«این داستان بر اساس اتفاقات واقعی است!» مشاهده این عبارت کافی است تا هر داستانی به نظر هر یک از ما چند درجه جالبتر شود. اما اینکه چقدر داستانی که مشاهده خواهیم کرد در جزئیات به حقایق پایبند است، همیشه جای اندکی تردید وجود دارد.
داستان فیلم پیک (The Courier)
قاصد داستانش را در دورانی روایت میکند که جنگ سرد میان شوروی و آمریکا به نقاطی بحرانی و حساس رسیده بود. در آن دوران همه مردم از احتمال وقوع یک جنگ اتمی هراس داشتند. زیرا این جنگ میتوانست زندگی کل مردم کره زمین را به نابودی بکشاند. اما داستان این فیلم زمانی شروع میشود که نیروهای اطلاعاتی آمریکا به کمک نیروهای اطلاعاتی انگلیس نیاز پیدا میکنند تا قاصدی از میان یکی از اعضای بلندپایه شوروی با نام اولگ پنکوفسکی که تلاش دارد از بروز جنگ جلوگیری کند و خودشان، داشته باشند.
این نیروها تصمیم میگیرند که به دلیل رتبه بالاي این فرد در شوروی از مهرهای برای ایفای نقش این قاصد استفاده کنند که کمتر از بقیه شکبرانگیز باشد. به همین دلیل به دنبال فردی خارج از نیروهای سفارت میگردند که کمتر از هر فرد دیگری حساسیتبرانگیز باشد. نهایتا قرعه این کار به نام گرویل وین با بازی بندیکت کامبربچ میافتد. مردی شوخطبع و معمولی!
در دقایق ابتدایی فیلم که مربوط به ورود گرویل به مسکوست، موسیقی هم به کمک ما میآید تا سردرگمی این مرد معمولی میان این جنگ بزرگ و خطرناک را حس کنیم. و صحنههای سرد مسکو با ساختمانهای خاکستری و رنگهای مرده ما را به وحشت نیندازد. به علاوه اینکه کمی از حس شوخطبعی خاص و منحصر به گرویل را در تمامی لحظات حس کنیم.
وطن پرستی، بارزترین ویژگی شخصیت اصلی داستان
اولگ پنکوفسکی، افسر بلندپایه روس، که در این فیلم تصمیم میگیرد با نیروهای اطلاعاتی آمریکایی همکاری کند، در فیلم به عنوان افسری وطنپرست نشان داده میشود. در این فیلم تنها علت تلاش پنکوفسکی برای ارتباطگیری با نیروهای آمریکایی این موضوع است که جنگ هستهای را غریبالوقوع میداند. از طرف دیگر نسبت به بصیرت خروشچف، نخستوزیر وقت شوروی دچار تردیدهای جدی است. جنبه وطنپرستانه شخصیت اولگ پنکوفسکی به خوبی در این فیلم خود را نشان داده است. از علاقه او به کودکان و تهیه هدیهای برای فرزند گرویل گرفته تا اولین سکانس رویارویی مستقیم او با افسران آمریکایی و انگلیسی که به آنها میگوید که باید از اطلاعات من نه به عنوان سلاح بلکه به عنوان راهی برای ایجاد صلح نگاه کنید.
نقد فیلم پیک(The Courier)
یکی از اصلیترین نقدهایی که به این داستان وارد میشود در مورد شخصیتپردازی برای پنکوفسکی است. در این نقدها بیان میشود که با توجه به این نکته که توان اتمی شوروی نسبت به آمریکا پایینتر بوده است، عملکرد پنکوفسکی نه نشان از بصیرت او، بلکه نشانگر وطنفروشی است. البته در این زمینه توجه به دو نکته دیگر هم حائز اهمیت است.
اول اینکه خود پنکوفسکی تلاش برای ارتباطگیری با نیروهای غربی داشته و در واقع این او نبود که به دعوت نیروهای اطلاعاتی خارجی پاسخ مثبت داد. ضمنا در مقابل این ریسک بزرگ امتیازات قابلتوجهی هم دریافت نکرد. از سوی دیگر کمتر بودن توان تسلیحاتی یک کشور لزوما به معنی انفعال یا دوری از برخوردهای تهاجمی و خطرناک نیست. بلکه ممکن است حتی به معنی عکس آن باشد.
یک نقد دیگر فیلم the courier آن است که به نظر میرسد درباره شیوه ارتباط گرفتن با پنکوفسکی هم در واقعیت و آنچه که این فیلم روایت میکند، تفاوتهایی وجود دارد. در این فیلم به نظر میرسد که در ابتدا پنکوفسکی به نوعی از طریق توریستهای آمریکایی پیامی را برای سفارت آمریکا ارسال میکند و آنها به منظور تسهیل این ارتباط از گرویل وین استفاده میکنند. و اساسا گرویل برای ایجاد این ارتباط به مسکو سفر میکند. اما برخی منابع این داستان را به گونه دیگری روایت میکنند.
در این روایت در ابتدا پنکوفسکی به سفارت آمریکا برای تمدید ویزای خود مراجعه میکند. اما نمیتواند نظر نیروهای سفارت را به خود جلب کند. نهایتا این خود اوست که به آپارتمان تاجری انگلیسی که همان گرویل وین است میرود. میتواند او را متقاعد کند و در نهایت ارتباط او با سرویسهای جاسوسی غربی به این صورت ایجاد میشود.
تفاوتها و شباهتهای فیلم پیک با مینی سریال چرنوبیل
این فیلم مانند سریال چرنوبیل تصویری سرد، تاریک، مغموم و آزاردهنده از اتحاد جماهیر شوروی به نمایش نمیدهد. در آن خبری از نورپردازی آبی و سرد صحنهها و صدای دلهرهآور ویولن نیست. اما در سکانسی که نیروهای اطلاعاتی انگلیس و آمریکا به همراه پنکوفسکی مشغول آمادهسازی گرویل وین برای ادامه فعالیت در روسیه هستند، توصیهها و توصیفات پنکوفسکی از روسیه القاکننده فضای امنیتی و دلهرهآور است. در این سکانس پنکوفسکی به گرویل توصیه میکند:
«توی مسکو باید همیشه شگردهای جاسوسی رو دنبال کنی. هر کسی رو که میبینی فرض کن که از ک.گ.ب است. خدمتکارا، خدمه هتل، راننده و همه. اونها حتی اگه مامورهای ک.گ.ب واقعی نباشن باز هم به ک.گ.ب گزارش میدن. هر روسی یک چشم و گوش برای ایالته. در هر اتاقی که هستی فرض کن که شنود میشه. خصوصا توی سفارت خودتون. ک.گ.ب از افراد لبخوان هم استفاده میکنه. نمیتونی اونها رو تشخیص بدی، پس هیچ وقت هیچ حرف مهم و حساسی نزن مگر اینکه من اول شروع کنم.»
بخشی از این توصیهها هم به این واقعیت اشاره میکند که جاسوسهای ک.گ.ب در دوران این جنگ قدرت بیشتری نسبت به همتایان آمریکایی خود داشتند. گفته میشد که به سفارت این کشورها هم نفوذ کردهاند. نکته دیگری که در این فیلم ممکن است شما را به یاد مینی سریال چرنوبیل بیندازد، جسی باکلی، بازیگر نقش همسر گرویل وین است. او پیشتر در چرنوبیل نقش همسر آتشنشانی را ایفا کرده بود که از قربانیان فاجعه چرنوبیل بود.
نکته قابل توجه دیگر به عنوان نقد فیلم The Courier این است که شخصیت پنکوفسکی پتانسیل بیشتری داشت تا بتواند به عنوان شخصیت اصلی این فیلم ظاهر شود. زندگینامه او، جایگاهش در اتحاد جماهیر شوروی و تصمیماتی که در این جایگاه اتخاذ کرده بود، همگی زمینه را برای این موضوع فراهم میکردند که با پرداختن به این شخصیت بتوان نتیجهای جالب توجهتر گرفت. به نظر میرسد تصمیم سازندگان این فیلم هم در ابتدا همین بوده. زیرا اسم اولیه فیلم آیرون بارک، اسم رمزی پنکوفسکی، بوده است اما به دلایل نامعلوم کاراکتر پنکوفسکی به حاشیه رانده شده و جایگاه نقش اول را تسلیم گرویل وین میکند.
مطلب پیشنهادی: معرفی فیلم اولد (Old) ساخته نایت شیامالان
مشخصات فیلم The Courier (قاصد)
- کارگردان: دومینیک کوک
- مدت زمان: 111 دقیقه
- ارائهدهنده: رودساید اترکشنز ، Lionsgate
- تاریخ انتشار: 24 ژانویه 2020