میلیونها فرانک پول را به قصر فدرال منتقل کردند تا به محض اینکه مردم سوئیس به همهپرسی رأی دادند، پول را به حساب آنان واریز کنند. ماجرا از این قرار بود که موضوع دریافت یارانه نقدی یا گرفتن درآمد پایه از دولت از دهه۰ ۱۹۸ دریافت یارانه نقدی در سوئیس شروع شد. چند سازمان مدافع این طرح، موضوع را دنبال کردند.
سال ۲۰۱۲ نزدیک به ۴۰ هزار نفر طوماری را امضا کردند. بعد به ۷۰ هزار نفر رسید، اما برای طرح مسئله به صورت همهپرسی کافی نبود تا اینکه در سال ۲۰۱۳ تعداد امضاها به ۱۳۰ هزار نفر رسید و این برای انجام همهپرسی کافی بود و سرانجام امسال این همهپرسی انجام شد و در شگفتی همگان، مردم سوئیس به یارانه ۲۵۰۰فرانک ماهانه برای بزرگسالان و ۶۵۰ فرانک برای خردسالان نه گفتند؛ یارانهای که معادل حقوق پایه این کشور برای هر شهروند محسوب میشود.
وقتی این خبر به گوش ما جهانسومیهای یارانهبگیر رسید، بیشتر تعجب کردیم. اما شگفتی زمانی دیگر و جای دیگری کامل شد؛ نه در قلب اروپا و نه در سوئیس که اقتصادش یکی از باثباتترین اقتصادهای جهان است و سیاستهای پایدارامنیت مالی و ثبات سیاسی این کشور را تبدیل به بهشت سرمایهگذاران و سپردهگذاران بانکی کرده است. این شگفتی در ایران اتفاق افتاد؛
در کشوری که برخی آمارها به نقل از رسانهها خبر از این میدهد که ۴۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی می کنند. چگونه میشود مردمی که این مقدار تحت فشار مالی شدید هستند، به پیشنهادهای جذاب کاندیدای ریاست جمهوری برای دریافت یارانه سه برابری و پرشدن یخچالهای خانهشان از مواد غذایی نه گفتند؟
آیا این شما را یاد گل ششم بارسا به پاریسنژرمن نمیاندازد و به تعبیر عادل فردوسیپور که گفت فوتبال از این زیباتر هم میشود؟ آیا دموکراسی از این زیباتر هم میشود؟
اما باید این را هم بدانیم که در تاریخ سوئیس ابتدا در اواخر دهه ۱۹۷۰، با توجه به عدم تساوی در تقسیم درآمدها، جنبش سوسیالیستها در سوئیس پیشنهاد کرده بود برای دریافت مالیات بر ثروت، رفراندوم برگزار شود.
همان زمان هم در رفراندوم اخذ مالیات بر ثروت، با کمال تعجب اکثریت مردم این کشور مخالفت کردند. مطالعاتی که بعداً انجام شد، نشان داد عده زیادی از کمدرآمدها هم علیه مالیات بر ثروت رأی دادند. در مطالعات بعدی، وقتی دلیلش را از کمدرآمدها پرسیدند، میگفتند امیدواریم ما هم روزی با کار و کوشش ثروتمند شویم.
مردم سوئیس بیش از ۴ دهه به یارانه نه گفتهاند تا شاهد کشوری مدرن و پیشرفته و با ثبات اقتصادی بالا باشند. بنابراین نه به یارانه، شروع یک انقلاب اقتصادی بزرگ میتواند باشد به شرطی که تداوم داشته باشد. مردم ایران عزیز در انتخابات ریاست جمهوری به یارانه نه گفتند و به تولید،کارآفرینی و ایجاد اشتغال آری گفتند.
هر صنفی وظیفه دارد از این رأیهای شگفتیساز مردم نجیب ایران مراقبت کند تا در دورههای بعدی نیز تکرار شود. باید این انتخاب بزرگ را محترم شمرده و به نیکی از آن یاد کرده و از تکتک رأیدهندگان به خاطر این نگاه بلندشان تقدیر کنیم. آنها به خاطر منافع بلندمدت کشورشان و فرزندانشان به یارانه و وعدههای رنگین نه گفتند.
حرف آخر:
تقدیر ما فعالان اکوسیستم از مردم بزرگمنش ایران این است که ضمن سپاس از رأی بلندشان با آنها عهد ببندیم که بیش از گذشته در جهت توسعه فرهنگ کارآفرینی و اشتغالزایی همت گماریم. انتخابات تمام شد و همه باید بدانیم این تاریخیترین انتخابات ایران بود و تاریخیترین مقطع زمانی برای ما کارآفرینان و سرمایهگذاران خطرپذیر است. باید بیش از گذشته تلاش و کار بسیار کنیم و روی جوانان خلاق و باشرف ایرانی سرمایهگذاری کنیم تا اقتصاد ایران را نجات بدهیم و در پیشگاه ملت ایران سربلند باشیم.