گفتگو مدیریت تیم

آموزش نیروی انسانی یعنی بازی برد-برد

«اکوسیستم کارآفرینی ایران نوپاست و مراحل اولیه شکل‌گیری خود را طی می‌کند. در مقطع کنونی با نقایص مختلفی هم در حوزه استارتاپ‌ها و هم در حوزه سرمایه‌گذارها روبه‌رو هستیم. یکی از این نقیصه‌های مهم، خلأ دانش و سرمایه انسانی باکیفیت بالا در اکوسیستم است. الان افراد زیادی را نداریم که متخصص تشخیص استارتاپ‌های خوب باشند و به روش‌های ارزشگذاری آنها و مدل‌های قراردادی مختلف استارتاپ‌ها مسلط باشند و بتوانند به استارتاپ‌ها خدمات منتورشیپی خوبی ارائه دهند. همچنین در ارتباط با استارتاپ‌ها کارآفرین سریالی نداریم، چون اولین و بهترین کار‌آفرینان ایران که در استارتاپ‌های موفق هستند، هنوز استارتاپ‌های اول را کامل نکرده و به بورس نبرده‌اند که بتوانند استارتاپ‌های دوم را راه‌اندازی کنند.» جملات فوق بخشی از سخنان محمدرضا فرحی در گفت‌وگو با «شنبه» است که در ادامه می‌خوانید.

  • چرا راه‌اندازی کالج‌ها و برگزاری دوره‌های آموزشی برای تقویت نیروی انسانی اکوسیستم، لازم است؟

اکوسیستم کارآفرینی ایران نوپاست و مراحل اولیه شکل‌گیری خود را طی می‌کند. در مقطع کنونی با نقایص مختلفی هم در حوزه استارتاپ‌ها و هم در حوزه سرمایه‌گذارها روبه‌رو هستیم. یکی از این نقیصه‌های مهم، خلأ دانش و سرمایه انسانی باکیفیت بالا در اکوسیستم است. الان افراد زیادی را نداریم که متخصص تشخیص استارتاپ‌های خوب باشند و به روش‌های ارزشگذاری آنها و مدل‌های قراردادی مختلف استارتاپ‌ها مسلط باشند و بتوانند به استارتاپ‌ها خدمات منتورشیپی خوبی ارائه دهند. همچنین در ارتباط با استارتاپ‌ها کارآفرین سریالی نداریم، چون اولین و بهترین کار‌آفرینان ایران که در استارتاپ‌های موفق هستند، هنوز استارتاپ‌های اول را کامل نکرده و به بورس نبرده‌اند که بتوانند استارتاپ‌های دوم را راه‌اندازی کنند. همچنین الان مدیران مارکتینگ قوی که بتوانند بازاریابی کمّی انجام دهند و بودجه را اندازه‌گیری کنند، نداریم. در بخش برنامه‌نویس‌ها چون بخش آی‌تی رشد خیلی زیادی دارد، با کمبود نیروی انسانی خوب که خارج از فضای آکادمیک، به کارکردن در فضای استارتاپی هم آشنا باشد و نیازهای مشتری و مخاطب را تشخیص دهد، روبه‌رو هستیم. در نتیجه، این ضعف بزرگی که در سرمایه نیروی انسانی وجود دارد، ایجاب می‌کند که نهادهای مسئول در این زمینه فکری کرده و بتوانند دوره‌های خوبی ارائه کنند.

  • همانطور که اشاره کردید، یکی از مسائل مهم اکوسیستم قبل از اینکه پول و سرمایه باشد، کمبود نیروی انسانی کاربلد است، آیا این وظیفه هر شرکتی است که به آموزش نیروی انسانی بپردازد؟

سخت است که بتوان گفت جزو وظایف ذاتی آنهاست، اما چیزی که قطعا می‌توان گفت این است که هر شرکت خصوصی انتفاعی به‌عنوان مسئولیت اجتماعی باید در راستای بهبود وضعیت اکوسیستم و افزایش پیشرفت همگانی‌اش قدمی بردارد؛ حتی برای بخش‌های ضعیف‌تری که پشتوانه ندارند. مثل نیروی انسانی که در دانشگاه درس می‌خواند ولی کیفیت آموزشی مطلوب را دریافت نمی‌کند. در مجموع یکی از مهم‌ترین سرفصل‌هایی که شرکت‌های خصوصی مانند وی‌سی‌ها می‌توانند در بخش مسئولیت اجتماعی انجام دهند، آموزش است. البته مسائل اجتماعی فقط به آموزش محدود نیستند. مثلا اگر بتوانیم در مناطق زلزله‌زده به کمک استارتاپ‌های بزرگ‌تر چند ایده استارتاپی اجرا کنیم که به بهترشدن وضعیت زندگی مردم کمک کند، می‌تواند نوعی مسئولیت اجتماعی باشد. دیگر اینکه پذیرفتن کارآموز در سازمان‌های خود نوعی اجرای مسئولیت اجتماعی است.

  • چرا این کار را در حیطه مسئولیت اجتماعی تعریف می‌کنید؟

‌چون در رهنماکالج بدین صورت نیست که فرد بعد از فارغ‌التحصیلی در خود رهنما مشغول به کار شود بلکه می‌تواند در هر جای اکوسیستم که دوست داشته باشد، مشغول شود‌ و در مجموع چیزی نیست که در کوتاه‌مدت بازده اقتصادی داشته باشد بنابراین می‌توان آن را در حوزه مسئولیت اجتماعی طبقه‌بندی کرد. دوره‌ها هم صد‌در‌صد رایگان است و از کسانی که در این دوره‌ها شرکت می‌کنند، هیچ هزینه‌ای دریافت نمی‌شود و به امکانات شرکت دسترسی کامل دارند و قرار بر این هم نیست که غیررایگان باشد. همچنین در آینده برنامه‌ها و دوره‌های آموزشی دیگری نیز با محوریت آموزش فنون مارکتینگ، حقوقی، اجرایی و عملیاتی خواهیم داشت.

  • یکی از مسائلی که در اکوسیستم راجع به آن صحبت می‌شود، این است که اکوسیستم بیشتر مردانه است و اکوسیستم چه کاری باید انجام دهد که خانم‌ها هم این آموزش‌ها را ببینند و نیروی فنی خانم در این حوزه تربیت شود؛ رهنماکالج می‌تواند در این مسیر گامی بردارد برای توانمندساختن خانم‌ها؟

این مسئله دو بعد دارد؛ اول اینکه بخشی از این مسئله را باید در آموزش‌های کلان کشور دید، مثلا در اکثر دانشگاه‌های کشور در رشته‌های فنی تعداد خانم‌ها کمتر است و به همین دلیل شاید استانداردهای کلان کشور حالا چه درست یا غلط را نتوان جابه‌جا کرد اما می‌توانیم این قضیه را بهبود ببخشیم. مثلا من موافق این هستم که یکی از معیارهای گزینش افراد در این کالج حتما این باشد که تعداد خانم‌ها از یک درصدی کمتر نباشد چون منطقی نیست که یک دوره ۲۰ نفره داشته باشیم و یک یا دو نفر خانم بیشتر در آن وجود نداشته باشد. لازمه این دوره‌ها، تیم‌سازی است و بهتر است که یک تعادل جنسیتی در آنها رعایت شود که حداقل یک سوم از شرکت‌کنندگان خانم باشند و چنین سیاستی می‌تواند در درازمدت به این تعادل کمک کند. در حال حاضر کمتر از ۲۰درصد خانم بوده‌اند، ولی با توجه به رفت‌و‌آمدهایی که به رهنما کالج داشتم، حدود ۳۰درصد از افرادی که پای صحبت من می‌نشستند، خانم بودند. به نظر من نسل دهه ۷۰ و ۸۰ به احتمال زیاد رویکرد بیشتری به حضور در این دوره‌ها خواهند داشت و شاهد نسلی از کارآفرینان زن خواهیم بود.

  • سرمایه‌گذاری از نوع راه‌اندازی کالج، نوعی هزینه‌سازی برای شرکت است یا دیدگاه دیگری دارید؟

شرکت‌های خصوصی نباید سرمایه‌گذاری در این حوزه را از جنس هزینه ببینند بلکه باید آن را از جنس ایجاد فرصت‌های جدید و ایجاد کانال‌های ارتباطی با بازار بزرگ هدفی مانند جوانان در کشورمان ببینند. امروز‌ بخش مهمی از جوانان ما مخاطب استارتاپ‌ها هستند و بخشی از اکوسیستم نیستند و صرفا استفاده‌کننده از استارتاپ‌ها هستند که اگر خیلی از این افراد با جذابیت‌های اکوسیستم و با متغیرهای متفاوت آن از اقتصاد آشنا شوند و بدانند که در این حوزه رانت و فساد خیلی کمتر است و امکان رشد بیشتری وجود دارد، استعدادهای بیشتری وارد این حوزه می‌شوند. بنابراین اگر شرکت‌ها در این زمینه فعال شوند باعث رشد همه می‌شوند و این یک بازی برد، برد، برد است. برد برای اکوسیستم و برد برای شرکت‌های خصوصی و همچنین برد برای سرمایه انسانی که از این طریق به اکوسیستم جذب خواهد شد. کما اینکه وقتی تاریخ شکل‌گیری اکوسیستم کارآفرینی را در دنیا بررسی می‌کنیم و ادبیات موضوع علم مدیریت را مرور می‌کنیم، می‌بینیم که بعد از انقلاب صنعتی مهم‌ترین عنصر در شکل‌گیری شرکت‌ها سرمایه فیزیکی، زمین، کارخانه و افراد است اما به مرور زمان نقش سرمایه انسانی و ایده‌ پررنگ‌تر شده و نقش سرمایه فیزیکی کمتر شده است. جلوه بارز آن را می‌توان‌ در فضای استارتاپ های موفق و به‌ویژه فضای کارآفرینی در کسب‌وکارهای آی‌تی و آی‌سی‌تی دید که استفاده از سرمایه فیزیکی موجود نسبت به سرمایه انسانی به صفر ‌می‌رسد. بنابراین کمپانی‌ها و آرزوهای بزرگ را آد‌م‌ها می‌سازند، نه ماشین‌آلات و در این راستا ایجاد یک سرمایه انسانی خیلی بزرگ و جذاب رسالت اکوسیستم است.

  • در کشورهای دیگر اکوسیستم‌های چندین‌ساله مثل آمریکا یا اروپا تجربه‌هایی مثل رهنماکالج وجود دارد؟

بله، بسیار زیاد وجود دارد. در سال‌هایی که در فرانسه درس می‌خواندم و بعد از آن در اسپانیا بودم، شاهد بودم که نقش دوره‌های آزاد غیرآکادمیک که در جنبه‌های مختلف، چه استارتاپی یا صنعتی و پزشکی به آموزش نیروی انسانی می‌پرداختند، خیلی پررنگ‌ بود، ولی در کشور ما این بخش نقش کمرنگی دارد.

به‌طور کلی یک هرم جمعیتی در دهه ۶۰ داشتیم که جمعیت سه و نیم درصد بود که در اوایل دهه ۸۰ به سنی رسیدند که باید وارد بازار کار شوند ولی متاسفانه ظرفیت کافی برای اشتغال در کشور وجود نداشت به همین دلیل دولت تصمیم گرفت با افزایش رشته‌های دانشگاهی این افراد را جذب دانشگاه کند و همین طور ظرفیت‌های تحصیلی بالاتر را برای آنها به‌وجود آوردند که از این طریق در ورودشان به بازار کار تاخیر ایجاد کردند.

این نظام دانشگاهی گسترده و انبوهی از دانشگاه‌های غیرانتفاعی رمقی برای دوره‌های آزاد باقی نگذاشت چون عرضه آموزش رایگان آنقدر زیاد بود که مردم ارزش بالایی برای آن دوره‌های آزاد قائل نشدند. در حالی که این دوره‌های آزاد مکمل شبکه دانشگاهی است و همچون پلی بین دانشگاه و صنعت عمل می‌کند؛ چه صنعت استارتاپی و چه کسب‌وکارهای سنتی. این نقش در کشور ما خیلی کم‌رنگ است در حالی که در کشورهای دیگر به این صورت نیست و در اکثر کشورها، شرکت‌های بزرگ بخش‌های مفصل آموزشی دارند و بخش مهمی از بودجه سالانه خود را به این امر اختصاص می‌دهند؛ چه در راستای مسئولیت اجتماعی و چه در راستای افزایش آگاهی عمومی از برندشان چون در درازمدت هم موجب افزایش فروش‌شان می‌شود.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *