دومین ضلع این مثلث «خرید و فروش ارز» است. در مورد خرید و فروش ارز هم از لحاظ قانون یک انحصار وجود دارد که خرید و فروش ارز را به سه گروه محول کرده است. اولی خود بانک مرکزی است که فقط به بانکها ارز میفروشد.
بانکها و صرافیها گروه دوم و سوم هستند که میتوانند طبق قانون، کار خرید و فروش ارز را انجام دهند. با توجه به اینکه ما پول ملی داریم و ارز بهعنوان یک کالا (commodity) که دارای ارزش ریالی است شناخته میشود، پس مصداق خرید و فروش ارز در خارج از چارچوب قانونی تعیینشده قاچاق محسوب میشود و قاچاق نیز یک جرم امنیتی است؛ بنابراین اگر کسب و کاری میخواهد روی خرید و فروش ارز سوار شود، نمیتواند بهعنوان یک واحد مستقل وارد کار شود و حتماً باید زیر پرچم یکی از این سه گروه یعنی بانک مرکزی، بانکها یا صرافیها قرار گیرد.
ضلع سوم «صدور ابزار پرداخت و سپردهگیری»
سومین ضلع مثلث این است که ابزار پرداخت صدور کنید؛ مثل کارت که آن هم از لحاظ قانونی به بانکها محول شده است. یا اینکه به یک موسسه سپردهپذیر تبدیل شوید که پول را بچرخاند.
- بدانید و آگاه باشید
در کنار این سه ضلع که ناصر حکیمی آنها را با ارائه مصداقهایی برای حاضرین تشریح کرد و به ابهاماتشان پاسخ داد، او به برخی از دیگر نکات نیز اشاره کرد که توجه به آنها برای فعالان حوزه فینتک کشور حائز اهمیت است. حکیمی گفت:«نکته دیگر این است که ما در فضای کسبوکاری ایران در حال فعالیت هستیم که شاخصهای کسب وکاریمان خیلی به کشورهای غربی نزدیک نیست. در این فضا به خاطر ذاتی که دارد شما نمیتوانید بدون اینکه زیر چتر یکی از بازیگران اصلی فضای کسبوکار بروید، بهآسانی کسبوکار برای خودتان بسازید. پس با توجه به مدل کسبوکاری که دارید باید از یکی از بازیگران اصلی آن کسبوکار کمک بگیرید که معمولاً در قالب شراکت انجام میشود. رفتن زیر چتر یکی از بازیگران اصلی فضای کسبوکار، بهنوعی محافظت نیز برای شما به ارمغان میآورد. حال باید سعی کنید این شراکت به نحوی باشد که ضمن همسویی با قوانین، منفعت هر دو طرف حفظ شود.»
یکی دیگر از مسائلی که برای فینتکیها جای سوال بسیاری دارد، موضوع تجمیعکنندگی است. از ناصر حکیمی در این خصوص نیز پرسیدیم؛ او گفت:«فلسفه تجمیعکنندهها این است که برای کسبوکارهای کوچکی که دسترسی به بازار ندارند، دسترسی به بازار ایجاد میکند. چطور؟ با ایجاد فوری بستر فروش برای کسب وکارهای کوچک. در این فرایند، تجمیعکننده پول را از خریدار دریافت میکند و هنگام settlement پول وارد حساب تجمیعکننده میشود. در کنار مدل کارمزدی که تجمیعکننده دریافت میکند، احتمالاً یکی دیگر از منابع درآمدی که دارند از محل سود خواب پولها در حساب تجمیعکننده است. در مورد دریافت کارمزد هیچ مشکلی وجود ندارد. بحث خواب پول هم مسئله خاصی ندارد ولی مشکل وقتی ایجاد میشود که تجمیعکننده هوس میکند به جای خواب پول و دریافت سود از آن، این پول را در اختیار گروه دیگری قرار دهد و سود غیرمعمولی دریافت کند؛ به عبارت دیگر تجمیعکننده با پولی که مال فرد دیگری است، برای شخص دیگری قدرت خرید ایجاد میکند. هرچند هنوز برای این موضوع ساز و کار کاملی دیده نشده ولی راهکاری که در حال حاضر پیشنهاد شده این است که تحت مفهومی به نام Escrew Account فعالیت کنند؛ یعنی با وجود اینکه حساب به نام تجمیعکننده افتتاح میشود ولی نتواند از آن برداشت کند مگر اینکه همان ابتدا ذینفع مشخص باشد.»
او در ادامه گفت:«نکته بعدی این است که ما منعی برای تاخیر در زمان تسویه در مدل کسب و کارتان نمیبینیم ولی مسئله این است که نهادهای دیگری هستند که اگر این افزایش زمان تسویه برای شما به دریافت سود بابت خواب پول بینجامد، با موضوع دریافت سود روی خواب این پول که مال شما نیست، کنار نمی آیند. پس اینجا فقط نظر ما بهتنهایی مهم نیست. با این تفاسیر توصیهای که میکنیم این است که مدل کسب و کارتان را صد درصد روی کارمزد بچینید.»