اخبار استارتاپی انتخاب سردبیر گفتگو

کسب‌وکارشان شهرگردی است

پیاده
بچه‌های پیاده با تولید محتوا، همکاری با پیاده‌چی‌ها و ایجاد فضایی جدید با نگاهی نو، می‌خواهند چشم‌های مردم را بشویند تا بار دیگر با نگاه تر و تمیز به شهرشان نگاه کنند. از داشته‌هایش لذت ببرند و در روند رشدش مشارکت کنند. ترافیکی که از این منظر ایجاد می‌شود و زیرساخت‌هایی که به دست می‌آید، زمینه‌ساز درآمدزایی پیاده خواهد بود

پیاده که می‌آیی باید چشم‌هایت را ببندی و تصور کنی و داستان یک زمان دور و دراز و قدیمی را در ذهنت مجسم کنی که کاراکترهایش، آدم‌هایی هستند که بیش از ۱۰۰ سال به اینجا رفت و آمد کرده‌اند؛ آدم‌های جورواجور با قلب‌های متفاوت و با نبض‌های گوناگون.

اگر این دیوارها می‌توانستند حرف بزنند، چه قصه‌های پردامنه‌ای که نداشتند برای گفتن. قصه‌های رازها و حرف‌های مگو. حالا همان زمانی قدیمی با خاطره‌های دور، هرجور شده تن خسته‌اش را از آسفالت‌های شلوغ امروزی گذر داده تا خودش را به روزهای کنونی برساند‌ و در دل بچه‌های پیاده رخنه کند. 

اینجا دفتر استارتاپ «پیاده» است؛ دفتری که‌ بر خیابان انقلاب و در نزدیکی پل کالج جا خوش کرده‌است. پلاک سه‌رقمی روی پیشانی در حک شده؛ در بزرگی که رنگی به چهره ندارد اما به‌راحتی روی یک پاشنه‌اش می‌چرخد و کنار می‌رود. پله‌هایی پیچان ظاهر می‌شوند با نرده‌هایی که انگار از روزهای خوش قدیمی نشان دارند.

پنجره‌هایی با چوب‌های کهنه و رنگ‌های خراشیده نه‌تنها زشت نیستند که اشارتی هستند به برتر آمدن؛ اشارتی به یک مهمانی قدیمی با آدم‌های امروزی. داستان کهنه‌های نه رو به زوال، بلکه رو به رشد اینجا روایت می‌شود. ۴۳ نفر در اینجا هر روز یکی از شلوغ‌ترین خیابان‌های تهران را پیاده گز می‌کنند و پیاده کسب‌وکارشان است. 

 تنها باید پیاده باشی

بالکنی رو به قدیمی‌ترین عناصری که بشود در یک کلانشهر پیدا کرد؛ از آن فضاهایی که حرف‌ها دارد با پنجره‌های ساختمان روبه‌رویی؛ پنجره‌هایی باریک و کمی خم‌شده که انگار از یک حجب و حیای قدیمی و صحبت‌های درگوشی حرف می‌زنند. باید تصور کرد که چه کسانی در همه این سال‌ها در این بالکن نشسته‌اند و حرف‌های جورواجور زده‌اند و شاید دودی را هم به آسمان فرستاده‌اند. آخر اینجا جای این حرف‌ها و این‌ کارهاست. یک شرط هم بیشتر ندارد؛ تنها باید پیاده باشی. 

بعد از ظهر روزهای پاییز جان می‌دهد برای چرت‌زدن یا درازکشیدن و فیلم‌دیدن و موسیقی شنیدن. اما اگر با بچه‌های پیاده قرار گفت‌وگو داشته باشی، می‌توان از خیر همه این لحظات خوش گذشت. چون در دفتر پیاده مهمانی بااصالتی برپا شده که حیف است ازش بگذری. 

 تور گردشگری پیاده

با پای پیاده به تور گردشگری چند‌دقیقه‌ای دعوت می‌شوی. از این اتاق به آن اتاق، از این پنجره‌ قدیمی به دری قدیمی‌تر، از گلدانی به دیگر گلدان‌ها و از چهره‌ دلنشینی به چهره دلنشین دیگر. اینجا رنگ‌ها در هم آمیخته و هنوز هم بوی تند رنگ آقای رنگ‌کار در فضا پیچیده و می‌بینمش که در حال رنگ‌آمیزی است.

ساختمانی ۱۰۰ ساله فرونریخته و برجی بی‌دروپیکر جایش را نگرفته، بلکه فضایی شده برای پرواز اندیشه‌های ده‌ها نفر که انگار هر‌کس، هر رنگی دلش خواسته یا خطی که میلش کشیده بر در و دیوار انداخته باشد. تعمیرش کرده‌اند اما هویتش را تغییر نداده‌اند؛ انگار که دست نخورده باشد. 

بچه‌های پیاده با تولید محتوا، همکاری با پیاده‌چی‌ها و ایجاد فضایی جدید با نگاهی نو، می‌خواهند چشم‌های مردم را بشویند تا بار دیگر با نگاه تر و تمیز به شهرشان نگاه کنند. از داشته‌هایش لذت ببرند و در روند رشدش مشارکت کنند. ترافیکی که از این منظر ایجاد می‌شود و زیرساخت‌هایی که به دست می‌آید، زمینه‌ساز درآمدزایی پیاده خواهد بود. 

 از نیویورک به تهران

لنا وفایی، بنیانگذار و مدیرعامل پیاده است. متولد ۱۳۶۷ در تهران است. لنا هم‌بنیانگذار هم دارد؛ کسرا وفایی، برادر لنا است که به‌عنوان هم‌بنیانگذار از یک سال پیش به آنها اضافه شده و در سمت مدیر اجرایی هم همکاری می‌کند. 

می‌گوید لنا نام رودخانه‌ای در شرق روسیه است و البته در لغت عربی به معنای برای ماست. اما الان لنا برای تهران است و می‌خواهد زمینه‌ای فراهم کند تا شهروندان تهرانی با شهرشان و با محل زندگی‌شان رابطه جدیدی را آغاز کنند. تیم پیاده می‌خواهد حال مردم را خوب کند. این خوبی حال را هم در برقراری ارتباط با کلانشهری می‌بینند که انگار فراموش‌شده و به عنوان موجودی که می‌توان با آنها حتی رفیق شد، به آن نگاه نمی‌شود؛ شهری که انگار از یادها رفته است. 

لیسانس مهندسی ژئوتکنیک دارد از دانشگاه بریتیش کلمبیا در ونکوور کانادا. دوره ارشد را در رشته معماری در دانشگاه پرت در نیویورک شروع می‌کند اما چون یک سال بعد از آن کسب‌وکار پیاده را آغاز می‌کند، عطای درس را هم به لقایش می‌بخشد و  ترک تحصیل می‌کند و به ایران می‌آید.

در واقع از نیویورک برگشته ایران تا کسب‌وکارش را راه‌اندازی کند. اردیبهشت ۹۴، استارتاپ پیاده به صورت جدی شروع به کار می‌کند. لنا روزانه بین ۱۰ تا ۱۴ ساعت برای پیاده کار می‌کند؛ استارتاپی که ایده‌ اولیه‌اش برمی‌گردد به کتابی که قرار بوده در زمینه عکاسی از تهران و زیبایی‌هایی تهران تولید و منتشر شود.

گفنگو با لنا‭ ‬وفایی‭ ‬،‭‬بنیانگذار‭ ‬پیاده را اینجا بخوانید

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *