سرکار پیش از آنکه به همراه دورگاراگوناث نشر کتابهای جاگرنات را تأسیس کند، هفت سال در انتشارات بلومزبریِ لندن کار کرده بود و بعد از آن (سال ۲۰۰۶) به رندوم هاوس دهلی پیوست. سال ۲۰۱۱ چیکی سرکار یکی از ناشران مؤسسه پنگوئن در هند بود.
سال ۲۰۱۳ رندوم هاوس و پنگوئن ادغام شدند و سرکار به فکر تأسیس مؤسسهی نشر کتاب افتاد. بالاخره، سال ۲۰۱۵ رؤیای چیکی سرکار به حقیقت پیوست و کتابهای جاگرنات کار خود را آغاز کرد. نام چیکی سرکار در جدول اقتصاد جهانی به عنوان یکی از رهبران جوان دنیا آمده است.
ناندان نیلکانی، از سرمایهگذاران مشهور هندی، در کتابهای جاگرنات سرمایهگذاری کرده است. مؤسسه انتشاراتی هارپرکالینز بهتازگی (ماه مارس ۲۰۱۹) همکاری خود را با کتابهای جاگرنات آغاز کرده است. کتاب روزهای جزمین، نوشتهی بنیامین، نویسندهی پاکستانی، اولین بار توسط کتابهای جاگرنات منتشر شد و جایزهی جیسیبی را ازآن خود کرد.
این جایزه مخصوص نویسندگان هندیای است که داستانهایشان را به انگلیسی نوشتهاند. جایزه جیسیبی هم به داستانهای کوتاه ترجمهشدهای تعلق میگیرد که نویسندههای هندی نوشتهاند. از دیگر دستاوردهای کتابهای جاگرنات برندهشدن سواتی چاتورودی، روزنامهنگار «ایندین پرس»، در رقابت لندن پرس است.
سواتی چاتورودی جایزهی لندن پرس را برای کتاب من تروی هستم دریافت کرد. او کتاب خود را در سایت کتابهای جاگرنات منتشر کرده بود. در زمانهای که مردم تمام وقت خود را با تلفنهای هوشمند سپری میکنند، چیکی سرکار راهی یافت تا فرهنگ ادبیات هوشمند را به مردم بیاموزد.
او تلفنهای هوشمند را ابزار قدرتمندی برای انتشار کتاب میدانست. در واقع، چیکی سرکار انقلابی در ادبیات نوین هند به وجود آورد. اگرچه او نویسنده نیست، به نویسندگان کمک میکند تا آثار خود را به دست خوانندگان برسانند و حتی در مسابقات جهانی ادبیات شرکت کنند.
برنامهنویسی سایت کتابهای جاگرنات به گونهای است که هر فردی میتواند با آن کار کند. با اینکه دغدغهی اصلی سرکار نمایش کتابهای تازه است از ادبیات کلاسیک هم غافل نشده. اگر کسی به کتابهای جین آستین علاقه داشته باشد امکان دریافت رایگان کتابهای محبوبش در سایت کتابهای جاگرنات فراهم شده است.
کتابهای دیگر را نیز میتوان با قیمتی بین ۱۰ تا ۲۵۰ روپیه خریداری کرد. در نمونهی آزمایشی سایت بیش از یک میلیون دانلود صورت گرفت. سپس اپلیکیشن کتابهای جاگرنات برای اندروید و آیاواس ساخته شد. چیکی سرکار بعد از آغاز به کار اپلیکیشن کتابهای جاگرنات گفت: «مطمئنم این اپلیکیشن همان چیزی است که خوانندهها میخواستند.
اکنون میدانم که کتابخوانهای بمبئی شبها کتاب میخوانند و بیشترین خرید از سایت کتابخوانهای بنگلور انجام شده است. حالا متوجه شدهام که پروفایل مشتریان به تجارتشان کمک زیادی میکند.» در حقیقت، کتابهای جاگرنات انقلابی در تلفنهای هوشمند هندی است. چیکی سرکار در هشتم ژانویه سال جاری سخنرانیای در تد داشت. او در این سخنرانی دربارهی نسل جدید نویسندگان و کتابخوانها و چگونگی تأسیس شرکتش صحبت کرد.
او در قسمتی از سخنرانی خود در تد گفت: «به اطراف خود نگاه کنید، مترو، پارک، فرودگاه، رستوران و حتی به این کنفرانس! همه در دست خود یا توی جیبشان تلفن هوشمند دارند. چند نفر از شما کتاب همراه خود دارد؟ خیلی کم، درست است؟ زمانی که برای پیادهروی از دفترم خارج میشدم، خودم را در محاصرهی دریایی از متخصصان وابسته به تلفنهای هوشمند میدیدم. حتی یک نفر از آنها کتابی در دست نداشت. دیدن این منظره ناراحتم میکرد.
من در تمامی زندگی فردی کتابخوان بودهام. پایه و اساس زندگی من کتاب است. اولین مردی که عاشقش شدم آقای دارسی بود. در ۲۱ سالگی برای اولین بار کتاب هری پاتر را در تعطیلات تابستانی خواندم. خیلی به خودم افتخار میکردم.
تمامی آن شب مشغول خواندن کتاب رمز داوینچی بودم. میخواهم اعتراف کنم حتی اکنون که حالم خوش نیست با کتاب جنگ و صلح تولستوی به رختخواب میروم. من هم مثل همه کسانی که در اطرافم میدیدم با تلفن همراهم زندگی میکردم. موادغذایی را آنلاین سفارش میدادم و بلیت سینما را با تلفن همراهم رزرو میکردم.»
بلیت هواپیما را نیز. مثل تمامی هندیها بعد از طی مسیری طولانی و گیرکردن در ترافیک به خانه برمیگشتم و وقتم با واتساپ و ویدئوچت با خواهر دوقلویم سپری می شد. من بخشی از انقلابی فوقالعاده بودم که در هند اتفاق افتاد. هندیها رتبهی دوم را در استفاده از تلفن همراه دارند. قیمت اینترنت در هند کاهش یافته است.
نیمی از هندیهای شهرنشین و حتی بخشی از مناطق روستایی هند دارای تلفن هوشمند متصل به اینترنت هستند. اگر چیزی در مورد هند بدانید، متوجه خواهید شد که نصف هند چیزی شبیه به کل آمریکاست. این عدد قابل توجهی است.
این اعداد کماکان در حال گسترش هستند، تا حدی که دارند منفجر می شوند و نقش آنها تقویت و تشویق هندیها به اتخاذ روشهای خارقالعاده است. اما هیچکدام از این تغییرات به دنیای من مربوط نمیشد، دنیای کتابهای من. درکشوری به وسعت اروپا زندگی میکنم.
اما در این کشور تنها ۵۰ کتابفروشی مناسب وجود دارد. به نظر نمیرسد که هندیها برای سرگرمی کتاب بخوانند. اگر به لیست پرفروشترین کتابهای هند نگاه کنید کتابهای تخصصی و راهنمای امتحانات را همیشه آنجا میبینید. تصورکنید چه اتفاقی میافتاد اگر کتاب راهنمای آزمون رتبهی نخست نیویورک تایمز را به دست آورد.
انقلاب تلفنهای هوشمند نوع جدیدی از خوانندگان و نویسندگان را به وجود میآورد. فیسبوک یا واتساپ فرقی نمیکرد، هندیها چیزهایی را که مینوشتند به اشتراک میگذاشتند. از خودم تعجب میکردم که این مطالب را میخوانم و به اشتراک میگذارم. آیا میتوانستم به این نویسندگان و خوانندگان دسترسی داشته باشم؟
آیا میتوانم آنها را به خوانندگان خودم تبدیل کنم؟ بنابراین دفتر لوکس و شغلم را به عنوان ناشر بهترین شرکت انتشاراتیِ هند رها و شرکت خودم را راهاندازی کردم. به همراه گروه کوچکم به اتاق بزرگی در محلهای ارزان و دورافتاده در دهلی نقل مکان کردم. ما دنبال خانهی نشر نوین، خوانندهی جدید و کتابهای تازه بودیم.
از خودم پرسیدم، این خوانندگان جدید چه میخواهند؟ آیا آنها به ضرورت، مربوطبودن، بهموقعبودن و تمامی چیزهایی که در خدمات آنلاین موجود است نیاز دارند؟ میدانستم که آنها افرادی عجولند و مجبورم از سبک زندگی آنها پیروی کنم. آیا خوانندگان جدید واقعاً کتابی دویست صفحهای را میخوانند یا چیزی کوتاهتر و سادهتر میخواهند؟
هندیها روی قیمت حساس هستند، مخصوصاً اگر به کتابی آنلاین مربوط باشد. میدانستم باید کتابی به آنها بدهم که قیمتش از یک دلار کمتر باشد. شرکتم بالاخره متولد شد: محلی برای گوشیهای هوشمند که به نویسندگان تازهکار امکان بارگذاری داستانهایشان را میداد.»