گافا، نامی است که به کسبوکارهای گوگل، آمازون، مایکروسافت، اپل و فیسبوک دادهاند. با اینکه این کسبوکارها به صورت مستقیم در زمینه فینتک فعالیت نمیکنند، اما به بازیگران اصلی بازار فینتک تبدیل شدهاند. دلایل این امر را در مقالهای از وال استریت ژورنال بخوانید.
چند هفته پیش مقالهای در وال استریت ژورنال منتشر شد که موضوع محوریاش این سوال بود: «چرا شرکتهای بزرگ روزبهروز بزرگتر میشوند؟» پاسخ یک چیز است: «فناوری».
در واقع راز موفقیت گوگل، آمازون و مایکروسافت در میزان سرمایهگذاری آنها در فناوری نهفته است.
نکته جالب اینجاست که شرکتهای بزرگ به دلیل سرمایهگذاری فراوانی که در فناوری انجام دادهاند از همه بازیگران بازار پیش افتادهاند و در هر زمینهای کارایی بیشتری دارند. سوال این است که این روند تا چه زمانی ادامه مییابد؟
این موضوع از منظر دیگری هم اهمیت دارد. وقتی به اکوسیستم ایران نگاه میکنیم شاهد ادعاهایی در زمینه یونیکورن شدن برخی کسبوکارها هستیم.
نکتهای که کسبوکارها را از همتایانشان پیش میاندازد، ارزشگذاری و چیزهایی مانند آن نیست؛ تمایز اصلی در فناوری است.
اگر کسبوکاری ادعا میکند پیشگام بازار است، باید به این سوال پاسخ دهد که دقیقا چه میزان در زمینه رشد فناوریاش سرمایهگذاری کرده است نه لزوما استفاده از فناوری.
شرکتهای بزرگ در تمام زمینهها از همتایان خود پیشی گرفتهاند و بخش اعظمی از درآمد و سود بازار را میبلعند.
اقتصاددانان تفاسیر احتمالی گوناگونی همچون گرد آمدن مدیران بلندپرواز در شرکتهای برتر، عدم وجود قوانین آنتی تراست، اتوماسیون و موارد مشابه دیگری را در این خصوص عنوان کردهاند.
اما تحقیقات جدید نشان میدهد که راز موفقیت شرکتهای بزرگی چون آمازون، گوگل و فیسبوک در جهان، میزان سرمایهگذاری روی فناوری یا به عبارت سادهتر تکنولوژی است. در واقع، سرمایهگذاری روی فناوری اصلیترین رمز موفقیت روزافزون شرکتهای قدرتمند است.
هزینههای مربوط به فناوری اطلاعات انواع مختلفی دارند. طی چند دهه ابتدایی پس از انقلاب کامپیوترهای شخصی، بسیاری از شرکتها به خرید سختافزارها و نرمافزارهای غیرسفارشی و تولید شده بهصورت انبوه روی آوردند، اما با ظهور رایانش ابری، خدمات ارائه شده توسط شرکتهایی نظیر آمازون، گوگل و مایکروسافت مورد استقبال قرار گرفتند؛ سیستمهایی که قابلیت سفارشیسازی نیز داشتند، اما به خودی خود سفارشی نبودند.
سرمایهگذاری روی فناوری اطلاعات که صرف ایجاد نرمافزارهای مختص شرکت و استفاده انحصاری شرکتها میشوند، در حقیقت یک مزیت رقابتی به شمار میآید.
این مفهوم با درک ما از تحقیق و توسعه کاملا متفاوت است و به عبارتی، نرمافزاری است که توسط شرکت مورد استفاده قرار میگیرد، نه بخشی از محصولاتی که برای ارائه به کاربران توسعه یافتهاند.
جیمز بیسِن (James Bessen)، اقتصاددان و مدرس دانشکده حقوق دانشگاه بوستون، که اخیرا مقاله جدیدی در مورد چالشهای سیاسی اتوماسیون و هوش مصنوعی نوشته است، میگوید: شرکتهای بزرگ فناور نظیر گوگل، فیسبوک، آمازون و اپل، در کنار غولهای بزرگی چون جنرال موتورز و نیسان از حوزه خودروسازی یا پیفایزر (Pfizer) و روچ (Roche) از حوزه داروسازی، نرمافزارها و حتی سختافزارهای انحصاری خود را دارند و به جای همتراز کردن مدلهای کسبوکارشان با ایدههای توسعه سایر شرکتها، روی ارائه نوآوری و ارتقای فرایندهای خود پافشاری میکنند.
بدین ترتیب، بخش کوچکی از کل، تمام منافع را به خود اختصاص میدهد و دیگر شرکتها بهصورت فزایندهای عقب میمانند.
اما آیا ممکن است که تنها غالبین این میدان، شرکتهای بزرگ نباشند؟ احتمال اینکه این سودآوری همهجانبه و برای همه به یک میزان باشد چقدر است؟ سارا کالیگاریس
(Sara Calligaris)، اقتصاددان سازمان همکاری و توسعه اقتصادی میگوید: میزان سرمایهگذاری روی فناوری توسط شرکتها که جیمز بیسن آن را «شدت فناوری اطلاعات» (IT intensity) مینامد، نه تنها در ایالات متحده آمریکا که در ۲۵ کشور دیگر جهان نیز مورد بحث و بررسی است.
زمانیکه شرکتهای با کارایی بالا را در هر حوزهای، با شرکتهای دون پایه همان حوزه مقایسه میکنید، شکاف موجود در توسعه بهرهوری را میبینید که مدام نیز در حال افزایش است.
آنچه که میتوان نتیجه گرفت این است که اگر نگوییم برنده تمام اقتصاد را به خود اختصاص میدهد، اما حداقل بخش اعظمی از اقتصاد فعلی جهان از آن شرکتهای برنده است.
سرمایهگذاری روی فناوری
به عقیده بیسن، این شکاف بزرگ بهرهوری با افزایش هزینههای انحصار فناوری اطلاعات در ارتباط است.
براساس دادههای ارائه شده توسط اداره تحلیل اقتصادی (Bureau of Economic Analysis)، میانگین سرمایهگذاری روی فناوری اطلاعات (که شامل نرمافزار، احداث ساختمانهای جدید، تحقیق و توسعه و نظایر آن میشود) در سال ۱۹۸۵ چیزی در حدود ۷ درصد بوده است.
این در حالی است که در سال ۲۰۱۶، شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاری روی فناوری را به ۲۴ درصد افزایش دادهاند. این آمار، سرمایهگذاری هنگفتی بالغ بر ۲۵۰ میلیارد دلار را طی یک سال در برمیگیرد و بیشتر روی تحقیق و توسعه متمرکز شده است.
زمانیکه شرکتهای با کارایی بالا را در هر حوزهای، با شرکتهای دونپایه همان حوزه مقایسه میکنید، شکاف موجود در توسعه بهرهوری را میبینید که مدام نیز در حال افزایش است. آنچه که میتوان نتیجه گرفت این است که اگر نگوییم برنده تمام اقتصاد را به خود اختصاص میدهد، اما حداقل بخش اعظمی از اقتصاد فعلی جهان از آن شرکتهای برنده است
فاکتور فناوری اطلاعات و میزان کارکنان جذب شده در شرکتها
پیامدهای این روند روی دستمزدها و کارکنان شرکتها را نیز نباید نادیده گرفت.
براساس گزارشی که از سوی دفتر ملی تحقیقات اقتصادی آمریکا ارائه شده است، بزرگتر شدن شکاف دستمزدی طی سالهای ۱۹۷۸ تاکنون، ناشی از افزایش پرداختیهای شرکتهای موفق و کارآمدتر، نسبت به شرکتهای کوچکی است که پرداختیهای نسبتا پایا و ثابتی داشتهاند.
نرخ پرداختی شرکتهای بزرگ
توسعه فناوریهای جدید در سالهای قبل، به تمامی شرکتها با سرعتی برابر انتقال مییافت و از این رو، شاهد ارتقای سراسری صنایع به یک میزان بودیم.
ساموئل اسلاتر (Samuel Slater)، پدر انقلاب صنعتی آمریکا، کسی است که توانست به تنهایی تکنولوژی پیشگام انگلستان را به آمریکا بیاورد و با فاشکردن راز دستگاههای ریسندگی نخ انگلستان، که به دلیل کمبود منابع طبیعی مخفی نگه داشته شده بودند، به عنوان یک نساج انگلیسی طرحهای خود را از دستگاههای ریسندگی ماندگار کند.
۲۰ سال بعد نیز شرکتها با پذیرش و بهکارگیری مایکروسافت آفیس یا نرمافزار دسکتاپ آدوبی، وارد مرحله جدیدی از پیشرفت شدند، در حالی که شرکتهای بزرگتری که از پذیرش این نرمافزارها سر باز زدند، بلافاصله از صحنه رقابت حذف شدند.
اما تصور کنید به جای دستگاه نساجی، کسی بخواهد زیرساختهای ابری گوگل را کپی کرده و برای خود بازتولید کند! یا فرض کنید اکسل هرگز نرمافزاری مصرفی نبود و به جای آن، از زیرساختهای داخلی حفاظتشده ارنست اند یانگ (Ernst & Young) بود.
به گفته دکتر کالیگاریس، آنچه که امروز شاهد آن هستیم، کند شدن فرایندی است که آن را«ماشین انتشار» مینامیم. به عبارت بهتر، فناوریهایی که اخیرا با نوآوری شرکتها ایجاد میشوند، غالبا در داخل خود سیستم باقی میمانند و امکان استفاده شرکتهای دیگر از آنها و انتشارشان وجود ندارد.
روند رشد بهرهوری
شاید بتوان برای توصیف بهتر و روشنتری از این وضعیت، به پیچیدگی فرایندها و فناوریهای امروز اشاره کرد.
جیمز بیسن در این باره میافزاید: فناوریهایی که در حال حاضر به آنها متکی هستیم، بسیار عظیم و پیچیده هستند و عمیقا با مهندسان، کارکنان، سیستمها و مدلهای کسبوکار شکل گرفته در اطرافشان پیوند دارند.
با وجود اینکه در گذشته امکان استفاده از فناوری دیگران با کسب مجوز یا کپی و حتی سرقت آن وجود داشت، این روزها امکان جداسازی این فناوریها از سازندگان آنها وجود ندارد و به نوعی جزئی از آن مجموعه به شمار میروند.
بیایید کمی در مورد موتور هوش مصنوعی فیسبوک که با پیشرفت خود تاثیر بسزایی در ارتقای شبکه اجتماعی خود داشته است، بیندیشیم. یا خدمات مبتنی بر رایانش ابری آمازون و یا سیستم لجستیکی قدرتمند والمارت که توانسته رقبای والمارت را از میدان به در کند.
طبیعتا این شرکتها به هیچ قیمتی حاضر به واگذاری یا فروش این فناوری به شرکتهای دیگر نخواهند بود. البته صرف سرمایهگذاری روی فناوری نیز نمیتواند کافی باشد.
جیمز بیسن با اشاره به رویکرد سیرز (Sears) چنین میگوید: «سیرز یکی از بزرگترین مشتریان شرکت کامپیوتری آیبیام (IBM) در حوزه خردهفروشی بود. آنها از سرمایهگذاران غولپیکر فناوری اطلاعات بودند، اما قادر به رقابت با والمارت و سیستم آن نبودند».
شاید بتوان گفت، بخشی از مشکل سیرز به استفاده این شرکت از فناوری شرکتهای دیگر به جای کار کردن روی خود و ایجاد زیرساختهایی بر پایه دانش نهادی، سیستم و ویژگیهای انحصاری شرکت برمیگردد.
جیمز بیسن اذعان میکند که این مزایای رقابتی به ظاهر غیر قابل دستیابی، که شامل شدت فناوری اطلاعات شرکتهای قدرتمند میشوند، تنها چیزی است که میتواند مانیای جهان امروز را برای ادغام شرکتها و مالکیتهای دیوانهوار توجیه کند.
به نظر میرسد دستیابی به فناوریهای نوین و بحرانی جهان امروز، جز با استفاده از این روشها ممکن نخواهد شد.
به عقیده بیسن، مزیت رقابتی مذکور از تفاوت در قوانین نشأت نمیگیرد چراکه بسیاری از شرکتهای موفق و معتبر در کشورهای آمریکایی و اروپایی در اغلب کشورهای دیگر جهان نیز روندی رو به رشد دارند.
در حقیقت، این امر میتواند بیاهمیتبودن تلاشهای اتحادیه اروپا برای جریمه هنگفت و چند میلیاردی گوگل یا سایر شرکتهای فناور را روشن کند.
هنوز مشخص نیست که این پدیده تا چه مدت میتواند شرکتهای بزرگ را در مصاف با رقیبانشان با سرعتی هرچه تمامتر به پیش براند؛ اما همانطور که غولهای فناوری در اندیشه انحصار به سر میبرند، جهان نیز با قانون جدیدی مواجه شده که از فناوری اطلاعات مدرن نشأت میگیرد؛ قانونی که بهصورتی طبیعی کاربران را وامیدارد تا کالاها و خدمات مورد نیاز خود را از عده محدودی از غولهای بزرگ جهانی دریافت کنند و این یعنی خارجشدن شرکتهای دیگر از دور رقابت!