نیما محسنی، بنیانگذار و مدیرعامل استارتاپ همگردی با تمرکز روی تولید محتوا و استفاده از تجارب کاربران، کسبوکارش را راهاندازی کرده که میخواهد بزرگترین پورتال ملی گردشگری ایران باشد؛ چه برای گردشگران داخلی و چه گردشگران خارجی.
محسنی میگوید همگردی جزو ۳ هشتگ برتر اینستاگرام است و این دستاورد خوبی است چون این واژه را خودشان ایجاد کردهاند و این موفقیت حاصل زحمت یک تیم استارتاپی است. بنیانگذار همگردی، تیم و کار تیمی را مهمترین رکن موفقیت میداند و میگوید بدون داشتن یک تیم خوب، موفقیتی به دست نمیآید.
محسنی از چندین کسبوکار دیگر بهعنوان رقیب نام میبرد اما معتقد است که همگردی و سایر رقبا با همه کارهایی که کردهاند، هنوز حتی ۲ درصد از ظرفیت بازار محتوای گردشگری را پوشش ندادهاند و جا برای راهاندازی کسبوکارهای متنوعی وجود دارد.
وی بازار گردشگری ایران را بازاری با اندازه ۲۰هزار میلیارد تومانی میداند؛ رقم کوچکی که میتواند دهها برابر باشد. نیما محسنی در گفتوگو با «شنبه» همچنین از مشکلات و سختیهای مسیر کارآفرینی و اداره کسبوکار، شیوه مدیریت ریسکهای موجود، ظرفیتهای بازار گردشگری ایران برای راهاندازی استارتاپ، اهداف استارتاپش و میزان سرمایهگذاری روی همگردی و روشهای درآمدزایی آن صحبت کرده است.
-
چرا همگردی را راهاندازی کردی؟
علاوه بر اینکه به حوزه فناوری اطلاعات علاقهمند بودم، یکی دیگر از دلایلی که به سمت راهاندازی استارتاپ آمدم، این بوده که موضوع رساله دکتریام روی کسبوکارهای مرتبط با شبکههای اجتماعی بوده است.
بنابراین از سال ۹۳ همگردی را برای تبدیلشدن به یک پورتال جامع در قالب شبکه اجتماعی راهاندازی کردم با هدف مخاطب فارسیزبان و برای ثبت اطلاعات گردشگری ایران. فضای بازار گردشگری ایران را خالی میدیدم.
وقتی سفرهای خارجی میرفتم و مثلا از خدمات تریپ ادوایزر استفاده میکردم، با خودم میگفتم که چرا ما در ایران چنین خدماتی نداریم. از ابتدا تمرکزمان روی محتوا بوده و به نظر خودم طی ۳سال گذشته، به بزرگترین مرجع گردشگری ایران تبدیل شدهایم.
-
چه آمار و ارقامی در ارتباط با کسبوکارت میتوانی ارائه کنی؟
همگردی به صورت ماهانه تا ۳ میلیون نفر کاربر دارد. حدود ۴۰۰ هزار کاربر ثبتنامشده هم در وبسایت همگردی داریم.
-
شما اپلیکیشنهای متنوع و متفاوتی هم تولید کردید؛ در مورد آنها صحبت کن و اینکه چرا راهاندازی شدند و کاربردشان چه است؟
ما بیش از ۲۵۰ رسانه – اپلیکیشن با موضوعات مختلف راهاندازی کردیم که در مجموع حدود ۵۰۰هزار نصب هم داشتهاند. این اپلیکیشنها برای شهرهای مختلف داخلی و خارجی و به مناسبتهای مختلف راهاندازی شدهاند. اضافه بر آنها، اپهای رویدادی تولید کردیم.
مانند اپ اربعین که اطلاعات مربوط به نجف و کربلا و موکبهای بین مسیر و خود مسیریابی در این اپلیکیشن طراحی و تولید شد. بهطور کلی تعداد نصب این اپلیکیشنها در موارد مختلف متنوع بوده.
مثلا نصب تهران (اپلیکیشن تهران، تا ۴۰ هزار نصب را تجربه کرده است)، اصفهان، شیراز، مشهد و… بیشتر بوده و در مورد مکانها یا رویدادها هم آمار متنوعی وجود دارد.
اما در مجموع همین اپلیکیشنها بین ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نصب داشتهاند.
-
شما اپلیکیشن همگردی را داشتید، چرا اپهای جداگانه را راهاندازی کردید؟
میخواستیم که کاربران بتوانند از این اپها به صورت آفلاین هم استفاده کنند. این اپها برای گردشگرانی که به خارج از کشور میروند هم بسیار مفید است، چون بسیاری از آنها سیمکارتی ندارند که بخواهند از اپلیکیشنها به صورت آنلاین استفاده کنند یا مثلا زبان نمیدانند. بنابراین تصمیم گرفتیم که برای شهرهای مختلف داخلی و خارجی میکرواپ آفلاین تولید کنیم.
[bs-quote quote=”بخش دیگری که در بازار گردشگری ظرفیتش خالی مانده، تولید محتواست. در حوزه محتوای گردشگری که خود ما در آن حضور داریم و ادعا هم داریم، منصفانه باید بگویم که حتی یک درصد بازار پیش رویمان را هم کار نکردهایم. در واقع با وجود چندین کسبوکار خوب اما حوزه آنلاین گردشگری ایران هنوز نابالغ است” style=”style-4″ align=”left” author_name=”نیما محسنی” author_job=”بنیانگذار و مدیرعامل همگردی” author_avatar=”https://shanbemag.com/wp-content/uploads/2019/03/DSC_126200.jpg”][/bs-quote]
-
چه اطلاعاتی در این میکرواپها به کاربران میدهید؟
در مورد خود شهر، مکانهای گردشگری، اقامت، سلامت و مراکز خرید هر شهر اطلاعاتی وجود دارد.
-
قرار بوده یک پورتال جامع اطلاعات گردشگری در ایران باشید. الان چه تعداد مکان در همگردی ثبت شده است؟
بیش از ۶۰ هزار مکان ثبتشده در همگردی وجود دارد. حتی سازمان میراث فرهنگی هم چنین اطلاعات کاملی از نقاط مختلف ایران ندارد.
-
این موفقیت را حاصل چه شیوه مدیریتی میدانی؟
اتفاق خوبی که برای ما افتاده، این است که ما از نخستین شبکههای اجتماعی کشور در این زمینه بودهایم؛ یعنی یک شبکه اجتماعی با محتوای کاربرمحور (UGC) که کاربران برایش محتوا تولید میکنند. همین ویژگی برای جمعآوری اطلاعات کمک زیادی به ما کرد.
مثلا از دورافتادهترین روستاهای کشور هم الان روی همگردی محتوا وجود دارد و این به خاطر مشارکت کاربران است. علاوه بر این اطلاعات، عکسها و نوشتههای زیادی هم در سایت داریم. ضمن اینکه ما تیم خوب و منسجمی داریم. به نظر من، تیم همه چیز است و داشتن تیم خوب یعنی رسیدن به موفقیت؛ تیمی که روی هدف تمرکز میکند و برای رسیدن به خواستههایش میجنگد و ناامید نمیشود.
-
مشارکت کاربران چه مقدار بوده؟ یعنی الان چه تعداد عکس و نوشتار در همگردی دارید؟
حدود ۵۰۰ هزار عکس داریم و ۱۰۰ هزار نوشتار هم از کاربران داشتیم که البته در حال فیلترکردن جملاتی مانند خوب است، عالی است و… هستیم و الان ۸۰هزار نوشتار (ریویو) از کاربران داریم که براساس تجربه کاربریشان آن را ثبت کردهاند.
-
در بخش مجله و وبلاگ همگردی چه میزان محتوا تولید کردهاید؟
بیش از ۱۰هزار محتوای اختصاصی توسط تیم همگردی و از طریق سفارش از بیرون تولید شده که مختص کسبوکار ماست و از جایی نگرفتهایم. همه تلاش ما این است که محتوای کپی نداشته باشیم. حتی برای تولید محتوا، تیمهایی را به شهرستانها اعزام میکنیم. هرچند گاه محتوایی هم روی سایت میرود که با توجه به مطالب دیگر وبسایتها نوشته شده و به اصطلاح از دستمان درمیرود.
-
اگر فقط در مورد ۵۰۰ هزار عکس هم بخواهیم صحبت کنیم و حتی بسیاری از عکسها تکرار مکانهای مشابه هم باشد، باز هم رقم قابل توجهی باقی میماند؛ یعنی هزاران عکس از هزاران نقطه ایران که شاید نامشان به گوش خیلی از ما ایرانیها هم نخورده است. به نظر خودت همگردی چه کاری کرده و مهمترین سودش برای بازار گردشگری ایران چه بوده است؟
قصد مهم ما این بوده که الگوی سفر ایرانیان تغییر کند. اینکه هر سال برای هر تعطیلاتی، میلیونها نفر مثلا به مازندران بروند، نه برای گردشگر لذتبخش است و نه برای مردم آنجا سودی دارد. ما میخواهیم با دادن گزینههای جدید گردشگری به مردم، بار سفر را از روی دوش مراکز فعلی گردشگری برداریم.
بنابراین باید گزینههای جایگزین شمال را معرفی میکردیم. این امر به توزیع عادلانه درآمد در نقاط مختلف کشور هم کمک میکند. الان مهمترین اتفاقی که افتاده، این است که مسیرهای گردشگری تغییر کرده است.
نه اینکه بگوییم همه این تغییرات را همگردی ایجاد کرده، اما ما تغییر روندهای سفر را میبینیم. حتی ما میبینیم که آمار و بازخوردهایی ثبت میشود که نشان میدهد مردم دیگر تنها به شمال، شیراز و اصفهان و مشهد نمیروند بلکه با نقاط دیگری از ایران هم آشنا شدهاند و شاهد ایجاد گردش مالی توسط گردشگری در نقاط دورافتاده ایران هستیم.
-
در واقع شما روی ظرفیتهای گردشگری داخلی حساب ویژهای باز کردهاید.
بله. قطعا برای رونق گردشگری، میتوانیم روی گردشگر داخلی حساب ویژهای باز کنیم. در نمودارهای گردشگری هم میبینیم که برعکس بسیاری از کشورها از جمله ترکیه که بیشترین درآمد گردشگریشان از توریست یا همان گردشگر ورودی است یعنی حدود ۷۵درصد، ایران بیشترین درآمدش از گردشگری از گردشگر داخلی است.
همین هم ظرفیت خوبی ایجاد کرده که کسبوکارهای زیادی شکل بگیرد؛ یعنی نباید صرفا نسبت به کمبود توریست نگران باشیم، بلکه میتوان به همین گردشگران داخلی هم خدمات ارائه داد و چرخه درآمدی ایجاد کرد.
اقلیمهایی که الان با خشکسالی مواجه شدهاند و مهاجرت از روستا به شهرها اتفاق افتاده است، با رشد گردشگری، میتوانیم به مهاجرت معکوس یا ماندگاری جمعیت در محل امیدوار باشیم.
-
در حوزه گردشگری تاکنون شاهد رشد و اسمورسمدارشدن استارتاپهایی بودهایم که بیشتر در حوزه رزرواسیون بلیت کار کردهاند. اما شما در حوزه محتوا کار میکنید و یک شبکه اجتماعی بزرگ ایجاد کردهاید. یک مسئله مهم در اینجا وجود دارد و آن بحث هزینهها و درآمدزایی است؛ همگردی الان درآمدزایی دارد؟
بله.
-
از چه طریقی؟
مبنای اولیه کار ما در حوزه گردشگری، بحث محتوا بوده است. نگاه دیگری هم در این حوزه داشتیم مبنی بر تقویت فعالان صنعت گردشگری به صورت کلی با استفاده از ظرفیتهای صنعت تبلیغات و به صورت جزئی با استفاده از بازاریابی محتوایی.
-
یعنی شما محتوا میفروشید؟
بله.
-
به چه کسانی یا چه شرکتهایی؟
به کسبوکارهای مرتبط با حوزه گردشگری و صنایع وابسته به آن. مثلا الان یک جنبه تخصصی در حوزه غذا و رستوران داریم که خیلی هم موفق بوده است.
-
تیمتان چندنفره است؟
حدودا ۲۰ نفر و البته افرادی هم از راه دور برای ما کار میکنند.
-
چه کسانی به شما تبلیغات میدهند؟
هم فعالان صنعت گردشگری و هم صنایع وابسته به آن. بخش غذا و رستورانها برای ما درآمدزایی خوبی ایجاد کردهاند و تبلیغاتشان را به ما میدهند.
-
درآمدزایی همگردی همیشه براساس فروش محتوا و تبلیغات خواهد بود؟
ما داریم به حوزه سرویس هم ورود میکنیم؛ یعنی سرویس به صورت خاصتر. مثلا الان در حال کار روی رزرو اقامتگاههای غیرهتلی هستیم و ظرفیتهایی داریم که فکر میکنیم میتوانیم در این حوزه موفق باشیم.
-
چه چیزی موجب میشود که یک تیم فکر کند که میتواند وارد یک حوزه دیگر هم بشود و تصمیم میگیرد که روشهای درآمدزاییاش را افزایش دهد؟
همین الان هم اقامتگاههای مختلف در نقاط مختلف ایران را روی همگردی داریم. یک بازخورد جالب توجهی هم داشتیم از اقامتگاههایی در دورترین نقاط ایران. وقتی ریفاکتور سایت را انجام میدادیم و به تبع آن بعضی از جستوجوها را از دست دادیم و خطاهایی در کار ایجاد شده بود، تماسهایی داشتیم از صاحب آن اقامتگاهها که میگفتند از طریق همگردی مشتری داشتهاند و چرا اطلاعاتشان را پاک کردهایم که مشتری نتوانسته آنها را پیدا کند.
در حالی که ما اطلاعات را پاک نکرده بودیم و تنها خطایی بود که سیستم دچارش شده بود. جالب است که ما این بستر را به صورت رایگان فراهم کردهایم و این بستر رایگان موجب درآمدزایی برای مردم شده است.
پس مجموعهای از عوامل مانند ظرفیتهای خودمان، بازخوردهایی که از مشتریان میگیریم و بررسیهایی که میکنیم، موجب میشود که برای ایجاد روشهای جدید درآمدزایی اقدام کنیم. در این زمینه هم عمده فعالیتهای ما روی حوزه بازاریابی است؛ یعنی روشهایی از بازاریابی که بتواند به کسبوکارهای حوزه گردشگری کمک کند.
این کار به نوعی کمک به کسبوکارهایی است که روی همگردی حضور دارند و ما میتوانیم زمینههای جذب مشتری بیشتر را برایشان فراهم کنیم و ارزش افزودهای برایشان ایجاد کنیم.
-
کسبوکارهای زیادی مشابه شما هستند. فکر میکنم یکی دیگر از دلایلی که به روشهای جدید درآمدزایی فکر کردهاید این باشد که از رقابتها جا نمانید.
کسبوکارهای زیادی شبیه ما هستند اما ما در این زمینه پیشرو هستیم و روی این حرف ادعا هم دارم. کاملا مشخص است که طی سالهای اخیر در حوزه رزرواسیون و حوزه محتوا سایتها و کسبوکارهای خوبی راهاندازی شدهاند اما ما این ادعا را داریم که روند بازار گردشگری را تعیین کردهایم.
همین الان شما هر سایت محتوایی گردشگری را که ببینید، شبیه همگردی کار میکند. هم ظاهر سایتها شبیه ماست و هم محتوا بعضا کپی محتوای ماست.
-
و این موضع شما را نگران کرده است؟
نه ابدا. ما خوشحالیم، چون این موجب میشود که بازار گردشگری بزرگتر شود. به نظر من بحث گردشگری همچنان جذاب است و همچنان جا برای انجام کارهای بزرگ خالی است. کلا بازار گردشگری ایران خالی است و هر چقدر کار و اقدامات متنوع در آن انجام شود، باز هم برای افراد زیادی جا وجود دارد که کسبوکار راهاندازی کنند.
-
اینکه میگویی بازار گردشگری ایران خالی مانده است، منظورت از خالی بودن چیست؟ از چه چیزی خالی است؟
من فقط حوزه گردشگری آنلاین یا آن بخش از گردشگری را که آنلاین شده است، مثال میزنم. الان تنها چند کسبوکار خوب برای رزرواسیون داریم که حجم زیادی از بازار را هم نتوانستهاند به دست بیاورند و به نظر من مجموع این کسبوکارها کمتر از ۵۰درصد از بازار بلیتها را در اختیار دارند و هنوز سنتیها خیلی قوی در این حوزه عمل میکنند.
در حوزه هتلی هم استارتاپها هنوز کاری نکردهاند و کلا فرایند آنلاینی در این حوزه تقریبا وجود ندارد، چون استارتاپهای این بخش در حد پاسخگویی به تماس کاربر و وصلکردن کاربران به هتلها باقی ماندهاند و سایر مراحل دستی انجام میشود. در ایران جز چند هتل چهار یا پنجستاره، سایر هتلها رزرو آنلاین ندارند.
بخش دیگری که در بازار گردشگری ظرفیتش خالی مانده، تولید محتواست. در حوزه محتوای گردشگری که خود ما در آن حضور داریم و ادعا هم داریم، منصفانه باید بگویم که حتی یک درصد بازار پیش رویمان را هم کار نکردهایم. در واقع با وجود چندین کسبوکار خوب اما حوزه آنلاین گردشگری ایران هنوز نابالغ است.
-
محتوای گردشگری یعنی نوشتن از چه چیزی؟
محتوا در مورد مکان، مناطق، جشنوارههای سنتی و بومی، آداب و رسوم، مراسمات آیینی، جشنهای عروسی در مناطق مختلف ایران، جشنهای مربوط به میوهها و برداشتها و… اصلا کسی کار جامعی برای ثبت و تولید محتوا بر این اساس انجام نشده است. خود ما هم اولراهیم.
تنوع فرهنگی و قومیتی در ایران، خوراک عالی برای تولید محتواست؛ محتوایی که هم گران است و هم اینکه تولید آن موجب رونق کسبوکار میشود. ما الان یک برنامه ویدئویی به نام همسفر شو داریم که هر هفته، روز چهارشنبه در آپارات آپلود میشود اما این تنها یک برنامه است و ما حتی اگر پول تولید محتوای زیادی را هم داشته باشیم، اما زمان کافی نداریم.
بنابراین باید کسبوکارهای متعدد دیگری برای تولید محتوا شکل بگیرند. هنوز هم محتوای دستاول کم داریم و اغلب کسبوکارها در حال کپیکردن همدیگر هستند. من حتی علاقهمند هستم که ۵ سایتی که در حال تولید محتوای دست اول هستند، با هم ادغام شوند و محتوای ناب و هدفمندی تولید کنند؛ یعنی هرکدام روی یک بخش ویژه کار کنیم تا بازار را بزرگتر کنیم.
-
وقتی از محتوای گران حرف میزنی، یعنی به بحث سرمایه هم اشاره داری. هر کسبوکاری هم برای راهاندازی به سرمایه نیاز دارد؟ خودت همگردی را با چه میزان سرمایه آغاز کردی؟
همگردی برای ما خیلی پرهزینه نبوده و مجموع سرمایهگذاری که طی این ۴سال به صورت مستقیم روی همگردی انجام شده است، بین ۶۰۰ تا ۷۰۰میلیون تومان بوده، اما غیر از این سرمایهگذاری، از درآمد خود همگردی برای این کسبوکار هزینه کردهایم.
-
درآمد همگردی طی این سالها چقدر بوده است؟
سالانه تا چندین میلیارد تومان درآمدزایی داشتهایم.
-
به سایتهای دیگر اشاره کردی که احتمالا رقیبتان هم محسوب میشوند؛ اینها رقبای همگردی هم هستند؟ به نظر خودت کدام وبسایت خوب کار میکند؟
در حوزه محتوا میتوانم به کجارو و لستسکند اشاره کنم. البته کارناوال هم تقریبا خوب کرده است.
-
همگردی در کنار سایر کسبوکارهایی که اشاره کردی، چقدر توانسته بازار محتوای گردشگری را پوشش بدهد؟
با همه کارهایی که انجام شده، باید بگویم که همگردی، کجارو، کارناوال، لستسکند و سایر کسبوکارهای فعال، مجموعا ۲درصد از بازار تولید محتوای گردشگری را هم پر نکردهاند؛ یعنی جای خالی بسیاری وجود دارد.
به این دلیل که بازار محتوا، متناسب با بازار گردشگری قابل رشد است، چون عرضهکننده در بازار زیاد شده و این تجربه کاربری است که میزان استقبال از کسبوکارها را رقم میزند؛ یعنی محتوا و تجربه کاربران است که رفته رفته جای بنر و تبلیغات مستقیم را میگیرد.
بهویژه در حوزه گردشگری که همه چیز براساس بازخوردها و تجربهها میچرخد. این نکته را هم بگویم که تا اینجا ما تنها در مورد بازار گردشگری داخلی حرف زدیم. درحالی که کسبوکارهای خارجی زیادی وجود دارد که میخواهند کاربران ایرانی برایشان محتوا تولید کنند؛ یعنی کاربرانی که به سفرهای خارجی میروند، میتوانند گزینههای دیگری از شهر و کشور مقصدشان را معرفی کنند و این به نفع صاحبان آژانسها و کسبوکارهای موجود در آن کشورهاست.
پس میبینیم که بازار گردشگری خارجی هم ظرفیتهای بزرگی دارد. خود ما به هر حوزهای که ورود میکنیم، همین که فکر میکنیم ۹۰درصد راه را طی کردهایم، جنبههای بزرگ دیگری پیش رویمان قرار میگیرد و میبینیم در بهترین حالت ۹درصد جلو رفتهایم.
جالب است که سازمانهای میراث در مراکز استانها هم اطلاعات جامع و ثبتشدهای در این زمینه ندارند و از این ظرفیتها استفادهای نکردهاند. در حالی که مثلا سازمان میراث با صرف بودجههای کلان و طی چندین سال زمان قرار بود پورتال ملی کشور را به صورت چندزبانه راهاندازی کند. اما نتیجه خیلی مثبت نبوده و اشکالات زیادی دارد.
به نظر من بیش از ۱۰برابر همگردی هزینه کرده اما این پورتال پر از اطلاعات غلط است. دولتیها حتی حاضر نیستند با ما همکاری مثبتی داشته باشند. اینجاست که نقش استارتاپها پررنگ میشود که به این حوزهها ورود کنند و کسبوکارشان را راهاندازی کنند و تاثیر مثبت داشته باشند.
-
پس میتوانیم بگوییم که در بازار گردشگری، محتواست که سمتوسوی بازار را تعیین میکند و میزان موفقیت یا عدم موفقیت کسبوکارها را رقم میزند.
دقیقا همینطور است، چون در بازار گردشگری مهمترین ابزار برای بازاریابی، محتواست. ما هم روی همین حوزه بازاریابی محتوایی تمرکز کردهایم و میخواهیم بازاریابی محتوایی را در ایران رونق بدهیم.
-
غیر از محتوا، چه حوزههای دیگری از بازار گردشگری برای راهاندازی استارتاپ خالی مانده است؟
در حوزه گردشگری خارجی هنوز کار بزرگی نکردهایم. در حالی که ظرفیتهای بزرگی برای ساماندهی گردشگران خارجی که به ایران میآیند، وجود دارد. همچنین ظرفیتهای زیادی در ارتباط با بازاریابی برای گردشگران خارجی وجود دارد اما هنوز کار قابل توجهی انجام نشده است.
در بخشهای گردشگری تخصصی مانند ورزشی، کویرنوردی، سلامت و… هنوز کار بزرگی انجام نشده است. کلا بازار گردشگری بسیار بزرگ است و حوزه آنلاین جا برای کارهای زیادی پیش رویش میبیند. حتی میتوانیم بازار جهانی را ببینیم و نمونههای موفق را در ایران پیاده کنیم.
ما زحمت زیادی میکشیم که کاربر نظرش را ثبت کند اما صاحب کسبوکارها بعضا از ما میخواهند که کلا صفحه مربوط به آنها پاک شود تا نظری هم ثبت نشود. ما سعی میکنیم که مقاومت کنیم و نه صفحه را حذف کنیم و نه نظرات. این مسیر برای ما مسیر باجگیری یا درآمدزایی نیست. به ما پیشنهاد هم میدهند که پول بگیریم و نظرات را حذف کنیم
-
همگردی چقدر به آنچه میخواسته باشد، نزدیک شده و اصولا همگردی میخواهد چه باشد؟
از آنچه در سال ۹۳ ترسیم کرده بودم که همگردی بعد از سهچهار سال به آن برسد، الان به ۱۰برابر آن رسیدهایم. در مورد بخش دوم سوال هم باید بگویم که همگردی میخواهد بزرگترین اجتماع علاقهمندان به سفر باشد و علاقهمندان به سفر، چه ایرانی و چه خارجی، در بخش عرضه و تقاضا، هر چه بخواهند در همگردی به دست بیاورند؛ از گرفتن سرویس تا دریافت خدمات.
از مهمترین اهدافی که در همگردی دنبال میکنیم، توانمندسازی جوامع محلی است؛ یعنی توانمندسازی مردم مناطق مختلف برای شناسایی ظرفیتهای منطقه زندگیشان. توانمندسازی مردم محلی برای نوع پذیرایی، رعایت استانداردها و… ما محتوای آموزشی را در قالب ویدئو و متن با استفاده از دانش متخصصان تولید میکنیم که برای جوامع محلی کاربردی باشد.
این اقدامات مسئولیت اجتماعی ماست و نگاه درآمدزایی به آن نداریم. هرچند در نهایت به بزرگشدن بازار گردشگری منجر میشود و سودش به خود ما هم میرسد.
-
شما در مسیری حرکت میکنید. در این مسیر چه مسائل و مشکلاتی داشتید؟
مشکلات ما هم مشابه مشکلات و مسائل سایر استارتاپها بوده است؛ از مدیریت مالی گرفته تا مدیریت منابع انسانی و چالشهای محیط کسبوکار.
-
میخواهم از چیزی که مختص به همگردی بوده بگویی و البته نوع مدیریتی که برای عبور از مشکلات در پیش گرفتی؟ در واقع میخواهم به نوعی انتقال تجربه باشد به دیگرانی که میخواهند به حوزه وارد شوند و کاری را شروع کنند.
یکی از تجربههای خاص ما، بحث شبکه اجتماعی و تولید محتوا توسط کاربر است. در تحقیقات دانشجویی و دانشگاهی که انجام میدادم، یکی از کارهایم، پژوهشکردن روی بازار ایران و کاربر ایرانی بود. متوجه شدم که کاربر ایرانی خیلی کم و خیلی سخت محتوا تولید میکند، اما به کپیکردن محتوا علاقهمند است.
برای ما هم خیلی سخت بود که کاربر را به تولید محتوا عادت بدهیم. یکی از علتهایی هم که آن حجم از بسترهای عرضه محتوا را ایجاد کردیم، چه در سایت، چه در شبکههای اجتماعی و چه در اپلیکیشن، این بود که کاربر را به تولید محتوا تشویق کنیم و به نوعی او را به این مسیر سوق بدهیم.
-
فکر میکنی در این زمینه موفق بودید؟ یعنی توانستید به اندازه کافی کاربران را به تولید محتوا عادت بدهید؟
تا حدودی موفق بودهایم. نه اینکه خیلی به اصطلاح ترکانده باشیم و شده باشیم چیزی مانند اینستاگرام، اما به نسبت قبل، موفقیتهایی داشتهایم.
-
چرا کاربران ایرانی محتوا تولید نمیکنند؟
(با خنده) فکر میکنم جنسمان تنبل است و بیشتر مصرفکننده هستیم. محتوای ناب و خوب هم تولید میشود اما کم است و کاربر به سختی نظر و تجربهاش را ثبت میکند. گفتید به مشکلات اشاره کن؛ مشکل دیگری که ما داریم این است که وقتی کاربری نظر و تجربهاش را ثبت میکند، صاحب آن کسبوکار شاکی میشود و حتی بعضا با حضور در دفتر همگردی به ما بد و بیراه و ناسزا میگویند که چرا چنین نظری را ثبت کردهاید.
حتی ما را به غرضورزی متهم میکنند. در حالی که آن محتوا را کاربر ثبت کرده است؛ یعنی ما این همه زحمت میکشیم که کاربر نظرش را ثبت کند و بعد صاحب کسبوکار هم چنین برخوردی میکند. ما محتوا را چک میکنیم و اینجا ناظر محتوای ورودی داریم، ولی بعضا برخوردهای بسیار زشتی با ما میشود.
در حالی که باید به این درک برسند که این نظرات به آنها و کسبوکارشان کمک میکند. اگر هم حرف کاربر درست نباشد، از کسبوکارشان دفاع کنند؛ یعنی هم مردم به سختی نظرشان را مینویسند و هم صاحبان کسبوکار به سختی انتقادها را میپذیرند.
-
شما این سختی و این مشکل را چگونه مدیریت میکنید که هم نظرات کاربران را حذف کنید و هم اینکه صاحبان کسبوکار را راضی نگه دارید؟
مدیریت این مشکل خیلی سخت است. ما زحمت زیادی میکشیم که کاربر نظرش را ثبت کند اما صاحب کسبوکارها بعضا از ما میخواهند که کلا صفحه مربوط به آنها پاک شود تا نظری هم ثبت نشود. ما سعی میکنیم که مقاومت کنیم و نه صفحه را حذف کنیم و نه نظرات.
این مسیر برای ما مسیر باجگیری یا درآمدزایی نیست. به ما پیشنهاد هم میدهند که پول بگیریم و نظرات را حذف کنیم. با تعامل، گفتوگو و توضیح مشکل به یک زبان مشترک میرسیم و الان میزان حذفیها به تعداد انگشتان دو دست هم نمیرسد. اما این مشکل همیشه وجود دارد و ما همیشه باید آمادگی برخوردهای متفاوتی را داشته باشیم.
البته گذر زمان و فرهنگسازی هم میتواند میزان برخوردها را کاهش بدهد.
-
اینکه شما شبکه اجتماعی باشید که کاربرمحور باشد و مطالب زیادی توسط کاربران نوشته و ارسال شود، چه ریسکهایی دارد؟
یکی از ریسکها مربوط به این مسئله است که مردم ما بهسختی مینویسند و میلی به نوشتن نشان نمیدهند و مشارکت بالایی در ثبت تجربهشان ندارند.
-
کاربری که برای شما مینویسد، چه سودی عایدش میشود؟ گفتی که کاربر ایرانی تنبل است و به سختی مینویسد. آیا به این فکر کردهاید که موارد تشویقی برای نوشتن هر چه بیشتر کاربران داشته باشید؟ به نظرم اینکه بگوییم کاربران ایرانی تنبل هستند، مشکلی را حل نکردهایم. شاید راهکارهای دیگری باید در پیش گرفت.
سود خاصی برای کاربر ندارد، جز اینکه تجربهاش را انتقال میدهد. در مورد موارد تشویقی هم باید بگویم که وقتی نمونههای جهانی را میبینیم، کسبوکارهای خیلی کمی وجود دارد که به کاربر پول بدهند که نظرش را ثبت کند یا محتوایی تولید کند.
ضمن اینکه وقتی تولیدکردن محتوا توسط کاربر منوط به دریافت پول باشد، خطاهای دیگری رخ میدهد. مانند تولید محتوای غیراصل، اطلاعات غلط، کپی و ثبت تجربههای دروغین که از کنترل هم خارج میشود. ثبت تجربهای که در مقابل دریافت جایزه و پول بود، بسیار زیاد بود اما ناکارآمد.
ما این تجربه را در یکی از شرکتهای مجموعهمان داشتیم. بنابراین نمیخواهیم صرفا نظرات زیادی داشته باشیم بلکه داشتن محتوای اصیل و ثبت تجربه راستین برای ما مهمترین مسئله است.
-
اما من باز هم معتقدم که وقتی شما با چنین کاربرانی مواجه هستید و وقتی پایه کسبوکارت بر تولید محتوا توسط کاربر باشد، ریسک زیادی کردهای. این ریسک به نوعی باید کنترل شود. چه راهکارهایی برای مدیریت این ریسک در پیش گرفتهاید؟
ما هم متوجه این ریسک هستیم و به همین دلیل اقدام جدیدی برای تشویق کاربران در پیش گرفتیم و میخواهیم برای کاربران منفعت ایجاد کنیم اما نه از نوع پرداخت مستقیم پول؛ یعنی اگر فردی در مورد یک مکان، یک مراسم یا هر چیز دیگری مطالبی را تولید میکند، ما او را بهعنوان متخصص آن حوزه معرفی میکنیم.
این کار کمک میکند که آدمهای متخصص وارد حوزه نوشتن تجربهشان بشوند. مثلا فرض کنید که یک نفر محتواهای زیادی برای اصفهان تولید کرده باشد. ما این فرد را یک اصفهانشناس معرفی میکنیم تا به عنوان یک تورلیدر شناخته شود و اگر کسی تورلیدر بخواهد، ما آن متخصص را معرفی میکنیم.
بنابراین این فرد از راه تولید محتوای اصیل، به درآمدزایی میرسد اما نه به صورت مستقیم از همگردی، بلکه ما یک زمینه و زیرساخت را برایش فراهم میکنیم، چون تجربههای ناموفق زیاد دیدهایم که به ازای تولید محتوا پول گرفتهاند اما محتوا در نهایت چیزی نشده که انتظارش را داشتهایم.
-
همگردی را موفق میدانید و ادعا دارید که روندهای گردشگری را در ایران تغییر دادهاید. این موفقیت را چگونه اندازهگیری میکنید؟ آماری دارید که مثلا نشاندهنده ورود گردشگر به یک شهر یا منطقه به واسطه همگردی باشد؟
ما این ادعا را داریم و کسبوکارهای مشابه همگردی که راهاندازی شدهاند هم این ادعا را ثابت میکنند. ضمن اینکه تصاویری که از مناطق مختلف ایران دریافت میکنیم، نشان میدهد که حساسیتها نسبت به منطقههای مختلف در مردم بومی آن مناطق ایجاد شده است؛ یعنی متوجه شدهاند که چه داشتههایی دارند.
یا وقتی اقامتگاههای بومگردی از نقاط دور ایران میگویند که از طریق ما مشتری دارند، نشان میدهد که تاثیرگذار بودهایم. ضمن اینکه طی سالهای گذشته، با هشتگ همگردی جزو ۳ هشتگ برتر کشور بودهایم. در حالی که واژه همگردی برساخته خود من است و واژه خاصی است و قبلا در ادبیات گردشگری ایران وجود نداشت.
چنین واژهای در دایرهالمعارفها هم وجود ندارد. در حالی که بودن وبسایتهایی مانند ما.سی.ایران که با تبلیغات گسترده رسانه ملی و روزنامهها هم نتوانست موفقیت همگردی را به دست بیاورد. الان در اینستاگرام حدود ۲۰۰هزار هشتگ ما عکس دارد که رقم خیلی خوبی است.
این تعداد عکسی که به آن اشاره میکنم، غیر از حدود ۶۰۰ هزار عکسی است که در سایت همگردی وجود دارد. در سال آینده سایت با سه زبان اصلی رونمایی میشود، چون میخواهیم به بازار جهانی برویم و برای گردشگری ایران بازاریابی کنیم.
علاوهبر جنبههای اقتصادی، این کار ما از عرق ملی و میهنی نتیجه میگیرد، چون معتقدم که استارتاپهای ایرانی هم میتوانند کار ملی و حتی بینالمللی انجام بدهند. ما نباید منتظر دولت و دولتیها بمانیم.
-
کسبوکارت الان چهارساله است. استارتاپهای حوزه محتوا معمولا در مدت زمان بلندتری نتایج دلخواه بنیانگذارانشان را ایجاد میکنند. نظر خودت در مورد همگردی چیست؟ آیا رشد مورد نظرت را داشته است؟
ما از کسبوکارمان انتظارات عجیب و غریبی نداشتیم. ما دو نوع هدفگذاری فصلی و سالانه تعیین میکنیم و گام به گام پیش میرویم و عجلهای نداریم. ضمن اینکه ما باید به منابع مالی و انسانی هم توجه داشته باشیم.
به نظر من مهمترین کار یک مدیر، تخصیص منابع است. هر سال باید بودجه و منابع انسانی را بررسی کنم، بازار را مدنظر قرار بدهم و برای هدفگذاری برنامهریزی کنم. بنابراین حواسم به همه این مسائل باشد. گاه رشد خوب داشتهایم و گاهی به اهداف جزئیمان نرسیدهایم اما در مجموع از رشد همگردی راضیام.
عدم بازاریابی جهانی، چشم اسفندیار گردشگری ایران
حرف های محسنی در مورد ظرفیتهای گردشگری ایران
همانقدر که در ایران از گردشگری صحبت میشود، همانقدر هم کار بزرگی برای گردشگری انجام نشده است. ایران ظرفیتهای خدادادی دارد اما آن بخشی که مربوط به انسانها و مدیریت منابع است، کُمیت گردشگری حسابی لنگ میزند. حتی الان که ایران به مقصدی ارزانقیمت هم تبدیل شده، باز هم شاهد حضور گردشگران خارجی بیشماری در ایران نیستیم.
هر چند ایران از یک شانس تاریخی و طبیعی برای داشتن ظرفیتهای بیشمار گردشگری برخوردار است. با وجود همه ظرفیتها چرا همیشه از کمبودها در حوزه گردشگری حرف میزنیم؟ چه ضعفهایی وجود دارد؟
مهمترین ضعف حوزه گردشگری در ایران، به نداشتن بازاریابی در سطح جهان برمیگردد. ما هنوز هم روی گزارههایی چون نداشتن ساحل مناسب برای همه مردم جهان، محدودیتهای فرهنگی کشورمان و… تاکید میکنیم. در حالی که مسلمانان زیادی هستند که سواحلی چون سواحل ایران را با ویژگی فرهنگی منحصربهفردش دوست دارند.
اما ما از این سواحل استفاده نکردهایم چون بازاریابی انجام ندادهایم و چنین گردشگرانی را مالزی جذب کرده است. کشورهای حاشیه خلیج فارس گردشگران زیادی دارند که خواهان ورود به ایران هستند اما ما به دلیل ضعف بازاریابی و به دلیل اختلافات سیاسی آنها را هم از دست دادهایم.
همین الان هم حدود ۶ میلیون نفر گردشگر خارجی سالانه به ایران میآیند. گردشگران زیارتی الان خواستههای دیگری هم دارند. مثلا هتل خوب میخواهند، غذای خوب میخواهند، خدمات سلامت میخواهند و خواهان دیدن سایر مکانها و دیدنیهای ایران هم هستند.
اما همین امکانات را در سطح وسیعی نداریم که در اختیارشان قرار دهیم و برای ماندگارکردنشان و دادن خدمات بیشتر و درآمدزایی برنامهای نداریم. مسئله دیگر این است که مشکل زیرساخت داریم. اصولا دو زیرساخت اصلی نیاز است؛ یکی حملونقل و دیگری اقامت. در ایران نه سیستم حملونقل درخوری وجود دارد و نه سیستم اقامتی در حد ترکیه و دوبی.
هتلهای پنجستاره ایران در حد هتلهای سه یا نهایتا چهارستاره کشورهای عربی است. از طرفی تمرکز گردشگری ایران الان روی گردشگران کشورهای حوزه خلیج فارس است که همگی خواهان هتلهای لوکس هستند. اینها گردشگران اروپایی نیستند که به اقامتگاههای بومگردی علاقهمند باشند. اما هتل هم به اندازه کافی نداریم. اما بحث مهم و تعیینکننده همان بحث بازاریابی است.
در سطح رسانههای جهانی، گفتوشنودی در مورد جاذبههای ایران وجود ندارد. اسم ایران طی سالهای اخیر با مسائل سیاسی و… گره خورده است. بنابراین در مورد چهره فرهنگی و جاذبههای آن گفتوگویی در سطح بینالمللی صورت نگرفته است. همین هم موجب شده تا کسی ایران را بهدرستی نشناسد.
ایران معروف است اما نه در حوزههایی که مردم جهان را به سمت ایران جذب کند. ایران باید از ظرفیت رسانهای جهان برای ایجاد یک چهره فرهنگی و جذاب تلاش کند. اما صادقانه میگویم که من هیچ انگیزه و کوششی چه در بخش دولتی و چه در بخش خصوصی برای بازاریابی و بهبود چهره ایران در سطح جهان نمیبینم.
همین بحث مهماننوازی یک مزیت رقابتی در بازار جهانی گردشگری برای ایران میتواند باشد. در واقع ما هیچ تصویری از گردشگری ایران ایجاد نکردهایم و نتوانستهایم بگوییم ایران چه است و چه دارد.
وقتی از حوزهای حرف میزنیم که ظرفیتهای زیادی دارد اما از آنها استفاده نشده، حداقل یک نقطه روشن وجود دارد و آن اینکه با این ظرفیتها میتوان اتفاقات خوبی را رقم زد؟ اتفاقات خوب این حوزه طی سالهای اخیر چه بوده است؟
از بحث دولت که بگذریم، چون در این زمینه ضعیف عمل کرده، باید به استفاده هوشمندانه مردم از ظرفیتهای محل زندگیشان اشاره کرد. مثلا در بخش اقامتگاههای بومگردی جهش خوبی وجود داشته است؛ اقامتگاههایی که بعضا کیفیت عالی دارند.
این ظرفیت برای جذب گردشگر خارجی مناسب است که به دنبال کسب تجربه ناب فرهنگی و بومی و محلی است. البته دولت در این زمینه وامهایی ارائه کرده اما در بحث فرهنگی و آموزش این حوزه کاری نکرده است. در حالی که میبینیم اقامتگاههای بومگردی در دورافتادهترین نقاط ایران راهاندازی شدهاند و توانستهاند در جوامع محلی تاثیرگذار باشند.
4 دیدگاه ها