جیتکس ۲۰۱۶ بزرگترین جیتکس تاریخ بود و بعد از ۳۵ دوره، ۳۶امین دوره به طرز محسوسی جلوتر و بزرگتر از رویدادهای قبلی بود. بسیاری این رویداد را جزء 3 رویداد برتر فناوری در جهان میدانند؛ احتمالا همینطور است. اگر خبرهای رویدادهای فناوری را دنبال میکنید، احتمالا چیزهایی درباره رویداد امسال خواندهاید. حجم تولید محتوای مرتبط با جیتکس آنقدر زیاد است که فرصت نمیشود حتی بخش کوچکی از آن را مرور کرد. بنابراین در این گزارش بهتر است به برداشتهای شخصی از جیتکس ۲۰۱۶ بپردازم و مرور خبرها را برعهده خودتان بگذارم.
- کارآفرینی یک شغل پارهوقت نیست
امسال به صورت جدی جیتکس رویدادهای متنوعی برای استارتاپها برگزار کرد. قلب تپنده رویداد نمایشگاهی بزرگ بود که در آن استارتاپهایی از کشورهای مختلف جهان، در کنار هم به معرفی خودشان پرداختند. افراد نسبتا شناختهشدهای هم در حاشیه این نمایشگاه حضور داشتند و برنامههای متنوعی هم برگزار شد. مسابقه هم بود و جایزه هم داشتند. چه چیزی اما مهم بود؟ به نظر من «سن» مهمترین ویژگی مشترکی بود که در این فضا قابل ردیابی بود. هرچند که افراد بسیار حرفهای هم در بین بنیانگذاران استارتاپها هم وجود داشتند، اما به طرز محسوسی سن افراد پایین بود و مشاهده بچههایی که زیر ۱۸ سال بودند و سختافزار یا نرمافزاری را طراحی کرده بودند، طبیعی بود. ایدههای مختلف و شاید تکراری را میشد دید که بچهها آنها را توسعه داده بودند و به دنبال طراحی و راهاندازی کسبوکاری بودند. شاید ما تصور کنیم که در ایران حباب استارتاپی شکل گرفته است. اما مشاهده کسانی که از کشورهای مختلف دنیا رویایی در سر دارند نشان میدهد که اگر حبابی هم شکل گرفته لااقل فعلا همه جهان را درگیر خودش کرده است.
- ارتباط برقرارکردن و عمیقشدن در روابط
از دوستی پاکستانی پرسیدم در جیتکس چه چیزی بیشتر از همه برایت جالب بود. گفت آدمها! گفت اینجا آدمها مهربان بودند و این را دوست داشت. بله! در یک نمایشگاه معمولا آدمها مهربان هستند و بودن در یک جایی که اتفاق ویژهای در آن میافتد به خودی خود لذتبخش است؛ چه برسد به جیتکس که در بین ۳ تا نمایشگاه خوب فناوری دنیاست.
مهمترین اتفاقی که اینجا میافتد، حضور آدمها در کنار هم با اهدافی نسبتا مشترک است. این به نظرم از همه چیز مهمتر است. بسیاری از این فناوریها را میتوان از طریق یوتیوب و کاتالوگها و وبسایتها دید؛ هرچند که دیدن از نزدیک اینها هم لطف ویژهای دارد. جیتکس امسال خیلی منظمتر از گذشته بود و حداقل برای من که شرکتهای پرداخت مهم بودند، مشاهده اینکه تقریبا در یک منطقه خاص همه این شرکتها را جا داده بودند، جالب بود. همه آن چیزی که فلسفه این هفته را ساخته، ارتباطات است. گاهی ارتباط چهره به چهره آدم را در کار کردن یا حتی کار نکردن با کسی یا کسانی مطمئنتر میکند. برای این هم شاید چیزی که لازم است تسلط به زبان انگلیسی است. فراتر از این به نظرم تسلط به زبانهای دیگر هم لازم است. همینطور تسلط به فرهنگ کشورهای مختلف. یکی از چیزهایی که ممکن است ما به آن توجه نداشته باشیم، تفاوت فرهنگی است. تفاوت فرهنگی همان عاملی است که تصور میکنیم سیلیکونولی قابل پیادهسازی در ایران است! آن چیزی که در یک فرهنگ جا میافتد، در فرهنگی دیگر شاید نتواند رشد کند.
- ایران مهمترین مزيت رقابتی ماست
بگذارید خودمان را گول نزنیم. تقریبا به جز چند حوزه خاص واقعا ما توان رقابت در هیچ حوزهای را نداریم. به هر ایدهای که فکر کنیم احتمالا پیش از این در جهان انجام شده است. نمیخواهم اعتماد به نفس ملی را تضعیف کنم. فقط دارم از یک واقعیت صحبت میکنم. نام بسیاری از محصولات و کسبوکارهای ما حتی فارسی است و این برای غیرایرانیها قابل درک نیست. آن چیزی که مهم است این است که بتوانیم چیزی بسازیم که همه دنیا بتوانند مشتری آن باشند. مهمترین پیشنیاز در این زمینه هم شناخت فرهنگهای مختلف است. این راه سختتر است. راه آسانتر این است که جهانی فکر کنیم و محلی عمل کنیم. منظورم از محلی نه فقط ایران و تهران بلکه شهرهای مختلف ایران هم هست. قبول کنیم که بیشتر استارتاپهای ما برای تهران طراحی شدهاند. ما نیاز به کسبوکارهایی داریم که نمیخواهند به عالم و آدم خدمت کنند. بلکه دامنه محدودی برای خودشان تعریف کردهاند و در آن از همه قویتر شدهاند. حتی اگر زمانی شرکتهای بزرگ هم بخواهند در ایران فعالیت کنند، چارهای ندارند جز اینکه با سرویسدهندههای محلی همکاری کنند. به نظرم استارتاپهای ما دو رویکرد میتوانند داشته باشند: تولید محصولات و خدماتی با دامنه مصرف جهانی یا محصولات و خدماتی با دامنه مصرف محدود و محلی.
- فرصتی که در دوستی هست، در دشمنی نیست
صبح روز آخر در رستوران هتل اتفاقی افتاد که میخواهم اینجا بازگو کنم. رستوران هتلی که در آن بودم در محیط باز بود و قبلا خانمی عرب را دیده بودم که وقت صبحانه پرندههایی کنارش نان میخوردند. اول فکر کردم پرنده متعلق به زن عرب است. خدمتکار که آمد پرنده را کیش کند زن او را منع کرد. امروز من هم نانی گذاشتم روی میز و خیلی طول نکشید که میز پر پرنده شد. یکی از لحظههای خوب این چند روز همین لحظه بود. خیلی کلیشهای است اما واقعیت این است که با همین کلیشه مشکل داریم. ما نیاز داریم به اینکه بیشتر همدیگر را تحمل کنیم و بیشتر با هم همکاری کنیم. ناصر غانمزاده دوست گرامی من که چند ماهی را در منطقه سیلیکونولی گذرانده است، از این میگفت که آنجا فرهنگی حاکم است که همه بدون چشمداشت به هم کمک میکنند. در سیلیکونولی رقابت حرف اول را میزند و چیزی که از بیرون معلوم است رقابت شدید است. اما از درون همه با هم رفاقت میکنند. گاهی وقتها باید با این فرهنگ جنگید که در روبهرو و ظاهر تعارف تکهپاره میکنیم و در باطن میخواهیم هم را بدریم. در نمایشگاه غرفههای متعددی را دیدم که لوگوهای شرکتهای مختلف را چسبانده بودند و به همکاری با هم افتخار میکردند. شاید برجستهترین این مورد غرفه مایکروسافت بود. این غول نرمافزاری دنیا فضایی را فراهم کرده بود که شرکتهای کوچک همکارش در فضایی بسیار بزرگ کنار همدیگر باشند و خودشان را معرفی کنند و تنها ویژگی مشترک آنها این بود که همکار مایکروسافت بودند. دنیای کسبوکار هرچقدر که رقابتیتر میشود بییشتر به این سمت میرود که کسبوکارها با هم همکاری کنند.
- دولت زیرساخت را بسازد و کاری به کسبوکار نداشته باشد
در روزهایی که در جیتکس بودم چند اتفاق نسبتا مهم افتاد. یکیاش که حسابی سروصدا کرد استعفای ۳ وزیر کابینه بود. اما مهمتر از آن شایعهای بود که در شبکههای اجتماعی منتشر شد که دلیل سنگ انداختن جلوی پای NFC در ایران مشخص شد. شایعه شده که چند شرکت بزرگ دولتی قصد دارند محصول NFC ارائه کنند و چون محصولشان آماده نیست رگولاتور فعلا همه را منتظر گذاشته است. امیدوارم این شایعه دروغ و خبری کذب باشد. دقیقا عکس این رویکرد را میشد در جیتکس ۲۰۱۶ دید. دولت امارات سالن بسیار بزرگی را برای ارائه و نمایش استفادهاش از فناوری اختصاص داده بود. با اینکه در کشورهای عربی دولت حضور قوی و چشمگیری در همه عرصهها دارد اما این موضوع قابل درک است که دولت زیرساختها را طراحی کرده و توسعه کسبوکارها را برعهده بخش خصوصی گذاشته است. حیف است که ما خودمان را از این حقیقت محروم میکنیم که دولت هرگز نمیتواند مدیر خوبی برای کسبوکار باشد. دولت باید زیرساخت بسازد و رقابت را تسهیل کند. هرجا که دولت سعی میکند با هر بهانهای وارد کسبوکار شود نتیجه آن از پیش معلوم است. از همه بدتر هم شرکتهایی هستند که نه ماهیت دولتی دارند و نه ماهیت خصوصی.
- اولویت اول زندگی است و چیزی بالاتر از آن نیست
بسیاری دوبی را شهر سرعت میدانند و این کنایه شاید به این علت است که این شهر جایی برای ماندن نیست. آدمها به دوبی میآیند که بروند؛ یا میخواهند تجارت کنند یا کار! کسی نمیخواهد در دوبی زندگی کند. در جیتکس ۲۰۱۶ و در لابهلای صحبتهایی که مطرح شد این موضوع کاملا قابل ردیابی بود که بسیاری از حاکمان دوبی این راهبرد را دنبال میکنند که دوبی را به شهری برای زندگی تبدیل کنند. دوبی همه چیز دارد جز یک چیز مهم: شهروند! مردمی که دوبی را محل زندگی خود بدانند خیلی زیاد نیستند. حرکت امسال جیتکس ۲۰۱۶ نشان داد که آنها میخواهند این شهر را هاب استارتاپهای جهان کنند. برای این همه مهمترین چیز تغییر و تبدیل دوبی به شهری دیجیتال است. آنها میخواهند دوبی را به جایی برای زندگی تبدیل کنند که آدمهایی از سراسر جهان اینجا را برای زندگی انتخاب کنند؛ کاری که در سالهای نهچندان دور آمریکاییها انجام دادند. ما عادت کردهایم که کشورهای عربی را جدی نگیریم! شاید وقت آن رسیده که دست از این مدل ذهنی برداریم. دوبی تا چند سال پیش بیابانی بیآب و علف بود. اما امروز شهری است که صحبت از دیجیتالی شدن میکند. یک بار دیگر تاکید میکنم که استارتاپها بزرگترین برنده جیتکس ۲۰۱۶ بودند و طبیعی است که کسی که زمین بازی را میسازد برندهتر است!