مدیریت تیم

شکل‌گیری کسب‌و‌کاری 100 میلیون دلاری می‌تواند همین‌قدر ساده باشد!

جان کینگ و جیم اسکات موسس کارخانه «آشپزخانه استون وال»، 25 سال قبل کارشان را آغاز کردند. آنها در یک گفت‌وگوی کوتاه توضیح می‌دهند چطور اولین مشتریانشان را جذب کرده‌اند و اینکه ایده‌هایشان را چطور به دست آورده‌اند.

  •  چطور کارتان را شروع کردید؟

جان: ‌هنگام تعطیلات سال ما تصمیم داشتیم مربای خانگی درست کنیم. من قبلا کاری پاره‌وقت در یک گلخانه داشتم. یکی از کارکنان گلخانه به من پیشنهاد داد که اضافی مربا را در بازارروز شنبه کشاورزان محلی به فروش برسانم. من که آن زمان قسط‌های عقب‌مانده زیادی داشتم، پیشنهادش را پذیرفتم و توانستم در یک روز 100 دلار از فروش آن به‌دست بیاورم.‌

  •  پس از آن رویکردتان در بازار چه بود؟

 ‌هرگز خط تولید محصول نداشتیم. ما هر آنچه می‌خواستیم، درست می‌کردیم. مثلا اگر مربای توت فرنگی درست می‌کردیم و فروش خوبی نمی‌کرد، آن‌را به شربت توت فرنگی تبدیل می‌کردیم.‌

  •  درمورد معروف‌ترین محصول‌تان، مربای پیاز و سیر سرخ‌کرده توضیح دهید.

‌ما در حال تهیه‌کردن چاشنی سیر برای هات‌داگ و همبرگر بودیم و معمولا کمی شکر هم به آن اضافه می‌کردیم. من شکر را ریخته بودم که جیم نیز مقداری شکر به آن اضافه کرد. چاشنی سیر ما تبدیل به محصول شیرین و غلیظی شد اما ما آن‌را دور نریختیم. من 120 شیشه از آن را درست کردم و به بازار فرستادم که خوشبختانه در بازار هم خیلی خوب از آن استقبال شد. بنابراین اسم آن‌را مربای سیر و پیاز گذاشتیم و روی آن نوشتیم که می‌توان آن‌را با خامه میل کرد.‌

  •  بزرگ‌ترین درسی که از بازار محلی کشاورزان گرفتید، چه بود؟

روزی خانمی در بازار به سراغ ما آمد و پرسید که آیا عمده‌فروشی هم داریم؟  اما من اصلا نمی‌دانستم عمده‌فروشی چیست؟ آن خانم در آن روز تمام اجناس ما را یک‌جا خرید و به روستا‌های نزدیک رفت. من به دنبال او رفتم و از داخل ماشین او را تماشا کردم‌. او تمام اجناس را به دو‌برابر قیمت فروخت. من در آنجا بود که فرق عمده‌فروشی و خرده‌فروشی را فهمیدم. بنابراین در بازار هفته بعد ما قیمت‌ها را دو‌برابر کردیم‌، مشتریان ابتدا کمی شوکه شدند اما همچنان از ما خرید کردند.‌

  •  چگونه از بازار خرده‌فروشی به تولید انبوه رسیدید؟

«کریت و بارل» اولین مشتریان بزرگ ما بودند. آنها سفارش 2000 شیشه مربا و مارمالاد را دادند. در آن موقع ما هنوز همه‌چیز را دستی انجام می‌دادیم. بنابراین برای انجام سفارش به 3 ماه زمان نیاز داشتیم که آنها این  زمان را به ما دادند. در این 3 ماه ما مثل ماشین کار کردیم و سفارش را تحویل دادیم. با پول حاصل از این فروش بزرگ به تدریج خط تولید و کارخانه راه‌اندازی شد.‌

امتیاز بدهید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *