این جمله دل هرکسی که کمی دردآشنا باشد را به درد میآورد. این واقعیت ناراحتکنندهترین واقعیت امروز بانکداری ماست. چرا چنین شدهایم؟ چرا درد را میبینیم و ترجیح میدهیم سکوت کنیم؟ آیا به این دلیل است که ما هنوز گرفتار درآمدهای نفتی هستیم و هنوز هم باور داریم که این روزهای سخت میگذرد و دوباره به آن روزهای هیجانانگیز نفت بشکهای بالای ۱۰۰ دلار برمیگردیم؟
هفته گذشته سورنا ستاری، رئیس بنیاد ملی نخبگان و معاون رئیسجمهور، در برنامه دورهمی حاضر شده بود و یکی از کلیدواژههایی که تکرار میکرد بحث استارتاپها بود. مهران مدیری با اینکه در گفتوگو با او راحت نبود و خود ستاری هم گفت که جزو انسانهای تلخ است و تلاش کرد کمی شادتر به نظر برسد، در برابر پرسش مدیری که «اوضاع خوبه؟» سعی کرد از بخشهای مثبت و از استارتاپها بگوید و حتی تکرار واژه اوضاع خوبه مدیری هم باعث نشد او برخلاف تلخی که گفته بود تکههای تلخ را برجسته کند. حالا میتوان درباره استارتاپهای فینتک پرسید و اینکه آیا اوضاع خوبه؟ بهراستی این روزها اوضاع خوب است؟ آیا بد بودن اوضاع بانکی به این معناست که این فرصتی برای فینتکهاست؟
وقتیکه بانکهای ما حال و روز خوشی ندارند، شاید انتظار اینکه فینتکها حالشان خوب باشد، انتظار زیادی است. اما باید دقت کنیم که نمیخواهیم در این حال بد بمانیم و باید با همفکری و تعامل به سمت روزهای بهتر گام برداریم.