فریدون کورنگی میگوید مسئله امیدبخشی و اینکه نوید یک آینده روشن را بدهیم، خیلی فرق دارد با اینکه بخواهیم یک حباب بهوجود بیاوریم. کما اینکه طی ۳سال اخیر براساس خوشبینیهایی، حبابهایی ایجاد شد که با شرایط سخت اقتصادی این حباب به نوعی از بین رفت.
این امر مایه نگرانی و ناامیدی نیست، بلکه نکته بسیار مثبتی است که به استارتاپهای ایرانی نشان میدهد که آنها از سایر نقاط جهان استثنا نیستند. کما اینکه شرایط بد اقتصادی در سایر کشورهای جهان هم اتفاق میافتد و پیامدش کنار رفتن عدهای از کسبوکارها از بازار است.
-
به نظر میرسد که شرایط سال ۹۷ درسهای زیادی به استارتاپها داده است و با اینکه همگی سال سختی را طی کردهاند اما طی صحبتهایشان از امید برای آغاز سال نو حرف میزنند؛ بهنظر شما سال ۹۷، چه درسهایی به استارتاپهای ایران داد؟
این شرایط به استارتاپها درسهای زیادی میدهد؛ اینکه یاد بگیرند در شرایط سخت چه بکنند. شرایط بازار تحت کنترل هیچ کسی نیست که اگر بود، اسمش بازار نبود. ساختار بازار آزاد این است که کنترلش دست کسی نباشد. کسانی که بتوانند خودشان را وفق بدهند، باقی میمانند و اگر نتوانند، از بازار کنار میروند.
-
وفقدادن با شرایط یعنی چه؟
یعنی بدانند که آیا در حال پاسخگویی به نیازی با حاشیه سود مناسب هستند یا نه؟ در حالی که طی سالهای اخیر در زیستبوم ایران، بسیاری از استارتاپها صرفا با کپیکردن کسبوکارهای خارجی و داخلی، سعی کردند که سهمی از بازار بگیرند. این وفقدادن با بازار یعنی اینکه آیا یک کسبوکار در حال ایجاد یک ارزش فوقالعاده است یا نه؟ اگر ارزش فوقالعادهای ایجاد نمیکند، شایستگی پایدارماندن در بازار را ندارد.
دیگر باید از این تفکر بیرون بیاییم که چون جوانان ما که عزیز هم هستند، تصمیم گرفتهاند کاری انجام بدهند، پس باید برقرار بمانند. این شرایط دستوری در بازار است که بازار آن را تحمل نمیکند. استارتاپ اگر راهکار مناسبی ارائه داده باشد، در بازار میماند.
اما در شرایط حباب، کسبوکاری که ارزشی ایجاد نکرده است، جو بازار آزاد و شرایط رقابت، آن را کنار میزند و راهی برای ماندگارشدنش وجود ندارد. در هیچ جنگلی هم همه درختان به یک اندازه رشد نمیکنند و حتی همه درختان توان رشد ندارند و بسیاری از آنها از بین میروند. در مورد شرکتهای نوپا هم این مثال صدق میکند. آنها چون درختانی هستند که در نهایت همهشان پایدار نخواهند بود.
-
در سال ۹۷ و حتی یکی دو هفته اخیر کسبوکارهای اسم و رسمداری از بازار بیرون رفتند. این امر را هم شما ناشی از این میدانید که ارزشی خلق نکرده بودند؟
من باز هم تاکید میکنم که باید ارزشی خلق شود و حاشیه سود مناسبی هم به دست بیاید. حالا اگر برندی ساخته شده به این دلیل که سرمایهگذاری بسیار زیادی رویش انجام شده و الان چون اوضاع اقتصادی پیچیده و سخت شده، این برند از بازار کنار میرود، این به دلیل نقطه ضعف بازار نیست بلکه اتفاقا نقطهقوت بازار ماست که میگوید با پول نمیتوان سهم بازار خرید، بلکه باید ارزش واقعی ایجاد کنید.
-
به نظر شما شکستها و کناررفتنها چقدر ناشی از عدم مجهزبودن به دانش مدیریت کسبوکارها بوده است؟
ما معمولا برای همه استارتاپها این مثال را میزنیم که قلههای رفیع را جلوی خودشان قرار میدهند و حاضر هستند برای رسیدن به آن قله روزانه تا ۱۵ ساعت هم کار کنند. اما این به معنای آن نیست که آمادهشدن برای صعود را فراموش کنند.
باید بدنسازی کنند. بخش مهمی از این بدنسازی این است که جوانان خودشان را بشناسند و روی نقاط ضعف و قوت شخصیشان کار کنند، چون همیشه شرایط یکسان نمیماند و باید برای شرایط مختلف آمادهسازی لازم را انجام بدهیم.
خوشبختانه بازار ما فعالان این زیستبوم را مجبور کرده که آمادهسازی لازم را انجام بدهیم. حتی میتوانم بگویم که برای نخستینبار است که ما به نقطهای رسیدهایم که دیگر پول تعیینکننده موفقیت نیست و پول بهتنهایی موجب موفقیت یک استارتاپ نیست. شرکتها و استارتاپهایی که تلاش کرده بودند با پول برند بسازند، خدا را شکر در حال خروج از بازار ایران هستند.
اگر بخواهیم این زیستبوم توسعه یابد، باید روی کسبوکارهایی تمرکز کنیم که با نوآوری خاص و استثنایی وارد بازار میشوند و بر مبنای مزیتهایشان رقابت میکنند نه بر مبنای برداشتی که از یک بازار داخلی و خارجی دارند و راهکارهای تکراری ارائه میکنند. در حال حاضر بیش از ۱۴هزار وبسایت ایکامرس در ایران ایجاد کردهایم! آیا ما در بازار چنین نیازی داریم؟
-
خیلیها معتقدند که اکوسیستم در حال تکرار خودش است و بخش زیادی از استارتاپهایی هم که از بازار کنار رفتند، ایدههای تکراری بودند. از این به بعد سمتوسوی اکوسیستم باید به چه سمتی باشد و سراغ چه حوزههایی برای راهاندازی استارتاپ برود؟
ما اگر بخواهیم این زیستبوم توسعه یابد، باید روی کسبوکارهایی تمرکز کنیم که با نوآوری خاص و استثنایی وارد بازار میشوند و بر مبنای مزیتهایشان رقابت میکنند نه بر مبنای برداشتی که از یک بازار داخلی و خارجی دارند و راهکارهای تکراری ارائه میکنند.
در حال حاضر بیش از ۱۴هزار وبسایت ایکامرس در ایران ایجاد کردهایم! آیا ما در بازار چنین نیازی داریم؟ در بازار فعلی ایران ۱۴ هزار سایت ایکامرس چگونه میخواهند ارزش بهوجود بیاورند. هیچ جای دنیا به این صورت نیست. این امر به این دلیل است که تمرکز ما روی مسائل تعریف شده نبوده بلکه تمرکز این بوده که مثلا یک کسبوکار یک واسطه را کنار بزند، پس ارزش ایجاد کرده است بدون اینکه حاشیه سود ایجاد شده باشد و محاسبه دقیقی در این زمینه صورت نگرفته است.
فکر میکنیم با داشتن یک سایت و یک نماد الکترونیک و خرج پول میتوانیم کسبوکار دیجیتال داشته باشیم. این را معادله سادهای میبینند و همین سادهپنداری خیلیها را به این سمت کشیده بدون ایجاد ارزش افزوده. همین امر هم موجب شده که کسبوکارهایی که به ضرب و زور پول در بازار مانده بودند، از بازار کنار بروند. چون نه ارزش افزودهای داشتند و نه خدمات و سرویس بهینهتری داشتند و نه میتوانستند قیمت بهتری به مشتری ارائه کنند. اما میلیاردها تومان هزینه شد و برندی ساخته شد و وقتی شرایط سخت شد، از بازار رفتند.
حتی در آمریکا که الان محل رجوع ایرانیها هم به شمار میرود، میبینید که آمازون رقبای زیادی ندارد. اگر هم کسبوکارهایی باشند، روی حوزههای خیلی کوچک یا تخصصی کار میکنند که آمازون در آنجا نخواسته وارد شود. بنابراین کسبوکارها نمیگویند که باید در تمام صحنههایی که آمازون حضور دارد، ما هم باید باشیم.
بازار هم چنین نیازی ندارد. نتیجه چنین کاری را در بازار ایران دیدیم که چیزی جز شکست نبوده است. شاید در چین کسبوکاری مانند علیبابا وارد بازار میشود اما مدل ارائه محصول و فروش و خیلی از مسائلش متفاوت از آمازون است و با همین تفاوتها وارد بازار بینالمللی شده است.
اما در ایران این تصور وجود دارد که اگر در بازار ایران اول باشند، مثلا ۸۰درصد از سهم بازار را میگیرند و بعد سرمایهگذار خارجی پیدا میشود و آنها را میخرد! شاید این حرف از نظر اقتصاد مالی صحیح باشد اما به لحاظ اجرا و به لحاظ شرایطی که ما در آن قرار داریم، از منطق پیروی نمیکند و یک دیدگاه گمراهکننده است.
-
بعضا میگویند که در سال ۹۸، استارتاپها میتوانند به بازارهای بینالمللی فکر کنند؛ آیا استارتاپهای ایران چنین ظرفیتی دارند؟ در چه حوزههایی میتوانیم به حضور در بازارهای خارجی فکر کنیم؟
اگر حیطه فعالیت استارتاپها را صرفا ایکامرس فرض کنیم، ما در بازار منطقه و بازار بینالمللی نقشی نخواهیم داشت. مثلا دیجیکالا میتواند در خاورمیانه با سوق رقابت کند؟ چه ارزش بیشتری میخواهد ارائه کند؟ چه کالایی میخواهد بفروشد؟ آیا میخواهد آیفونی را که از خارج وارد کرده، برگرداند و دوباره به خارج از کشور بفروشد؟ آیا شرایط پخش بهتری دارد؟
البته شاید دیجیکالا یا هر کسبوکار حوزه ایکامرس بتواند روی حوزه محصولات ایرانی تمرکز کند که در سایر نقاط دنیا خواهان و خریدار دارند. از طرفی اگر منظورمان از استارتاپها شرکتهای فناور باشد که با فناوریهای مختلف کار میکنند و راهکارهای نوینی خلق میکنند، ما میتوانیم حرفهایی برای گفتن داشته باشیم. مانند نانو، شیمی، بیولوژی، مهندسی و… که در این زمینهها متخصصان برجستهای داریم که میتوانند راهکارهای نو به همه دنیا ارائه کنند.
-
گفتید که ۱۴ هزار سایت در حوزه ایکامرس راهاندازی کردهایم؛ بیآنکه نیازی به این سایتها وجود داشته باشد. فکر میکنید چه حوزههایی را خالی گذاشتهایم و از آنها غافل بودهایم؟
فکر میکنیم که ما در علوم پایه مانند هوش مصنوعی، دادههای کلان و … کاری نکردهایم. در حالی که در این زمینه دانشمند و متخصص داریم و در این حوزهها دانشبنیانی داریم. جوانان ایرانی ریاضیاتشان بسیار قوی است اما چرا از این ریاضیات برای نوشتن الگوریتمهایی که بقیه دنیا به آن نیاز دارند، یک سوال اساسی است که پاسخش معلوم نیست.
هیچ معلوم نیست که چرا روی نقاط قوتی که در ایران داریم، تمرکز نمیکنیم! براساس آماری که وجود دارد، سالانه تا ۱۰ هزار مهندس شیمی و بیولوژیست در ایران فارغالتحصیل میشوند. چرا از این ظرفیت استفاده نمیشود؟!
- سرمایه چرا به این سمت نرفته و بیشترین سرمایهگذاری روی بخشهایی است که به تعبیر شما کمتر توانستهاند ارزش افزودهای ایجاد کنند؟
چون سرمایهگذاری روی بخشهایی مانند شیمی و بیولوژی و… زمانی ۴ تا ۸ ساله نیاز دارد و ارزش بنیانی را باید با حوصلهای خاص بهوجود آورد. اما الان همه عجولانه به دنبال پیمودن یکشبه ره صدساله هستیم. اگر امروز در بازار بحرانی وجود دارد، بحران در ندیدن ظرفیتهای استثنایی است که در ایران وجود دارد.
ما در استفاده بهینه از آب، خاک و… با بحران مواجه هستیم. برای روبهروشدن با پسماندهای صنعتی و مسائل تولید هنوز راهکاری ارائه ندادهایم. باید جوانان به این سمت و سو تمرکز کنند و در این زمینهها نوآوری کنند. این نوآوریها اگر صورت بگیرد، ابتدا در ایران خواهان دارد، بعد در منطقه و سپس در سطح جهان.
مشخصا حس میکنم که میتوانیم در این صحنهها وارد شویم و تاثیرگذار باشیم. ما و همه شرکتهای فعال در زیستبوم استارتاپی ایران باید به این اجماع فکر برسیم که مثلا از بخش خدمات فاصله بگیریم و به سمت تولید ارزش حرکت کنیم. همه علاقهمندان به این زیستبوم از بخش خصوصی و دانشگاهها گرفته تا دولتیها باید جوانان به این سمت و سو حرکت کنند. همه باید به راهکارها فکر کنند.