هفته گذشته از چند جوان ایمیلی دریافت کردم که برایم دردناک بود. آنها نوشته بودند که میخواهند کسبوکاری در حوزه تبلیغات راهاندازی کنند، برای دریافت مجوز اقدام کردهاند و بعد از مدتها به آنها گفته شده است که وزارت ارشاد به این آسانی به کسی مجوز کانون تبلیغاتی نمیدهد و بعد هم آب پاکی را ریختهاند روی دستشان که قید کارکردن را بزنید.
سوال و مطالبهشان این بود که آیا میتوانند در چارچوب یک استارتاپ، کسبوکارشان را راه بیندازند؟ بهعنوان یک شهروند و کارآفرین معتقدم مسئولان محترم وزارت ارشاد و قانونگذاران کشور و هر مسئولی اگر این ایمیل را دریافت کند، باید به حال خود بگرید و…
دزدها در روز روشن دزدی میکنند، موادفروشان در کوی و برزن سوداگری میکنند و بزهکاران آزادانه مشغول بزه هستند اما وقتی جوان نجیبی میخواهد کارآفرینی و اشتغالزایی کند، «نشد دیگه؛ باید بیایی از ما مجوز بگیری». لطفا کرکره همایش و سمینارهای تخصصی کارآفرینی و اشتغالزایی را پایین بکشید. درد این همایشها حل مشکلات جوانان کارآفرین نیست، حکایت چاهی است که فقط برای عدهای نان دارد.
چگونه میشود دولت به من رسانهدار بگوید اگر از اقتصاد مقاومتی درونزا، کارآفرینی، اشتغالزایی، نیروی مولد داخلی و… بنویسی و جوانان را تشویق به کارآفرینی کنی، به حسابت پول واریز میکنم(سوبسید)! بعد وقتی جوانان مقالههای ما را میخوانند و تهییج به کارآفرینی میشوند، به آنها مجوز کسبوکار نمیدهید؟
این چه گردونه معیوبی است. ما این سوبسید را نمیخواهیم، فقط دست از سر جوانان کارآفرین بردارید و بگویید از فردا هرکس خواست کسبوکاری راه بیندازد، آزاد است. نمیگوییم مالیات نباشد، بیمه نباشد، اما به این جوانها یکسال، دوسال فرصت تنفس بدهید تا کسبوکارشان را راهبیندازند، بعد خفتشان کنید.
بله، من عصبانی هستم. گزارش صفحه اکوسیستم جهان را در همین شماره شنبه بخوانید. وقتی میخوانم که در شهر کوچکی مثل تالین در کشور ولز که ۵۰۰ هزار نفر جمعیت دارد، اسکایپ متولد میشود و در این شهر دستکم ۲۰۰ استارتاپ بنیانگذاری شده است، دردم میگیرد. تالین یعنی خرمآباد ۵۰۰ هزار نفری، تالین یعنی سنندج، ساری و بابل ۵۰۰ هزار نفری!
ولز کجا ما کجا؟ کشوری که از نظر مساحت یکصد و سی و دومین کشور دنیاست اما از نظر راهاندازی استارتاپ با سرعتی بهمراتب بیش از دیگر کشورهای بزرگ اروپا در حال رشد است.
تنها تالین نیست، بارسلونا با جمعیت ۱٫۷ میلیونی کمتر از ۵۰۰ استارتاپ دارد اما حدود ۵ هزار سرمایهگذار در اکوسیستم استارتاپی آن فعال هستند.
در برلین سهونیم میلیون نفری حدود هزار استارتاپ و بیش از ۶ هزار سرمایهگذار فعال وجود دارد.
بوداپست کمتر از ۲ میلیون نفر جمعیت دارد اما با همین جمعیت اندک صدها استارتاپ در آن فعالیت میکنند و هزاران سرمایهگذار استارتاپی نیز به پیشرفت اکوسیستم استارتاپها در مجارستان کمک میکنند.
آیا شما با خواندن اینها حق نمیدهید که هم عصبانی باشم و هم اینکه خجالت بکشم از این جوانان که به دلیل نداشتن حداقلها، رنج میبرند. ما برای این جوانان چه کردهایم؟ بودجه چندین میلیاردی که باید روی شرکتهای استارتاپی و دانشبنیان سرمایهگذاری میشد، صرف خرید ساختمان در بهترین نقطه از تهران میشود.
بعد هم به این اکتفا نمیکنند و از بس به جوانان کشورشان بیاعتمادند، به جای آنکه روی آنها سرمایهگذاری کنند، بودجه اختصاصی دولت را در بانک میخوابانند و منتظر میمانند پول بچه بزاید و بعد سود آن را قطرهچکانی به چند شرکت دانشبنیان بدهند که در همین اختصاصها بازهم حرف و حکایت بسیاراست.
دوست محترمی قبلا توصیه کرده بود ما در مورد این صندوق ورود نکنیم چراکه عواقبی دارد، ما هم نکردیم. اما الان نمیتوانم سکوت کنم چون ناراحت و عصبانی و شرمنده این جوانان هستم و معتقدم گاهی وقتها سکوت دستکمی از خیانت به کشور و مردم ندارد. ما منکر خدمات و زحمات دولت در این حوزه نیستیم. ۷۸ شماره تعریف و تقدیر کردیم، حق داریم یک شماره هم انتقاد کنیم.
دولت وظیفه دارد موانع کسبوکار را بردارد. دولت وظیفه دارد به جوانانی که میخواهند کسبوکاری راه بیندازد، مجوز بدهد و زیرساختهای لازم را برای رشد آنها فراهم کند. دولت وظیفه دارد آدمهایی را بر مصدر این کار بگذارد که بدانند سرمایهگذاری ریسکپذیر یعنی ریسککردن نه اینکه میلیاردها تومان را در بانک خواباندن و سودگرفتن … وقتی مدیران الگو چنین کنند، من جوان چگونه باید روی زندگیام ریسک کنم.
مگر نه اینکه ادب از که آموختی … امروز اگر اکوسیستم استارتاپی دوبی، عربستان سعودی و رژیم اشغالگر قدس در حال یکهتازی در منطقه و جهان هستند، مزیتشان داشتن نیروی انسانی نیست؛ همین حالا برخیشان به گدایی نیرو افتادهاند.
آنچه آنها را پیشانداخته، برنامهریزی، سرمایهگذاری جسورانه و حمایت همهجانبه از استارتاپها و جوانان است. پاسخم به آن چند جوان؛ بله، میتوانید در قالب استارتاپ کسبوکارتان را راه بیندازید.
حرف آخر:
تا زمانی که این مشکلات مرتفع نشود، آن یارانه دولت در مورد اشاعه فرهنگ کارآفرینی را هم نمیخواهیم.