شهید آوینی زمانی مقالهای علیه بانک و بانکداری نوشته بود با عنوان «بانک و ما ادراک ما البانک». شاید بد نباشد یکی پیدا شود و مقالهای بنویسد با عنوان «مالیات و ما ادراک ما المالیات»؛ نه اینکه بگوید مالیات بد است، بلکه از این بگوید که چگونه کسانی که خودشان مالیات نمیدهند، این روزها سینهچاک مالیات شدهاند و با مالیات میخواهند بر سر کسانی بکوبند که بزرگترین گناهشان «کارآفرینی» است. در این گزارش چند موضوع را بررسی میکنیم: فلسفه مالیات و جایگاه کسبوکارهای دانشبنیان در افزایش درآمدهای مالیاتی. پیش از آن پناه میبریم به صحبتهای رئیس سابق سازمان امور مالیاتی کشور. علی عسکری، آذر ماه سال پیش از این سازمان رفت و همان زمان گفتوگویی انجام داد با تجارت فردا که آنجا حرفهای مهمی زد. ابتدا آن حرفها را مرور کنیم.
- کمتر از نیمی از اقتصاد ایران مالیات نمیدهند!
سال ۹۳ درآمد مالیاتی ایران تنها ۷۳ هزار میلیارد تومان بوده است. در اقتصاد ایران درآمدهای مالیاتی مساوی کمتر از 7 درصد تولید ناخالص داخلی است! به گفته عسکری تنها ۴۰ درصد اقتصاد ایران مالیات میدهند! ۷۳ درصد اصناف مالیاتی کمتر از ۵۰۰هزار تومان پرداخت میکنند. اصناف نهتنها مالیات کمی میپردازند که بسیاری از آنها بدهکاران مالیاتی هستند. عسکر در همان مصاحبه میگوید: «در سوال آخری که از آقای دکتر طیبنیا صورت گرفت، کسی که اعتراض کرد، یکی از بدهکاران مالیاتی است. ایشان از سال 1381 تا الان بدهکار سازمان امور مالیاتی است و زمانی که به سراغ مالیاتش میرویم، اعتراض میکند و اصناف را نیز به یاری میگیرد.یکی از غیرشفافترین فعالیتهای اقتصادی کشور در حلقه واسط وجود دارد؛ یعنی بخش واسطهگری که در آن عملیات بازرگانی صورت میگیرد.»
عسکری که سالها در سازمان امور مالیاتی با اصناف سروکله زده است بهتر از هر شخص دیگری میتواند درباره اصناف صحبت کند. «اگر اصناف با توجه به حجم فعالیتی که در اقتصاد دارند، اعتراض میکنند، اعتراضشان به این است که نمیخواهند شفاف شوند تا سازمان امور مالیاتی به منابع دست یابد و درآمد شناسایی کند.» چقدر از اقتصاد ایران مالیات پرداخت میکنند. «در ایران، 40 درصد اقتصاد زیر بار مالیات قرار دارد. 40 درصد اقتصاد کشور از پرداخت مالیات معاف است. اگر سهم اقتصاد زیرزمینی و غیرشفاف را مساوی 20 درصد از کل اقتصاد ایران در نظر بگیریم که این بخش نیز مالیاتی نمیپردازد، میتوان گفت عملا 60 درصد اقتصاد ایران مالیات نمیدهد.»
اجازه دهید یک بار در چند پاراگراف طولانی صحبتهای جناب عسکری، رئیس سابق سازمان امور مالیاتی را دوباره مرور کنیم: «حدود 73 درصد مودیان، زیر 500 هزار تومان مالیات میدهند. تنها 5 /1 درصد مودیان، بالای 5 میلیون تومان مالیات پرداخت میکنند؛ اما همین 5 /1 درصد در کل کشور کافی است که تمام قاعده بازی را به هم بزنند. در سالهای اخیر بر اساس شناساییهایی که در نظام مالیاتی انجام شده، دقت آنالیزهای سازمان امور مالیاتی افزایش یافته و همه آنها روی کاغذ و صفحه مانیتور آمده است. لذا مؤدی مالیاتی اطلاع دارد که اگر تا امروز نزد سازمان مالیاتی یک مؤدی 5 میلیونتومانی به حساب میآمد، چنانچه قبول کند مالیاتش 100 میلیون تومان است، از این پس یک مؤدی 100 میلیونتومانی خواهد بود و دیگر مؤدی 5میلیونی نیست. برای برهم زدن این قاعده بازی، حاضر است هر اقدامی انجام دهد. او میخواهد قاعده بازی 100میلیونی را برهم بزند. 5 /1 درصد از 2 میلیون و 900 هزار نفر کافی است تا غائله به پا کنند. مشکل اصلی، عدم شفافیت است و مسئلهای که موضوع را حساستر کرده، این است که در حال حرکت به سمت شفافیت هستیم. شفافیت یعنی شناسایی بعضی از لایهها و مالیاتها. اصناف در سال 1393، 5 درصد کل مالیاتها را پرداخت کردهاند؛ در حالی که 33 درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهند. 7 درصد مالیاتهای مستقیم را پرداخت کردهاند؛ اگر مالیات بر ارزش افزوده و کالا و خدمات را در نظر نگیریم. اصناف در سال 1394 تاکنون 5 درصد مالیاتها را دادهاند؛ یعنی درست مشابه سال قبل. در سالهای قبل هم اینطور بوده است. 10 تا 12 سال قبل، اصناف 14 درصد مالیاتها را میپرداختند. امروز نهتنها آن 14 درصد اضافه نشده، بلکه کاهش هم پیدا کرده است. این نشان میدهد در بخشهای دیگری از اقتصاد، شفافیت بیشتر شده و سهم درآمدها بالا رفته است، ولی در بخش اصناف هنوز به شفافیت بخشهای دیگر نرسیدهایم. امروز شفافیت اشخاص حقوقی، بیشتر از مشاغل است. به همین دلیل سهم آنها در مالیات افزایش یافته و سهم اصناف پایین آمده است. اگر اصناف با توجه به حجم فعالیتی که در اقتصاد دارند، اعتراض میکنند، اعتراضشان به این است که نمیخواهند شفاف شوند تا سازمان امور مالیاتی به منابع دست یابد و درآمد شناسایی کند.»
- استارتاپها مالیات هم میدهند
همانطور که در صحبتهای عسکری بود، بخش حقوقی یعنی شرکتها هر روز مالیات بیشتری پرداخت میکنند و اصناف هر روز مالیات کمتری میدهند. بنابراین این صحبت که عدهای دوره افتادهاند که استارتاپها و کسبوکارهای نوپا مالیات نمیدهند، شوخیای است که نشان میدهد آنها هنوز نمیخواهند منطق تغییر را بفهمند. دنیا تغییر کرد؛ ایران هم تغییر میکند. نه دشمنی در کار است نه توهمی. مردم میخواهند خدمت باکیفیتتر و ارزانتر بگیرند و کسبوکارها برای بقا چارهای ندارند جز اینکه برای این بجنگند. هرکسی که دلبسته به گذشته است، میتواند کماکان به دلبستگی خودش ادامه دهد و ببیند که چگونه تغییر بساطشان را جمع میکند یا به این فکر بیفتد که چگونه خودش را تغییر دهد تا زنده بماند.
کسبوکارهای کوچک به دلیل ماهیت فعالیتهایشان نمیتوانند غیرشفاف عمل کنند و هیچ کسبوکار نوپایی پیدا نمیکنید که فعالیت غیرقانونی در زمینه مالیات انجام دهد. با توجه به حجم حملاتی که به کسبوکارهای نوپا صورت میگیرد، اگر کوچکترین اشکالی در کار آنها بود تا الان رقیبان سنتی آنها هیاهوی زیادی در مورد آن به پا کرده بودند. مالیات زمانی آسان میشود که عادلانه باشد. وقتی بخشی از اقتصاد مالیات پرداخت نمیکنند، آن بخشی که مالیات پرداخت میکنند بحق اعتراض میکنند که چرا فقط آنها مالیات پرداخت میکنند. دولتها و حاکمیتها در دنیا برای انجام امور خود چارهای ندارند جز اینکه از مردم مالیات بگیرند. البته در ایران در سالهای گذشته درآمدهای نفتی باعث شده بود دولت این بخش را چندان جدی نگیرد ولی دولت به این نتیجه رسیده است که چارهای ندارد جز اینکه درآمدهای مالیاتیاش را افزایش دهد. البته این روزها اقتصاد ایران در رکود به سر میبرد و افزایش بار مالیاتی بر کسانی که فعالیت اقتصادی شفاف و سالم دارند جفایی در حق آنهاست و این در حالی است که بخش زیادی از اصناف و بخشهای غیرشفاف در ایران مالیات پرداخت نمیکنند. به عبارتی هنوز بخش زیادی از اقتصاد ایران وجود دارد که از نظر مالیات خاموش هستند. در ایران و در برنامه سوم تشکیل سازمان امور مالیاتی و طرح جامع اطلاعات مالیاتی تصویب شد. در برنامه چهارم و سند چشمانداز اقتصادی 20ساله هم مالیات مورد توجه بیشتری قرار گرفت.
- اماواگر معافیتهای مالیاتی
در ایران چندسالی است با تعریف شرکت دانشبنیان شرایطی را فراهم کردهاند که شرکتهای دانشبنیان تا زمانی محدود و در فعالیتهایی محدود از پرداخت مالیات معاف باشند یا مالیات آنها صفر باشد. منتها در عمل بسیاری از کسبوکارها، نهتنها مالیات و هزینههای دیگر را پرداخت میکنند بلکه این منت سرشان هست که مالیات پرداخت نمیکنند. کاش دولت نخواهد با مالیات نگرفتن از کسبوکارها حمایت کند و به جایش شرایطی را فراهم کند که آنها بتوانند بدون حاشیه فعالیت کنند. کاش دولت به این فکر باشد که زیرساختها را بسازد و کسبوکارهای دانشبنیان با پرداخت مالیات و هزینههای دیگر فعالیت کنند.