتر دامن خواهند زد. برای همین عده‌ای معتقدند تزریق پول به یک استارتاپ نوپا با مدیر کم‌تجربه و کم‌دانش خطرناک است.  اینکه توجیه کنیم ما صندوق خطر‌پذیر هستیم و طبیعی است که از هر ۲۰  استارتاپ ۱۹ تا از بین می‌روند، بازی ‌و تکرار جملات ترجمه‌ای است. هر فعالیت اقتصادی دارای یک منطق اقتصادی‌ و نیازمند یک پیوست فرهنگی، اجتماعی است. اکو‌سیستم استارتاپی ایران نیاز مبرم به این پیوست دارد.

حرف آخر:

هم علم خوب است هم ثروت هم دانش و تجربه برای این زیست‌بوم حیاتی است و هم سرمایه، آنچه محل بحث است تقدم و تاخر این دو است. نظر شما در این مورد چیست؟

 

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *