ویدئوهای یلدای کارآفرینان استارتاپی ایران (یلدا سامیت) یلدا سامیت 99

ویدئو سخنرانی انگیزشی فرزین فردیس در پنجمین یلدای کارآفرینان استارتاپی

راهی که ما را روئین‌تن می‌کند

فرزین فردیس در یلدا سامیت

نمی‌دانم هیچ‌کدام از شما چنین تجربه‌ای داشتید که هنگام دیدن یک برنامه یا حین گوش‌کردن به یک سخنرانی، یکباره سخنران ضعف کند و از پشت بیفتد.

صحبت های فرزین فردیس(عضو هیئت نمایندگان اتاق بازرگانی) در یلدا سامیت2020

اگر چنین تجربه‌ای داشتید، احتمالا جزو معدود آدم‌هایی در دنیا هستید که این تجربه را دارند. درصد زیادی از آدم‌ها به یک سخنرانی می‌روند و بدون اینکه هیچ‌گونه مشکلی به وجود بیاید، آن را خیلی خوب می‌بینند، اما من این تجربه را، نه به عنوان یک بیننده، بلکه به عنوان کسی که در آن سخنرانی بر زمین افتادم و از حال رفتم، دارم.

یادم می‌آید که 55دقیقه سخنرانی کرده بودم و بعد از آن عملا 5 دقیقه پایانی را به خاطر نمی‌آورم که چطور گذشت و وقتی به هوش آمدم، در بیمارستان بودم. این صحبت‌ها به زمستان 5سال پیش برمی‌گردد و من 3هفته بعد می‌دانستم که یک تومور در مغزم است و باید هر‌چه سریع‌تر برای درمانش اقدام کنم و اگر دیر بجنبم، ممکن است که به قول قیصر امین‌پور ناگهان چقدر زود دیر بشود.

همه این مسائل در حالی اتفاق افتاد که من مدیرعامل مجموعه‌مان شده بودم؛ مجموعه‌ای که کار خود را در سال 83 شروع کرده بود و طی 10 سال اول، یکی از شرکای من مدیرعامل بود و مجموعه را اداره می‌کرد و بعد از 10 سال، چوب دوی امدادی را به من داده بود.

چند ماه بیشتر از مدیرعامل‌بودن من نگذشته بود و شرایط شرکت خیلی ایده‌آل نبود، چند‌ماهی حقوق عقب‌مانده داشتیم و برای اینکه بتوانیم عقب‌ماندگی‌ها را جبران کنیم و به شرایط عادی برگردیم، فشار زیادی روی بچه‌ها بود. همه این اتفاق‌ها شکل گرفت و من نمی‌دانستم که از این به بعد ممکن است چه اتفاقی، بیشتر و بیشتر بیفتد.

تقریبا 6هفته بعد از افتادن روی زمین، شروع به پرتو‌درمانی کردم و هر روز صبح، بعضی وقت‌ها یک روز در میان، به بیمارستان حضرت علی‌اصغر می‌رفتم. در آنجا به جز فشار روانی که باید برای پرتو‌درمانی تحمل می‌کردم، دیدن صحنه‌های دلخراش مربوطه به بچه‌های کوچک یا نوجوانانی که دچار مشکلی بعضا حادتر از مشکل من بودند، حالم را دگرگون می‌کرد و زمانی که از بیمارستان به شرکت می‌رفتم و پشت صندلی مدیریت می‌نشستم، سر‌دردی داشتم که واقعا نمی‌دانم در اثر پرتوها بود یا به دلیل دیدن آن صحنه‌های دلخراش که هنوز هم بعد از 5سال با یادآوری آنها اشک در چشمانم جمع می‌شود.

شرایط هم برای من و هم برای سازمانم خیلی سخت بود. از سوی دیگر، مادرم به‌تازگی عمل چشم کرده بود و به دلیل اینکه پزشک‌ها گفته بودند نباید اشک بریزد، مجبور بودم بیماری‌ام را از خانواده‌ام پنهان کنم و حتی به خواهر و پدر و مادرم نمی‌توانستم بگویم.

فقط پزشک‌ها و چند نفر از بهترین دوست‌هایم در شرکتی که 10 الی 11سال پیش ایجاد کرده بودیم و شریکم بودند، این موضوع را می‌دانستند. همچنین آدم‌هایی که بعضا در طول شبانه‌روز با آنها مواجه می‌شدم و دلایل رفتارهای عجیب‌وغریب آن روزهایم را از من می‌پرسیدند نیز از این راز آگاه می‌شدند. آن روزها به سختی گذشت و من نمی‌دانم چه چیزی در آن روزها به من قوت می‌داد.

شاید یکی از مهم‌ترین چیزهایی که آن روزها به من کمک کرد، این بود که می‌دانستم شرکت، مستقل از بیماری‌ام، کار خودش را انجام می‌دهد و بچه‌ها هستند و مسیر را به پیش می‌برند و حتی اگر آن شرایط سخت باز هم ادامه داشته باشد، بالاخره یک روز بهتر فرا می‌رسد، زیرا هنوز به بدی سال 88 نشده بود؛ سال 88 پنجمین سالی بود که شرکت ما کار می‌کرد.

درست به خاطر دارم که در روز بیست و پنجم اسفند وقتی به دفتر برگشتم و نتوانسته بودیم همه حقوق‌های باقیمانده را بدهیم و سفره شب عید بچه‌های‌مان را مثل خیلی از افراد دیگر رنگین کنیم، برایم رمقی نمانده بود و حتی روی این را نداشتم که در چشم همکارانم نگاه کنم. آن روز تا پاسی از نیمه‌شب گریه کرده بودم و فقط با این امید به خانه برگشتم که انرژی به دست بیاورم و بتوانم چهارم فروردین و حتی زودتر برگردم و دوباره تلاش کنم.

الان که به آن سال‌ها نگاه می‌کنم و ‌روزهای سخت زمستان 5سال گذشته را به خاطر می‌آورم، فقط می‌توانم بخندم و به این فکر کنم که چقدر آن موقع ساده و کوچک بودم که فکر می‌کردم دنیا همین است و همین‌طور باقی می‌ماند.

امروز می‌دانم که باز هم ممکن است روزهای سخت دیگری از راه برسد و می‌دانم که اگر کمی خوش‌شانس باشم، کمااینکه آن سال‌ها بودم، دوست‌های خوبی در کنارم داشتم و چیزهایی را از قبل با تلاش، جدیت و جنگندگی در خودم انباشته کرده بودم، باز هم می‌توانم از آن سختی‌ها عبور کنم.

شاید این جمله معروف و جملات مشابه آن را خیلی از ما شنیده‌ باشید که می‌گوید چیزی که من را نکشد، من را قوی‌تر می‌کند یا عبارت‌های مشابه آن که خیلی وقت‌ها گفته می‌شود. چند روز پیش هم دوستی در توییتر شوخی کرده بود که من دیگر نمی‌خواهم قوی‌تر شوم! همه چیز بر سرم آمده است، ورشکستگی، از دست دادن عزیزان، کرونا، قرنطینه، بیماری و چیزهایی از این دست‌ و دیگر نمی‌خواهم قوی‌تر باشم!

ولی دوستان خوب من! خواهرها و برادرهای کوچک‌تر و هم‌سن‌وسال من! می‌خواهم روایت دیگری از این جمله را که آن را تجربه کرده‌ام، به شما بگویم: چیزی که من و شما را تا نزدیکی مرگ ببرد و چیزی که شرکت، استارتاپ و بنگاه اقتصادی ما را تا نزدیکی مرگ ببرد، ما را روئین‌تن می‌کند و به ما توان، انرژی‌ و تجربه‌ای را می‌دهد و نگرش و بینشی را در ما ایجاد می‌کند که دنیا را یک شکل دیگر می‌بینیم.

امیدوارم هیچ‌کدام از شما به چنین نقطه سختی نرسید که هم شخصی و هم بنگاهی دچار مشکل باشید و بخواهید توأمان، در دو جبهه بجنگید؛ ولی اگر روزی چنین فضایی برای‌ شما رخ داد، بدانید که اگر یک مقدار شانس بیاورید و خودتان را از قبل آماده کرده باشید که از آن سختی عبور کنید، روئین‌تن می‌شوید و می‌توانید از هر سختی دیگری نیز عبور کنید. به امید آن روز که شادی‌ها و سلامتی‌های مستدام در این کشور جاری و ساری باشد.

مختصری درباره فرزین فردیس

فرزین فردیس، متولد 1360 در کرمان، کارشناس مهندسی برق ورودی ۱۳۷۷ و کارشناس ارشد مدیریت اجرایی فارغ‌التحصیل سال ۱۳۸۵ از دانشگاه صنعتی شریف، عضو مؤسس و عضو هیأت مدیره‌ی شرکت‌های پارس تابان، صباسل و مدرس دانشگاه‌های تهران و شریف است.
گروه صباسل یکی از مجموعه‌های پیشرو در حوزه تبلیغات و نشر دیجیتال در ایران است. صباسل به عنوان سرمایه‌گذار نیز در اکوسیستم فناوری ایران حضور فعال دارد.

برخی از سوابق مدیریتی و اجرایی فرزین فردیس:

  • عضو هیات مدیره شرکت میکروموح آریا کیش و صباسل، (از شرکت های اقماری شرکت همکاران سامانه های ارتباطی پارس پارس سامان)
  • عضو کمیته مشاوران سمینار مخابرات داده ها و کنترل در صنعت نفت و گاز، دانشگاه صنعتی شریف
  • مشاور سمینار مخابرات سیار، چالش ها و فرصت ها، دانشگاه صنعتی شریف
  • مشاور سمینار دو روزه مخابرات باند پهن و پخش دیجیتال، دانشگاه صنعتی شریف
  • مشاور سمینار جنگ الکترونیک، دانشگاه صنعتی شریف
  • مشاور سمینار تکنولوژی رادار، دانشگاه صنعتی شریف
  • مشاور سمینار مدیریت یکپارچه ایران، دانشگاه صنعتی شریف

سوابق آموزشی:

  • ارائه کارگاه آموزشی خلاقیت و نبوغ در دومین و سومین مدرسه تابستانی
  • ارائه کارگاه آموزشی خلاقیت در خدمت آموزش پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات درمانی ایران، یازدهمین همایش کشوری آموزش علوم پزشکی
  • ارائه دوره آموزشی 60 ساعته کارآفرینی بر اساس الگوی بین المللی SIYB (الگوی سازمان جهانی کار در 70 کشور دنیا) برای مدیران ارشد وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی و روسای ستادهای کارآفرینی دانشگاه های علوم پزشکی کشور در موسسه تحقیقات و بهبود زندگی زنان
  • ارائه کارگاه آموزشی خلاقیت و نوآوری در دانشگاه های علوم پزشکی تهران، شهید بهشتی، ایران، شیراز، یزد و صنعتی شریف شرکت ایران ترانسفوری و مرکز آموزش سایپا، مجموعا بیش از 13 مرتبه اجرا و بالغ بر 270 دانش پذیر
  • ارائه کارگاه آموزشی تحول در دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی ایران با بیش از 7 اجرا و بالغ بر 175 دانش پذیر
امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *