هفته گذشته به دعوت دوستی در نشستی در محل معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری حضور داشتم. موضوع جلسه درباره ارزهای دیجیتال (شما بخوانید ارزهای رمزنگاریشده) بود.
آنجا صحبت کوتاهی کردم و در این یادداشت به بهانه آن نشست میخواهم مواردی را که به نظرم درباره بلاکچین و ارزهای رمزنگاریشده دچار کجفهمی شده است، باز کنم.
بانکداری الکترونیک در حال حاضر در کشور هزینههای بالایی بر سیستم بانکی تحمیل کرده است. طبق محاسبات این عد ۹ هزار میلیارد تومان است. بد نیست بدانید که ۱۰بانک ایرانی در سال گذشته ۱۷هزار میلیارد تومان ضرر نشان دادهاند. این موضوع به دلیل ورود نامناسب دولت به عرصه فناوریهای بانکی در سالهای گذشته شکل گرفته و درک اشتباه برخی از جامعه تحت عنوان فرهنگسازی زمینهساز کجرویهای زیادی شد که تا همین امروز مشغول تاواندادن در آن زمینه هستیم.
در زمینه بلاکچین و ارزهای رمزنگاریشده نیز مهمترین موضوع مرتبط با دولت، شیوه حضور دولت در این عرصه است. شاید بهترین کار دولت در این زمینه این باشد که کاری نکند. دولت میتواند تلاش کند کمتر مزاحمت ایجاد کند و باز اگر اصرار دارد کاری کند، در بند دوم به آن میپردازم.
مهمترین اقدام دولت در زمینه بلاکچین و ارزهای رمزنگاریشده و خیلی موضوعات دیگر، حتی فراتر از فینتک فراهمکردن زیرساخت KYC است. در حال حاضر هیچ ساختاری برای KYC در کشور وجود ندارد و هنوز برای انجام یک کار ساده کپی مدارک متعدد بارها و بارها مصرف میشود.
در حالی که ما میتوانیم زیرساختی داشته باشیم که اطلاعات هویتی همه ایرانیها در آن باشد و هر فرد برای استفاده از هر خدمتی به آسانی به آن متصل شود و لازم نباشد هر بار برای هر موضوع سادهای دهها صفحه کاغذ کپی را جابهجا کنیم و دهها فرم معمولا بیمصرف را پر کنیم.
لطفا با سادهانگاری تصور نکنیم که با کمک ارزهای رمزنگاریشده میتوان تحریمها را دور زد. نمیدانم چه کسی اولینبار این ادعا را مطرح کرد منتها انتظار بیش از حد از یک ابزار ایجادکردن صرفا نابودکردن آن ابزار است و بس. به کمک ارزهای رمزنگاریشده مرزهای جغرافیایی از بین میرود و کار انتقال پول سادهتر از همیشه میشود، اما مشکل ما ارز و انتقال ارز نیست؛ مشکل ما این است که اساسا کسی حاضر نیست با ما کار کند.
ایجادکردن ارز رمزنگاریشده کاری ساده و آسان و کمی سختتر از راه انداختن یک وبسایت است. بحث مهم درباره این فناوری، پشتوانه است. پشتوانه را نمیتوان نادیده گرفت. پشتوانه دلار اقتصاد آمریکاست و پشتوانه بیتکوین شبکه گسترده گیگهایی که از دهه ۸۰ در زمینه رمزنگاری کار کردهاند. ما وقتی از ارزهای رمزنگاریشده ملی صحبت میکنیم، دقیقا داریم درباره چی صحبت میکنیم؟
بهترین راه برای نابودکردن کسبوکارها ایجاد مجوز جدید است. این روزها کسبوکارها در میان حجم انبوه نهادها و مجوزها در حال لهشدن هستند و بهترین راه برای هموارکردن مسیر فساد ایجاد مجوز جدید است.
نکته بسیار ظریف دیگر؛ بلاکچین بدون بیتکوین معنا ندارد. بارها میشنوم برخی میگویند ما بیتکوین را نمیخواهیم اما بلاکچین را میخواهیم. این حرف به این معناست که گوینده اساسا فلسفه بیتکوین و بلاکچین را درک نکرده است.
با اینکه بلاکچین کاربردهای گستردهای دارد، منتها توجه کنیم که نمیتوان بدیهای یک چیز را کنار زد و فقط خوبیها را جمع کرد. درباره بیتکوین و بلاکچین خار و گل با هم است. ما یا همه این مجموعه را داریم یا هیچ بخشی از آن را. ترکیبهای عجیب و غریب نه شدنی است نه ما را به جایی میرساند.
صحبت از بلاکچین ملی و بلاکچینی که ما خودمان توسعه دادهایم، همانقدر عبث است که صحبت از اینترنتی که ما خودمان توسعه دادهایم. همانطور که اینترنت یک شبکه جهانی است، بلاکچین هم موضوعی نیست که محدود به مرزهای جغرافیایی شود. بلاکچینی که محدود به مرزهای جغرافیایی شود، دیگر بلاکچین نیست.
وقتی حجم واژههایی مانند راهبر و برنامهریزی راهبردی و نقشه راه زیاد میشود، یعنی یک جای کار اشتباه کردهایم. همانطور که این واژههای ظاهرا گنده را نمیتوان درباره دنیای وب ۲.۰ به کار برد، اساسا برنامهریزی برای ارزهای رمزنگاریشده عبث است.
نهایتا میتوان برای این فناوری چارچوب را مشخص کرد و با تعیین خط قرمزها زمینه خطا و اشتباه را محدود کرد. و در پایان و نه کماهمیتتر از بقیه مواردی که گفتم لازم است تاکید کنم که تغییر مدتهاست که شروع شده و ما میتوانیم با محدودکردن خودمان زمینه عدم دسترسی خودمان را فراهم کنیم. در نهایت این آب راه خودش را پیدا میکند و این ما هستیم که ضرر میکنیم.
1 دیدگاه