قاسم سرافرازی | فیلترینگ همزمان 4 استارتاپ فینتک در سومین هفته از تیرماه سال جاری، اتفاقی بود که همه را بهنوعی غافلگیر کرد. ناگهانی بودن این اتفاق بهاضافه اینکه یکی از همین استارتاپها یعنی پیپینگ بهتازگی و پس از 2ماه تلاش و پیگیری توانسته بود از فیلتر رهایی پیدا کند، به اهمیت موضوع و داغشدن آن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی کمک کرد تا جایی که سازمان صداوسیما که تا پیشازاین کمتر به موضوع فیلترینگ و مواردی ازایندست واکنش نشان میداد نیز در یک گفتوگوی تلویزیونی به این موضوع پرداخت. موضعگیری مقامات دولتی و بهویژه معاون وزیر ارتباطات نیز ابعاد تازهای به ماجرا بخشید. خوشبختانه فیلترینگ فینتکها بیش از یک هفته به طول نینجامید و پیگیریهای صورتگرفته توسط صاحبان این کسبوکارها و حمایت رسانهای گسترده از استارتاپها موجب شد، این مسئله حل شود. در خصوص فیلترینگ استارتاپهای فینتکی باید به این نکته اشاره کرد که قانون درزمینه کسبوکارهای نوپا هنوز بهصورت کامل نوشته نشده و همین مسئله مشکلات زیادی برای فعالان این حوزه به وجود آورده است. نهاد مشخصی برای پیگیری و قانون روشنی برای ارجاع نیست و تعدد مراجع و اعمال محدودیت از هرکدام از این نهادها، کار را برای فینتکیها و بهصورت کلیتر استارتاپیها دشوار کرده است. حال پس از گذشت یک هفته که سروصداها در این خصوص خوابیده و مشکلات تا حد قابل قبولی برطرف شده و استارتاپهای فینتکی با دادن تعهدهای متعدد مجددا فعالیت خود را آغاز کردهاند، دورهمی صمیمانهای با فعالان این کسبوکارها در یک صبح زود تابستانی داشتیم. قاسم رادمان حلیم گرفت و دور هم نشستیم تا درباره فضای جدید و روزهای بهتر حرف بزنیم. هرچند فیلترینگ دامن استارتاپ حسابیت را نگرفته بود اما از علی فارمد بنیانگذار این استارتاپ هم دعوت کردیم که در این جمع حضورداشته باشد.
در این نشست در مورد دو دغدغه اصلی نهادهای نظارتی با صاحبان کسبوکارهای فینتک صحبت کردیم و نظراتشان را جویا شدیم؛ اما پیش از آن به موضوع همدلی و وفاق شکلگرفته در بین استارتاپهای فینتک در روزهایی که برخی از فعالان این حوزه با معضل فیلترینگ دستبهگریبان بودند، پرداختیم. هرچند نمیتوان حمایت رسانهها را در داغشدن این موضوع نادیده گرفت، اما همکاری و اتحادی که بین کسبوکارهای فینتک (چه آنها که فیلتر شده بودند و چه آنها که فیلتر نشده بودند) به وجود آمد نیز یکی از عواملی بود که سبب شد رسانههای بیشتری به این موضوع بپردازند. چطور این اتحاد و همدلی ایجاد شد و این اتحاد چه تأثیری در حل این مسئله داشت، ازجمله موضوعاتی بود که در نشست مطرح شد.
- یک اکوسیستم بههمپیوسته
علی فارمد گفت: «استارتاپها یاد گرفتهاند تیمی کار کنند و بهرهوری در این کسبوکارها نهادینهشده است. در یک استارتاپ همه اعضا یاد میگیرند که کار کنند و هر کاری که از دستشان برمیآید، انجام دهند. هیچ سلسله مراتبی در یک استارتاپ وجود ندارد. در خصوص این موضوع هم به همین منوال. اینیک درد مشترک بود؛ یعنی من که اپلیکیشن حسابیت را دارم، نمیتوانستم بگویم که به من چه ربطی دارد که زرینپال یا باهمتا فیلتر شده است. چون ممکن است همین مشکل فردا برای من هم پیش بیاید. پس من هم باید بیایم و هر کاری از دستم برمیآید، برای حل این مشکل انجام دهم. درواقع ما تجربه کردیم که وقتی همه متحد شویم و دستبهدست یکدیگر بدهیم خیلی بهتر میتوانیم مشکلات را حل کنیم.
قاسم رادمان از آیدیپی در مورد تاثیر فیلترینگ یک کسبوکار هم گفت: «کسبوکار واقعا رگ حیاتی افراد است؛ برای مثال اگر یک سایت خبری فیلتر شود، بالاخره مخاطبان این سایت میتوانند اخبار خود را از هزاران سایت خبری دیگری که هست، دنبال کنند اما هنگامیکه یک سرویسی که در حال ارائه خدمت به مردم است فیلتر میشود، این با هزاران کسبوکاری که در حال استفاده از این سرویس بودهاند، مرتبط میشود. درواقع فیلتر 4 کسبوکار فینتکی موازی بود با ضربه خوردن به اقتصاد 200هزار کسبوکار خانگی. چون فینتکها بستر پرداخت را برای این کسبوکارها آماده میکردند و وقتی پرداختی در کار نباشد عملا معاملهای هم صورت نخواهد گرفت.»
مصطفی امیری از زرینپال احتمالا یکی از شناختهشدهترینها در بین بچههای استارتاپهای پرداخت ایران است. او در این نشست حرف جالبی زد: «سرویسهایی که فینتکها ارائه میدادند، بهتدریج توانسته بود طی این سالها مردم را جلب کند و افراد و یا کسبوکارهایی که از اینها استفاده میکردند، از این سرویسها راضی بودند. لذا این همدلی از جانب مردم نیز مشاهده میشد و بسیاری احساس همدردی میکردند.»
- بازخوانی ضرورت وجودی فینتک
یکی از سؤالات و ابهاماتی که بهویژه برای نهادهای قانونگذار و همچنین نهادهای نظارتی به وجود میآید، این است که تا موقعی که بانکها و اپلیکیشنهای آنها هستند، چه نیازی به حضور کسبوکارهای فینتک است؟ آیا خدمات بانکها و شرکتهای پرداخت که تعداد آنها نیز روزبهروز در حال اضافهشدن است، کافی نیست؟
بهرنگ نوروزینیا که سالهای زیادی در شرکتهای مختلف فناوری ایران کار کرده است، در این مورد میگوید: «ریشه حضور فینتکها در بازار پررقابت مالی در ارزشافزودهای است که ایجاد میکنند و از این طریق مشتری را به خود جذب میکنند. برای مثال، یکی از این ارزشافزودهها تجربه کاربری بسیار خوبی است که فینتکها به مشتریان خود ارائه میدهند. سادهبودن اپلیکیشن و راحتی استفاده از آن نیز ازجمله دلایلی است که مشتری را متقاعد میکند از این سرویس استفاده کند و حتی هزینه کارمزد آن را هم بپردازد، چون کسبوکارهایی که درزمینه فینتک ایجادشدهاند از طریق کارمزد درآمد کسب میکنند.»
قاسم رادمان به حرفهای بهرنگ چیز دیگری اضافه میکند و میگوید؛ «تجربه کاربری بهتر، پشتیبانی و آموزش بهتر، روال سادهتر برای کسب این سرویس ازجمله مزایای فینتکها هستند. برای مثال، اگر یک نفر بخواهد کوچکترین سرویسی را از بانکها بگیرد، روال طولانی را باید طی کند. این در حالی است که فینتکها روال کار را ساده کردهاند. دلایل رجوع به فینتکها نیز همین است. درواقع کسی پول اضافهای ندارد که بخواهد به کسبوکارهای فینتک بدهد. اگر فینتک نتواند پاسخگوی نیاز مشتریان باشد و آنها را راضی نگه دارد، خودبهخود حذف خواهد شد.» مصطفی امیری نگاه دیگری به ماجرا دارد: «من مقداری متفاوتتر به این قضیه نگاه میکنم. یکی از بزرگان این صنعت یک روز حرف جالبی به من زد و گفت: تا روزی که چند کسبوکار درستوحسابی (برای مثال فروشگاه اینترنتی دیجیکالا) از خدمات شما استفاده نکنند، نمیتوانید ادعای زیادی در این بازار داشته باشید. اعتقاد من این است که همه بچههای فعال کسبوکارهای فینتک تا الآن تلاش زیادی کردهاند که سرویس خودشان را ارتقا دهند و به یک نقطه مطلوبی برسند. از این نقطه به بعد ما باید مشتری بگیریم و این مشتری گرفتن وجاهت و اعتبار برای کسبوکار ما به همراه میآورد. اگر کسی از سرویس ما استفاده کند و راضی باشد احتمالا متوجه تفاوت سرویس ما با سرویسی که از بانکها میگیرد، خواهد شد. اینکه ما نتوانستیم در جاهایی به قانونگذار و تصمیمساز، خدمات خود را ارائه دهیم، کمکاری ماست و نمیشود بقیه را متهم کرد. ما باید در اینجاها سرویس خودمان را ارائه کنیم و بهتدریج وجاهت بیشتری برای خود کسب کنیم که دیگر کسی نتواند این سؤال را مطرح کند که چرا فینتک وجود دارد.» علی فارمد که این روزها با رویداد فینتاک تلاش کرده بستری برای گفتوگو در زمینه فینتک فراهم کند، میگوید: «در کسبوکارهای قدیمی معمولا یک محصول برای انجام تعداد زیادی کار تعریف میشد ولی در حال حاضر استارتاپها میآیند و روی یک موضوع ساده تمرکز میکنند و همان را سعی میکنند حل کنند. فینتک سعی در متمرکز کردن و حلکردن یک مسئله و یا یک مشکل دارد و همین آنها را از بانکها متفاوت میکند. پاسخ دیگری هم که من در جواب این سؤال (چه نیازی به حضور فینتکهاست؟) دارم این است که تصمیمگیری برای حذف یا باقی ماندن کسبوکارهای فینتک را به بازار بسپریم. اگر فینتکها نتوانند ارزشافزودهای ایجاد کنند، همین بازار آنها را حذف خواهد کرد، چون معمولا کسبوکارهای فینتک و بهخصوص استارتاپها پول چندان زیادی ندارند که بخواهند خرج کنند و خودشان را در این بازار حفظ کنند. لذا حتی اگر بهزعم بعضیها ضرورتی برای حضور فینتکها نیست، اصلا نیازی به فیلترکردن یا حذف کردن آنها نیست، چون همین سیستمهای بانکی بهاندازهای قدرت دارند که اینها را حذف میکنند. درصورتیکه تجربه چندینساله حضور فینتکها در این بازار نشان داده که فینتکها واقعا ارزشافزودهای ایجاد میکنند که بانکها قادر به این کار نیستند.»
محمد مهدی باریده که استارتاپشان یعنی پیپینگ انگار پای ثابت همه فیلترینگها شده، میگوید: «اگر بخواهیم با این استدلال جلو برویم که چه نیازی به حضور فینتکها هست، همین استدلال را میشود برای حضور شرکتهای پرداخت کرد و این سؤال را مطرح کنیم تا بانکها هستند چه نیازی به حضور شرکتهای پرداخت هست؟ و هرچه به عقبتر برگردیم نیز به همین منوال؛ یعنی میتوانیم استدلال کنیم چه نیازی به حضور بانکهای خصوصی است تا وقتیکه بانکهای دولتی حضور دارند و یا حتی تا وقتی بانک مرکزی هست چه نیازی به حضور سایر بانکهاست!»