اواخر پاییز سال1963، شاید شهر اوانستون ایالت ایلینویز آمریکا نمیدانست که شاهد به دنیا آمدن یکی از موفقترین مدیرانی باشد که بعدها در صنعت آمریکا اسم و رسمی برای خود پیدا میکند. این شهر کوچک آرام که در کنار دریاچه میشیگان آرام گرفته، با ذهنیتی که از دهه کلاسیک 50 میلادی داشت، حتی شاید باور هم نمیکرد که این مدیر موفق آینده یک زن باشد.
روز 23نوامبر بود که گوئین شاتوِل در خانوادهای عجیب پا به این دنیا گذاشت. البته پیش از اینکه ازدواج کند، نام خانوادگیاش راولی بود. پدر و مادر او یک جراح مغز و اعصاب و یک هنرمند بودند و همین نکته بود که این خانواده را بسیار جالب میکرد. گوئین یک خواهر بزرگتر داشت و یک خانواده کوچکتر. پس از اینکه به دنیا آمد، خانوادهاش به شهری در نزدیکی اوانستون نقل مکان کردند که لیبرتیویل نام داشت. دوران تحصیل شاتول بهخوبی سپری شد و همین مسئله باعث شد که او به فکر ادامه تحصیلات خود در دانشگاه بیفتد. برای ادامه تحصیل به اوانستون بازگشت و در دانشگاه نورثوسترن وارد رشته دشوار مهندسی مکانیک شد. زمانی که گوئین موفق شد به خوبی دوره کارشناسی خود را سپری کند، با توجه به توانایی بسیار زیادی که در ریاضی داشت، در همان دانشگاه مشغول به تحصیل در رشته ریاضی کاربردی شد و در آخر توانست کارشناسی ارشد خود را در این رشته دریافت کند.
مهندسی که آینده را دگرگون میکند
شاتول که مهندسی مکانیک خوانده بود، خیلی دوست داشت وارد صنعت خودروسازی شود و به همین خاطر وارد دورههای آموزشی شرکت بزرگ کرایسلر شد که بیشتر روی مسائل مدیریتی تمرکز داشتند. البته خود شاتول بیشتر دوست داشت جنس کارش به مهندسی نزدیک باشد و همین مسئله باعث شد که خیلی در این صنعت نماند. او در مصاحبهای گفته بود که از سالهای خیلی دور به این علم علاقه داشته و حتی در سال سوم دبستانش هم با پرسشهایی که در مورد شیوه فعالیت موتورها مطرح میکرده، کتابهای علمی در این زمینه را از مادرش هدیه گرفته.
پژوهشگاه اِل سگوندو، که در زمینه هوافضا به کارهای تحقیقاتی میپرداخت و پروژههای تحقیق و توسعهای را برای برنامه فضایی ارتش انجام میداد، مقصد بعدی شاتول بود. شاتول در سال1988 به این شرکت پیوست و چیزی در حدود 10سال در آنجا ماند. وظیفه اصلی شاتول در این شرکت تحلیل حرارتی بود و در همین دوره مقالات علمی و صنعتی بسیاری را در موضوعات مختلفی از طرح سازههای فضایی کوچک تا مدلسازی هدف فروسرخ و یکپارچهسازی شاتل فضایی، نوشت.
ایدههای نابی که شکستشان هم موفقیت تلقی میشود
شاتول دوست داشت یک فضاپیما بسازد و سر هم کند و به همین خاطر در سال1998 السگوندو را ترک کرد و برای کار به میکروکازم رفت. در این شرکت که وظیفهاش ساخت موشکهای کمهزینه بود، شاتول ریاست بخش سیستمهای فضایی را بر عهده گرفت و مسئولیت کمیته اجرایی و توسعه کسبوکار به دوش او افتاد.همین بخش از کار باعث شد که شاتول رفتهرفته از یک مهندس پژوهشگر و سازنده به یک مدیر رده بالا تبدیل شود و این نکته از دید کمپانی اسپیساِکس دور نماند. شاتول در سال2002 به این کمپانی پیوست که بهتازگی توسط ایلان ماسک راهاندازی شده بود، تا در زمینه پژوهشهای فضایی فعالیت کند. شاتول در ابتدا ریاست توسعه کسبوکار را بر عهده داشت و جایگاهی هم در هیات رئیسه این شرکت از آن خود کرده بود. بد نیست بدانید که شاتول یازدهمین کارمند استخدامشده اسپیساکس بود.در همین دوره بود که این کمپانی سری فالکون خود را تولید کرد. این سری با بیش از 75بار لانچ موفق، توانست درآمدی 5 میلیارد دلاری را برای اسپیساکس به ارمغان بیاورد. شاتول در حال حاضر رئیس و مدیر کل اجرایی اسپیساکس است و مسئولیت تمام عملیات هرروزه این کمپانی که پس از شاتول 8هزار نفر دیگر را هم استخدام کرد، بر عهده اوست. از امور مشتریان گرفته تا مسائل استراتژیک، همه و همه، امروز زیر نظر او انجام میشوند و دختربچه کوچکی که 56سال پیش در اوانستون به دنیا آمد، باعث شده که یکی از موفقترین و رویاپردازترین کمپانیهای جهان را شاهد باشیم.
موشکهایی که ثروتآفرین شدند
شاتول تاکنون چندینبار در سخنرانیهای عمومی خود چهرهای کاریزماتیک از خود نشان داده که میتوان مثالهایی را برای این نمونه آورد. اواخر تابستان2013، سخنرانی او در تدتاک درباره علوم، فناوری، مهندسی و ریاضی باعث شد که جمعیت بسیار زیادی از مخاطبانی که در کسبوکارهای گوناگون فعالیت میکردند، به اهمیت این مسائل پی ببرند. پس از آن یک سریال تحت عنوان «کاپیتانهای صنعت» در سال2014 از او توسط مرکز برنت اسکوکرافت منتشر شد که باعث شد دیدگاههای شاتول در زمینههای کارآفرینی و پیشرفت اقتصادی بیشتر
شناخته شوند.
سال2020 که از راه رسید، نشریه فوربس طبق رسم هرساله خود فهرستی از تاثیرگذارترین و قدرتمندترین افراد جهان منتشر کرد. در فهرستی که از زنان قدرتمند جهان در این سال منتشر شد، شاتول در رتبه 55 قرار گرفت و به احتمال زیاد دلیل اصلی این مسئله این باشد که اسپیساِکس او باعث شده که ثروتمندان بسیار زیادی چون جف بزوس هم به شیوه توسعه کسبوکار ایلان ماسک و کمپانی مشهور تسلای او حسادت کنند. با نوع مدیریت شاتول میتوان به جرات گفت که هیچچیز عجیب نیست؛ نه موفقیت یک دختر کوچک در هیبت یک مدیر صنعتی عجیب است و نه پرواز کردن با تاکسیهای فضایی.
اسپیساکس تحت ریاست گوئین شاتول چه مسیری طی میکند؟
همه ما میدانیم که هر حرفهای میتواند متشکل از دو بعد «دانش» و «تجربه» باشد. امروز به احتمال زیاد بُعد دانش تا حد زیادی توسط دانشگاه ایجاد ميشود و به مرور زمان و ضمن کارکردن، تجربه هم از راه ميرسد. داستان حرفهای گوئین شاتول هم چیزی مشابه این است. تجربه او برآمده از بیش از 30 سال کار کردن در صنعت هوافضاست، دانش او هم برآمده از این مسئله است که در دانشگاه رشته مهندسی مکانیک و ریاضی خوانده. باید این نکته را بدانیم که داستان شاتول یک پیچ اضافی نسبت به داستان افراد بسیار زیادی دارد و آن هم حرکت از جنبه فنی کار به جنبه مدیریتی آن است.
-
شکاف ایده و واقعیت
تجربه فنی شاتول طی 10سال و با کار کردن به عنوان یک مهندس طراح و محقق پدید آمد، اما پس از آنکه در سال 1998 وارد شرکت میکروکامز شد، با مسائلی نظیر مدیریت و توسعه کسبوکار هم بیشتر آشنا شد. خود شاتول اهمیت این مسئله را بهخوبی میداند و بارها اعلام کرده که قطعا مهندسهای بسیار زیادی هستند که توانایی طراحی و ساخت یک وسیله را دارند، اما این نکته که چرا آن وسیله باید ساخته شود و چگونه راهی بازار شود و بتواند بودجه ساخت و طراحی خود را توجیه کند، مسئلهای دیگر است.
جدای از تواناییهای بسیار زیاد شاتول در زمینههای مختلف، که به مرور زمان و طی تقریبا 14 سال کسب شدند، یکی از خوششانسیهای او این است که اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیستویکم مقارن با ظهور کارآفرینان خوشذوقی بود که دیدی رویاگونه برای آینده داشتند. قطعا با چنین توصیفی، نام فردی چون ایلان ماسک به ذهن میآید که به این نتیجه رسید كه کمپانی تسلا که سر او را روی زمین گرم کرده، پاسخگوی همه نیازهای ذهنیاش نیست و نیاز دید که پای خود را به آسمانها هم برساند. اینکه چنین فردی بخواهد وارد زمینهای شود که شما در آن تواناییهای بسیار زیادی دارید، قطعا میتواند در روشنشدن آینده به شما کمک زیادی کند و همین اتفاق برای شاتول هم رخ داد.
-
فالکونهای حاشیهساز
اینکه شاتول چطور با زوایای مختلف صنعت و کسبوکار خود رابطه برقرار میکند، شاید در هیچجایی بهتر از برنامهای که او برای آینده اسپیساکس دارد، خود را نشان ندهد. شاتول در یکی از مصاحبههایی که در حاشیه برنامههای تدتاک صورت گرفت، از این طرح و برنامه پرده برداشت. نقطه عزیمت برنامههای شاتول حس خوبی است که او بابت لانچکردن فالکون9 و فالکون هِوی به فضا پیدا کرده بود. این موفقیت که سفینهای که شرکت خصوصی شما طراحی کرده حالا میتواند در فضا به دور مدار زمین بچرخد، چشمانداز اصلی شاتول را برای اسپیساکس ایجاد کرده است. نکته جالب این مصاحبه آزادی فکر و رویاپردازی شاتول است. زمانی که از او میپرسند «حالا که فالکون میتواند هر نوع محمولهای را به فضا ببرد، چرا یک خودروی تسلا را با خود حمل نکند؟» شاتول بهسادگی شانههای خود را بالا انداخته و میگوید «آره فکر بدی نیست.» این نوع نگاه که گویا با امکانهای بینهایتی روبهرو هستیم که برای رسیدن به آنها تنها برنامهریزی و هدفگذاری و زحمت فراوان لازم است، شاکله اصلی هویت اسپیساکس است.
-
سود، سود و دیگر هیچ
اینکه یک کمپانی هوافضای خصوصی داشته باشیم یک مسئله است، اما اینکه بتوانیم از این کمپانی سود بیرون بکشیم، داستانی یکسره متفاوت را به ذهن میآورد. باز هم درباره نحوه مدیریت اسپیساکس مجبوریم به مالک این کمپانی یعنی ایلان ماسک رجوع کنیم. در این واقعیت که ماسک شخصیتی خوشفکر و ریسکپذیر است شکی نیست، اما اصلیترین فردی که طی 18سال اخیر توانسته قمارهای بزرگ ماسک را به یک جریان مشخص و روشن و منظم کسبوکار تبدیل کند، گوئین شاتول است. ماسک شخصیتی جنجالی دارد و بارها شده که با زدن یک توییت یا یک جمله کوتاه در یک مصاحبه، سهامداران را دچار التهاب فراوانی کرده و در این لحظات این شاتول است که وارد ماجرا ميشود و مشکل پیش آمده را رفع و رجوع میکند.
ذکر این مثال به این دلیل نیست که نشان دهیم وظیفه شاتول رفعکردن خرابکاریهای گاه و بیگاه ایلان ماسک است، بلکه باید از آن این نکته را متوجه شویم که شاتول در رویکرد مدیریتی خود به ثبات باور دارد. همین رویکرد او باعث شده که سهامداران کاملا در عمیقترین رویاهای خود هم متوجه باشند که شاتول کنترل همهچیز را در اختیار دارد و مسئله بحرانی و خاصی ابدا پیش نیامده است. همین تواناییهای او در همان سالهای ابتدایی ورودش به اسپیساکس که در واقع سالهای ابتدایی حیات این کمپانی هم به حساب میآمد، کمک بسیار زیادی به این کمپانی کرد. تنها برای ذکر یک مثال که البته مثال بسیار مهمی است، بد نیست بدانید که تلاشهای شاتول باعث شدند ناسا مبلغ قابل توجه تقریبا 280میلیون دلار را در قالب قراردادی به این شرکت بدهد تا آنها بتوانند آن را برای توسعه یکی از فالکونهاي خود هزینه کنند. شاتول تا اینجا رئیسی مثالزدنی بوده و قطعا از این به بعد هم تغییر رویه نخواهد داد.
این زن با رویایش پول پارو میکند
شاتول یکی از اولین کارمندان اسپیساکس بود؛ ایده آیندهنگرانه او برای زندگی مردم در سیارات دیگر، زمینه را برای فعالیت شرکتی با 6 هزار کارمند فراهم کرد؛ شرکتی که با سرمایه 33.4میلیارد دلاری فعالیت میکند و دریچهای جدید را به روی زندگی بشر در فضا باز کرده است. شاید شاتول تنها کسی نبود که مقدمات رشد یک مجموعه به بزرگی اسپیساکس را فراهم کرد؛ اما بدون تردید میتوان او را یکی از مدیران تاثیرگذار در حوزه تکنولوژی دانست و فارغ از جنسیتش، او را به عنوان یکی از غولهای پولساز این حوزه معرفی کرد. گوئین شاتوِل در سال2019 پروژههایی را برای ارائه خدمات اینترنت پرسرعت در سرتاسر جهان به جریان انداخت و تردیدی وجود ندارد که ایدههای خاص و تواناییهای ویژه شاتول در مدیریت این سازمان، به رشد و گسترش چشماندازهای آن مجموعه کمک کرده است. درحالیکه شاتول یکی از تاثیرگذارترین زنان جهان در حوزه تکنولوژی معرفی شده، او تاکید میکند که زنبودنش هرگز سد راه او نبوده. او در مصاحبهای میگوید: «هیچ وقت زن بودنم در حوزه تکنولوژی مشکلی را برای من ایجاد نکرده.»
گوئین شاتوِل که به نوگرایی و توجه به ایدههای تازه شهرت دارد، میگوید: «من همیشه کارمندانم را ترغیب کردهام که موانعی که در مسیر انجام درست کارهایشان وجود دارد را آزادانه از سر راه بردارند.» و شاید همین دفاع از باورهای کارکنان یک مجموعه و تشویق آنها به اجرای ایدههایشان، یکی از دلایل اصلی رشد شرکتی است که با مدیریت این زن موفق اداره میشود.
4 پیشنهاد گوئین شاتول برای شما
شاید خانمی که 4دهه در بالاترین سطح علم و صنعت فعالیت کرده و امروز ریاست تمام امور یک شرکت خصوصی هوافضایی را بر عهده دارد، حرفهایی برای گفتن به ما داشته باشد. درباره گوئین شاتول که ماجرا کاملا همینطور است. در ادامه پیشنهادهای شخصی و حرفهای او را با هم میخوانیم.
یکم: پیشنهاد اول شاتول برای ما بیشتر جنبه شخصی دارد و مربوط به دخترهایی است که درباره آینده شغلی و تحصیلی خود قصد رویاپردازی دارند. دلیل اصلی ورود شاتول به صنعت هوافضا، رشته تحصیلی او در مقطع کارشناسی است؛ مهندسی مکانیک. اما نکته مهم این است که چه دلیلی باعث شد شاتول برای تحصیل در رشته مهندسی مکانیک وارد دانشگاه شود؟ خود شاتول میگوید زمانی که نوجوان بوده، با خانمی آشنا شده که به عنوان یک مهندس مکانیک در کارخانهای کار میکرده. همین مسئله به او انگیزه داده تا در دانشگاه مکانیک بخواند. همانطور که زمانی او تحت تاثیر یک خانم به مهندسی مکانیک علاقهمند شده، حالا هم امیدوار است کارش بتواند الهامبخش دختران جوانی شود و آنها را جذب رشته هوافضا کند و توصیه شاتول به دخترها این است که از مرموزبودن و پیچیدگیهای این رشته نترسند و وارد آن شوند.
دوم: پیشنهاد دوم شاتول برخلاف پیشنهاد اول جنبه شخصی نداشته و بیشتر به هدفگذاری و تعیین استراتژی کسبوکارها مربوط میشود. البته اگر نگاهی دقیق به این پیشنهاد داشته باشیم، متوجه میشویم که این پیشنهاد میتواند جنبه شخصی هم پیدا کند. به نظر شاتول یکی از عوامل اصلی موفقیت کمپانی اسپیساکس، این است که این کمپانی از همان روز اول تاسیس در سال2002 یک هدف صریح و روشن داشته: «رساندن مردم به مریخ، با قیمتی معقول». واضح است که همین نیمخط هدف قابلیت این را دارد که به یک برنامه تفصیلی 50ساله برای تعیین استراتژی یک شرکت تبدیل شود و اسپیساکس هم همین وضعیت را دارد. روشن بودن هدف، هرچقدر هم این هدف ناممکن به نظر برسد، باعث میشود که مسیر حرکت را بتوانیم بهسادگی طراحی کنیم و این پیشنهادی است که شاتول به صورت ضمنی به ما میرساند.
سوم: پیشنهاد سوم شاتول مربوط به مدیرانی است که قصد دارند در چارچوب شبکه ارتباطی گستردهای با کارمندان خود ارتباط برقرار کنند. شاتول در بخشی از سخنرانی تدتاک خود، پس از پخش ویدئوی مربوط به لانچ فالکون این نکته را روشن میکند که «گرچه ما ماشینهای غولآسای بسیار جذاب و شگفتانگیزی میسازیم، اما بد نیست بدانید که این ماشینها کاملا احمق هستند و در واقع این شما انسانها هستید که از تمام این موشکهای غولآسا عظیمترید.» همین یک جمله شاتول درسی گرانبها درباره این مسئله به ما میدهد که دانش و ذهن انسانی هنوز هم برجستهترین و غنیترین منبع تغذیه برای آینده است.
چهارم: چگونه ایدههای ناب خود را به واقعیت تبدیل کنیم؟ نه ما و شما، نه ایلان ماسک و مردم آمریکا و نه گوئین شاتول، هیچیک شک نداریم که بدون ایدههای جدید تاریخ بشری قدم از قدم برنمیداشت. کمپانی اسپیساکس هم با آن نوع هدفگذاری خاصی که داشت، با توجه به این نکته که یک کمپانی خصوصی است، به عنوان یک ایدهپرداز رویازده در نظر گرفته میشد. شاتول تاکید دارد که همه ایدهها برای رسیدن به فردا ضروری و حیاتی هستند، اما این مسئله مشروط به این است که بتوانید از دل آنها یک کسبوکار بیرون بکشید. اساسا به نظر شاتول، ایده، زمانی به یک ایده حقیقی تبدیل میشود که بتوان با آن کسبوکاری طراحی کرد و با استفاده از این کسبوکار پول لازم برای تحقق آن ایده را فراهم آورد. اساسا خود اسپیساکس هم به همین مسئله مشهور است، زیرا حتی 5سال پس از تاسیس هم این باور عمیق در دل همه افراد آن وجود نداشت که بتوانند آن را به یک کسبوکار موفق تبدیل کنند، اما در نهایت مدیریت شاتول این مسئله را محقق کرد. پس ایده خود را به یک کسبوکار تبدیل کنید.