باید با هم حرف بزنیم

سرمقاله 196 هفته نامه شنبه به قلم اکبر هاشمی

0

۵ دیماه سال ۱۳۸۲ بعنوان گزارشگر روزنامه همشهری در دل بزرگترین زلزله تاریخی ایران در شهر بم نظاره گر ویرانی یک شهر و‌مرگ بیش از ۵۰ هزار انسان شریف بودم. زمانی که هنوز از تلفن هوشمند خبری نبود و تنها راه ارتباطی با جهان ویران شده بم موبایل های نوکیایی بود که به سختی آنتن می داد، برای تماس و‌ در نهایت چند اس ام اس.
نه از برق خبری بود و‌ نه تکنولوژی به نام پاوربانک. به ظهر نرسیده باطری ها ته کشید و شهری که ۵۰ هزار سکنه اش از ساعت ۲۶/۵ دقیقه صبح ارتباط شان با زمینیان قطع شده بود، ناجیانشان هم بیرون از آوار ارتباط شان با جهان خارج قطع و زیر تلی از اطلاعات مدفون شدند. اطلاعات و اخباری که باید به سرعت مخابره می شد تا از عمق و‌گسترش بیشتر فاجعه جلوگیری کند.
«یووال نوح هراری» براین باور است، انسان امروزی که او انسان خردمند می‌نامد، بازمانده گونه‌های متعدد از انسان‌هاست. به این معنا که چند‌هزار سال پیش انسان به مانند حیوانات دارای گونه‌های متعددی بوده، شبیه شامپانزه‌های امروزی که به مرور زمان یک گونه از «انسان خردمند» بر گونه‌های دیگر پیروز می‌شود و همه آنها را از بین می‌برد.
به باور نویسنده کتاب انسان خردمند آنچه باعث از بین رفتن دیگر گونه‌ها می‌شود یا بهتر است بگوییم باعث ماندگاری انسان خردمند می‌شود، دو چیز است؛ شناخت از خود «انقلاب شناختی» و ساختن روایت «انقلاب وراجی» است.
انسان خردمند ابتدا به شناخت از خود رسید؛ اینکه دست‌هایش چه توانمندی‌هایی دارند، سوزن را به‌وجود می‌آورد، پدیده‌ای که زندگی بشر بدوی را متحول می‌کند و … دیگر آنکه اگر به زندگی شامپانزه‌ها نگاه کنید، به غیر از مواقع خاص مانند حمله دیگر حیوانات یا بروز اختلافات هرگز مثل ما انسان‌ها باهم سخن نمی‌گویند و به تعبیر خیلی راحت‌تر اهل وراجی نیستند.
آنچه بشر امروزین را بر گونه‌های دیگر انسانی و حتی بر حیوانات غول‌آسا پیروز کرد، حرف‌زدن و ساخت روایت، ارتباطات و شکل‌گیری روابط اجتماعی و عمومی بود. پیشتر در سرمقاله هایم از این منظر به نقش روایت در زندگی و‌کسب و‌کار پرداخته بودم اما در این نوشتار برآن هستم توجه شما را به یک تهدید کسب و کاری جلب کنم«مختل شدن شبکه ارتباطی».
در یک دهه گذشته اکوسیستم استارتاپی ایران با همه فراز و فرودها و‌چالش هایش در مسیر رشد و‌ نمو قرار گرفته بود. کرونا اگرچه آسیب جدی به بسیاری از کسب و‌کارهای استارتاپی زد اما نمی شود گفت که ما زیر تل آور کرونا مدفون شده ایم. آنچه امروز ما را؛ کسب و‌کارهای استارتاپی را تهدید می کند قطع یا محدود شدن ارتباطات شبکه ای کسب و‌کاری و‌ مختل شدن چرخه تولید پیشا روایت و روایت هاست.
به خاطر شیوع کرونا دید و بازدیدها،نشست ها، دورهمی ها، همایش ها و… بسیاری از رویداد ها دیگر برگزار نمی شود.
ماهاست که از همدیگر بی خبریم باهم حرف نزده ایم شما نمی دانید من چه می کنم من نمی دانم شما چه می کنید او و آنها هم نمی دانند که دیگران چه می کنند. این بی خبری ما را سوق می دهد به گوشه گیری، انزوا ناخواسته و در نهایت ساخت جزیره های کوچک تنهایی. تنهایی و عادت به تنها نشینی و‌ کار منفرد می تواند مانند مخدر در دراز مدت برای اکوسیستم ویرانگر باشد. ما نیز بسان انسان خردمند برای ماندگاری نیاز به حرف‌زدن و ساخت روایت، ارتباطات و شکل‌گیری روابط اجتماعی و عمومی داریم اگر این مهم روی ندهد کرونا هم ما را از پای در نیاورد اختلال در شبکه ارتباطی کسب و‌کاری روز به روز فکر ما را نحیف تر و انگیزه و‌میلمان را برای ادامه یا توسعه کسب وکار از بین خواهد برد.
حرف آخر: با این تفکر واقع بینانه که پدیده کرونا تا سال ها به طول خواهد انجامید بایستی فکری به حال ساخت یک شبکه ارتباطی مجازی قابل توسعه باشیم. می توانیم بین شرکت ها دید و بازدیدهای مجازی راه بیندازیم یا برگزاری نشست های مجازی و… اقداماتی مشابه می تواند تا حدودی این اختلال را از بین ببرد.
برای نجات خودمان و اکوسیستم استارتاپی ایران؛ باید با هم حرف بزنیم به هر طریقی که امکان پذیر است.

ارسال دیدگاه

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.