برای اینکه از تحریمها عبور کنیم، راهحلهای سادهای داریم که اجرای سختی دارند. باید به حدی ارزش افزوده ایجاد کنیم که اقتصاد ایران توانمند و توانمندتر و وابستگی کمتر و کمتر شود.
البته منظور این گزاره این نیست که درهای کشور را ببندیم و یا بالعکس هر چشم آبی که به ما نگاه کرد، در را به رویش باز کنیم. ما نیاز داریم کارآفرینی به معنای واقعی کلمه را جدی بگیریم.
این جدیگرفتن از سر تا ذیل مملکت باید دیده شود. سیستم آموزشی ما باید به این سمت برود که افرادی را تربیت کند که آماده کار هستند نه افرادی با یک سری محفوظات گاهی به دردنخور.
سیستم دانشگاهی ما نیاز دارد که خروجیهایش فارغالتحصیلانی شود که میتوانند به سرعت وارد کسبوکارها شوند و مانند خونی تازه در رگهای کسبوکارها عمل کنند نه افرادی با یک سری محفوظات بیکاربرد گاهی مربوط به ۵ سال قبل. دولت و نهادهایی مانند بیمه و مالیات لازم است به این توجه داشته باشند که شرایط تحریم مانند آفتاب بر سر همه میتابد و آنگونه که در میان برخی از مشاوران مالیاتی دولت رواج یافته، مالیات را به مثابه چاه نفتی جدید نبینند.
مالیات باید به سمت عدالت برود و اینگونه نباشد که برخی زیر بار مالیات کمرشان بشکند و برخی به آسانی از چنگ مالیات فرار کنند. یا بیمه باید به این سمت برود که شکاف بین کارگر و کارفرما را کمتر کند نه اینکه این دو گروه را در مقابل هم قرار دهد.
۹۸ سال چالش حقوقها
از همین الان باید توجه کنیم که یکی از چالشهای جدی سال ۹۸ مسئله افزایش حقوق است. کارفرماها تحمل و توان افزایش حقوق بیشتر را ندارند و کارگران هم به دلیل اینکه تورم بسیار بیشتر از میزان افزایش درآمدهای آنها بوده است، توان ادامه زندگی باکیفیت با درآمدهای فعلی را ندارند.
همه اینها در حالی است که سالانه میلیاردها میلیارد پول بیتالمال در فرایندهای ناقص دولتی حیف و میل میشود و مهمتر از همه این است که این تصور که پخشکردن پول و وام دادن به کسبوکارها راه نجات اقتصاد کشور است را کنار بگذاریم.
با پخش کردن پول و هجوم مردم به بازارهای دلار و سکه نمیتوان انتظار یک اقتصاد درونزا و تحولخواه را داشت. بنابراین مهمترین راهی که باید طی کنیم این است که حاکمیت به صورت شفاف با مردم سخن بگوید و دانش و آگاهی مردم در زمینههای اقتصادی را بیشتر کند.
متاسفانه مسائل اقتصادی موجود باعث شده که بسیاری از ما از مسائل فرهنگی و ابعاد دیگر زندگی باز بمانیم در حالی که زندگی سالم احتیاج دارد که همه ابعاد زندگی توامان با هم رشد کنند. بنابراین لازم است که بدون رودربایستی درباره آینده ایران گفتوگو کنیم.
اگر بخواهیم همان مسیر قبلی را طی کنیم و همان کارهای قبلی را انجام دهیم، باید منتظر رشد خاوریها و بابک زنجانیها باشیم. تحریم یک ظلم آشکار یک کشور به کشوری دیگر است و نباید شرایطی را فراهم کنیم که این ظلم بستر سوءاستفاده برخی شود.
رسانه ملی در این زمینه وظیفه بزرگی بر عهده دارد. رسانه ملی هنوز میتواند زمینه اتحاد بیشتر مردم ایران را فراهم کند. فرصتها را از دست ندهیم.