فرهاد دژپسند در آن دوران هنوز ۴۰ ساله نشده بود ولی سابقه قابل قبولی به عنوان مدیرکل بخشهای مختلف سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور(سازمان برنامه و بودجه) داشت و از آنجا راهی وزارت بازرگانی شد. بحثی که در آن دوران توسط وی مطرح شد، موضوعی بود که اکثر افراد با دیده تردید در آن سالها به آن مینگریستند؛ تجارت الکترونیکی.
شاید امروز هیچ کس اهمیت این موضوع را انکار نکند اما ۱۷ سال قبل بسیاری بحث تجارت الکترونیکی را موضوع لوکس و غیرضروری میدانستند که معاون جوان وزارت بازرگانی به دنبال آن بود. بر اثر این پیگیریهای دژپسند، ۲سال بعد قانون تجارت الکترونیکی برای اولینبار در کشور نوشته شد و به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید.
در آن دوران نه کتابی درباره تجارت الکترونیکی به شکل امروز وجود داشت و نه استادی که بتواند این بحث را پیش ببرد. اکثر مباحث توسط دانشکدههای کامپیوتر و اساتید IT مطرح میشد و به همین دلیل ایجاد رشته تجارت الکترونیکی در دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران برای دانشجویان فوقلیسانس اقتصاد یک موضوع کاملا جدید بود.
در آن سالها دژپسند یکی از معدود اساتیدی بود که توانایی تدریس در این خصوص را داشت و در آن دانشکده تدریس میکرد. هرچند دانشگاه تهران چند سال بعد این گرایش را لغو کرد، اما پایاننامههای زیادی در آن دوران نوشته شد که مسیر شکلگیری اکوسیستم نوآوری در دهه بعد را هموار کرد.
شاید قانون تجارت الکترونیکی امروز به نظر ما ساده و فاقد قدرت پاسخگویی به بسیاری از نیازها باشد اما ۱۵ سال پیش و در دورانی که اصولا شناختی از چنین بحثهایی وجود نداشت، این مباحث بسیار آوانگارد محسوب میشد.
مدیر جوان دهه ۸۰ امروز به عنوان وزیر پیشنهادی امور اقتصادی و دارایی به مجلس خواهد رفت. رد پای افکار آن روزها، امروز در برنامههای وی، خود را به شکل جدیدی نشان میدهد؛ مباحثی که دژپسند در برنامههایش به عنوان اقتصاد هوشمند مطرح و در اتاق بازرگانی بر آن تأکید کرد، دقیقا ناظر بر همین نگاه است. دژپسند میداند که اقتصاد در بعضی جنبهها با بنبست روبهرو شده و چارهای جز آن نیست که از طریق فناوریهای نو، استارتاپها و فینتکها از این بنبست بیرون رفت.
نرخ بیکاری در سالهای آتی بسیار مستعد افزایش است. سیاستهایی همچون دانشجو نگه داشتن بیکاران، بحران را به تعویق انداخته است ولی هر سال با سیلی از دانشآموختگان فاقد کار در بازار روبهرو میشویم. دولت دیگر توان جذب این افراد را ندارد و به همین دلیل دژپسند در نظر دارد فضای کسبوکار را به گونهای شکل دهد که این افراد بتوانند کسبوکار خود را ایجاد کنند.
کسبوکار به روش سنتی با چالشهای جدی روبهرو شده و تنها گزینه روی میز استفاده از اکوسیستم نوپای نوآوری در کشور است. شاید به این روش بتوان این تهدید جدی را به فرصت بدل کرد.
از سوی دیگر دژپسند زمانی قرار است به وزارت برسد که در هفتههای اول کاری شاهد تشدید تحریمها خواهد بود. شاید هیچ وزیری در کابینه به اندازه دژپسند بر میزان اثرگذاری ابزارهایی همچون بلاکچین و ارزهای دیجیتال در ایام تحریم آگاه نیست.
متأسفانه ایالات متحده دوره قبل تحریمها را به خوبی تحلیل کرده است و ابزارهای چند سال قبل دیگر در اختیار کشور نیست، پس شاید یکی از دلایل اصلی انتخاب دژپسند همین باشد که وی ابزارهایی جدید را برای این دوران طراحی کند.
باید واقعیت را پذیرفت. در بحث اکوسیستم نوآوری در دورههای گذشته نه وزارت امور اقتصادی و دارایی و نه وزارت صنعت، معدن و تجارت نتوانستند نقش خود را بهدرستی ایفا کنند.
اکثر بار بر دوش وزارت ارتباطات و وزیر جوان آن قرار گرفت اما مسئله این است که دید این وزارتخانه به دلیل ماهیتش، زیرساختی است نه اقتصادی. فعالان این حوزه لزوم جاریشدن نگاه اقتصادی به این بخش مغفول اقتصاد را بهخوبی درک میکنند و خوشحال هستند که بالاخره وزیری از جنس خودشان برای این بخش انتخاب میشود.