یادداشت رسول قربانی | هفته گذشته همزمان با فیلترشدن تلگرام و داغشدن تب استفاده از پیامرسانهای داخلی، حاشیه پیرامون این پیامرسانها هم در شبکههای اجتماعی افزایش یافت. یکی از اینها عکسی بود که برگه نوبت یکی از شعب بانک ملی در یزد را نشان میدهد و زیرش نوشته شده است: «بهزودی اخذ نوبت صرفا از طریق پیامرسان بله امکانپذیر خواهد بود؛ لطفا بله را در موبایل خود نصب کنید.»
بسیاری این حرکت بانک ملی را عملی ناشایست دانستند که از ابزارهای قدرت خود در راستای توسعه دیگر محصولات خود استفاده میکند چراکه «بله» از پیامرسانهای داخلی و متعلق به شرکتهای زیرمجموعه بانکی ملی است.
اما واقعیت چیست؟ عکسی که در شبکههای اجتماعی دستبهدست میشود، مربوط به یکی از شعب بانک ملی در یزد است که بدون هماهنگی با مراجع بالادست بانک این نوشته را به انتهای برگ نوبتدهی بانک اضافه کرده که این موضوع نیز در حال حاضر از سوی مدیران ارشد بانک ملی در حال پیگیری است؛ چراکه هیچ اجباری برای نصب این پیامرسان از سوی بانک ملی به مشتریان وجود ندارد.
نکته ای که وجود دارد این است که این سیستم بهموازات سیستم نوبتدهی حضوری در شعب کار خواهد کرد و بههیچوجه سیستم نوبتدهی شعب متوقف نخواهد شد و مشتریان همچنان میتوانند مانند قبل حضورا به دستگاه نوبتدهی مراجعه کنند و نوبت دریافت کنند و مشتریانی که زمان و راحتیشان برایشان مهمتر است، قبل از حرکت به سمت شعبه، نوبت خود را دریافت میکنند.
همانطور که روزی در راستای تکریم اربابرجوع و احترام به وقت مشتریان منطق نوبتدهی در بانکها از صفهای نانواییطور به سیستم نوبتدهی اتوماتیک تغییر کرد و رضایت مشتریان را دربرداشت، ارائه یک سرویس نوبتدهی روی پیامرسان «بله» یا دیگر سرویسهای موبایلی بانک ملی در کنار سیستم حضوری نوبتدهی بانک ملی، میتواند به افزایش آسایش، راحتی و رضایت مشتریان بانک کمک کند، چراکه یکی از ایرادهای سیستم نوبتدهی فیزیکی شعب در حال حاضر این است که مشتری حتما باید به شعبه مراجعه کند و بعد از دریافت نوبت، برآورد زمانی فرارسیدن نوبتش را مشاهده کند و در صورت زیادبودن این مدت انتظار، مشتری از شعبه خارج شود و به دیگر کارهایش برسد تا در زمان تقریبی دوباره به شعبه برگردد؛ درصورتیکه با کمک سرویسهایی نوبتدهی موبایلی مشتری میتواند بدون مراجعه اولیه به شعبه از برآورد زمانی خود باخبر شود و با کمترین هدررفت زمان به شعبه مورد نظر در زمان مقرر مراجعه کند.
اگر موضوع سوءتفاهم عکس منتشر شده در فضای مجاز را کنار بگذاریم، اینکه بانک ملی در راستای تکریم مشتریان شعب خود در کنار سرویس نوبتدهی حضوری، چنین سرویسی را نیز به مشتریان خود قرار است ارائه دهد، جای تقدیر و تشکر دارد نه اینکه با حالت حب و بغض از یک سوءتفاهم سعی در تخریب یک نوآوری داخلی کنیم؛ احتمالا اگر این سرویس در یک بانک خارجی ارائه شده بود، با آبوتاب خبرش را اینطرف و آنطرف میگفتیم که «آره توی فلان کشور مشتری قبل از رفتنش به شعبه بانک نوبتشم میگیره و مثل آقاها و خانوما میره فقط توی شعبه و بدون اینکه منتظر بمونه سرویسش رو میگیره و میاد بیرون! بعد بانکای ما توی ایران باید بری مثل صف نونوایی جلوی باجه وایستی منت کارمند شعبه رو بکشی تا کارت رو انجام بده!» ولی چرا وقتی همین نوآوری از سوی نهادها، کسبوکارها و تیمهای استارتاپی کشورمان ارائه میشود، آن را نادیده میگیریم و حتی تمام تلاشمان را میکنیم که آن را زمین بزنیم؟
تا کی میخواهیم خودمان را دستکم بگیریم و چشمآبیها را خدای همه چیز بپنداریم!؟ اشکال جامعه ما این است که همیشه خواسته فقط جنبههای مثبت و قوی چشمآبیها را ببیند و این درواقع عکسالعملی است به رویکرد برخی رسانههای داخلی مثل صداوسیما که همیشه سعی کردهاند عمدا فقط نقاط منفی چشمآبیها را ببینند. این میشود که جامعه کشورمان نسبت به هر نوآوری داخلی هم گارد دارد و سعی میکند فقط نقاط منفی آن را در مقابل نقاط مثبت سرویسهای مشابه خارجی ببیند و بین این کشمکشهای بیپایان، کسبوکارهای کوچک و بزرگ این کشور هستند که صدمه میبینند؛ کسبوکارهایی که چندین یا چندصد خانواده از آنها گذران زندگی میکنند.