التهاب ارزی احتمالا مهمترین کلیدواژه این روزهای مردم ایران است. بسیاری از کسانی که در زندگیشان نه دلاری خریدهاند و نه دلاری فروختهاند، این روزها هیجانزده خبرهای بدون منبع بازار ارز را دنبال میکنند.
برخی که ظاهرا آمار و ریاضی هم بلد هستند، با کمک چهار عمل اصلی سعی میکنند حساب کنند که با بالا رفتن ارز چقدر فقیرتر شدهاند و چقدر از سرمایههایشان را از دست دادهاند. این در حالی است که شیوه محاسبه این افراد نه منطق اقتصادی داشته و نه با واقعیتهای موجود اقتصاد ایران همخوانی دارد.
ارز در ایران در سالهای گذشته یکی از خطوط قرمز بوده و این حوزه چندان مقدس بوده است که فقط خودیها توان ورود به این عرصه را داشتند. همین انتخابهای بدون منطق شفاف و روشهای روشن باعث شد که در سالهای مختلف شاهد رشد چهرههایی باشیم که بعدا خودشان به مار در آستین تبدیل شدهاند. نه مهمترین بلکه معروفترین چهره این فضا را حتما میشناسید؛ بابک زنجانی.
این همه چالش در سالهای مختلف در حالی برای ما رخ داده که عامل فناوری که توان تغییر زیادی داشته، در همه سالهای گذشته مورد توجه قرار نگرفته و حتی قانون به صورت صریح فعالیت صرافیها به صورت آنلاین را ممنوع اعلام کرده است.
به عبارتی رگولاتور به دلیل عدمتوانایی بر نظارت بر فضای جدید به کلی آن را از دسترس خارج کرد و میدان را به کسانی سپرد که این روزها خود حاکمیت توان کنترل آن را ندارند، در حالی که کسبوکارهای مبتنی بر فناوری و در فضای آنلاین نهتنها نقش میکروارگانیسمهای این فضا را بازی میکردند، بلکه میتوانستند به دلیل سیستم مدیریتی توزیعشدهای که دارند کمکحال بزرگی برای وضعیت ارزی امروز کشور باشند.
در حال حاضر چند کسبوکار آنلاین داریم که در فضای پرداختهای ارزی فعالیت میکنند و میتوان آنها را کسبوکارهای فینتک پرداخت ارزی نام نهاد. این کسبوکارها مشابه آن دسته از کسبوکارهای پرداخت ریالی هستند که بانک مرکزی از ۲سال پیش نظارت و برنامهریزی برای آنها را شروع کرده و امروز با مفهومی به نام پرداختیاری و چند مفهوم دیگر شاهد رگولاتوری آنها هستیم.
عدم توجه قانونگذار به کسبوکارهایی که در فضای پرداختها و دریافتهای آنلاین ارزی فعالیت میکنند، باعث شده که شریانهای ارزی کشور محدود به روشهای سنتی باشد و همین موضوع بسیاری از جریانهای حیاتی اقتصاد کشور را دچار مشکل کرده است.
بازار ارز ایران چگونه کار میکند؟
برخلاف تصور بسیاری از مردم بازار ارز در چهارراه استانبول و سبزهمیدان یا خیابان فردوسی مدیریت نمیشود. مدیریت بازار ارز ایران به دلیل تحریمها ساختار دینامیک و پویایی دارد که نمیتوان بهآسانی آن را مدل کرد. اما میدانیم که به دلیل تحریمها بخش زیادی از درآمدهای نفتی ایران به صورت دلار و یورو به ما پرداخت نمیشود و کشورهایی که مهمترین واردکنندهها از ایران هستند، در ازای دریافت کالا که معمولا نفت است، به ایران کالا میدهند.
عدم توجه قانونگذار به کسبوکارهایی که در فضای پرداختها و دریافتهای آنلاین ارزی فعالیت میکنند، باعث شده که شریانهای ارزی کشور محدود به روشهای سنتی باشد و همین موضوع بسیاری از جریانهای حیاتی اقتصاد کشور را دچار مشکل کرده است
به عبارتی بخش اعظم بازار ارزی ایران بازار کالا به کالاست که طبیعتا مکانیسمهای قیمتگذاری ارزی تاثیری بر آن ندارد. نکته مهم تخصیص اعتبار ارز به این شیوه است در وزارت صنعت انجام میشود و در ماههای گذشته رانتهایی که در این فضا شکل گرفته بود، بسیار در کانون توجه قرار گرفت. بخش دیگری از ارز مربوط به صنایعی مانند فولاد و پتروشیمیها و صنایع شیمیایی ایران است.
این صنایع ساختارهای نیمه دولتی دارند و آنهایی هم که در بورس عرضه شدهاند، به طور متوسط کمتر از ۵ درصد سهامشان در بورس قابل معامله است. همین موضوع باعث شده بود که علیرغم رانتهایی که برای این صنایع در نظر گرفته شده بود، بخش زیادی از درآمدهای دلاریشان را وارد بازارهای رسمی ارز ایران نکنند.
البته این اتهامی است که این صنایع بارها آن را رد کردهاند. در هر حال بخش عمیق بازار ارز ایران از طریق سامانههایی مانند نیما مدیریت میشود و صادرکنندههای عمده ارزشان را آنجا به واردکنندهها میدهند که قیمتهای این بازار را در سامانه سنا میتوان مشاهده کرد.
آن چیزی که به عنوان قیمتهای ارز به صورت روزانه بیان میشود و هفته گذشته رکورد شکست بخش تاریک بازار است که احتمالا کمتر از ۳ درصد حجم بازار را شامل میشود و مربوط به کسانی است که برای مصارفی مانند مسافرتهای خارجی یا هزینههای موردی به ارز احتیاج دارند.
میکروارگانیسمهای پرداختها و دریافتهای ارزی
به دلیل تحریمهای بینالمللی ما در ایران امکان اتصال آنلاین به سیستمهای پرداخت بینالمللی را نداریم و تنها ابزار قابل استفاده اسکناس است. البته طبق تحریمهای آمریکا ما امکان استفاده از اسکناس دلار را هم نداریم و در واقع به صورت غیرقانونی در حال استفاده از این اسکناسها هستیم. به همین دلیل آنهایی که از خارج از ایران به ما در تهیه اسکناسهای دلار کمک میکنند، هزینههای کارمزدی بالایی طلب میکنند و این بازار غیرشفاف و تقریبا غیرقابل کنترل است.
در صورتی که اگر این فضا به صورت آنلاین انجام میشد و مردم برای پرداختهای خرد خود توان استفاده از ابزارهای آنلاین را داشتند هم این فضا شفافتر میشد هم برنامهریزی و کنترل در این فضا ممکن بود.
کسبوکارهای کوچکی که در زمینه پرداخت، دریافت و حتی انتقال پول به صورت آنلاین فعالیت میکنند، مانند پرداختیارها نقش میکروارگانیسمهایی را دارند که مکانیسمهای بازار را تسهیل میکنند. با توجه به نیاز مردم به این کسبوکارها در سالهای گذشته شاهد شکل گرفتن این دسته از کسبوکارها بودیم و مردم در حال استفاده از آنها هستند.
آن چیزی که اهمیت دارد این است که در سکوت رگولاتور و قانون، این بخش از کسبوکارها ممکن است عرصه جولان کلاهبردارها شود. ماجراهایی مانند سکه ثامن با اینکه هیچ ارتباطی به استارتاپها و فضاهای آنلاین ندارد، منتها نشاندهنده این است که عطش و نیاز به فعالیتهای اقتصادی مالی در فضای آنلاین چقدر گسترده است و دولت و حاکمیت با عدم توجه به آنها زمینه رشد باکتریها و میکروبها را فراهم میکند.
میکروارگانیسمها در طبیعت نقش حیاتی دارند و هرگز نمیتوان با کمک فیلها و زرافهها، گرگها و خرسها یک اکوسیستم کامل داشت.
فرصتی که از دست میرود
کسبوکارهای آنلاینی که اجازه فعالیت در فضای ارزی را دارند، بهترین کمکحال برای این روزها هستند. البته که مدیران بانک مرکزی پیش از این فعالیت استارتاپها در زمینههای ارزی را یکی از خط قرمزهای خود معرفی کردهاند و قانون هم به صورت صریح فعالیت صرافیها در فضای ارزی را ممنوع دانسته است اما با توجه به تغییر شرایط، هر روزی که به این میکروارگانیسمها که میتوانند تسهیلکننده فضای ارزی کشور باشند،میدان ندهیم، از دست دادن فرصتی بزرگ است.
کسبوکارهای پرداخت ارزی ایران توان این را دارند که بخشهای کوچکی از بازار را مدیریت کنند و همین موضوع میتواند به کمشدن التهاب یک بازار کمعمق با دامنه تاثیرگذاری و خبری بالا کمک کند. به مرور و با رشد این کسبوکارها شرایط تغییر میکند.