استادی داشتیم که معتقد بود وقتی در عرفان دعوت به تنهایی میشوید، منظور عزلتگزیدن و دوریجستن از جامعه و مردم و پناه بردن به دیر و خانقاه نیست. باید در جمع باشی و در کنار تنها، تنها باشی. حکایت امروز ما استارتاپیها بیآنکه بخواهیم چنین شده و تنها میان تنها هستیم.
هفتهنامه شنبه در بیش از ۱۵ استان و ۴۸ شهر ایران هر هفته توزیع میشود. همچنین در شهرها و استانهای مختلف دیگر نیز آنلاین خوانده میشود. بگذارید از همه خوانندگان خوب شنبه پوزش بخواهم و مخاطب خاص این سرمقاله را بیشترتوسعهدهندگان اکوسیستم استارتاپی در سرتاسر ایران فرض کنم.
این پاسخی است به پرسش همه شما جوانان استارتاپیها در شهرهای بزرگ و کوچک که ازما میپرسیدید چگونه اکوسیستم استارتاپی شهرمان را بسازیم؟
برای پاسخ به این سوال از نظریه بولدر وام گرفته و نکاتی را عرض میکنم.
۱- هدایت اکوسیستم شهرتان را خودتان به دست بگیرید. اجازه ندهید مدیران سازمانهای دولتی، عمومی، شرکتهای بزرگ، مدیران دانشگاهها یا سرمایهگذاران، رهبری اکوسیستم شهرتان را به دست بگیرند. این به معنای دولتستیزی یا سرمایهگذارستیزی و… نیست. خواهیم گفت که دولت مهربان و سرمایهگذاران خیرخواه نقش تاثیرگذاری در موفقیت اکوسیستم شهرما و کشور ما دارند.
اولین دلیل اینکه هدایتگر و بازیگر اصلی هر اکوسیستمی باید کارآفرین باشد. وقتی از دولت سخن میگوییم از یک فرد و کارآفرین سخن نمیگوییم؛ با یک مسئول موقت روبهرو هستیم. دولتها چهارسال یکبار تغییر میکنند وعمر مدیریت مدیران کوتاه است. نباید چشمانداز اکوسیستم را به دورههای خاصی یا فرد خاصی گره بزنیم. به قول «برد فلد» برای چشمانداز اکوسیستم شهرمان باید دوره ۲۰ سالهای را تعریف کنیم که هر روز از اول شروع میشود.
بیشتر بخوانید: استارتاپ چیست
این به این معناست که کارآفرینان باید تعهد بلندمدت برای ماندن و کارکردن در اکوسیستم داشته باشند. آنها که موقتی هستند، نمیتوانند بنیانهای شکل گرفته را به سرانجام برسانند. پس رهبر اکوسیستم هر شهری اولا خودش باید کارآفرین باشد و دغدغه همیشگی ساختن داشته باشد و دوم اینکه تعهد بلندمدت برای ماندن وماندن و ماندن …
همانطور که گفتیم، دولت به جای رهبری باید حامی اکوسیستم باشد. نباید اجازه بدهیم مدیران دولتی به ما خط بدهند. ما باید بگوییم چه میخواهیم و آنها امکانات و قوانین لازم را برای ساخت و توسعه اکوسیستم فراهم کنند. وقتی سخن از حمایت به میان میآید به معنای وام نیست. ما نیازمند و گدا نیستیم؛ ما کارآفرین و سازندهایم.
در جلسه با مسئولان در اولین جمله بگویید ما پول نمیخواهیم، حمایت یعنی فراهمکردن زیرساختها، وضع قوانین مورد نیاز، برداشتن قوانین بازدارنده و در اختیار قراردادن امکانات عمومی مثل مکانهایی برای گردهماییها یا فضاهای اشتراکی یا شتابدهنده. البته شرایط مدیران را در نظر بگیرید و پس از همراهی قدرشناس باشید و به آنها نیز در پیشبرد کارشان یاری برسانید.
۲- در تهران کمتر اما در شهرهای مختلف ایران نوعی رقابت نامهربانانه بین برخی فعالان اکوسیستم وجود دارد که این عملکردهای جزیرهای و شکلگرفتن قطبهای مستقل و منفک باعث اتلاف زمان و نیرو و… در نهایت منجر به کندشدن روند شکلگیری اکوسیستم میشود.
برای نجات شهرتان، به خاطر تعهد کارآفرینانه به جوانانتان، با مهربانی و گذشت، شما پیشقدم شوید و با مشی تقریبی همه بازیگران را دور هم جمع کنید چراکه فعالیت جامعه استارتاپی مسابقه برد و باخت نیست، باید اجازه بدهیم همه در لذت خلقکردن مشارکت کنند. هرچه تعداد مشارکتکنندگان و مسئولیتپذیران متعهد زیاد شود، به نفع همه است.
۳- اولین اقدام عملی و جمعی برای شکلگیری اکوسیستم شهرتان برگزاری رویدادها، ایونتها، مسابقه، دورهمیهای استارتاپی، استارتاپ ویکند و… است. تجربه خوب همفکر، بانی، یلدای کارآفرینان استارتاپی و… میتواند به شما کمک کند.
باید مراقب باشیم این برنامهها تبدیل به سخنرانی نشود. حیاتیترین مسئله برای کارآفرینان شکلگیری ارتباط و شبکهسازی است. زمان مناسبی را برای حرفزدنهای روبهرو و مستقیم و رد و بدل کردن شماره و کارت ویزیت اختصاص بدهید. همه کارآفرینان اعم از کارآفرینان سنتی و استارتاپی، سرمایهگذاران، مربیان، خدماتدهندگان کارکنان استارتاپهای شهرتان را جمع کنید تا باهم آشنا شوند و حرف بزنند.
هر رویدادی جواب نداد، رویداد دیگری را متناسب با فرهنگ بومی شهرتان طراحی کنید. امکان دارد مدلهای خارجی یا حتی نمونههای تهران و دیگر شهرها در شهر شما جواب ندهد.
۴- اینکه الزاما بدون دانشگاه اکوسیستم استارتاپی شکل نمیگیرد، اشتباه است. اگر دانشگاه باشد، نعمت است و میتواند منبع مناسبی برای تولید نیرو باشد اما نبودنشان هم آسیبی نمیزند.
فقط باید مراقب باشید به همان دلایلی که در ابتدا گفته شد، دانشگاهها هم در مقام رهبر اکوسیستم ظاهر نشوند؛ آنها هم حامیان شریف هستند.
۵- سرمایهگذاران خیر و دلسوز شهرتان را جمع کنید و از آنها کمک بخواهید. از آنها بخواهید بخشی از پولی را که برای خیریه در نظر گرفتهاند، بهعنوان سرمایهگذار انجل به اکوسیستم بیاورند. اولا این به معنای بذل و بخشش پول نیست.
آنها را با مفاهیم سرمایهگذاری خطرپذیر آشنا کنید و دوم حتما برای سرمایه دریافتی سهام بدهید. تا هم استارتاپ خودش را در مقابل سرمایه مسئول بداند و هم سرمایهگذار سنتی با لحاظ ریسکپذیری چنانچه موفقیت بزرگی حاصل شد (مثل شکست)، در آن سهیم باشد.
۶- ترویج و انتقال دانش را از طریق توزیع رسانههای تخصصی استارتاپی، معرفی سایتها و بلاکهای استارتاپی و شبکه منتورها به صورت جدی دنبال کنید. موفقیتهای شهرتان، استارتاپهایتان، زحمات سرمایهگذاران و مدیران محلی را در رسانهها منتشر کنید؛ چراکه تشویق و انرژی مثبت، تاثیر بسزایی در مشارکت دارد.
۷- به سراغ شرکتهای بزرگ شهرتان بروید و از آنها بخواهید ظرفیتهایی مثل سالنها یا مکانهایی برای شکلگیری فضاهای اشتراکی، یا زیرساختهای مرتبط با فعالیتشان را در اختیارتان قرار بدهند. بازهم مراقب باشید هدایت اکوسیستم از دست شما کارآفرینان خارج نشود.
۸- همواره مراقب باشید که پدرسالاری و تجمیع قدرت صورت نگیرد. باید تمرین کنیم به دیگران قبل از خودمان کمک کنیم و این فرهنگ را به شرکتهای بزرگ و مسئولان هم منتقل کنیم.
۹- هر عملکرد و سخن ما مخالفانی خواهد داشت و تضارب آرا و مخالفت طبیعی است. اما در راهی که معتقد هستید درست است، تردید نکنید و رو به جلو حرکت کنید. اگر بعدا متوجه شدید اشتباه کردید، بگویید اشتباه کردم اما هرگز صداقت و راستگویی را از دست ندهید.
سخن آخر:
بزرگترین سرمایه کارآفرینان و رهبران اکوسیستم کارآفرینان استارتاپی صداقت و راستگویی است. همه کارها را بر روال قانونی پیش ببرید و هرگز حتی اگر به سودتان بود زیر بار کار غیرقانونی نروید.چرا ابتدای سرمقاله نوشتم ما تنها هستیم. افراد زیادی هستند که واقعا دلسوزانه میخواهند به اکوسیستم استارتاپی ایران کمک کنند اما عدم آگاهیشان بیش از کمک به توسعه اکوسیستم، آسیب میزند یا بازدارنده است. برای همین وجودشان را مغتنم بشمارید. اما باید خودتان و خودمان آستینها را بالا بزنیم و با چشمانداز بلندمدت تلاش کنیم بدون خستگی و پیوسته زحمت بکشیم تا اکوسیستم استارتاپی شهرمان را بسازیم. بازهم با هم سخن خواهیم گفت.