اکوسیستم شرکتی!
نمیخواستم از ضربالمثل «غوره نخورده مویز شده» استفاده کنم اما گویی حکایت اکوسیستم استارتاپی ایران چنین است.
نمیخواستم از ضربالمثل «غوره نخورده مویز شده» استفاده کنم اما گویی حکایت اکوسیستم استارتاپی ایران چنین است.
آمريکايیها فکر ميکردند حواسشان ششدانگ به اژدهاي زرد چينيها هست؛ اژدهايي که سر از صنايع نظامي و اقتصادي درآورده بود. براي مواجهه با
۵ دیماه سال ۱۳۸۲ بعنوان گزارشگر روزنامه همشهری در دل بزرگترین زلزله تاریخی ایران در شهر بم نظاره گر ویرانی یک شهر ومرگ
داستان زندگی ریچارد برانسون را حتما شنیدهاید؛ مردی که مالک بیش از ۴۰۰شرکت در جهان است و برپایه فهرست ثروتمندترینها در مجله فوربس
شتاب، شتاب، شتاب. یکی از انبوه سازن مسکن آمریکایی در اوج موفقیت تصمیم میگیرد از این کار کنارهگیری کند. با واگذاری سهام و
زمانی که دستم به پیشخوان مغازهاش نمیرسید تا زمانی که قد کشیدم و رخ در رخ اصغر آقای بقال ایستادم، تنها چیزی که
با تولید بولتنهای محرمانه، ساخت ونمایش فیلم، ایجاد کانالهای رسانهای و شبکههای اجتماعی، برگزاری نشستهای متعدد در دانشگاههاو...فضایی را بوجود آوردند که استارتاپ
برای پاسخ به این پرسش باید به ابتدای ده نود بازگردیم زمانی که اولین صندوق سرمایه گذاری ونچر کپیتال در ایران شکل گرفت
«فعلا تعطیله» اگر بچه محصل داشته باشید، بارها این جمله را شنیدهاید. هنوز مشخص نیست بچهها دقیقا چه تایمی میتوانند با خیال آسوده
هرچه قیمت دلار بالاتر میرود، بیقراری نسل جوان هم بیشتر میشود. مدام چرتکه میاندازند که با دستمزدی که میگیرم و نوسان قیمت دلار،