تنگنای شغلی و پایین بودن فعالیت اقتصادی سالهاست بر فعالیت زنان سایه گسترانده. براساس جدیدترین آمار فقط بیش از ۱۲ درصد از زنان ایرانی در فعالیتهای اقتصادی کشور سهم دارند که سهم اندکی است؛ در حالی که تنها یک درصد آنان کارفرما و حدود ۳۰ درصد آنها حقوقبگیر بخش خصوصی هستند.
از طرفی کارآفرینی زنان که نقش برجستهای در سلامت اقتصاد ملتها دارد نیز رقم ناچیزی را به خود اختصاص داده است. در صورتی که کارآفرینی زنان در همه جای دنیا در حال گسترش است و کسبوکارهایی که مالکانشان زنان هستند بین یکچهارم تا یکسوم کسبوکارهای اقتصاد رسمی را در جهان شامل میشوند.
موفقیت زنان کارآفرین در جوامع نهتنها سبب سودهای اقتصادی میشود، بلکه منافع اجتماعی و فرهنگی هم ایجاد میکند. زنان به دلایل متعدد ازجمله بیکاری و کاهش دستمزدها و نارضایتی از شغل قبلی، وارد کارآفرینی میشوند. چون کارآفرینی راهی برای برونرفت از بیکاری معمول است. بررسیهای مرکز آمار ایران نشان میدهد ۱۱ عامل اصلی زمینهساز بیکار شدن زنان است؛ عواملی همچون پایین بودن درآمد، تعطیلی دائمی محل کار، فصلی بودن کار، موقتی بودن کار، جابهجایی محل کار، تحصیل یا آموزش، اخراج یا تعدیل نیرو، مسائل خانوادگی، مهاجرت، بازنشستگی، کهولت سن و بیماری که از میان آنها سه عامل اخراج، حقوق اندک و موقتی بودن کار بیش از دیگر عوامل تاثیرگذار است.
براساس آمارهای جهانی فعالیتهای کارآفرینی زنان از سال ۲۰۱۲ تاکنون ۷ درصد افزایش و شکاف جنسی ۶ درصد کاهش داشته است. طبق گزارشGlobal Enterpreneurship Monitor که حاصل مطالعه ۲۰۰ میلیون کارآفرین زن در جهان در ۸۳ شاخه مختلف است، ۱۸۳ میلیون کارآفرین زن در سطح جهان در انتظار دریافت نتیجه تقاضا برای ثبت شرکت خود هستند. این زنان همگام و بعضا پیشگام مردان در مقوله نوآوری در ارائه کالا و خدمات نوین هستند. از آنجا که GEM همپوشانیهای فراوانی میان کارآفرینی (نوآورانه) و استارتاپ میبیند، نتایج یافتههای این گزارش نیز قابلیت بررسی برای درک وضعیت استارتاپهای زنان جهان در شرایط فقدان دادههای جامع دیگر را دارا هستند. هرچه امکان جذب زنان به نیروی کار به میزان استخدام مردان نزدیکتر شود، احتمال کشف استعدادهای نو کارآفرین در میان زنان نیز بیشتر خواهد بود.
انگیزه کسبوکار در زنان
تحقیقات نشان میدهد اولین دلیلی که باعث شروع کسبوکار توسط زنان میشود این است که به آنان ایدههای کارآفرینی القا میشود. دلیل دیگری که اغلب اظهار میشود خشمی است که از محیطهای کاری قبلی خود دارند. اینها همه واقعیتهای مطالعهای است که امروز توسط سه سازمان معتبر کسبوکار زنان منتشر شده است: کاتالیست (Catalyst)، انجمن ملی برای زنان صاحب کسبوکار (NFWBO) و کمیتههای کارآفرینی.
براساس مطالعات انجامشده تغییرات عمدهای در این محرک در طول دو دهه اخیر رخ داده است. زنانی که در ده سال اخیر کسبوکاری راه انداختهاند بیشتر تمایل به کسب تجربه حرفهای و یا موقعیتهای مدیریتی دارند تا موقعیتهای کارمندی.
زنان صاحب کسبوکار بیشتر از مردان از داشتن تجربههای ناخوشایند در محیطهای کاری پیشین خود گزارش میدهند و این مسئله طی سالهای اخیر افزایش چشمگیری داشته است. ۵۱ درصد از زنان صاحب کسبوکار دارای سابقه کاری، آرزوی داشتن انعطافپذیری بیشتر را دلیل اصلی ترک مشاغل قبلی خود ذکر میکنند، در حالی که ۲۹ درصد وجود سقف شیشهای (glass-ceiling) را دلیل اصلی ذکر کردهاند. ۴۴ درصد از این افراد اظهار داشتهاند که احساس میکردند حضورشان باارزش و مفید نبوده است. جمله «تو از طرف روسا و ناظران خود جدی گرفته نمیشوی» تجربه همیشگی یکسوم از این زنان است. بیش از نیمی از آنان (۵۸ درصد) میگویند هیچچیز نمیتواند آنان را به دنیای کار قبلی بازگرداند، در حالی که ۲۴ درصد پول بیشتر و ۱۱ درصد انعطافپذیری بیشتر را عواملی دانستهاند که میتواند موجب بازگشت آنان به مشاغل و شرکتهای قبلی شود. احتمال شروع کسبوکاری مرتبط با زمینه قبلی کاری برای زنانی که در سالهای اخیر صاحب کسبوکار شدهاند و افرادی که در راس شرکتهای پرفروش قرار دارند بسیار بیشتر از کسانی است که درگذشته وارد کسبوکار شدهاند. لیندا پرسکی: «زنان صاحب کسبوکار (۱۴ درصد) بیش از مردان (۲ درصد) علائق شخصی خود را در کسبوکارشان پیگیری میکنند.» استارتاپها ازجمله زمینههای کارآفرینی هستند که زنان بهخوبی میتوانند تواناییهای خود را فارغ از فضای کارمندی و دغدغههای کارهای اجباری در آن اجرایی کنند. براساس تحقیقات احتمال موفقیت استارتاپهایی که رهبران زن دارند بیشتر است. با اینکه تنها ۳/۱ درصد از موسسان شرکتهای خصوصی زن هستند، ۵/۶ درصد این شرکتها مدیر اجرایی ارشدشان زن است و بیش از ۲۰ درصد آنها حداقل یک مدیر اجرایی زن دارند. اما زنانی که مقامی ارشد دارند به تساوی در این شرکتها حضور ندارند. بنا بر یافتههای این تحقیق «نرخ میانگین مدیران زن در شرکتهای موفق ۱/۷ درصد و در شرکتهای ناموفق ۱/۳ درصد است. این یافته نشانگر ارزشی است که ورود زنان به تیم مدیریتی به طور بالقوه میتواند داشته باشد.» براساس نتایج این تحقیق ۶۱ درصد استارتاپهایی که بیش از ۴ مدیر زن داشتهاند موفق و تنها ۳۹ درصد از آنها ناموفق بودهاند.