اخبار استارتاپی

مروری بر زندگی استیو جابز ، شوالیه جهان تکنولوژی

نگاهی به زندگینامه استیو جابز؛ 1955 – 2011

مروری بر زندگی استیو جابز

در تاریخ جهان، انسان های مشهور زیادی بودند که عمر کوتاهی داشتند، اما تاثیری به طول تاریخ بر جهان گذاشته اند. کاراواجو، نقاش ایتالیایی، یکی از این افراد بود. او با وجود عمر کوتاه 38 ساله، چنان آثار هنری شگرفی به جای گذاشت که با مشاهده آثارش، اولین سوالی که به ذهن می رسد این است که «اگر بیشتر عمر می کرد، چه آثار دیگری می توانست خلق کند»؛ یا ونسان ونگوگ مشهور که نقاش بیچاره، حتی در طول عمر خودش هم به شهرت نرسید… اما باید استیو جابز را هم در این فهرست نه چندان بلند بالا قرار داد. در دوره معاصر، 56 سال عمر، آنقدرها عمر طولانی مدتی به حساب نمی آید و خیلی از آدم های موفق و معروف، تازه در همین دهه از عمر خودشان است که به پختگی و بلوغ و تاثیرگذاری بر جهان می رسند. استیو جابز اما تمام کارهای موفق خود، از ساخت اپل تا برخی از بهترین انیمیشن های چند سال گذشته را در همین عمر کوتاه خود خلق کرد.

آخرین سال های قرن بیستم و دهه اول قرن بیست و یکم، سال های ظهور چهره جدید جهان بود. دوره ای که تکنولوژی دورخیز کرده بود تا بار دیگر به اوج برسد، اما این بار نه با موتور بخار، بلکه با دنیای صفر و یک. رایانه ها آرام آرام وارد خانه شده بودند، اینترنت داشت خودش را به عنوان پدیده نشان می داد و تلفن های بدون سیم موبایل، ظهور کرده بودند. آن سال ها، نمادهای خاص خود را داشتند. افرادی مانند بیل گیتس با سیستم عامل ویندوز و البته استیو جابز، مرد شگفت انگیز اپل. فردی که به هر کجا پا گذاشت، بیشتر از هر چیز، خلاقیت از خود به جا گذاشت. همانی که از شرکت خودش اخراج شد و در بازگشتش…. می خواهیم در ادامه به سراغ داستان زندگی این نابغه دنیای تکنولوژی برویم.

سال های نخست زندگی استیو جابز

استیو جابز در 24 فوریه 1955 در سانفرانسیسکو به دنیا آمد. مادرش جوآن شیبل (بعدها جوآن سیمپسون) و پدرش عبدالفتاح «جان» جندالی، دو دانشجوی فارغ التحصیل دانشگاه ویسکانسین، نام داشتند. این زوج اما پسر خود را، بدون آنکه نامی برایش انتخاب کنند، برای فرزندخواندگی واگذار کردند. جابز در دوران نوزادی توسط کلارا و پل جابز به فرزندی پذیرفته شد و استیون پل جابز نام گرفت. کلارا حسابدار بود و پل هم یک کهنه سرباز گارد ساحلی بود که به شغل مکانیکی مشغول بود.

پدر بیولوژیک جابز، جندلی، استاد علوم سیاسی سوریه بود و مادر بیولوژیکی او، به عنوان گفتار درمانگر کار می کرد. اندکی پس از اینکه جابز وارد خانواده جدید خود شد، والدین بیولوژیکی او ازدواج کردند و صاحب فرزند دیگری به نام مونا سیمپسون شدند. 27 سال گذشت تا جابز توانست اطلاعاتی از والدین بیولوژیکی خود به دست بیاورد.

جابز با خانواده جدید خود در مونتین ویو در کالیفرنیا، در منطقه ای که بعدها به نام «سیلیکون ولی» معروف شد زندگی می کرد. او از کودکی کنجکاو بود و گاهی اوقات این کنجکاوی به ضرر او هم تمام می شد. به گفته مجله ساینس فوکوس بی‌بی‌سی، جابز در دوران کودکی دو بار کارش به اورژانس کشیده شد – یک بار به دلیل چسباندن سنجاق به پریز برق و سوزاندن دستش و بار دیگر به دلیل خوردن سم! مادرش، کلارا، تا پیش از رفتن استیو کودک به مهدکودک، خواندن را به او آموخته بود.

زمانی که جابز یک پسر بچه بود، او و پدرش در گاراژ خانواده روی لوازم الکترونیکی کار می کردند. پل به پسرش نشان داد که چگونه قطعات وسایل الکترونیکی را از هم جدا کرده و بازسازی کند؛ سرگرمی که اعتماد به نفس، سرسختی و قدرت مکانیکی را در جابز جوان یاد داد.

اگرچه جابز همیشه یک کودک متفکر، باهوش و مبتکر بود، اما دوران جوانی او با ناامیدی از تحصیلات رسمی همراه شد. در مدرسه ابتدایی، حوصله او سر می رفت و برای همین هم، برای معلم هایش یک دردسر بزرگ به حساب می آمد. تا جایی که معلم کلاس چهارم جابز برای اینکه او درس بخواند، به او رشوه می داد. با این حال، درس جابز آنقدر خوب بود که مدیران می خواستند او جهشی بخواند و به دبیرستان برود – پیشنهادی که والدینش آن را رد کردند.

در دوران دبیرستان بود که جابز نوجوان به «کلوپ کاوشگر» در «هیولت پاکارد» پیوست و در همانجا بود که او برای اولین بار یک کامپیوتر دید. در همان سال ها بود که جابز با موسس شرکت بیل هیولت تماس گرفت و برای دستگاه فرکانس شماری که در حال ساخت آن بود، درخواست قطعات کرد؛ درخواستی که به شروع کار تابستانی در شرکت HP منتهی شد. در همان شرکت HP بود که جابز نوجوان با شریک آینده خود و بنیانگذار شرکت اپل آشنا شد؛ دیگر بنیانگذار اپل، کسی نبود جز «استیو وزنیاک» که در آن زمان دانشجوی دانشگاه کالیفرنیا، برکلی بود. 

پس از اتمام دبیرستان، استیو جابز در کالج رید در پورتلند، در اورگان ثبت نام کرد؛ اما تنها شش ماه در آنجا دوام آورد و از دانشگاه کناره گیری کرد. جابز یک سال و نیم بعد را صرف حضور در کلاس های خلاقیت در مدرسه کرد.

استیو جابز به دنبال روشنگری

استیو جابز به دنبال روشنگری

در سال 1974، جابز به عنوان طراح بازی های ویدیویی در شرکت آتاری مشغول به کار شد. چند ماه بعد، جابز جوان شرکت را ترک کرد و به دوردست ها رفت. او به دنبال یافتن روشنگری معنوی، به هندوستان و کشورهای دیگری سفر کرد و در جستجوی روشنگری، حتی داروهای روانگردان را نیز امتحان کرد.

تاسیس شرکت اپل

دو سال بعد، در سال 1976، زمانی که جابز فقط 21 سال داشت، او و وزنیاک شرکت اپل کامپیوتر را در گاراژ خانواده جابز راه اندازی کردند. داستان از اینجا آغاز شد این دو، عاشق دستگاه های الکترونیکی بودند و سرگرمی آنها، ساخت این نوع دستگاه ها بود. در آن سال، جابز و وزنیاک اولین کامپیوتر خانگی با نام Apple i را برای دوستانشان در کلوپ، رونمایی کردند؛ دستگاهی که بیشتر برای آنها سرگرمی به حساب می آمد. اما مدتی نگذشته بود که یک فروشگاه محلی از آنها خواست تا 50 عدد از Apple i برای او بسازند. سفارشی که جرقه شرکت اپل را زد. 

جابز ماشین فولکس واگن خود را فروخت و وزنیاک هم ماشین حساب پیشرفته محبوب خود را تبدیل به پول کرد تا سرمایه اولیه برای تاسیس شرکت را فراهم کنند. این یک همکاری جادویی بود؛ چرا که از طریق اپل بود که فناوری روز آن زمان، حجم کمتری به خود گرفت فراگیرتر و ارزان‌تر شد و تکنولوژی را بیش از گذشته در دسترس مصرف‌کنندگان روزمره قرار گرفت. در نهایت، اپل توانست صنعت کامپیوتر را متحول کند.

وزنیاک در فکر ساخت مجموعه‌ای از رایانه‌های شخصی کاربرپسند بود و جابز هم مسئولیت فروش و بازاریابی را بر عهده گرفت. همکاری آنها به ساخت کامپیوترهایی منتهی شد که با قیمت 666.66 دلار به بازار عرضه شد. Apple I حدود 774000 دلار برای این شرکت درآمد داشت. سه سال پس از عرضه دومین مدل اپل، Apple II، فروش این شرکت به طور تصاعدی به 139 میلیون دلار افزایش یافت. 

در سال 1980، اپل کامپیوتر به یک شرکت سهامی عام تبدیل گردید و ارزش بازار آن تا پایان اولین روز معاملاتی آن 1.2 میلیارد دلار بود. با این حال، چندین محصول بعدی اپل با نقص‌های طراحی قابل توجهی مواجه شدند که مصرف کنندگان را تا مرز ناامیدی از اپل پیش برد. در همین بازار بود که فروش شرکت IBM ناگهان از فروش اپل پیشی گرفت و اپل مجبور شد با دنیای تجاری تحت سلطه IBM/PC رقابت کند.

این اتفاق باعث شد که جابز به سراغ جان اسکالی، متخصص بازاریابی شرکت پپسی رفت از او خواست به آنها ملحق شود. اتفاقی که تا در سال 1983 افتاد و اسکالی سمت مدیر عاملی اپل را بر عهده گرفت. سال بعد، اپل محصول مکینتاش را منتشر کرده و بازاریابی خود، کامپیوتر را به عنوان بخشی از سبک زندگی ضد فرهنگ نشان داد: عاشقانه، جوان، خلاق. اما با وجود فروش مثبت و عملکرد برتر از رایانه های شخصی IBM، مکینتاش هنوز با دیگر غول صنعت کامپیوتر در رقابت بود.

ترک اپل

اسکالی که توسط خود جابز وارد بازی اپل شده بود، با بنیانگذار نابغه آن به مخالفت برخواست. اسکالی معتقد بود جابز به اپل آسیب می رساند و مدیران شرکت، حذف تدریجی جابز را کلید زدند. جابز که در واقع در شرکت خودش عنوان رسمی نداشت، به موقعیتی پرحاشیه کشیده شد و در سال 1985 اپل را ترک کرد.

استیو جابز و نکست

جابز شخصیتی نبود که به این آسانی ها پا پس بکشد و بیکار بماند، مخصوصا که عاشق تکنولوژی بود. برای همین هم پس از ترک اپل در سال 1985، جابز شخصا 12 میلیون دلار برای راه اندازی یک شرکت سخت افزاری و نرم افزاری جدید به نام NeXT Inc سرمایه گذاری کرد. این شرکت اولین کامپیوتر خود را در سال 1988 معرفی کرد و جابز امیدوار بود که این محصول برای دانشگاه ها و محققان جذاب باشد. اما با قیمت پایه 6500 دلار، این دستگاه به مراتب از توان مالی اکثر خریداران بالقوه آن خارج بود.

سیستم عامل شرکت NeXTSTEP عملکرد بسیار بهتری داشت و برنامه نویسان از آن برای توسعه بازی های ویدیویی مانند Quake و Doom استفاده کردند. تیم برنرز لی، که اولین مرورگر وب را خلق کرده بود، برای این کار از یک کامپیوتر NeXT استفاده کرد. با این حال، این شرکت در تلاش برای جلب نظر توده مردم آمریکا بود و اپل در نهایت شرکت نکست را در سال 1996 به قیمت 429 میلیون دلار خرید.

استیو جابز و پیکسار

جابز می خواست تکنولوژی که عاشق آن بود را در یک فضای دیگر هم امتحان کند و برای همین به سراغ جهان جادویی انیمیشن رفت. در سال 1986، جابز یک شرکت انیمیشن سازی را از جورج لوکاس، کارگردان مشهور امریکایی خریداری کرد که بعدها به استودیوی انیمیشن پیکسار تبدیل شد. جابز با اعتقاد به پتانسیل پیکسار، در ابتدا 50 میلیون دلار از سرمایه خود را در این شرکت سرمایه گذاری کرد.

این استودیو به تولید انیمیشن های بسیار محبوبی پرداخت که هر کدام از آنها را می توان انقلابی در صنعت انیمیشن و ارتقا سلیقه مخاطب در نظر گرفت. از جمله این فیلم های انیمیشن، می توان به داستان اسباب بازی (1995)، در جستجوی نمو (2003)، شگفت انگیزان (2004)، ماشین ها (2006) و up  (2009) اشاره کرد. پیکسار در سال 2006 با دیزنی ادغام شد؛ ادغامی که جابز را به بزرگترین سهامدار دیزنی تبدیل کرد. تا ژوئن 2022، فیلم‌های پیکسار مجموعا 14.7 میلیارد دلار در باکس آفیس جهانی فروش داشتند.

بازگشت به اپل

بازگشت به اپل

در سال 1997، جابز به عنوان مدیر عامل اپل به سمت خود بازگشت. جابز یک بار در ابتدای کار باعث موفقیت اپل در دهه 1970 شده بود و این بار هم در بازگشت خود، در دهه 1990 شرکت را احیا کرد.

جابز با تیم مدیریتی جدید، گزینه های سهام تغییر یافته و دستمزد سالانه 1 دلاری که توسط خود او انتخاب شده بود، اپل را به مسیر خود بازگرداند. محصولات مبتکرانه جابز مانند iMac، کمپین های برندسازی موثر و طراحی های شیک، بار دیگر توجه مصرف کنندگان را به خود جلب کرد. 

در سال‌های بعد، اپل محصولات انقلابی مانند مک‌بوک ایر، آی‌پاد و آیفون را معرفی کرد که همگی تکامل فناوری را دیکته کردند. اپل آنقدر پیشرو بود که تقریبا بلافاصله پس از عرضه یک محصول جدید خود، رقبا برای تولید فناوری های مشابه تلاش می کردند. این شرکت، برای نشان دادن محصولات گسترده خود، رسما در سال 2007 نام تجاری اپل را تغییر داد.

گزارش‌های سه‌ماهه اپل در آن سال بهبود قابل‌توجهی داشت: ارزش سهام ۱۹۹.۹۹ دلار در هر سهم بود که در آن زمان رکوردشکنی بود و این شرکت به سود خیره‌کننده ۱.۵۸ میلیارد دلاری، ۱۸ میلیارد دلار مازاد در بانک و صفر بدهی داشت.

در سال 2008، با افزایش فروش آیتونز و آی پاد، اپل پس از والمارت به دومین خرده فروش موسیقی در آمریکا تبدیل شد. اپل همچنین در فهرست فورچون از تحسین‌شده‌ترین شرکت‌های آمریکا در رتبه اول قرار گرفته است و همچنین رتبه اول را در بین شرکت‌های Fortune 500 از نظر بازده به سهامداران کسب کرده است. اپل از سال 2007 تاکنون ده ها نسخه از آیفون را منتشر کرده است. در فوریه 2023، یک گوشی نسل اول بدون بسته بندی در حراجی به قیمت بیش از 63000 دلار فروخته شد.

ارزش بازار اپل در ژانویه 2022 به 3 تریلیون دلار رسید، به این معنی که سهام اولیه جابز در این شرکت از سال 1980 حدود 330 میلیارد دلار ارزش داشت – به اندازه ای که اگر زنده بود، او را به راحتی به ثروتمندترین فرد جهان نسبت به ایلان ماسک بنیانگذار تسلا تبدیل می کرد. اما بر اساس گزارش نیویورک پست، جابز در سال 1985، تمام سهام اپل را به جز یک سهم فروخت.

بیشتر دارایی خالص جابز از سهم تقریبا 8 درصدی دیزنی حاصل شد که او با فروش پیکسار در سال 2006 به دست آورد. بر اساس ارزش دیزنی در سال 2022، این سهم – که او به همسرش واگذار کرد – 22 میلیارد دلار ارزش دارد. 

محصولات اپل پس از پیوستن دوباره استیو جابز

همانطور که انتظار می رفا، استیو جابز در بازگشتش، نقش فرشته نجات دهنده را بازی کرد و اپل را از یک سقوط که مدت ها بود آغاز شده بود نجات داد. اما این بازگشت، بدون خونریزی نبود. جابز در اولین اقدام، مدیرعامل آن زمان، گیل آملیو را از تاج و تخت محروم کرد و برخلاف دوره پیشین، که هیچ سمت رسمی در اپل برای خود در نظر نگرفته بود، خود بر تخت سلطنت اپل نشست. در دومین اقدام حیرت انگیز، جابز با دشمن دیرین اپل، یعنی مایکروسافت به توافق رسید و آنها را متقاعد کرد با مبلغ 150 میلیون دلار، در اپل سرمایه گذاری کنند. 

وضعیت آن زمان اپل آنقدر وخیم بود که مایکل دل، مدیرعامل و موسس شرکت دل و یکی از بزرگترین شرکای تجاری مایکروسافت گفته بود «اگر من به جای جابز بودم، تمام اپل را تعطیل می کردم و پول سهامداران را به آنها برمی گرداندم». اما جابز، به این آسانی ها به موقعیت آن زمان خود نرسیده بود که بخواهد به آسانی هم رهایش کند؛ او یک شوالیه دنیای تکنولوژی بود.

یک سال بعد از سرمایه گذاری مایکروسافت، محصول «همه در یک» آی مک خود را به بازار عرضه کرد؛ محصولی با طراحی مشترک خود جابز و استعداد جدید دنیای تکنولوژی، جاناتان ایو. آی مک جدید در پنج ماه اول ارائه به بازار، هشتصد هزار نسخه فروخت.

جابز ابتدا نام «MacMan» را برای این مک جدید پیشنهاد داد، اما کن سیگال، مدیر آن زمان آژانس تبلیغات اپل، نام iMac را پیشنهاد کرد. فلسفه او برای استفاده از حرف i، به عنوان سرنام کلمه اینترنت بود؛ چرا که مک جدید، برای اولین بار، تنها در دو مرحله به اینترنت متصل می شد. البته اپل اعلام کرد که i سرنام individuality و innovation است. این نوع نامگذاری، تا همین امروز با اپل مانده و بخشی از هویت آن شده است. محصول دوم که اینگونه نام گرفت، iBook بود که در سال 1999 به بازار آمد. 

محصول دیگری که در بازگشت جابز، بازار را منفجر کرد، سیستم عامل Mac OS X بود که بازطراحی انقلابی به حساب می آمد و تکنولوژی آن بر اساس کامپیوترهای تولیدی شرکت سابق جابز، یعنی Next بود. در همان سال، آنها iPod را با شعار «1000 موزیک در جیبتان» به بازار عرضه کردند. هرچند فروش آن به کندی اوج گرفت چرا که با قیمت پایه 399 دلار، کمی گران بود و تنها با مک می شد با آن کار کرد. 

در سال 2004، جابز Project Purple را تحت نظارت خود و با مسئولیت جاناتان ایو، برای توسعه یک دستگاه صفحه لمسی تشکیل داد. در ابتدا، جابز یک تبلت را تصور می کرد، اما در نهایت به مفهومی برای تلفن همراه تبدیل شد. خط تولید iPod نیز به آرامی رشد کرد. تا سال 2005، آی‌پاد، آی‌پاد مینی، آی‌پد نانو و آی‌پاد شافل ترتیب نزولی داشتند. در همان سال اولین آی پاد با ویدئو همراه با قابلیت خرید فیلم و ویدئو در iTunes معرفی شد.

همه اینها به موفقیت دوباره اپل منتهی شده بود. در سال 2006، جابز در ایمیلی به همه کارمندان اپل اینگونه نوشت: «تیم، معلوم شد که مایکل دل در پیش بینی آینده چندان تبحر ندارد. بر اساس بازار سهام امروز، ارزش اپل بیشتر از دل است. سهام بالا و پایین می‌روند و ممکن است فردا اوضاع متفاوت باشد، اما فکر کردم امروز ارزش یک لحظه تأمل را دارد. استیو». 

پس از سال ها گمانه زنی، جابز به طور رسمی در نمایشگاه Macworld در ژانویه 2007 از آیفون رونمایی کرد. این محصول، ویژگی‌های آی‌پاد را با صفحه‌نمایش لمسی نرم و واکنش‌پذیری ترکیب می‌کرد که برخلاف اکثر دستگاه‌های تلفن همراه در آن زمان، به قلم نیازی نداشت. همچنین سافاری آیفون اولین مرورگر وب با امکانات کامل روی یک گوشی بود. اتفاقی که دنیا را تکان داد؛ یکی از رسانه ها، هیجان زده آن را «تلفن عیسی» نامید. طرفداران هیجان زده در مقابل فروشگاه های اپل در سراسر کشور اردو زدند. آیفون یک موفقیت بزرگ بود و تنها 74 روز پس از عرضه آن در آگوست 2007 طول کشید تا یک میلیون دستگاه بفروشد. 

در سال 2008، اپل اولین بروزرسانی بزرگ آیفون را منتشر کرد: iPhone 3GS. مطمئنا سرعت شبکه سریع‌تری داشت، اما بزرگترین تغییر این بود که با چیزی به نام اپ استور آمد تا به شما امکان نصب نرم‌افزار از توسعه‌دهندگان غیر اپل را بدهد. در زمان راه اندازی، اپ استور 500 برنامه داشت. این، آغاز طوفان اپل بود و سبقت گرفتن از مایکروسافت آغاز شده بود. 

در اوایل سال 2011، در آخرین مرخصی پزشکی، جابز دو محصول جدید خود را ارائه کرد: یکی در ماه مارس برای iPad 2 و دیگری در ژوئن برای سرویس iCloud.

سرطان پانکراس

در سال 2003، جابز متوجه شد که یک تومور عصبی غدد درون ریز درون بدنش رشد کرده است؛ این یک نوع نادر اما قابل عمل از سرطان پانکراس است. جابز به جای انتخاب فوری جراحی، به سراغ روش های درمانی شرقی رفت و همزمان، رژیم غذایی پسکو-گیاهخواری خود تغییر داد. 

جابز 9 ماه تمام در برابر عمل جراحی مقاومت کرد و این کار، هیئت مدیره اپل را به دردسر انداخته بود. مدیران اجرایی نگران این بودند که اگر اخباری مبنی بر بیمار بودن مدیرعامل منتشر شود، سهامداران دست به فروش سهام خود بزنند. اما در نهایت، محرمانه بودن وضعیت جابز بر افشای سهامداران اولویت داشت. در سال 2004، تومور پانکراس جابز طی یک عمل جراحی برداشته شد؛ عملی که موفقیت آمیز بود و در سال های بعد، جابز کمی درباره وضعیت سلامتی خود در خبرها و مصاحبه ها صحبت هایی کرد.

در اوایل سال 2009، گزارش‌هایی در مورد کاهش وزن جابز منتشر شد و برخی پیش‌بینی می‌کردند که مشکلات جسمی او دوباره عود کرده است، از جمله پیوند کبدی که انجام داده بود. جابز در پاسخ به این نگرانی ها اظهار داشت که با عدم تعادل هورمونی مواجه شده است و تنها چند روز بعد از این صحبت، به مرخصی شش ماهه رفت. او در یک پیام ایمیلی به کارمندانش گفت «مسائل مربوط به سلامتی من پیچیده‌تر از آن چیزی است که من فکر می‌کردم»؛ سپس تیم کوک، مدیر اجرایی آن زمان اپل را به‌عنوان «مسئول عملیات‌های روزمره اپل» معرفی کرد.

پس از نزدیک به یک سال دوری از کانون توجه، در 9 سپتامبر 2009 جابز در یک رویداد اختصاصی اپل، یک سخنرانی کلیدی ایراد کرد. فعالیت های فیزیکی جابز در سال 2010 به کمترین حد خود رسیده بود و صرفا در رویدادهای خاص، مانند رونمایی از iPad مسئول رونمایی و اجرا بود.

در ژانویه 2011، جابز اعلام کرد که به مرخصی پزشکی می رود. در ماه آگوست، او از سمت مدیرعاملی اپل استعفا داد و زمام امور را به کوک سپرد.

مرگ استیو جابز

جابز در 5 اکتبر 2011 در سن 56 سالگی در خانه خود در پالو آلتو، کالیفرنیا درگذشت. علت رسمی مرگ او ایست تنفسی مربوط به سال ها مبارزه او با سرطان پانکراس ذکر شد. نیویورک تایمز گزارش داد که در آخرین هفته‌های زندگی، جابز آنقدر ضعیف شده بود که به سختی از پله‌های خانه‌اش بالا می رفت. با این حال، او توانست با برخی از همکاران قدیمی خود از جمله باب ایگر، مدیرعامل دیزنی خداحافظی کند. با زندگی نامه نویس خود صحبت کرد و در مورد رونمایی از آیفون 4 اس به مدیران اپل مشاوره داد.

در ستایش جابز، خواهرش مونا سیمپسون نوشت که درست قبل از مرگ، جابز مدت طولانی به خواهرش، پتی، سپس همسر و فرزندانش نگاه کرد و سپس آنها را تنها گذاشت. یک مراسم خصوصی با حضور نزدیکترین اعضای خانواده و دوستان او برگزار شد و سپس در 16 اکتبر، مراسم خاکسپاری جابز در محوطه دانشگاه استنفورد برگزار شد. از شرکت کنندگان مهم این مراسم می توان به بیل گیتس، بنیانگذار مایکروسافت اشاره کرد. جوآن بائز خواننده که زمانی با جابز در رابطه بود، ال گور معاون سابق رئیس جمهور، تیم آلن بازیگر و روپرت مرداک، رئیس News Corporation نیز از دیگر حاضران این مراسم بودند. 

جابز در یک قبر بی نشان در پارک یادبود آلتا مسا در پالو آلتو دفن شده است. پس از اکران فیلم استیو جابز در سال 2015، طرفداران برای یافتن این مکان به گورستان رفتند. از آنجایی که گورستان اجازه ندارد مکان قبر را فاش کند، بسیاری از آنها پیام هایی را برای جابز در یک کتاب یادبود گذاشتند.

روایت هایی درباره استیو جابز: از کتاب تا فیلم 

جابز قبل از مرگش به والتر آیزاکسون، نویسنده و روزنامه نگار، اجازه داد تا زندگی نامه رسمی او را بنویسد. ایزاکسون بیش از 40 مصاحبه با جابز انجام داد و همچنین با بیش از 100 نفر از اعضای خانواده، دوستان و همکاران او نیز صحبت کرد. کتاب «استیو جابز» که در ابتدا برای تاریخ انتشار در نوامبر 2011 برنامه ریزی شده بود، در 24 اکتبر، درست 19 روز پس از مرگ جابز وارد بازار شد. 

زندگی جابز موضوع دو فیلم مهم نیز بوده است. اولین آن که در سال 2013 اکران شد، «جابز» نام داشت و اشتون کوچر در نقش جابز و جاش گد در نقش استیو وزنیاک، بنیانگذار اپل، بازی کردند. وزنیاک در سال 2013 در مصاحبه با نشریه The Verge اعلام کرد که با او تماس گرفته شد تا روی فیلم کار کند، اما نتوانسته این کار را انجام دهد؛ «من یک فیلمنامه را تا جایی که می‌توانستم خواندم و احساس کردم که کار مزخرفی است.» اگرچه او بازیگران را تحسین کرد، اما به Gizmodo گفت که احساس می کند شخصیت او و جابز به درستی به تصویر کشیده نشده است.

در مقابل، وزنیاک با سونی پیکچرز در فیلم دوم، با نام استیو جابز، که از بیوگرافی ایزاکسون اقتباس شده و در سال 2015 اکران شد، همکاری کرد. مایکل فاسبندر در نقش جابز و ست روگن در نقش وزنیاک بازی کردند. فاسبندر نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر مرد شد و کیت وینسلت همبازی اش برای بازی در نقش جوانا هافمن، مدیر بازاریابی اپل و نکست، نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل زن شد. در سال 2015، الکس گیبنی فیلمساز، زندگی و میراث جابز را در مستند «استیو جابز: مردی در ماشین» بررسی کرد.

نقل قول های معروف استیو جابز

نقل قول های معروف استیو جابز

نقل قول ها، یکی از جذاب ترین بخش هم شخصیت تاثیرگذار جهانی است و استیو جابز هم می تواند از این منظر بسیار جذاب باشد.

    • آیا می خواهید بقیه عمر خود را صرف فروش خروس قندی کنید یا می خواهید فرصتی برای تغییر دنیا داشته باشید؟ [دعوت یک مدیر اجرایی برای پیوستن به اپل]
    • دزد دریایی بودن بهتر از پیوستن به نیروی دریایی است.
    • از دیدگاه من… علم و علوم کامپیوتر یک هنر لیبرال هستند. چیزی است که همه باید بدانند که حداقل چگونه از آن استفاده کنند و در زندگی روزمره چگونه به کار می آیند. 
    • در DNA اپل این حقیقت وجود دارد که فناوری به تنهایی کافی نیست. این فناوری است که با هنرهای لیبرال پیوند خورده است، با علوم انسانی پیوند خورده است که به ما نتیجه ای می دهد که قلب ما را به آواز می اندازد.
    • شما نمی توانید فقط از مشتریان بپرسید که چه می خواهند و سپس سعی کنید آن را به آنها بدهید. تا زمانی که آن را بسازید، آنها چیز جدیدی می خواهند.
    • من فکر می‌کنم که انسان‌ها اساسا ابزارساز هستند و کامپیوتر برجسته‌ترین ابزاری است که تا به حال ساخته‌ایم.
    • با آی پاد، تجربه گوش دادن به موسیقی دیگر هرگز مثل قبل نخواهد بود.
    • حاضر بودم تمام فناوری خودم را با یک ملاقات عصرگانه با سقراط عوض کنم.
    • اگر می خواهید مانند یک هنرمند، زندگی خود را به شیوه ای خلاقانه سپری کنید، نباید زیاد به گذشته نگاه کنید. باید حاضر باشید هر کاری که انجام داده اید و هر کسی که بوده اید را برای چیزهای جدیدتر، دور بریزید.
    • ثروتمندترین مرد قبرستان بودن برای من مهم نیست. شب‌ها به رختخواب می‌روم و می‌گویم ما کار فوق‌العاده‌ای انجام داده‌ایم – این چیزی است که برای من مهم است.
  • من دوست دارم باور کنم که زندگی پس از مرگ وجود دارد. من دوست دارم باور کنم که خرد انباشته شده نه تنها با مرگ شما ناپدید نمی شود، بلکه به نوعی، دوام هم می آورد. اما شاید چیزی شبیه به یک کلید روشن/خاموش و کلیک باشد—و شما رفته اید. شاید به همین دلیل است که دوست نداشتم سوئیچ های روشن/خاموش را در دستگاه های اپل قرار دهم.

 

کلام آخر

شاید هیچ کس به درستی نمی داند که استیو جابز چه هدفی در زندگی خود داشت. شاید بتوان از میان انبوه اطلاعات مختلفی که درباره او وجود دارد، بتوان به نکته هایی دست یافت، اما در نهایت باید این موسس یکی از بزرگترین شرکت های تکنولوژی جهان و متخصص برندینگ را مرموزترین شخصیت قرن بیست و یکم دانست. 

نام های زیادی در دنیای تکنولوژی قرن حاضر می درخشند؛ مارک زاکربرگ، جک دورسی، بیل گیتس، ایلان ماسک و… که هرکدام را با یک ویژگی خاص به یاد می آوریم. اما هیچکدام را نمی توان به مرموزی جابز دانست (حتی ایلان ماسک هم بیشتر از آنکه مرموز باشد، کله خراب است!). زندگی استیو جابز و محصولات مختلف و متنوعی که در طول عمر خود عرضه کرده است، نشان می دهد که با یک شخصیت منضبط، با دیسیپلین و همزمان خلاق روبرو هستیم. او همه چیز را تخریب نمی کند، حتی شاید برخی چیزهای تکراری را ارائه بدهد، اما با چنان خلاقیتی این کار را انجام داده، که آن را کاملا به عنوان یک محصول جدید قبول می کنیم.

استیو جابز، کاری که می خواست را انجام داد و این، شاید بهترین چیزی است که می تواند برای یک انسان در طول زندگیش رخ بدهد.

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *